نام کتاب : از روزی که رفتی
نویسنده : سنیه منصوری
موضوع : مذهبی، عاشقانه
خلاصہ کتاب:
بخشی از زندگی زنی به نام آیه که با توجه به
آرمانهای همسرش گام برداشته و در جایگاه همسر
یک مدافع حرم به سمت جلو در حرکت است. ارمیا
مردی که اعتقاداتش ضعیف شده و در بحران دست و پا میزند
و دختری به نام رها که در بندهای زیادی اسیر
است.
🌼رمان زیبای از روزی که رفتی
هر روز با دوپارت خدمتتون هستیم🙃
بدون #شعر👈#نبض_عشق💛 نمیزند.
@nabz_eshgh💛
تقدیم به از جان گذشتگانی که امنیت آور این سرزمین شدند. آنان که دنیا
را جا گذاشته و خدا را در گریه های کودکان و زنان بی دفاع میدیدند.
تقدیم به مردان سبز پوش سرزمینم🌹
ِ
✨ #پارت_یک
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
برف آنقدر بارید تا تمام جاده را سپید پوش کرد و راهها را بست. جاده
چالوس در میان انبوهی از برف فرو رفت و خودروهای زیادی در میان آن
زمینگیر شدند. در راه ماندگان، به هر نحوی سعی در گرم کردن خود و
خانوادههایشان داشتند.
جوان بلند قامتی به موتور سیکلت عظیم الجثه اش تکیه داده و کاپشن
موتور سواری اش را بیشتر به خود می فشرد تا گرم شود، کسی به او
✨ #ادامه_دارد...
@nabz_eshgh💛
✨ #پارت_دو
توجهی نداشت؛ انگار سرما در دلشان نشسته بود که نسبت به هم نوعی
که از سرما در حال یخ زدن بود بیتفاوت بودند.
با خود اندیشید:
"کاش به حرف مسیح گوش داده بودم و با موتور پا در این جاده
نمیگذاشتم!"
مرد شصت ساله ای از خودروی خود پیاده شد. بارش برف با باد شدیدی
که می وزید سرها را در گریبان فرو برده بود. صندوق عقب را باز کرد و
مشغول انتقال وسایلی به درون خودرو شد. سایه ای توجهش را جلب کرد
و باعث شد سرش را کمی بالا بگیرد و به جوان در خود فرو رفته نگاه
بیندازد؛ لختی تامل کرد و بعد به سمت جوان رفت.
-سلام؛ با موتور اومدی تو جاده؟!
-سلام؛ نمیدونستم هوا اینجوری میشه.
-هوا سرده، بیا تو ماشین من تا راه باز بشه!
جوان چشمان متعجبش را به مرد روبه رویش دوخت و تکرار کرد:
_بیام تو ماشین شما؟!
-خب آره!
و دست پسر را گرفت و با خود به سمت خودرو برد:
_زود بیا که یخ کردیم؛ بشین جلو!
خودش هم در سمت راننده را باز کرد و نشست.
وقتی در را بست، متوجه زن جوانی شد که روی صندلی عقب نشسته.
آرام سلام کرد و گفت:
_ببخشید مزاحم شدم.
جوابی از دختر نشنید. آنقدر سردش بود که توجهی نکرد. مرد پتویی به
دستش داد و گفت:
_اسمم علیه... حاج علی صدام میکنن؛ اسم تو چیه پسرم؟
✨ #ادامه_دارد...
@nabz_eshgh💛
من حتی وقتایی که خیلی بدی
ازت دل نمیکنم !
میشینم اون روزایی که خوب بودی
رو مرور میکنم!
عشق دیگه به چی میگن !؟
@nabz_eshgh💛
روزهشتم شاعران دنبال مضمون نیستند
هشت یعنی:السلام ای ضامن آهورضا(ع)
@nabz_eshgh💛
🕊️🍃نبــض عشــ﷽ــق🍃🕊️(مذهبی وشیعه )به همراه کلی شعر،عکس ومتن
روزهشتم شاعران دنبال مضمون نیستند هشت یعنی:السلام ای ضامن آهورضا(ع) @nabz_eshgh💛
هشتمین روز عجب
حال دعایی دارم
حالت مشهدی و
کرببلایی دارم
حرم امن خدا
پنجره فولاد شماست
و خداگفت که دیدی
چه رضایی دارم؟
واقعا معرکه ای هست
میان من و تو
عشق بازی است عجب
حال و هوایی دارم...
✨ #أَلسَّلٰامُ_عَلَیکَ_یٰاعَلی_ابنِ_موسَی_أَلرّضٰا
✨#ماه_رمضان
@nabz_eshgh💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرست برای اونکه از امپول زدن میترسه
✨ #مخصوصینفر
@nabz_eshgh💛
وه که جدا نمی شود
نقش تو از خیال من
تاچه شود به عاقبت
در طلب تو حال من😌
✨ #سعدی
@nabz_eshgh💛
مهم نیست اگر انسانی برای کسی که
دوستش دارد غرورش را از دست بدهد
اما فاجعه است اگر به خاطر حفظ
غرور ، کسی را که دوست دارد
از دست بدهد ...
@nabz_eshgh💛
سردار شهید حاج محسن دین شعاری
@nabz_eshgh💛