eitaa logo
نبض قلم
621 دنبال‌کننده
613 عکس
162 ویدیو
8 فایل
⏪کپی اشعار بدون نام شاعرممنوع⛔⛔⛔ راه ارتباطی👇 @safieghomanjani کانال آموزشی ما را دنبال کنید👇 @arayehha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چندیست که بـــی تو دائما میباریم مانند همیشه دوستت مــــــیداریم هر چند که همسایه ی پاییز شدی بــا یــادِ تو هر بـــهار گـل میکاریم @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چگونه سرکنم روز و شبِ از عشق خالی را نمیخواهم بدون تو هوای ِعشقسالی را هنوز از قهوه ی چشمِ تو شعرِ ناب می ریزد به دور از چشمهایت وا نخواهم کرد فالی را تو آن عطردل انگیزی که تکراری نخواهی شد چه زیبا میکند تکرارِ تو هر شرح حالی را هوا هستی برایم شک ندارم بی تو میمیرم هوایت میبرد از باورم هر احتمالی را چنان از دوستت دارم پُرم کردی ،که میدانم بقدرِ دوستت دارم جواب ِهر سوالی را کنارم باش دنیای بدون عشق ممکن نیست و تنها عشق ممکن مینماید هر محالی را... @nabzeghalam
🥀🥀🥀 : سر داده ای در راه اسلام در آستانت پر گرفتیم راه تو را از سر گرفتیم. @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نبض قلم
چون آفتاب، از همه دور ایستاد که با عشق در برابر نور ایستاد که مردانه در برابر چشمان مردمان برشانه های سبز حضور ایستاد که چون ماه از سکوت و سیاهی ابا نداشت بر قله های فتح ظهور ایستاد که یک شهر در نبودن او بی پلاک ماند بر پله ،پله های شعور ایستاد که سردار بود و داد سرش را به دارتا... چون کوه روی دار غرور ایستاد که...! 🥀🎋 @nabzeghalam
تو ماه شدی تا که سیاهی برود آیینه شدی تا که تباهی برود ای کوه ،غمِ نبودنت جانکاه است نگذاشته ای به سینه آهی برود! @nabzeghalam
در آسمان ِچشم تو میشد خدا را دید حال و هوایِ ابـــــــریِ کـــــرب و بلا را دید خورشید در خورشید گل میکرد ایمانم وقتی که بر لبهات ذکر لافتے را دید حق با تو بود و حق ِ باطل را ادا کردی لایِ قدمهای تو میشد ماسوا را دید دنیا برای پَر زدنهای تو کوچک بود پرواز کردی تا که پرهایت هوا را دید همواره سردار ِحرم بودی و سردمدار دشمن به خود لرزید،هرجایی که ما را دید دنیا بداند حاج قاسم ها نمیمیرند بیچاره چشمی که غمِ این ماجرا را دید @nabzeghalam
ای آنکه به تاریکی شب پابندی تنها به نسیم ماه دل میبندی با اینکه تمام روزهایت تار است صبح آمده، وانمود کن میخندی @nabzeghalam
هر چه آیینه ز تصویر تو دل کند نشد ماه هم با همه خوبی به تو مانند نشد آفتابــــی و به پاییز دلـــــــم تابیـــدی مثل تو هیچکسی مونس و دلبند نشد آنقدر بوسه زدم پـــــــنجره فولادت را یک سلام از تو بر این بنده رسانند نشد شاه هستی و همه مات کرامات توایم دل که مایوس ز دیدار خداوند نشد کوه هم در پی دیدار رخت قد خم کرد شهر درگیـــــر بلندای دمـــــــــاوند نـــــشد یا رضا من به بهشتِ تو پناه آوردم هر چه کردند مرا از تو بـــــرانند نشد ‌‌ ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾ @nabzeghalam ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
عمری‌ست به سوز و سازِ دنیا کوکم بی دولت غم خرابه ای متروکم از بس که لباس مرگ بر تن کردم چندی‌ست به زنده بودنم مشکوکم! 🆔 @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ صبح ِزیبا دمید و پنجره ها واشد آسمان روی دست و پای زمین جاشد ماه در پیچ و تاب ِپرده ی شب گم شد تا که خورشیدِ پشت ِپنجره پیدا شد @nabzeghalam
هدایت شده از کافه شعر و ادب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمریست به سوز و سازِ دنیا کوکم غم سر نزند به خلوتم میپوکم! از بس که لباس مرگ بر تن کردم چندیست به زنده بودنم مشکوم! 🌴🕯🌴
عشق، آغازِ غم انگیز ِپریــــــشانی توست مرگ، پایانِ خوشِ بی سرو سامانی توست هر چه نزدیک شدم، دورترم میکردی این هم از خُلقِ کج ِبسته به پیشانی توست! نذرم این بود به پهنای خیالت برسم داغ این کاسه ی بشکسته هم ارزانی توست آخرین خاطره ها را تو به یغما دادی تلخی خاطرم از نسخه ی درمانی توست کاش یکروز دلِ سیر تو را میدیدم چشمم از داغ ِهمین یکسره بارانی توست ➡️ @nabzeghalam
🌷🍃🌷🍃🌷 : هرچند قدری کم تحمل بود، اما برایم حس ِخوبی داشت؛ گل بود. @nabzeghalam
هر پنجره گرم ِجستجویت باشد آیینه تماشاگـــــــــــر ِرویت باشد تو ماه شدی که در دل تاریکی چشم ِهمه عاشقان به سویت باشد @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
او مرا ز فتنه های آخرالزمان؛ دور میکند، عاقبت ظهور میکند. @nabzeghalam
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
خدا خودش به دل کوچکم نگاه انداخت مرا به خاطر تو در دل ِ گناه انداخت دوباره گندم و سیب و حدیث تکراری خلاصه هر دوی ما را به اشتباه انداخت شبیه یوسف مصری هلاک تقدیریم مرا به خاطر عشق تو توی چاه انداخت نه چشم مانده به راهم نه پای مانده به گل مصیبتی است که این روزها به راه انداخت اگر چه طعم خوش خلوتت کنار من است مخدری و خــدا بر سرم پـــناه انداخت به خوبی تو ندیدم چرا که حضرت مـــِــهر به محض آمدنت رو به قرص ِ ماه انداخت همینکه پیش منی حال و روزمان خوب است بمیرد آن که میان من و تو آه انداخت!
همین که آفتاب از زمین کنار میرود دوباره چشمهای من به انتظار میرود منی که خاطراتم از نبودن تو پر شده چگونه پرده از ندیدنت کنار میرود سکوت در هوای بیقرار عشق مد شده صدا به شوق دیدن طناب دار میرود تو هر چه ساده ترشدی زمانه سختگیرتر قطار سرنوشت ما چه بیقرار میرود بهشت ،باتوبودن و ،نبودنت جهنم است چه تلخ بی تو لحظه های روزگار میرود تمام روزهای من به خاطر تو جمعه شد تمام جمعه های من به یادگار میرود @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا