🖤 @Nabzeshgh
شیر تو افتاد ز پـــــا
همگے شیـــــر شدند....💔
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
#باب_الحوائج
#محرم
#تب_نوحه
#تب_روضه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#فرهنگی_سمیه
⚜ابرگروه تب نوحه⚜
🎤ارسال کلیپ،صوت و نوحه هاے مرحوم آسیدجوادذاکر ودیگرمداحان
گروهی کاملامتفاوت درپیام رسان ایتا👌🏻
http://eitaa.com/joinchat/2108555275C470f942936
-مهدی-اکبری-روضه-حضرت-عباس-ع_714639.mp3
9.85M
🖤 @Nabzeshgh
♡•▪السلام علیک یاابالفضل العباس(ع)▪•♡
🔻رسم این مردم سه شعبه جای آبه
🔻پاشوعباس توی دستاشون طنابه
🔻پاشوعباس کارشون کشف حجابه
▪️عباس...
▫️دستت که قطع شدهمه شان جنگ جوشدن
▫️فریادمیزدن چه شیری شکارشد
🎤حاج مهدی اکبری
#باب_الحوائج
#محرم
#تب_نوحه
#تب_روضه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#فرهنگی_سمیه
⚜ابرگروه تب نوحه⚜
🎤ارسال کلیپ،صوت و نوحه هاے مرحوم آسیدجوادذاکر ودیگرمداحان
گروهی کاملامتفاوت درپیام رسان ایتا👌🏻
http://eitaa.com/joinchat/2108555275C470f942936
وقتـے #پسـر_خون_خدا باشے تو
هم ڪعـبہ و هم قبلہ نما باشے تو
تجویـد #اذان بہ لهجـہ اٺ مےآید
باید ڪه بـلال #ڪـربـلا باشـے تو!
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_عشق
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@NABZESHGH
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سر تو رو نیزو
منم با اطفال حسین🖤
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#کربلایی_وحید_شکری
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@NABZESHGH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤درد ما را اصغر شش ماهه درمان میکند🖤
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
#ام_ماء
#ام_بکاء
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@NABZESHGH
🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
هزار بار تنت جا به جا شد و دیدم
سرت جدا شد و رَختَت جدا شد و دیدم
لبت كه تشنه شد و خشك شد به هم چسبید
به زورِ نیزه دهان تو وا شد و دیدم
حسین جان گره معجر مرا شل کرد
همین که پیرهنت نخ نما شد و دیدم
سر تو نیزه و شمشیر ها گره خوردند
شلوغ بود و صدا در صدا شد و دیدم
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂
🕊🍂🕊🍂
🕯▬▬▬▬๑💔๑▬▬▬▬▬🕯
شمشير و تيغ و نيزه ي خود را گذاشتند
خورشيد را مُقَطَّعُ الاَعضا گذاشتند
وحشي شدند و موقع تقسيمِ غارتش
بر مُصحَفِ شريفِ تنش پا گذاشتند
چرخي زدند با سرِ بر نيزه رفته اش
داغي عجيب بر دلِ زهرا گذاشتند
ديگر به نعلِ تازه زدن احتياج بود
جايي براي تاختن آيا گذاشتند؟
از قتله گاه راضي و دستِ پُر آمدند
سهمي برايِ زينب كبري گذاشتند؟
لرزيد عرشِ اعظم و بارانِ خون چكيد
آتش مگر به گيسوي حورا گذاشتند؟
زينب به گريه گفت عَلیكُنَّ بِالفِرار
با ترس و لرز پاي به صحرا گذاشتند
شمشير كعبِ نِي و سَنان تازيانه شد
بي داد كينه را به تماشا گذاشتند
حتي فرشته دست به شيون گرفت و سوخت
تا دست رويِ چادر زنها گذاشتند
از روسري گرفته و تا گوشواره را
در خيمه ها به مَعرضِ يغما گذاشتند
خورجين به دست ها سرِ يك ذره بيشتر
حتي ميانِ خود سرِ دعوا گذاشتند
مستِ غرور لشكرِ عشرت عقب كشيد
و ما بقيِ ظلم به فردا گذاشتند
شب را برايِ آن همه نيلوفري شده
يك خيمه نيمِ سوخته را جا گذاشتند
🕯▬▬▬▬๑💔๑▬▬▬▬▬🕯