eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.4هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام سلام دوست عزیز ممنونم که حضورشما هم باعث دلگرمی ماست🌹
💓نبض عشق💓
حرف‌بزن، حرف‌بزن،سالهاست؛ تشنه‌ی‌یک‌صحبت‌طولانیم... https://harfeto.timefriend.net/17068214197311 م
- به چه می‌اندیشی؟! به دو چشمی که تو را هیچ ندید به دو دستی که تو را هیچ نخواست؛ یا به قلبی که برایت سخن از عشق نگفت؟! به چه می اندیشی‌...!
🌸مراسم بزرگ جشن عیدغدیرخم🌸 ✨با کلی برنامه های شادومتنوع✨ 🎙مولودی خوانی 🎼اجرای سرود 🤹‍♂غرفه کودک و نوجوان 🏆مسابقات واهداء جوائز 🧃غرفه شربت خانه علوی 🍛غرفه اطعام علوی 🎆نمایشگاه پوستروعکس با موضوعات(انتخابات و فتنه۸۸،مهدویت،بانوان فاطمی) وعده ما⬇️ 🕓 زمان : شنبه ۲ تیرماه ساعت ۱۶ 📍 مکان : مسجد معتضدی 🎀فرهنگی حوزه حضرت فاطمه(س)_ناحیه کرمانشاه🎀
تو” با قلب ویرانه من چه کردی؟ ببین عشق دیوانه من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم… تو با “بال” پروانه ی من چه کردی؟ ننوشیده از جام چشم تو مستم… خمار است میخانه ی من…چه کردی؟ مگر لایق تکیه دادن نبودم؟ تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟ مرا خسته کردی و خود خسته رفتی… سفر کرده ، باخانه ی من چه کردی؟ جهان من از گریه ات خیس باران… تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟
به دستم شاخه‌ی گل می‌دهی یا خار ای دنیا نقاب دوستی از صورتت بردار ای دنیا کسی دیگر سراغ از عشق و شیدایی نمی‌گیرد چه آوردی به روز دلبر و دلدار ای دنیا گرفتی دست ظالم را هزاران بار و با اجبار گرفتی بارها از بی‌گناه اقرار ای دنیا در این بیهودگی هر روز گرد خویش می‌گردی چه سودی می‌بری از این همه تکرار ای دنیا چرا انکار؟! من عمری تو را می‌خواستم اما نمی‌خواهم تو را دیگر، چرا اصرار ای دنیا
بی قرار تواَم و در دل تنگم گِله‌هاست آه! بی‌تاب شدن عادت کم‌‌حوصله‌هاست مثل عکسِ رخِ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟ «بال» وقتی قفس پَر زدن چلچله‌هاست بی‌تو هرلحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست باز می‌پرسَمَت از مسئله‌ی دوری و عشق و سکوت تو جواب همه‌ی مسئله‌هاست!
دارد زنی کنار خودش گریه می کند از درد بی شمار خودش گریه می کند با بخت تیره بافته رج های زیر و رو حالا کنار دار خودش گریه می کند دلواپس است و مضطرب و غرق در سکوت او که برای یار خودش گریه می کند در روبه روی آینه ها آه می کشد بر حال روزگار خودش گریه می کند دیوار را که دید کنارش به گریه ای با قاب عکس تار خودش گریه می کند زخم زبان دروغ قضاوت شکسته تر از قلب چون انارخودش گریه می کند تکرار فصل زرد شده لحظه ها و او از فصل بی بهار خودش گریه می کند
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن! گاه می‌لغزد زبانم، بشنو و باور مکن! گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟ گفتم آری می‌توانم... بشنو و باور مکن
پر می‌کشد قلبم دوباره با صدایش پُر می‌شود روحم ز عطر آشنایش هم‌درد تنهایی و غم‌هایم کسی هست؟ بر شیشه می‌کوبد و می‌آید صدایش بی‌چتر بی‌چکمه خیابان در خیابان... حل می‌شود اشکم میان اشک‌هایش دردِ دلم را هیچ‌کس جز او نفهمید بی‌واژه می‌گویم غم خود را برایش وا می‌شود غنچه‌به‌غنچه بغض‌هایم گل می‌کند ابیات تازه در هوایش... سهم من از باران همین ابیات خیس است سهم من از باران، غمِ بی‌انتهایش حال مرا هرگز نمی‌فهمد دلی که در ساعت باران اجابت شد دعایش