#داستان_نماز | به هیچ وجه نمی شود
🔻 روز اولي بود که شاه رفته بود. امام در نوفل لوشاتو فرانسه اقامت داشتند. نزديک به سيصد الي چهارصد خبر نگار خارجي از کشورهاي مختلف، اطراف منزل امام جمع شده بودند.
🌱 تختي گذاشتند و امام روي آن ايستادند تا به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهند. تمام دوربينها کار ميکردند.
🔻 هنوز دو سه سؤال بيشتر از امام نشده بود که صداي اذان ظهر شنيده شد. امام بلافاصله جمع خبر نگاران را ترک کردند و فرمودند: «وقت فضيلت نماز ظهر ميگذرد.»
🌱 تمام حاضرين از اين که امام محل را ترک کردند، متعجّب شدند. کسي از امام خواهش کرد: «چند دقيقهاي صبر کنيد تا چند سؤال ديگر هم بشود و بعد براي اقامه نماز برويد.»
🔻 امام با قاطعيّت فرمودند: «به هيچ وجه نميشود.» و براي خواندن نماز رفتند.
📚 کوتاه و خواندني از نماز ، نادر فاضلی ، ص 8.
مرکز تخصصی نماز
✌کانال بصیرت افزایی را به دوستان خود معرفی کنید
لینک کانال نائین بصیر در ایتا
💎نایین بصیر@naeinebasir
حوزه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها نایین
#داستان_نماز | شیوه شیخ عباس قمی برای آباد کردن مساجد
🦋 مردم علاقه مند بودند كه لااقل يك #نماز خود را با مرحوم حاج شيخ عباس قمى بجا آوردند. يكى از عادات ايشان اين بود كه اغلب اوقات نماز خويش را در مساجد متروكه بجا مى آورد.
⭐️ اتفاقاً به محض اطلاّع مردم روز به روز بر كثرت جمعيت افزوده مى شد تا به حّدى كه آن مسجد مورد علاقه مردم و به دست همان مردم تعمير مى گرديد.
🦋 شيخ پس از آن ديگر در آن مسجد حاضر نمى شد و يك مسجد متروكه و مخروبه ديگر را انتخاب مى كرد.
⭐️ پس از چند روز باز مردم مطلع شده و از راه هاى بسيار دور براى درك نماز ايشان به آن مسجد مى شتافتند و با مردم برای تعمیر آن مسجد مخروبه دست به کار می شدند.
📚 علی احمدپور ، نماز خوبان ، داستان 81.
╭❀🕊🌼🍃❀╮تخصصی نماز
#داستان_نماز | رفتار عجیب امام جماعت در مقابل فقیر
⭐️ [اثر کلمات و حرکات نماز، دوری کردن انسان از تکبر است] برای مثال، تکرار "الله اکبر های نماز، بزرگی خداوند را به نمازگزار
می باوراند
🍀 و کسی که عظمت پروردگار را باور کند، دیگر خود را بزرگ نمی بیند. علاوه بر این، گذاشتن پیشانی برخاک، حضور در جماعت و ایستادن کنار افراد متفاوت، اقتدا به امام جماعتی که شاید سن، علم و تقوایش از فرد کمتر باشد، و... نمازگزار را متواضع می کند.
⭐️ روزی شیخ جعفر کاشف الغطا، مبلغی بین فقرای #مسجد تقسیم کرد و
سپس به نماز ایستاد. بین دو نماز سیدی فقیر وارد مسجد شد و گفت:
مال جدم [خمس] را به من بده.»
🍀 فرمود: «دیر آمدی، متأسفانه چیزی باقی نمانده.» سید خشمگین شد و آب دهان به ریش شیخ انداخت. شیخ جعفر [که با نماز خوب تکبر را از خود دور کرده بود به جای خشم و پاسخ به بی ادبی فقیر] به آرامی برخاست، دامنش را گرفت و میان صف های
نمازگزاران میگشت
⭐️ و می گفت: «هرکس ریش شیخ را دوست دارد به سید کمک کند.» سپس پول ها را به سید داد و به نماز عصر ایستاد.
📚 مهارتهای دعوت فرزندان به نماز، محمد علی جابری، ص ۱۶ به نقل از الفوائد الرضویه ، ج ۱ ، ص ۱۴۰.
تخصصینماز
#داستان_نماز
هدیه ی ارزشمند
✍ رسول خدا صلی الله علیه و آله، پسرعمویش جعفر را مأمور کرد که با تعدادی از مسلمین راهی دیار حبشه گردند.
🔸 تقریباً پانزده سال از آنروز گذشته بود و دل پسرعموها برای یکدیگر یک ذره شده بود.
🍀 پس از بازگشت جعفر، رسول الله صلی الله علیه و آله به سمتش راه افتاد، در آغوشش گرفت، بین چشمانش را بوسید.
🔸 سپس مردم را به دورش نشانید و فرمود: آیا هدیهای به تو ندهم؟
🍀 گمان مردم این بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله طلا یا نقره به او میدهند!
🔸 کمی که انتظار کشیدند دیدند حضرت رو به جعفر کردند و فرمودند:
چیزی به تو میدهم که اگر روزی یک بار انجامش دهی برایت از دنیا و هر آنچه در آن است بهتر است،
🍀 اگر هر دو روز یک بار انجام دهی گناهان بین آن دو روزت بخشیده میشود، اگر هم هر #جمعه یا هر ماه یا هر سال به جا آوری آمرزیده خواهی شد، حتی اگر گناهانت به تعداد ستارگان آسمان، برگهای درختان و ریگهای بیابان باشد.
🔸 سپس نمازی به ایشان یاد دادند که به نماز جعفر طیار معروف و همچون مدالی بر سینه جعفر در دفتر تاریخ جاودانه شد.
📚 محمدعلی جابری؛ تقابل شیطان با نماز ص 30.
یاوران نماز
نایین بصیر@naeinebasir🌸