💠▪️قسمتی از کتاب حسین از زبان حسین
پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) از زبان حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
◾️[فاطمه دختر برادرم نقل کرد]
هنگامی که غارتگران لشکر کوفه به خیمه ها هجوم آوردند، من خلخالی به پا داشتم. یکی از آنها تلاش می کرد خلخال پای مرا خارج کند و به غارت ببرد و در عین حال می گریست.😭
پرسیدم: دشمن خدا برای چه گریه می کنی؟
گفت:" چرا گریه😭 نکنم که دختر رسول خدا را غارت میکنم😳😱"
گفتم:" حال که می دانی به چه کسی ستم می کنی و برای اینکار زشت خود گریه هم می کنی، دست از این تعرض و غارت بردار.😳"
او گفت:" اگر من نکنم کس دیگری غارت می کند و خلخال پای تو نصیب او می شود.😰😱"
آنها هر چه در خیمه های ما بود غارت کردند و حتی چادر را از دوش ما برداشتند.😭😭
فردای روز عاشورا، لشکریان کوفی، کشته شدگان سپاه خود را دفن کردند و هنگام ظهر آماده بازگشت به سوی کوفه شدند.
عمربن سعد دستور داد ما را در کاروانی با شکل و شمایل اسیران، آماده حرکت به سوی کوفه کنند.لشکر کوفه همان طور که برای امام حسین(ع) و یارانش هیچ احترامی نگذاشتند و رفتارشان با کمال سنگدلی و بی رحمی بود، نسبت به ما نیز از هیچ اهانتی دریغ نکردند و با کمال قساوت و خشونت رفتار کردند😭، ما را بر شترهای برهنه و بی محمل و بدون سایبان سوار کردند، و در میان دشمنان با سر و روی باز و مانند اسیران غیرمسلمان حرکت دادند. به راستی که در آن حالت شدیدترین مصیبت ها بر ما وارد شده و غم و اندوه فراوان در چهره ما نمایان بود.
#دوشنبه
#داستان_معصومین
#بعد_از_عاشورا
◾️🌹◾️🌹◾️🌹◾️🌹◾️🌹◾️🌹◾️
@nafahat1