eitaa logo
خانم شفیعی(نفحات)
135 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
6.4هزار ویدیو
50 فایل
❤تقدیم به اقاجانمان ❤ 🌸صاحب و مولامان🌸 ⚘⚘برنامه های اخلاقی؛ اجتماعی ؛اعتقادی؛و سبک زندگی و تربیتی واحکام. دعا. وشرح ادعیه معروف. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه،مسابقه و جوایز متعدد. کپی با ذکر صلوات آزاد انتقادات و پیشنهادات ارتباط با مدیر @MAAHER
مشاهده در ایتا
دانلود
b5d640264631065bb49ae9e58668d5b42022322.mp3
6.14M
💠🔸طرماح یار باوفای امام علی(علیه السلام) از چهره‌های مشهور دوران صدر اسلام که از یاران باوفای امام علی (علیه‌السّلام) بوده و دوران حکومت امویان را درک کرده، شخصیتی نامی و بزرگوار به نام طرماح بن عدی است. از قبیله طی و برادر حجر بن عدی است. او از صحابه نبوده است، بلکه باید وی را از تابعین دانست. وی هم چون پدر و برادر خود حجر، در شمار یاران باوفای امام علی (علیه‌السّلام) شناخته می‌شود.او از جمله کسانی است که بر تشیع خود پایبند بوده است. از او چندین بیت شعر نیز نقل شده است که با این وصف می‌توان او را از شعرای قرن اول هجری دانست. بسیاری از مورخین نام و شخصیت او را در متون خود ذکر نکردند و تعداد کمی از نویسندگان به نامش اشارتی داشتند. نامه‌بر امام به معاویه در صفین همیشه در جنگ‌های امام حضور داشته و در شمار کسانی بود که به امام نزدیک بوده و امام نیز در برخی موارد وی را به ماموریت‌های مخفیانه می‌فرستاد که از جمله آن می‌توان به بردن نامه از سوی امام به سوی معاویة بن ابوسفیان در بهبوهه جنگ صفین اشاره نمود. ← مناظره با معاویه در شام او فردی بسیار نجیب و بزرگ بود. وی در مناظره با معاویه چنان با زیبایی و ظرافت و فصاحت و بلاغت سخن گفت که دنیا در چشمش تیره و تار شد. از مناظره او با معاویه می‌توان فهمید که وی فردی دلیر و با فهم و ایمان بوده است و شهامت و تعصب وی به اهل بیت (علیه‌السّلام) در این مناظره آشکار است. امام در نامه گستاخانه معاویه، پاسخی گران و سنگین به او داد و نامه را طرماح از سوی امام به شام برد. 🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 @nafahat1
وقتی معاویه را دید گفت سلام بر تو‌ای پادشاه، معاویه گفت چرا مرا امیرالمومنین نخواندی که طرماح در جواب گفت مومنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟ وی حتی موقع تحویل نامه جلو نرفت و منتظر شد معاویه خود به نزد او رود. او آن چنان زیبا و فصیح و شجاعانه جواب سوالات معاویه را داد که معاویه در حیرت ماند. با سخنان طرماح نزد معاویه ترس عجیبی به او دست داد و ناامیدی او را فراگرفت. وقتی طرماح به سوی کوفه بازگشت، معاویه به اطرافیانش گفت: اگر من آن چه دارم را به شما بدهم، یک دهم خدمتی که این عرب بیابانی به علی (علیه‌السّلام) نمود، را به من نخواهید کرد. عمرو عاص گفت: آری اگر آن فضیلت و نسبتی را که علی با پیغمبر داشت تو هم داشتی، ما به مراتب بیش از این عرب برای تو فداکاری می‌نمودیم؛ معاویه گفت: خداوند دهن تو را بشکند و لبهایت را پاره کند، به خدا قسم این حرف تو برای من گران تر از سخنان آن عرب است و از شنیدن آن دنیا را بر من تنگ ساخت. در واقع طرماح با سخنانش، بین نیروهای شامی اختلاف ایجاد کرد و موجب لرزه‌ای شدید بر پیکره سپاه شام شد. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸▪️🔸▪️▪️ در میانه راه کربلا، در منزلگاه عذیب الهجانات، چهار سوار از کوفه به امام حسین (علیه‌السّلام) پیوستند که طرماح راهنما و یکی از آنان بود و چون حر قصد بازداشت آن‌ها را کرد، امام (علیه‌السّلام) اینان را یاران خود خواند و به شدت از آن‌ها محافظت کرد. در همین منزلگاه، امام حسین(ع) برای آن که از بیراهه به کوفه برود، کسی را می‌خواست که به راه آشنا باشد. طرماح اعلام آمادگی کرد و در جلو کاروان حسینی به راه افتاد و ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت شان کاروانیان و پستی بنی امیه و دشمنان امام حسین (علیه‌السّلام) زمزمه می‌کرد. ← خبر طرماح درباره مردم کوفه طرماح به امام عرض کرد: با شما یاران اندکی می‌بینم و همین لشکریان حر در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را در بیرون شهر دیدم که آماده جنگ با شما می‌شدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! تا می‌توانی به آنان نزدیک مشو. ← پیشنهاد طرماح به امام حسین(ع) طرماح چون مردی هوشمند و روشن فکر و سیاستمدار بود، و به ظاهر به روند تاریخ و اوضاع و احوال جاری آگاهی داشت و مردم شناس بود با رفتن آن حضرت به سوی عراق مخالفت ورزید و پیشنهادی دیگر ارائه کرد. وی از روی خیرخواهی پیشنهادی به امام داد که: اگر می‌خواهی با من به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن جا کسانی هستند که تو را یاری کنند که امام در جواب طرماح فرمود که گریختن و زن و فرزند را رها کردن برای من عار است.طرماح گفت پس بیا به کوه بنی طی برویم، به خدا سوگند که این کوه سنگر ما بوده و هست. طرماح به امام تعهد داد که بیست هزار نفر طائی را برای جنگ خدمت امام می‌آورد. امام فرمود: خداوند تو و قبیله ات را جزای خیر دهد. ما و این گروه (اصحاب حر) پیمانی بسته‌ایم که نمی‌توانم از آن باز گردم، معلوم نیست، عاقبت کار ما و آن‌ها به کجا می‌انجامد. ← اجازه طرماح برای خرید آذوقه طرماح با سیاست و درایتی که داشت به امام خطر را گوشزد کرده بود؛ اما امام هدف دیگری را جستجو می‌کرد. او به بهانه خرید آذوقه و اموال برای خانواده از امام جدا شد و به امام عرض کرد که به زودی برمی گردد. اما نتوانست خود را به کربلا برساند و امام حسین با یارانش کشته شدند. ← محروم شدن از یاری امام طرماح نسبت به امام معرفت خوبی داشت و خیرخواه صادقی برای امام (علیه‌السّلام) بود تا آن جا که چند بار مورد دعای آن حضرت واقع شد، اما رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام (علیه‌السّلام) و اولویت بخشی آنان در رفع گرفتاریشان، او را از فیض یاری امام معصوم (علیه‌السّلام) محروم کرد. او زمانی که به عذیب هجانات رسید خبر شهادت امام را از سماعة بن بدر شنید. ← طرماح در روز عاشورا اما شیخ طوسی نظر دیگری دارد. او در رجالش می‌نویسد طرماح با حسین (علیه‌السّلام) همراه بود تا آن که میان کشتگان افتاد و در حالی که رمقی در بدن داشت، خویشاوندانش او را بردند و مداوا کردند و بهبود یافت. اما شوشتری هم چون طبری خلاف این را عقیده دارد و می‌گوید: بلکه امام در راه به او برخورد و اجازه داد که نزد خانواده اش برود و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، خبر کشته شدن امام (علیه‌السّلام) را شنید. وی از این که به امام نرسید ناراحت بود و گریه می‌کرد. وی بعد از مدتی درگذشت.😞 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 @nafahat1