💠🔸 فرزنداوری(داستان)
💟🔸اولین قسمت داستان دل آرام!
رفتم تو اتاق خواب تا از توی کمد شناسنامه ام رو بردارم... چشمم افتاد به میز آرایش...شیطنتم😜 گل 🌹کرد..
توی دلم گفتم بزار غافلیگرش🤩 کنم...!!
تا حالا منو با آرایش ندیده🤪
خاستم ببینم عکس العملش چیه؟؟!!🤔
با اینکه گفتم زود بر میگردم امـــا....!!
نشستم.. یه نگاهی انداختم به وسایلم....😳 خب حالا چکار کنم؟؟!! بی اختیار یه نگاهی به خودم انداختم ...از دیدن خودم توی آینه می ترسم😱 وقتی به آینه نگاه میکنم و یاد خاطراتم میافتم...وحشت تمام دلم رو می گیره...😨 احساس میکنم زلزله ای باقدرت ۹ریشتر تمام وجودم رو میلرزونه که از قدرتش تمام خونه میلرزه..😱
و باز این بار نگاهم بی اختیار به آینه ی میز آرایش دوخته شد...😳
یه دختر پر شر و شور و پر جنب و جوش... با صدای خنده هاش راهرو مدرسه رو پر کرده از شور تعطیلی مدرسه...
هر کدوم از دوستام میخان که برای کاری باهاشون همراه بشم... اما مـــن باز مثل همیشه فقط بفکر رسیدن به خونه ام هستم...
آخه قول دادم زود برمیگردم...😊 بچه ها باز شروع می کنن به غر زدن...
باز لیلا میگه:
اَه دِلی...چقد چِلی...😂 ول کن بیا بریم... خوش می گذره ... اگ یه بار بیای،دیگ خودت پای ثابت میشی...!!
و باز من مقاومت می کنم...
یاد چشم های مهربون بابام که منتظر به در خونه دوخته شدن... و شوق نوازش دستای گرمش، بی اختیار منو از هر جای دنیا به طرف خونه می کشونه.. و هیچ وقت حتی نمی تونم درک کنم که چرا لیلا و زیبا و نوشین اینقدر اصرار می کنن ..!!
بهترین لحظاتم ، در کنار بابا امیدم معنا میشن و با او بودن رو به هر چیز دیگه ای ترجیح میدم...!!
تمام مسیر هر روزه ام فقط چشم 👀های منتظر به در، بابا امیدم جلومه... نمیدونم چطور و با چه سرعتی میام خونه ... اصن گذشت زمان رو متوجه نمی شم..😍 رسیدم سر کوچه..... اما امروز ته دلم یه حس عجیبی دارم... مثل هر روز از رسیدن به کوچه امون خوشحال نیستم.. دلهره ی غریبی از سرکوچه به دلم افتاد... عمو حسین، بقال محله هم بسته بود!! آخه بقال محله امون از دوستای خیلی صمیمی پدرمه.. از بچگی بهش گفتم عمو حسین...حالا هر وقت که نباشه دلم میلرزه..
نکنه برای بابام...🤐 اتفاقی افتاده...
از سر کوچه تا به خونه برسم ...انگار زمان متوقف شده بود.. نمیدونم چقدر طول کشید ...اما...خستگیه ۱۲ ساعت پیاده روی رو،
روی تنم گذاشت.... و این خستگی وقتی که در خونه رو بسته دیدم زمینگیرم کرد...😔🤕
بابا امید هر روز این موقع در رو باز می گذاشت تا من پشت در منتظر نمونم... چی شده....؟؟!!
#فرزنداوری
#دلآرام
#قسمت_اول
🌺❣🌺❣🌺❣🌺❣🌺❣🌺❣🌺
@nafahat1
💠🔸 سیره علما
🔸امام همه روزها
🔸نگاهی گذرا بر زندگانی آیت الله مدنی(ره)
سید اسدالله مدنی درسال ۱۲۹۳ در دهخوارقان آذرشهر متولد شد، در ۴ سالگی مادر و در ۱۶ سالگی پدر خود را از دست داد و در عنفوان جوانی جهت کسب معارف اسلامی وارد شهر قم شد.
مبارزه خود را علیه رژیم پهلوی در این شهر آغاز کرد و به دلیل همین تحرکات به آذر شهر تبعید شد، در اولین اقدام با فرقه ضاله بهائیت به مبارزه برخاست و مردم را به برچیدن کارخانه مشروب سازی این شهر دعوت کرد.
به دلیل ادامه مبارزات مجبور به ترک شهر شد و به نجف اشرف عزیمت کرد، پس از تبعید امام خمینی(ره)، همواره در کنار ایشان بود و بارها و بارها به ایران آمد و در شهرهای مختلف پیام آور ادامه مبارزه شد.
به همین دلیل تحت نظر ساواک بود، در سال ۱۳۵۱ به خرم آباد رفت و با سمت نماینده و وکیل تام الاختیار امام در مبارزه، به فعالیت پرداخت؛ در سال ۱۳۵۴ ایشان را به نورآباد ممسنی تبعید کردند اما سخنرانی ها و افشاگری ها و محبوبیت ایشان در بین مردم باعث شد تا از آنجا به گنبد کاووس تبعید شود سپس ساواک او را به بندر کنگان و سپس به مهاباد تبعید کرد.
پس از پیروزی انقلاب به عنوان نماینده مردم همدان در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده و پس از شهادت اولین شهید محراب شهید قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز، ایشان از طرف امام به عنوان امام جمعه تبریز معرفی شد.
شهید آیت الله سید اسدالله مدنی(ره) یکی از عالمان برجسته خطه آذربایجان بود که با علم و مجاهدت خود، در شکل گیری انقلاب اسلامی نقش اساسی داشت و در نهایت در محراب عبادت به شهادت رسیده و به نزد معبودش شتافت.
ایشان خود را از مردم می دید و یک چهره محبوب بود که تنها در عنوان «امام جمعه» خلاصه نشده بود، بلکه او امام تمام روزها بود.
🔸دعوت عملی مردم به اسلام
شهید آیت الله مدنی به فقرا و ضعفا بسیار اهمیت می داد و به اطرافیانش سفارش می کرد که به مشکلات فقرا رسیدگی کنند.آیت الله مدنی با عمل خود، مردم را به سمت اسلام و انقلاب اسلامی دعوت می کرد و تابع هوا و هوس نبود.
حجت الاسلام بنابی از همراهان شهید مدنی(ره) نیز اظهار داشت: دشمن مهره های انقلاب اسلامی و یاران واقعی حضرت امام خمینی(ره) و کسانی که وجودشان برای نظام مفید بود، ترور کرد.
🔸پرداختن به امور کشاورزی
همچنین علی آقامحمدی از شاگردان و همراهان شهید آیت الله مدنی، تصریح کرد: ایشان وقتی گرفتاری می دید، آن را مشکل خود می دانست و حل کردن آن را جزو وظایف خود می دید.
علمی از همراهان دیگر شهید آیت الله مدنی هم عنوان کرد: وقتی ایشان به جایی یا روستایی سفر می کرد، ساعت ها زودتر در آنجا حضور پیدا می کرد و شخصا در امور کشاورزی شرکت می کرد و با دست های خود گندم درو می کرد و بیل به زمین می زد و همراه مردم بود.
همچنین حمید منبع جود از محافظان شهید آیت الله مدنی(ره) با ذکر خاطره ای از شهید، گفت: از شهربانی جلیقه ضدگلوله دادند اما ایشان استفاده نکردند، تلفنی به بنده تاکید کردند که حتما حضرت آقا آن را بپوشند به ایشان عرض کردم اما ایشان فرمودند: بگویید به تمام شرکت کنندگان در نماز جمعه جلیقه بدهند اگر آن ها پوشیدند من هم آخرین نفر به تن می کنم، خون من از بقیه رنگین تر نیست.
🔸لحظه شهادت شهید مدنی(ره)
ناصر برپور محافظ شهید آیت الله مدنی(ره) با تشریح لحظه شهادت شهید، اذعان داشت: یکی از منافقین از صف دوم به صف اول نیم خیز نشست و با مکث کوتاهی به حضرت آقا که در حال اقامه نماز بود، حمله ور شد و ایشان را محکم با دو دست در آغوش گرفت، علیرغم اینکه محافظان ایشان به شدت با فرد منافق برخورد کردند اما حضرت آقا را رها نکرد و سپس سه انفجار پشت سر هم رخ داد.
گفتنی است، آیت الله مدنی ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ در محراب نماز جمعه به شهادت رسید و پیکر پاک ایشان در میان حزن و اندوه میلیون ها نفر از مردم آذربایجان، به فرودگاه منتقل و از آنجا جهت خاکسپاری در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به قم منتقل شد.
#پنجشنبه
#سیره_علما
#شهید_مدنی
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
@nafahat1
سه دقیقه در قیامت مقدمه.mp3
5.07M
🔸برکات زیارت اهل قبور
✅ فوق العاده است👌
مقدمه ای برای شرح کتاب سه دقیقه در قیامت(تجربه نزدیک به مرگ مدافع حرم)
قسمت چهارم👌
#پنجشنبه
#معاد
#شرح_سه_دقیقه_درقیامت4
🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁
@nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 شب جمعه است هوایت نکنم می میرمـ...😭
🎥 من به غم تو گرفتارم یارم ...
🎙 مداحی سید رضا نریمانی
🔸▪️🔸▪️🔸▪️🔸▪️🔸
✋الســلام علیک یااباعبدالله
ســلام میدهم از بام خانه سمت حرم
چه میشود که بیایم منم قدمبه قدم؟
یکاربعين طلبیدن برای تو سهل است
حرمنرفته بمیرم برایمن سخت است
💚 اللهــم الرزقــنا حــرم
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_محمد_را_دوست_دارم
🍃🍂🍃🍂🍃🌹🍃🍂🍃🍂🍃
@nafahat1
💠🔸 بسم الله الرحمن الرحیم
🕋 لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ
توبه: ۱۲۸
💌به يقين، رسولى از خود شما بسويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدايت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
#آیه_روز
🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸
@nafahat1
☘عن الامام الصادق عليه السلام : افتَرَقَ الناسُ فِينا على ثلاثِ فِرَقٍ : فِرقَةٌ أحَبُّونا انتِظارَ قائمِنا لِيُصِيبُوا مِن دُنيانا ، فقالوا و حَفِظُوا كَلامَنا و قَصَّرُوا عن فِعلِنا ، فَسَيَحشُرُهُم اللّه ُ إلَى النارِ ، و فِرقَةٌ أحَبُّونا و سَمِعُوا كَلامَنا ، و لَم يُقَصِّرُوا عن فِعلِنا ، لِيَستَأكِلُوا الناسَ بنا ، فَيَملأَُ اللّه ُ بُطُونَهُم نارا يُسَلِّطُ علَيهِمُ الجُوعَ و العَطَشَ ، و فِرقَةٌ أحَبُّونا و حَفِظُوا قَولَنا ، و أطاعُوا أمرنا ، و لَم يُخالِفوا فِعلَنا ، فاُولئكَ منّا و نحنُ مِنهُم .☘
👈امام صادق(ع) : مردم نسبت به ما ، سه گروهند : گروهى ما را دوست دارند، چون منتظر قائم ما هستند، تا از دنياى ما به نوايى برسند ، اينان سخنان ما را مى گويند و آنها را حفظ مى كنند، اما به كردار ما رفتار نمى كنند . بزودى خداوند اين عده را در آتش محشور خواهد كرد.
1⃣گروه اول:
اولا:جزء محبین اهل بیت(ع) است فرقه احبونا
ثانیا:منتظر ظهور امام زمان(ع) هم هست انتظار قائمنا
ثالثا: کلام اهل بیت (ع) را هم حفظ هست و هم محافظ یعنی اگر شبهه ای باشد جواب هم میدهند(بقول خودش اهل کار فرهنگی هم هست) حفظوا کلامنا
❇️ این سه ویژگی را دارند ولی دوتا گیر دارند👇
👈۱_میخواهد با دین و اهل بیت(ع) کاسبی بکند (لیصیبوا من دنیانا)
👈۲.اهل عمل به گفته های خودشان نیستند
عاقبتشون چی میشود؟👇👇
فسیحشرهم الله الی النار (امام که مظهر مهربانی است ولی اینجا نفرین کرده)
☘ [دوم] آن گروهى كه ما را دوست دارند و سخن ما را مى شنوند و از رفتارها كوتاه نمى آيند، تا به نام ما مردم را بچاپند ، خداوند شكم اين عده را از آتش پُر مى كند و گرسنگى و تشنگى را بر ايشان مسلّط مى گرداند.
2⃣ گروه دوم:
اولا: جز محبین اهل بیت (ع)هستند احبونا
ثانیا: کلام اهل بیت علیهم السلام را هم گوش میدهند
ثالثا: به کلام اهل بیت (ع) هم عمل میکنند (لم یقصروا)
ولی یک گیری دارند👇👇
👈هدفشون از اینکه یاد میگیرند و عمل میکنند این است که جایگاهی بین مردم پیدا بکنند و بعدش پول مردم را ببلعند لیستاکلوا الناس بنا
👈مثلا چرا هیئت داره چرا تسبیح دست میگیره چرا صف اول نمازه 👈میخواهد یک جایگاهی پیدا بکنه(جایی استخدام بشه مجلسی معاونتی و...که بعدش پول ملت را چپاول بکنه)
عاقبتشون چی میشود؟👇👇
فیملا الله بطونهم نارا
💟[سوم ]آن گروهى كه ما را دوست دارند و گفتار ما را حفظ مى كنند و امر ما را اطاعت مى نمايند و برخلاف كردار ما رفتار نمى كنند ؛ اينان از ما هستند و ما از آنان.
3⃣ گروه سوم:
اولا:جزء محبین اهل بیت علیهم السلام است احبونا
ثانیا: حافظ کلام اهل بیت علیهم السلام هستند
ثالثا:مطیع هستند هرچه بفرمایند میگویند چشم (واطاعوا)
رابعا: مخالفت عملی هم با نمیکنند لم یخالفوا فعلنا
👈تقوای ماها بزنگاه ها مشخص می شود ،اهل بیت (ع) فرمودند مردم را به خدا جذب بکنید قربه الی الله، نه قربه الی اموالهم این خودش یک دستور است که ماها نباید مخالفت بکنیم
عاقبتشون چی میشود:👇👇
ما از آنهاییم و آنها از ما فاولئک منا
این جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند السلمان منا اهل البیت دیگه اختصاص به سلمان ندارد👌
ان شاالله همگی جزء همین گروه باشیم صلوات
#حدیث_روز
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
@nafahat1
💠🔸 آموزش احکام
🔸غسل جمعه
1⃣👈 آیت الله سیستانی:
{وقت انجام غسل جمعه از اذان صبح است تا غروب آفتاب، و بهتر آن است که نزدیک ظهر بجا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر آن است که بدون نیت اداء و قضاء تا غروب بجا آورد، و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بجا آورد}
2⃣👈 طبق فتوای حضرات آیات مرحوم امام ره، مقام معظم رهبری، بهجت،فاضل،صافی، غسل جمعه کفایت از وضو نمی کند و بایستی قبل یا بعد از غسل وضو هم گرفت
✅ طبق فتوای آیات عظام مکارم ،سیستانی،وحید،شبیری زنجانی،نوری همدانی، غسل جمعه کفایت از وضو می کند و با این غسل میشه نماز خواند هر چند بهتره که وضو هم بگیریم.
3⃣👈زنانی که عذر شرعی دارند طبق فتوای اکثر مراجع می توانند غسل جمعه را انجام دهند ولی آیت الله سیستانی می فرمایند زنی که عذر شرعی داره بنابر احتیاط واجب نمیتونه غسل جمعه را انجام بده
4⃣👈 "مواظب باشیم در انجام این غسل که یک غسل مستحبی است آب را به هدر ندهیم و اسراف نکنیم،با کمترین مقدار آب میشه غسل کرد،نکند خدای ناکرده به خاطر انجام یک غسل مستحبی گرفتار گناه کبیره ای همچون اسراف شویم"
#آموزش_احکام
#احکام_غسل_جمعه
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
@nafahat1
💠🔸داستان دل آرام
💟🔸قسمت دوم
پشت در بسته دیگ قلبم امده بود توی دهنم... حس کردم دنیا دور سرم می چرخه... چشمام سیاهی رفت و....!!
چشم که باز کردم عاطفه خانوم رو دیدم داره با دخترش حرف میزنه... عاطفه خانوم همسایه دیوار به دیوار ماست و دخترش چند سالی از من بزرگتره..
تا چشمش به من افتاد گفت:" چی شده اخه تو دختر!!
چکار می کنی با خودت... رفته بودم بانک کار داشتم و بعدش رفتم خریدای خونه رو انجام بدهم که وقتی برگشتم دیدم پشت در خونتون دراز به دراز کف کوچه افتادی... آوردمت خونه مون" همینطور حرف میزد و من دوباره تا در خونه رو شنیدم صدا توی گوشام میپیچید... لعنتی زبونم چرا قفل کرده...!!
نمیتونم بپرسم بابام..؟؟!!
آخه یکی بگه بابام کجاست...!!
چـــــرا هیچکس حرفی از بـــابــــا امــیدم نمیزنه ....!!😔😞
از ترس و وحشتی که در جواب این ســـوالم بشنوم حتی جرأت ندارم خـــــودم سراغ بابام رو بگــــیرم...
ته دلـــم شروع کردم برای گشتن و جـــور کردن یه مــنــاسبتی که بابا خاسته باشه منو غافلگیر کنه...!!
امـــــا عــــمــــو حــــســــیــن هم هیچوقت ســـابـــقــه نداشت این موقع روز بسته باشه.. همـــیشه حتی موقع نـــمــاز هم مغازه رو بــاز میـگذاره تـــا اگ کسی به چیزی نیاز فوری پیدا کرد بقول خودش لنگ نمونه... خودشون مــیــرن داخل مغازه و هرچــی بــخان برمیدارن و بعدا حــسـاب می کنن... فقط دوسال پیش، همون روزی که، بابا امیدم بیمارستان بود، همون روزم عمو حسین نبود ....! و دوباره امروز...!!
تا یاد عمو حسین افتادم،فکری به ذهنم خطور کرد و مثل جن زده 😱ها از جا پریدم... عاطفه خانوم که داشت اب جلوم میزاشت ترسید و یه متر عقب تر پرید..😨 و گفت😡 ..چته خیر ندیده... ترسیدم...!!
امـــا مــن هــنوزم نمیتونستم حرفی بزنـــم و در عرض چند دقیقه خودم رو جلوی در مغازه عموحسین دیــــدم...امـــــا تا قـــفل کتابی مغازه رو دیدم... حس کردم با همون زدن توی ســـرم🤕
تـــازه داشتم فــکــر میکردم کـــلـید یدک خونمون که پیش عموحسین هست رو ازش بـــگـــیــرم و برم توی خـــونـــه کــــه...!! این دیـــگه چـــه وضــعـــیه... آخه باباجان چــــرا با مــــن اینطور میـــکـــنی!! کــــجـــایی پـــــس😭!؟
سرم رو انــداختم پـــایین ...یدفعه چـــشـــمم افتاد به جورابام که کثیف و سیاه شدن....
اینقدر عجـــله و هول کرده بودم که حتی کفش هم پام نــــکـــرده بــودم... با پای برهنه امدم تا سر خیابان...😥 صدای بابا امیدم رو شنیدم که گفت:
"ز تمام بودنی ها، “تو” همین از آن من باش
که به غیر با “تو” بودن، دلم آرزو ندارد!"
خوشحال سرم رو برگرداندم...🤩چشمام برقی زد و به پشت سرم نگاه کردم...امــــا همش فقط صداشه...از خودش خــــبری نیست که نیست...بابا بیا وقتی تو نیستی کسی نیست ..!!هـــیـــچــکـــس!!
از سر ناچاری برگشتم خونه ...امــــا بـــاز منم و یه دره بسته... فکر کردم خوبه از روی دیوار بپرم تو خونه....!! یه نگاهی به دور و برم کردم تا کسی نباشه .... رفتم عقب،عقب و عقب تر ... یدفعه ای دویدم سمت دیوار و.....😰
امـــــا یدفعه داد زدم لعنت به تو جومونگ...
مـــگ میشه لعنتی... مگ جــومـــونگم!! یا فـــیــلم سینماییه...!! دیوار صاف و بلنده...چطوری!!؟؟
رو که برگردوندم یدفعه ای دیدم جلوم، ایستاده و داره می خنده....!!😄
ادامــــــــــه دارد.....
#داستان
#دلآرام
#قسمت_دوم
❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣
@nafahat1
VID_20200911_151216_587(3).mp3
2.1M
🎙مداحی
🔸حاج میثم مطیعی
در محکومیت اهانت وقیحانه به پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم )
✨ مـا عاشق محمــد و آل محمدیـمــ
#مداحی
#میثم_مطیعی
#من_محمد_را_دوست_دارم🌹
❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣
@nafahat1
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دوباره جمعه ای غروب شد...نــیـــامــدی😭
🎥 استاد رائفی پور
💔دلبری امام زمان(عج) از مردم جهان در زمان ظهور و ایمان آوردن اکثریت آنها
با صوت خوش،چهره دلنشین
💌🌹💌🌹💌🌹💌🌹💌🌹
✍ آهـــای اونایی که همش می گید امام زمــان که بیاد گردن همه رو میزنـــه و فلان و بـــهــمان می کنه، امــــام زمـــان پسر همـــون امـــامیه که عـــزادری میکنی و عشقش به دلته...
آرزو میکردی محرمش ازت گرفته نشه..
گریه😭میکنی که اربعین تو راه حـــرمش باشی...
پسرش امام سجـــاد(ع) می فرماند که:
🏴 در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي كرد و آنها را مي كشت. ولي در آن درگيري بعضي از افراد دشمن را با اينكه زير شمشير او قرار مي گرفتند ، پدرم رد مي كرد و آن ها را نمي كشت با اينكه مي توانست آنها را بكشد..
راز اين موضوع را نمي دانستم. تا هنگامي كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي كشت در نسل آنها شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت..
💥پدرم با نگاه کردن به دشمن میفهمید از نسل او،گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید، بهمین خاطر براي حفظ آن دوست ما در صلب پدرش،پدر را نمي كشت...(📚معالي السبطين،ج۳ ص۳۱)
✍ بله..! اونوقت چطوری امـــام زمان مثل پدرش رفــتار نمی کنه!!؟؟ مگه مـــیـــشه!!!
چـــه حـــرفـــیه آخـــه...
قربونشون برم این خـــاندان همیشه بــامحبت دلــهای دشمنانشون رو هم به خودشون جذب کردن چه برسه به یاران و محبانشون...
#جمعه
#امام_زمان
#رائفی_پور
🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️
@nafahat1