eitaa logo
مرکز مردمی نفس سبزوار
328 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
👶ناجی فرزندان سقط👶 طبق آمار😔روزانه حداقل 10 جنین در شهر سبزوار س.ق.ط عمدی می شوند😭 در صورت مواجهه با این موارد با مشاوران ما تماس بگیرید🙏 09389803541 09045158764 09153714155 ادمین👇 @darininurse @drghazanfari شماره کارت 6037997950482761
مشاهده در ایتا
دانلود
«"مواظب باش نمیری"» دست بردم درجه ی بخاری را پادساعتگرد بچرخانم و بیشتر کنم که ناغافل خاموش شد. هرچه کردم دوباره روشن شود ولو روی همان درجه‌ی کم، نشد🤦🏻‍♀. آقای همسر هم تماس گرفت که کارش امروز بیشتر است و فعلاً خانه نمی‌آید و این یعنی حالا حالاها سرما، مهمان ناخوانده‌ی منزل ماست. قلبم به رسم عادت تمام این روزهایم، باز پرکشید سمت زنان و کودکان فلسطینی، لبنانی و سوری، حتماً سردشان است، آواره‌اند، گرسنه‌اند و ترسیده! بینشان هم خانم باردار یا خانمی که تازه زایمان کرده هست، قطعاً هست😢! چه حالی دارند توی آن اوضاع؟! با آن شرایط حساس و نیازهایی که یکی دوتا نیستند، چه می‌کنند. غم می‌نشیند به جانم، جایی از درون جمجمه‌م تیر می‌کشد😔. کاسه بشقاب‌های نشسته خودی نشان می‌دهند، در این سرمای خانه، تصور دست بردن زیرآب و ظرف شستن هم برایم سخت است ولی باید بشورم🥶. به ناچار شعله‌ی اجاق گاز را روشن می‌کنم، دست‌هایم را بالای آتش آبی رنگ می‌گیرم، بلکه گرمتر شود و بعد، ظرف غذا و قاشق کوچکی می‌گذارم جلوی دخترم"خودت رو بپیچون توی پتو، تا سردت نشه" آخرین سفارش را هم می‌کنم و برمی‌گردم سراغ ظرف‌ها. پرنده‌ی ذهنم دوباره پر می‌کشد. چه می‌کنند دخترکان کشورهای همسایه‌م؟ زمان گرسنگی، غذایی هست برایشان؟ یا پتویی که هنگام سرما، دور خود بگیرند یا اصلاً مادری که سفارش کند مواظب خودشان باشند😭؟ ظرف می‌شورم و فکر می‌کنم. فکر می‌کنم میان این همه آوارگی و تنهایی زنان ملت‌های همسایه، من نشسته‌ام اینجا، زیر سقف خانه‌م، امنیتم را کسی به سرقت نبرده و دغدغه‌م تحمل سرمای درون خانه‌ست و این که نکند دخترکم چند قاشق کمتر از دیروز غذا بخورد🥲. لیوان کف آلود را زیر شیرآب می‌گیرم و در ذهنم دنبال بهای امنیتم می‌گردم. چه کسی و چه چیزی بهای این تامین مرا داده؟ صدای دخترک معصوم شهید مدافع حرم، در فضای ذهنم پخش می‌شود. قیمت امنیت من همان اضطراب پشت جمله‌ی "مواظب باشیا که نمیری" دخترک است، خطاب به پدرش. همان سخت دل کندن و دل بریدن لحظه آخر، که دم رفتن دست دور پای بابا حلقه کند، بلکه چندثانیه بیشتر پدرش را به آغوش بکشد😭. بله! تاوان امنیت مرا این دختر و امثالش دادن. تا زیر سایه‌ی دلتنگی خانواده شهدا برای عزیزشان، من، زن ایرانی، میان این همه هیاهو... به دور از غارت و ویرانی و گرسنگی، در امنیت آشپزخانه‌م برای دخترکم غذا ببرم🥣. ظرفشویی را خشک می‌کنم و برمی‌گردم، با دیدن ظرف خالی، مطمئن می‌شوم دخترم همه غذایش را خورده الحمدلله. گرسنگی علاج دارد، اصلاً همه چیز در این دنیا علاج و تسکین دارد جز دلتنگی و فراق! جز غم پنهان در "مواظب باش نمیری"😭🥀. [به یاد ویدئوی صحبت‌های شهید سیدمصطفی صادقی با دخترش، که این روزها مداوم در ذهنم پخش می‌شود] ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار ╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌ بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خنده‌هاش 😍😚 خداجون لذت زیبای بچه‌دار شدن رو از هیچ پدر مادری نگیر🤲🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار ╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌ بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سقط جنین در چند ثانیه در تهران! ____ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار ╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌ بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
....🌱🌱 هر از گاهی آه عمیقی می‌کشید، طوری که حتی با چندین ردیف فاصله از صندلی ‌اش، هُرم و حرارت نفسش، اعماق جانم را می‌سوزاند. خودم هم حال خوشی نداشتم، از اشکهایی که با هر ترفندی تلاش می‌کردم، در همان سرچشمه خشک شود و روی گونه‌هایم سرازیر نشود، تا درد مبهمی که چون خنجر بر روحم می‌نشست. هر بار می‌گفتم، از این بدتر ممکن نیست ولی به دقیقه نمی‌کشید که قصه شوک‌آور بعدی، آواری می‌شد روی خرابه‌های وجودم! بغض تلخم را با شیرینی امید قورت می‌دادم و سرخوردگی‌‌ام را با طرح‌هایی برای آینده بهتر، سرکوب می‌کردم. از قصه و غصه‌ی یک چیزی شنیده بودم، ولی حالا، با بندبند وجودم درکش کردم. آه از آن بندبند... بندبندی که بی‌گناه، بی‌پناه، حتی بی آنکه صدایی برای فریاد دادخواهی و یا توانی برای برخورد با قاتلش داشته باشد، تکه‌تکه می‌شد. تصاویر تکان‌دهنده قتل این انسان‌های کوچک، مدام از جلوی چشمم می‌گذرد. تصاویر به‌ظاهر بی‌صدایی که فریاد می‌زند: من قرار بود در این خانه‌ی امن، بدون ترس از هر گزندی، نُه ماه مهمان باشم! من امانتم، امانت خدا که حالا قسمت و روزی این خانه شده‌ام! من مهبط روح خدا هستم! من بی‌مثالم، بی‌مانندم! مادر،امیدم بعد از خدا، تو بودی! صدایم را می‌شنوی مادر! من زنده ام....🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار ╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌ بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید پیامدهای خطرناک ساده‌انگاری سقط جنین 🔺 فریده رحمانیان، ماما و ناجی جنین درباره پیامدهای جبران‌ناپذیر سقط جنین توضیح می‌دهد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار ╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌ بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530