eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
852 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️💫▪️💫▪️ تقدیم به سردار شهیدم حاج قاسم سلام! میشنوی؟ عالمی را بهم زدی ای مرد نه به زورِ سلاح با خونت انقلابی رقم زدی ای مرد از سوالم نرنج! میبخشی شک ندارم تو زنده ای، زیرا آیه ای بینِ آل عمرانَست که نمیرد شهید، بَل اَحیا واژه ها مثلِ اشک میریزد بی هوا، شکلِ برگِ پائیزی شعر اولماز دِماخ، آدین قویّام اشک های جوانِ تبریزی پشتِ هربار بُردنِ نامت قافیه اقتدار می آید به شما بیشتر ز هر عنوان لقبِ ذوالفقار می آید با شغالان چه کرده بودی که همه بَدمست زوزه سر دادند با غروری که از حقارت بود کشتنِ شیر را خبر دادند رادمردِ قبیله ی سَلمان کهنه سردارِ بیشه ی شیران بعد افتادنت طبیعی بود پایکوبی و رقصِ کفتاران شک ندارم به لطفِ ثارالّله حالشان اینچنین نمی ماند به وقارِ تو میخورم سوگند خونِ پاکت زمین نمی ماند گرچه از هم جداجدا افتاد یکطرف دست آنطرف تر سر شکلِ دستت نشانه ای بود از احترامِ نظامیِ آخر!😭 @NafasseAmigh 💫▪️💫▪️💫
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
♦️شعری که اشک همه را درآورد 🔹مالک افتاد زمین، تیغ ولی دست علی است! 🔹احمد بابایی در مراسم شعرخوانی
✨▪️✨▪️✨ . در رگ حادثه، خون موج زد، آیینه شکست شعله‌ور شد در و دیوار حرم، سینه شکست خون مالک به زمین ریخت، خبر سنگین است بعد مالک، به تن حوصله، سر، سنگین است اشک آغاز جنون است، تماشا سخت است دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است خون ما وجه سلوک است که سالک باقی‌ست کشته شد مالک اگر، غیرت مالک باقی‌ست شعله‌ور بود و به ققنوس، توسل می‌کرد تشنه لب بود و لب آب تحمل می‌کرد وسط معرکه غوغاست، جنون می‌رقصد مالک انگار که در برکه خون می‌رقصد شعله‌ور بود درِ خانه، لگد بر در خورد داغ، مسمار شد و بر جگر حیدر خورد شعله‌ور بود خبر، دل به صدا آمده است خبر ار مصحف امّ الشهدا آمده است سنگ باران شده قاسم، شده دل، خونین‌تر این چه زخمی ‌ست که باشد ز عسل شیرین‌تر وسط معرکه غوغاست... شکسته بالش آمده مادر سادات به استقبالش جلوه آیینه طلب شد غزلش کرد خدا چه بگویم به چه حالی بغلش کرد خدا چه بگویم به چه حالی یل ما را کشتند قبله باقی ست فقط قبله نما را کشتند قبله باقی ست، خدا هست، بگو با صهیون صد چنین قبله نما هست بگو با صهیون عاقبت مسح جنون، خون به پر و بال کشید روضه قاسم ما نیز به گودال کشید بت بگو، بی سروپا باش، سراپا تبریم چند سالی ست که ما منتظر این خبریم کدخدا را برسانید! زمان، مستِ علی ست مالک افتاد زمین، تیغ، ولی دست علی ست کدخدا را برسانید که خون ارزان نیست ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست کدخدا را برسانید که حق تابنده ست مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده ست زخم شمشیر اگر خورد به شیران... باشد حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد چله‌ای هست که سردار...  نه بی سر شده‌اند همه مردم ما مالک اشتر شده‌اند دل ما سوخت در این روضه خبر سنگین است باکی از کشته شدن نیست، سعادت این است مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است خوش به حالش که علی از دل او خرسند است نوبت روضه قاسم شد و جولان دادند روضه خوان‌ها خبر از سم ستوران دادند یا علی، اهل حرم دست به دامان تو اند مالک و قاسم هر عهد، شهیدان تو اند قنفذ از یک طرف و حرمله از سوی دگر بازهم در وسط معرکه، آهوی دگر خبر تازه، سر قافله آوار شده فاطمه پشت در خانه، گرفتار شده اشک آغاز جنون است! تماشا سخت است دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است سر صبحی دم از آن زلف پریشان زده‌ایم اول روضه گریزی به شهیدان زده‌ایم مرگ بر بی کسی و واهمه! بر عشق درود تشنه جان داد حسین ابن علی بین دو رود تشنه جان داد نسوزد سر گیسوی حرم نگران بود حرامی نرود سوی حرم وای اگر آبروی قوم غدیری می‌رفت وای اگر دختر ارباب اسیری می‌رفت روضه خوان گفت شبی خیمه به غارت رفته است روضه خوان گفت که زینب به اسارت رفته است خطبه خوان زینب کبراست بگو با صهیون کربلا آخر دنیاست بگو با صهیون در عطش چاره همین بود که دریا باشیم ارباً اربا شده اکبر لیلا باشیم سامرا تا به حلب جمع پریشانی بود تیغ خیبر شکنی، ارث سلیمانی بود سر طوفان شب بی حادثه بر شانه ماست ابرها مرز ندارند سفر خانه ماست غرش ماست که از شط مصاف آمده است صاعقه دور سر ما به طواف آمده است کدخدا را برسان! جلوه به زخم آکنده ست خون ما بت‌شکنان، گور بتان را کنده است زخم و خون آرزوی ماست، بگو با صهیون زخم ارثیه زهراست بگو با صهیون صبح صادق زده و ضربت آخر مانده ست راه باز است اگر سیدعلی فرمانده ست اشک من حسرت محض است پر از فریادم کشته شد یار ولی یاد بتول افتادم گریه کردیم ولی عقده ز دل باز نشد مگر از پشت در خانه غم آغاز نشد خواست آن فرصت عهد ازلی را نبرند فاطمه پشت در آمد که علی را نبرند کدخدایان نجس سرّ مگو را کشتند یک نفر یار علی بود که او را کشتند شعله بر بال و پر روح الامین افتاده سوره کوثر قرآن به زمین افتاده آن طرف نعره یک بی سروپا می‌شنوم این طرف از پس در فضه بیا می‌شنوم شعله‌ور شد حرم و معجر زهرا هم سوخت روضه خوان گفت که موی سر زهرا هم سوخت @NafasseAmigh ✨▪️✨▪️✨
⭕️ رهبر انقلاب: شهید سلیمانی هم شجاع بود و هم با تدبیر بود 🔹شهید سلیمانی هم دل و جگر داشت و به دهان خطر می رفت و ابایی نداشت با تدبیر بود و منطق داشت برای کارهاش 🔹این تدبیر فقط در میدان نظامی نبود. در میدان سیاست هم بود. در عرصه سیاست هم شجاع بود و هم با تدبیر بود. سخنش تاثیر گذار بود 🔹از همه اینها بالاتر اخلاص او بود. اهل ریا نبود 🔹هم یک فرمانده جنگاور مسلط نظامی بود و هم معتقد به حدود شرعی بود 🔹مراقب بود به کسی تعدی و ظلم نشود. به دهان خطر می رفت اما جان دیگران را حفظ می کرد 🔹در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح نبود اما به شدت انقلابی بود و انقلابی گری خط قرمز او بود 🔹یک نمونه از شجاعت او این بود که توانست به کمک ملت های منظقه، همه ی نقشه های نامشروع آمریکا در غرب آسیا را خنثی کند 🔹آمریکایی ها در موضوع فلسطین نقشه شان این بود که فلسطینی ها را در موضع ضعف نگه دارد تا نتوانند کاری بکنند اما این مرد ( ) دست آنها را پر کرد 🔹در جلساتی داشتیم، گوشیه ای مینشست که دیده نمی‌شد @NafasseAmigh
▪️⭐️▪️⭐️▪️ ✨﷽✨ ✍خوابی که پس از شهادت دیدن : دوماه از شهادتش میگذشت..نبود که دلداری امان بدهد،که غصه ی دلمان را بشوید و حالمان را خوب کند. آن شب تا ساعت دو بیدار بودم. داشتم کارهای لشکر را سامان میدادم. توی قرار گاه نصرت جلسه گذاشته بودند؛ از خستگی نتوانستم بروم. خواب دست از سدم برنمیداشت؛ یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت. داشتم آماده میشدم بروم جلسه که آقا مهدی از در وارد شد. هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. 🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از درباره شهید مهدی زین الدین... @abotalebi @NafasseAmigh ▪️⭐️▪️⭐️▪️
⭐️🖤⭐️🖤⭐️ 🌷 تقدیم به و یاران باصداقتش و و تمامی آنانی که این روزها حماسه‌ای بزرگ را رقم زدند... بارالها سوخت دیگر جان غم‌پروردها ریختند آتش به جان تشنگان، دلسردها درد بی‌دردی به جان عده‌ای افتاده است داد از این بی‌دادها، فریاد از این بی‌دردها روی تخت خویش لم دادند و فرمان می‌دهند مرد را، نامرد را، بشناس در ناوردها بین مردم نرده می‌کارند نامردان دهر مرد بود آن کس که سر را باخت در این نردها کیستی بر صخرۀ ستوار تهمت می‌زنی! ریز می‌بینم تو را ای ریزتر از گردها تیر آرش این زمان در دست حاجی‌زاده‌هاست درد مجنون را بپرس از ما بیابانگردها کاش دور از فتنۀ تکراری تَکرارها روزی مردان نیفتد دست این نامردها دوستان حاج قاسم سرخ رویند و سپید سبزتر خواهند شد از تهمت توزردها! ✔️ ✔️ @NafasseAmigh ⭐️🖤⭐️🖤⭐️
در جشن چهل و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران جای شهدا بخصوص شهید خالیست برای شادی روح امام خمینی و همه شهدا از صدر انقلاب تا کنون صلوات🌼 @NafasseAmigh
📸 تصویری از حضرت آيت‌الله خامنه‌ای و یکی از فرزندان شهدای دفاع مقدس؛ خانه کودک سمیه و یاسر، ۱۷بهمن‌ماه۶۴؛ تهران : این عکس حضرت آقا؛ منو یاد و فرزند شهید بواسی انداخت شما چی؟ @NafasseAmigh
: دفاع از حرم حضرت زینب(س)، دفاع از حرم (ع) در ایران هم هست. @NafasseAmigh
از نیل رَد شـــده‌ای؛ و به ساحِل رسـیــده‌ای ! ما غرق فـتـنه‌ایم ! دُعا کن بَرای مٰا ... @NafasseAmigh
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
#شهدا حاج قاسم سلیمانی: حزب و جناح فرع است 👇 ⬅️اصل ولی فقیه است ⬅️اصل جمهوری اسلامی است ⬅️اصل
در جواب اونهایی که ميگن ما رای نميدیم باید گفت اگه الان زنده بود چه میکرد؟؟!! لطفا منتشر کنین 🙂👆🏻 حتی بدون آدرس کانال 😉 @NafasseAmigh