eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
852 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘🌟🔘🌟🔘 کوه آهسته گام برمی‌داشت پیکر آفتاب بر دوشش مثل آتشفشان خاموشی کوه بود و غرور خاموشش کوه می‌رفت و پا به پایش نیز کاروان کاروان غم و اندوه کوه می‌رفت و بر زمین می‌ماند یک دماوند ماتم و اندوه وقت آن بود تا در آن شب سرد خاک مهمان آفتاب شود وقت آن بود سقف سنگی شب خم شود، بشکند، خراب شود کوه با آفتاب نیمه شبش سینۀ خاک را چراغان کرد دور از آن چشم‌های نامحرم عشق را زیر خاک پنهان کرد ماه از کوه چهره می‌دزدید تاب آن دشتِ گریه‌پوش نداشت کوه سنگین و خسته برمی‌گشت آفتابی به روی دوش نداشت کوه می‌رفت و پشت نخلستان با دلی داغدار گم می‌شد کوه می‌رفت و خانۀ خورشید در مِهی از غبار گم می‌شد... ✔️ ✔️ @NafasseAmigh 🌟🔘🌟🔘🌟
هدایت شده از آرشیو فایل
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میان خاک سر از آسمان در آوردیم چقدر قمری بی آشیان در آوردیم شعرخوانی در محضر @NafasseAmigh
🏴❣🏴❣🏴 برپا شده‌ست در دل من خیمهٔ غمی جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی! عمری‌ست دلخوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی! گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دستهٔ زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی ✔️ ✔️ ✅ @NafasseAmigh ❣🏴❣🏴❣
⚘🌿⚘🌿🙂🌿⚘🌿⚘ از کشف تو ای حضرت رازی! همه راضی این خیل عظیم متقاضی همه راضی آقای معلّم ز تو ناراضی و بنده غیر از من و آقای نیازی همه راضی از کار تو ای ساقی پر کار محلّه جمشید و فری فرخ و  نازی همه راضی شادند ز کشف تو دبیران و امیران شیمی، ادبیات، ریاضی، همه راضی گاهی چه بخواهی چه نخواهی همه خوشحال گاهی چه بسازی چه نسازی همه راضی برخورد ندارند ، تماس بدنی هم از غیرت خط های موازی همه راضی هم دلبری آسان شده هم عشق ، فراوان از برکت دنیای مجازی همه راضی ملت همه شاکی همه شاکی همه شاکی دولت همه راضی همه راضی همه راضی دروازه ء ما غیرت ملّی است رفیقان از هرچه گلر مثل حجازی همه راضی  نه شیر سماور به زمین ماند ، نه داور از اینکه مساوی شده بازی همه راضی! چسبید به ما هر که در این شهر، نچسب است از چسب تو ای شرکت رازی همه راضی در مکتب ما باده حلال است از این پس از رأی تو ای حضرت قاضی همه راضی @NafasseAmigh ⚘🌿⚘🌿🙂🌿⚘🌿⚘
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
سوگواره شعر فاطمی محبوبه خدا با حضور استاد ، ، ، ، ، ، و با اجرای و مرثیه سرایی و دوشنبه هفتم بهمن، ساعت ۱۸ تهران، تالار وحدت حضور برای عموم رایگان و بلامانع است. @hamidreza_borghei
🌺🌿🌺🌿🌺 سلام ای طبیب طبیبان سلام سلام ای غریب غریبان سلام الا ماهتاب شبستان توس الا حضرت نور، شمس‌الشموس غریبم من از راه دور آمدم به دنبال یک جرعه نور آمدم شبم، آه یک جرعه ماهم بده پناهی ندارم پناهم بده ببخشا اگر دور و دیر آمدم جوان بودم، امروز پیر آمدم منم زائری خام و بی‌ادعا کبوتر کبوتر کبوتر دعا اگر مست و مسرور و شاد آمدم من از سمت باب‌الجواد آمدم من از عطر نامت بهاری شدم تو را دیدم آیینه‌کاری شدم تو این خاک را رنگ‌وبو داده‌ای به ایران من آبرو داده‌ای ببخشای این عاشق ساده را ببخشای این روستازاده را تو را دیدم و روشنایی شدم علی‌بن‌موسی‌الرضایی شدم... 🌻 🌻 @NafasseAmigh 🌿🌺🌿🌺🌿
💫🌸💫🌸💫 علیه‌السلام 🔹روضۀ رضوان🔹 نشسته‌ام به رواقی به گوشۀ حرمش رها رهای رها زیر آبشار غمش یقین به چشمۀ تسنیم دوست متصل است که نور می‌چکد از روزن سپیده دمش چه سال‌ها که هم‌آوای نوبتی‌خوانان رسیده است به گوشم طنین زیر و بمش به کاظمین و به مشهد سلام و عرض ادب به حس و حال غریبانۀ شبیه همش دم مسیح خراسان به لطف حق گرم است برایتان چه بگویم ز لطف دم به دمش چو پا گذاشت به ایران هزار چشمه شکفت هزار جان گرامی فدای هر قدمش هوای روضۀ رضوان اگر به سر داری بیا به سمت خراسان و روضۀ ارمش به پادشاه و گدا و به عارف و عامی خبر دهید که عام است سفرۀ کرمش گره گشوده ز کارم به طرفةالعینی به نام پاک جوادش چو داده‌ام قسمش... هر آنچه داده به من لطف بی‌کران بوده‌ست که راضی‌ام به زیادش که قانعم به کمش شهید عشق شد و آرمید کنج بهشت هر آن که رقص‌کنان رفت زیر تیغ غمش چه افتخاری از این افتخار بالاتر که شاعرش شده‌ام زیر سایۀ علمش چه می‌شود که شبی نامۀ سیاه مرا بگیرد و بنوازد به گوشۀ قلمش سپاه منتقمانش همیشه بیدارند یکی خبر برساند به اولیای دمش نمی‌کنیم دل از این حرم، از این درگاه قسم به مادر بی‌بارگاه و بی‌حرمش... ⭐️ ⭐️ @NafasseAmigh ✨🌸✨🌸✨
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است شانه‌های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟ عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر، کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟ چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین آیه‌های روشن زیتون و تین افتاده است دست‌بردامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاسته‌ست شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم در رگان شهر، شور اربعین افتاده است کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین‌چنین لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است @NafasseAmigh
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه با مرام شما کرده اند بی دینان هزار بار تو را سر بریده اند اینان @NafasseAmigh
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 نوزده سال مثل برق گذشت نوزده سال از نیامدنت کوچه مشتاق گام‌هایت ماند خانه چشم‌انتظار در زدنت مثل این‌که همین پریشب بود آمدی با پسرعموهایت خنده‌هایت درست یادم هست بس‌که آشفته بود موهایت رو به من... رو به دوربین با شوق ایستادید سر به زیر و نجیب آخرین عکس یادگاری‌تان بین این قاب‌ها چقدر غریب... هیچ عکاس عاقلی جز من دل به این عکس‌ها نمی‌بندد تازه آن هم به عکس سادۀ تو که سیاه و سفید می‌خندد دور تا دور این مغازه پُر است از هزاران هزار عکس جدید تو کجایی؟ کجا؟ نمی‌دانم! آه ای خندۀ سیاه و سفید تو از این قاب‌ها رها شده‌ای دوستانت اسیرتر شده‌اند تو جوان مانده‌ای، رفیقانت نوزده سال پیرتر شده‌اند صبح شنبه، چه صبح تلخی بود از خودم پاک نا امید شدم قاب عکس تو بر زمین افتاد به همین سادگی شهید شدم 📝 @NafasseAmigh 🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
کوه آهسته گام برمیداشت پیکر آفتاب بر پوشش مثل آتشفشان خاموشی کوه بود و غرور خاموشش کوه می‌رفت و پا به پایش نیز کاروان کاوران غم و اندوه کوه می‌رفت و بر زمین میماند یک دماوند ماتم و اندوه وقت آن بود تا در آن شب سرد خاک مهمان آفتاب شود وقت آن بود سقف سنگی شب خم شود؛ بشکند؛خراب شود کوه با آفتاب نیمه شبش سینه ی خاک را چراغان کرد دور از آن چشمهای نامحرم عشق را زیر خاک پنهان کرد ماه از کوه چهره می‌دزدید تاب آن دشت گریه پوش نداشت کوه! سنگین و خسته بر میگشت آفتابی به روی دوش نداشت کوه می‌رفت و پشت نخلستان با دلی داغدار گم میشد کوه می‌رفت و خانه ی خورشید در مهی از غبار گم میشد ﴿ فاطمه زهرا در شعر فارسی﴾ @NafasseAmigh
🏴 علیه‌السلام 🔹خیمۀ غم🔹 برپا شده‌ست در دل من خیمهٔ غمی جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی! عمری‌ست دلخوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی! گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دستهٔ زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی @NafasseAmigh 🏴