eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
852 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌟🌺🌟🌺 الهی...عجل لولیك الفرج...: گاهی آدم باید راز هایش را درون قلبش برای همیشه چال کند... بگذار درون سینه بماند آنچه را که چشمانت آن را فریاد می زند... رنج می بری اما به شیرینی اش می ارزد... @NafasseAmigh 🌟🌺🌟🌺🌟
«««««الله»»»»»: روزهای تلخ دلتنگی من @NafasseAmigh
«««««الله»»»»»: تلاش برای دوباره داشتنت @NafasseAmigh
@. z.farsan.b: خدایا ما که از دریا بزرگتر نیستیم هروقت حال دلمون طوفانی شد خودت آرومش کن....🌸🌱 الهی امین🌱🙏🌱 @NafasseAmigh
«««««الله»»»»»: حرف دلت را به من بگو که نیست آشناتر از من برای تو @NafasseAmigh
@. z.farsan.b: هر روز سردتر می‌شوند لحظه‌ها ... دقیقه‌ها ... روزها ... برگرد که جهان محتاج گرمی دستان توست ... علیه السلام تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج @NafasseAmigh
باز یقه ام را چسبیده ای که برایم شعر بگو ...! عزیزدلم ... شعر "تویی" این نوشته ها بهانه اند ! برای @NafasseAmigh
🦋❤️🦋❤️🦋 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ برای دوست داشتنَت تا خودِ بینهایت رفته ام هَمه اش تویی فقط تــو . . 🙂🤍 @NafasseAmigh 🦋❤️🦋❤️🦋
🎋💔🎋💔🎋 قلبم نفس نفس زد و بغضم شکست و تو تنها نظاره کردی و گفتی که:"بهتری؟؟؟؟ چندی نشین کنار من اینجا؛ سخن بگو باید نبودن مرا طاقت بیاوری!" اشکم نشست بر رخ زرد و نگاه من پر شد ز شکوه های دل زار و پرپری میخواستم که لب بگشایم ولی نشد خاموش زل زدم به تماشای روسری با هر نگاه تو دل من زجه زد ولی لبخند بر لبم زدم تا کم نیاوری! دیدم که اشک حلقه زنان بر رخت چکید دستی به روی گونه کشیدی بسان پری بادی وزید و روسری ات را کنار زد دیدم که ماه زمرمه میکرد:محشری!!! با دستهای خود به دو دستت پلی زدم قلبم پر از تپش شده ؛مثل کبوتری یک کاسه آب و یک قدح اشک و بعد از آن راهی شدی و دست بدادی به دیگری آهسته و قدم قدم از من جدا شدی هوهوی باد بود و من و شعر و دفتری.... @NafasseAmigh 💔🎋💔🎋💔
💗🌹💗🌹💗 پاییز شد و فصل زبان ریزی شاعر افسوس نگنجد به سخن عشق تو‌ آخِر مثل ورق دفتر کاهی شده ام زرد از بس که نگفتم به تو از خلوتِ خاطر از گنجه ی اسرار دلم پرده بر انداز هرچند بجز نام تو ام نیست مرا سِر!! تلخست ز زیبایی تو کام دل من شیرین شدی و سخت شده کار شعائر یک موی غلط در همه اعضات ندیدم جز نیش زبانت که مرا زد متواتر چشمان تو آیینه ی دیوانه فریبست زنجیر کند هر مژه ات ؛ روح مهاجر در کوچکی خانه ی من عیب مینداز تنها منم و عشق تو و یک دل صابر از پا قدم توست که شعرم شده زیبا زیبارخِ مغرورِ به رأفت متظاهر! ای کاش سرانجام دلم باخت نمیشد یا عشق تو میبرد مرا فوق مفاخر در رهگذر عشق؛ جنون همسفر ماست خوش باش به همراهی یک مونس نادر @NafasseAmigh 🌹💓🌹💓🌹
چه راه دوریست از قلب تا دست راست ما دست چپ ها عاشقانه تر می نویسیم....😎 @NafasseAmigh