🏴هروقت که گناه میکنی... نگو خدا جَوونم... 🏴فعلا جوونی میکنم... وقت پیری توبه میکنم! 🏴پس علی اکبر ها چی... مگه اونها جوون نبودن؟! 🏴خدایا جوونیمون فدای جوان کربلا... #عصرتون حسینی

🌿🏴زیارت حضرت قاسم بن الحسن السلامُ عَلَی القاسِمِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِی ، المَضرُوبِ هامَتُهُ المَسلُوبِ لامَتُهُ ، حینَ نادَی الحُسَینَ عَمهُ فَجَلی عَلَیهِ عَمهُ کالصقرِ وَ هُوَ یفْحَصُ بِرِجلَیهِ الترابَ ، وَ الحُسَینُ یقُولُ : بُعدا لِقَومٍ قَتَلُوک وَمن خَصْمهم یومَ القِیامَةِ جُدک وَابُوک ، ثُم قالَ : عَز وَ اللهِ عَلی عَمک اَن تَدْعُوهُ فَلا یجیبَک ، اَو اَنْ یجیبَک وَ اَنتَ قَتیلٌ جَدیلٌ فَلاینْفَعُک ، هذا وَاللهِ یومٌ کثُرَ واتِرُهُ وَ قَل ناصِرُه .  🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴

سلام دوست عزیزبمناسبت فرارسیدن ایام سوگواری امام حسین علیه السلام وهفتاد و دوتن شهدای دشت کربلا کلیه برنامه ها ی آموزشی. روزانه کانال از دوم محرم تا چهاردهم تعطیل می باشد وجایگزین آن ان شاالله برنامه ویژه عزاداری ومقتل خوانی می باشد برنامه صبحگاهی هم داخل گروه برگزارمیشود هم اکنون می‌توانید با کلیک بر روی لینک زیر به #تالار برنامه صبحگاهی وصل شوید🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/545980468Cdd7bec4b33 لینک گروه👉👆

۞﴾﷽﴿۞ بســــــــــــــم الله الرحمن الرحیم

وقایع روز ششم محرم الحرام مصیبت‏ حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام

در کتاب منتخب تُرِیهی، که صاحب کتاب با عظمت مجمع البحرین است و بحار علامه مجلسی جلد چهل و پنج صفحۀ سی و چهار و ابوالفرج اصفهانی صاحب مقاتل الطالبین ، این گونه این شهادت را نقل کرده اند

وقتی همۀ اصحاب شهید شدند و نوبت به فرزندان حضرت مجتبی رسید، قاسم به محضر حضرت امام حسین علیه اسلام آمد، گفت: عمو اجازۀ رفتن می خواهم. حضرت فرمود: برادرزاده! تو نشانه و یادگار برادر منی، تو باش و به میدان نرو، که وجود تو دل تسلیِ من است

🔳 #زمینه #شب_ششم #محرم 🌴کبوتر توام دوست دارم آسمونتو 🌴نگاه بکن عمو سرباز نوجوونتو @nafeleyeshab

راستی این چه مقام باعظمتی است که در سن سیزده سالگی باعث آرامش دل عمو است

وقتی دید عمو اجازه نمی دهد، به شدت غصه دار و اندوهگین و گریان روی زمین نشست. اصرار کرد، دید عمو اجازه نمی دهد. سر روی پای عمو گذاشت

یادش آمد پدرش بازو بندی به بازویش بست که در آن تَعویزی قرار دارد، که پدر وصیت کرده، هر گاه غصه دار و ناراحت شدی این بازوبند را باز کن و بخوان و معنی اش را بفهم و حتماً به آن عمل کن. 

قاسم به خودش گفت سال ها است که بر تو گذشته و چنین اندوه و غمی به تو هجوم نکرده، حالا باید بازو بند را باز کنی و ورقۀ در آن را بخوانی. وقتی باز کرد دید نوشته

فرزندم به تو سفارش می کنم هرگاه عمویت را در کربلا در محاصرۀ دشمن دیدی، هرگز جنگ با دشمنان خدا و پیامبر خدا را رها مکن و از جانبازی در رکاب عمو امتناع نورز، اگر عمو اجازۀ رفتن نداد به او اصرار کن تا اجازه بگیری

قاسم بلند شد، نوشته را به حضرت حسین داد. امام وقتی خط برادر را دید، دست به گردن قاسم انداخت، او را در آغوش گرفت. عمو و برادر زاده آن قدر گریه کردند که به حالت بی حال شدن روی زمین افتادند. در هر صورت امام قاسم را به خیمه برد

ای عمه چه تنهاست عمویم چه غریب است چراخیمه بمانم چرا جان نفشانم

عباس و عون و مادر قاسم را طلبید و در حضور آنان به زینب کبری فرمود: صندوق مخصوص مرا بیاور، قبای حضرت مجتبی را به او پوشاند، عمامۀ حضرت حسن را بر سرش گذاشت. اهل بیت با دیدن این منظره گریۀ شدید کردن😭😭

امام وقتی آماده شدن او را دید، فریاد زد: پسرم! آیا با پای خودت به سوی مرگ می روی؟ گفت: عمو! چگونه نروم در حالی که تو را میان این همه دشمن یکّه و تنها و غریب و بی یار می بینم؟ عمو جان! جانم فدای جانت. امام گریبان لباس قاسم را چاک زد، عمامه را به دو طرف صورت قاسم آویخت و به این صورت او را به میدان فرستاد که هم از چشم زخم دور باشد و هم از حرار آفتاب.

✅ احلی من العسل... 📽 ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت رهبر انقلاب @nafeleyeshab

حمید ابن مسلم خبرنگار واقعۀ کربلا می گوید دیدم نوجوانی به میدان آمد، پیراهن و لباسی کمی در برداشت و نَعلِینی عربی که بعد نَعلِین طرف چپ هم گسیخته بود، با دشمن جنگید، سی و پنج نفر را کشت، لشکر دیدند حریف او نمی شوند. کتاب هایی که نقل شد نوشته اند بدنش را سنگ باران کردند😭😭