eitaa logo
((کانال بزرگ (( نماز شب ))
2.6هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
353 فایل
به کانال بزرگ نمازشب درایتا بپیوندید مطالبی بسیارتأثیرگذاروآموزنده درموردنمازشب احادیث نماز شب📚 شب زنده داری📓 خودسازی‌وترک‌گناه📖 لذت‌بردن‌ازنمازوعبادت📋 ایمان ‌تقوا عمل‌صالح📕 داستان های نمازشب📚 http://eitaa.com/joinchat/513212433Cb136b25832
مشاهده در ایتا
دانلود
🎯🎯🎯🎯http://eitaa.com/joinchat/513212433Cb136b25832 ❤️کانال نماز شب ❤️ خیلی ها میگن که ما نماز های یومیه ی خودمون رو نمیتونیم بخونیم و به زور میخونیم چه جوری 😐😒 ببین رفیق اولین قدم اینه که سعی کنی نماز هاتو اول وقت کنی با تکرار و تمرین خوب همیشه وقتی آدم کار بزرگی رو شروع میکنه اول هاش سخته ولی وقتی که چند روز تمرین کردی🚴‍♂ و دیگه برای نماز صبح بیدار شدی🥇 فقط کافیه بخوای و امتحان کنی یه چند وقت بعدش باید ببینی که دیگه چی میشه 😎😉خلاصه همون موقع دو دقیقه قبل از نماز صبح 2رکعت نماز شب بخون مثل نماز صبح یا اصلا حال نداری😩 بشین ذکر بگو یا اگه حوصله ذکر گفتن نداری بشین با خدا و امام زمان درد و دل کن رفیق قدم اول رو بردار تا روزهای بعد برات بگم باهم چیکار کنیم تا نمازشب خون بشیم تو میتونی یاعلی❤️👋
4_5915866014817453458.mp3
11.98M
🔊بسیار مهم👆گوش کنیم👆 ✔️غربت و مظلومیت بزرگ ترین عید خدا..!!!😔 . ↩️ 👈 .. 👈
🌸 ارواح در عالم برزخ (قسمت اول) 💠مقدمه: نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمده‌اند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. 🌻لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گران‌قدر «آیت الله جعفر سبحانیست» و مورد استقبال قرار گرفته است... ✍قسمت اول: 🔴حالت احتضار: 💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم می‌داد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. 💥کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آن‌ها اشک در چشم‌هایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کرده‌ام. فکرش به شدت آزارم می‌داد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا می‌کشاند، 🍀 در قسمت پاها هیچ‌گونه دردی احساس نمی‌کردم اما هرچه دستش به طرف بالا می‌آمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس می‌کردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی می‌کرد که احساس می‌کردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من می‌گویم و تو تکرار کن: اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را می‌دیدم و صدایش را می‌شنیدم. 🔅لب‌هایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکل‌های سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم . ✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش می‌کنند اما هرگز گمان نمی‌کردم آن‌ها در اغفال من توفیقی داشته باشند.... ✍ادامه دارد...
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨ 📗کشتی پهلو گرفته 1⃣ ❥مادر! اولين ابرهاي تيرة فتنه درزماني آشكار شد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )در بستر ارتحال افتاد ✨پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمان داد. كاغذي بياوريد كه رهنماي مكتوبي برايتان بگذارم تا پس از من گمراه نشويد ▲معلوم بود كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) در چه مورد ميخواهد سند بگذارد، عمر ممانعت كرد و كاش فقط ممانعت ميكرد، فرياد زد اين مرد هذيان ميگويد. و كتاب خدا براي ما كافي است ❀❥پدرت را ميگفت، جدمان را، پيامبر را داغت تازه ميشود، اما اين نسبت را به كسي ميداد كه وحي مطلق بود، خدا دربارة اوتصريح كرده بود 📖پيامبر جز به زبان وحي سخن نميگويد، جز به دستور خدا حرف نميزند و جز حرف خدارا منتقل نميكند ✨پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) به شنيدن اين حرف، دلش شكست و اشك در چشمانش نشست ولي ماجرا را پی نگرفت ❖« پنجة انكاري كه ميتواند حنجرة وحی را بفشرد، كاغذ را بهتر ميتواند مچاله كند » « مادر نگو كه « مصيبتي چون مصيبت تو نيست » ❖قصة مصيبت من اگر چه در عاشورا به اوج ميرسد اما از اينجا آغاز ميشود آن خطي كه در عاشورا مقابل من قرار ميگيرد، آغاز انشعابش از اينجاست 🌟پيامبر در گوشت چيزي گفت كه چون ابر بهاري گريستي و چيز ديگري گفت چون غنچه ي سحري شكفته شد ❖از خبر قطعي ارتحالش غم عالم بر دل تو نشست و خبر رفتن خودت، دلت را تسكين بخشيد ▫️آري، شهادتت، مصيبتهاي تو را تمام ميكند، اما مصيبتهاي تازه اي ميآفريد، ▪️آري،آسوده ميشوي، اما بال ديگر ما نيز كنده ميشود.پس از پيامبر و تو، اسلام ديگر قدرت بال گشادن نمييابد. ✨ادامه دارد... 📌سید مهدی شجاعی @nafeleyeshab ┅═✧❁🔆❁✧═┅