eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
107 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر فریدون مشیری در وصف : تو را در شعر حافظ خواندم و درداستان دیدم زمرد فام دریایی ست پای سر گران کوهی عبیر آمیز شهری در کنارش در بخور عود و گل پنهان سیه چشمان مشکین موی نغز نازنین دارد پرند و پرنیانی خوشتر از دیبای چین دارد گل و گوهر، می و شکر بهشتی آسمانی در زمین دارد... به پرواز آمدم اینک از شوق دیدار تو دست و پای گم کرده! همه حیران ناباور که گیتی آرزویی را برآورده به پای کوهساری صخره های سبز را تا آسمان برده تو را از آسمان دیدم! سلام همزبانان بود و نور بوسه لبخند نگاه مهربانان، دست گرم دوستی، پیوند خدایا خواب میبینم؟ که با راهی به ان دوری و دیداری به این دیری هنوز اینجا چو دستی می رود بر ساز و قولی می شود آغاز به شعر حافظ شیراز، میرقصند و می نازند سیه چشمان کشمیری گذر بر خاک حافظ کن هلا ای باذ شبگیری! قضا سوی سمنزار تو می افکند راهم را گل از گل می شکفت آنجا نگاهم را نسیم آبشارت را چراغ افروز جان دیدم همه آغوش، همه ایثار همه دریا و ابر و باد و باران را در آنجا باغبان دیدم صبور سبز من! ایران کوچک! خانه ات آباد و جان مردمانت شاد دلت را روشنایی ها فزون تر باد چراغی را که غرب از ما به غارت برد به آیین دار که ما، در دود غفلت راه گم کردیم تو باری پاس آیین های دیرین دار! سرشک از چهره می شویم تو را بدرود می گویم همه لبریز از لبخند و اشکم این ره آوردم! اگر عمری بود باقی، به سویت باز می گردم که یاد و یادگاران کهن را در تو باغ بی خزان دیدم