🔰 همینطور یکجا نشسته بود و زل زده بود به غرفهی انتشارات شهید کاظمی. نمیدانم؛ منتظر کسی یا چیزی بود، یا چی؟
چند روز پیش هم که آقا به غرفهشان سر زده بود، «دیدم که جامم میرود»اش را نشان آقا داد و گفت این بهترین کارم است؛ دوست دارم بخوانیدش. آقا هم گفت خواندهام این کتاب را، خیلی وقت پیش...
حمید داوود آبادی از آن آدمهاییست که خدا شهید نمیکند تا بمانند و برایمان روایت کنند. 🤲🏻👏🏻👌🏻
🔰 غرفه انتشارات خط مقدّم، از جذّابهای نمایشگاه بود. توجّه به بافت هنری و جلوههای رسانهای، باعث شده غرفه واقعا توی چشم باشد و دیده شود.
تِمِ سبز رنگ و یکدست، طرحجلدهای فیزیکی، تخفیف گذاریهای خلّاقانه و برخورد صمیمی کارکنان از نقاط قوّت غرفه بود...
پ.ن: همه هم میدانند که این کارها، کار کیست: یک سیّدِ حقیقتا هنرمند و خوشذوق...