⛈ بارون که میاد یاد چی میافتی؟ 🌧
به این آیه دقت کنید 👇
او کسی است که بادها را بشارت دهنده و قبل از بارانِ رحمتش میفرستد؛ تا ابرهای سنگینبار را بر دوش کشند؛ سپس ما ابرها را به سوی زمینهای مُرده میفرستیم؛ و به وسیله آنها، آب را نازل میکنیم؛ و با آن، از هرگونه میوها بیرون میآوریم؛ اینگونه که زمینهای مرده را زنده کردیم، مردگان را نیز در قیامت زنده میکنیم، شاید با توجه به این مثال متذکّر شوید. اعراف۵۷
چقدر زیبا،دقیـق و هوشمندانه🌦
میفـرماید اگـر به قیامت شـک داری🌦
به باران بنگر که چگونه زمین مُرده را...🌦
@nafiseshamohamadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاقیت
♦️🔹فرشته های نازنین 😊
♦️🔹هنرمندهای مهربون👌😍
امروز با یه خلاقیت دیگه اومدیم پیش شما نازنینا☘
خلاقیتی که خیلی ساده هست و با وسایل دم دستی و ارزان درست میشه
لوازم چی هست❓🤔
کاغذ رنگی، چسب، قیچی
شما نازنینا در واقع با چند بار تا زدن و برش کاغذ 😊البته به روش خلاقانه به یه کاردستی زیبا و کاربردی می رسید✅
با کمک مامان باباها میتونید هنرنمایی😊 کنید و این کاردستی زیبا رو درست کنید🌟☘
🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶
•┈••🌿🌸🌿••┈•
@nafiseshamohamadi
•┈••🌿🌸🌿••┈•
#غیبت_کردن
📌غیبت کردن در مورد سلبریتیها!
مورد غیبت واقع شدنم یه خوبیا دارهها
بدیامون میشه برا طرف 😜
خوبیاش میشه برا ما 😍
💡 @nafiseshamohamadi
روز کودک مادرم
هدیه ای زیبا خرید
بعد از این انگار من
دوستی دارم جدید
یک رفیق کاغذی
یک رفیق از جنس چوب
نازک است و نازنین
خوشگل و دانا و خوب
در کنار دوستم
می نشینم روی تخت
این رفیق مهربان
می دهد بود درخت
در دلم این روزها
شوق بی اندازه است
توی دست کوچکم
یک کتاب تازه ست
@nafiseshamohamadi
اون چیه که لباس
ورق ورق پوشیده
هزار هزار تا لغت
رو دامنش خوابیده
پیرهنش از کاغذه
رو پوشش از مقوا
رو پیرهنش گاهی هست
نقاشی های زیبا
دوست همهی بچه ها
کتاب خوب و زیبا
@nafiseshamohamadi
امروز چند تا کتاب 📚جدید به کتابخانه آوردند تا در قفسه های مخصوص خودشان قرار دهند. اما مثل اینکه این کتابها 📚هنوز کتابخانه ندیده بودند. چه کارهایی می کردند. بلند بلند می خندیدند😂. همدیگر را هل می دادند. حوصله نداشتند سر جایشان منظم قرار بگیرند. یک دفعه توی قفسه ها دراز 😐می کشیدند و...
خلاصه حسابی آبروریزی😱 درآورده بودند. اعضای کتابخانه از کار این کتابها تعجب کرده😕 بودند. ولی چون همه با ادب و با حوصله بودند چیزی نمی گفتند و فقط چپ چپ به کتابها نگاه😦 می کردند. منتظر بودند تا ببینند مسئول کتابخانه خودش چکار می کند.
ادامه داستان 👇👇👇
@nafiseshamohamadi