#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #طارق
سیاق اول سوره طارق رو برای بچه ها بگید😍براشون بگید که هر کس یه نگهبان داره که اعمالش رو می بینم و مراقبش هست☺️
👇👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇👇
یک خرس کوچولو بود به نام پشمک😊 پشمک از مادرش خداحافظی کرد تا برود با دوستانش بازی کند❤️ او در جنگل با حنایی و مهربان مشغول بازی بود.. آنها با هم تصمیم گرفتند مسابقه دو دهند. قرار شد هر سه تا بالای تپه با هم مسابقه بدهند.
حنایی گفت جایزه برنده چیه؟و بعد انگار تازه چیزی یادش اومده باشه،گفت: هر کی برنده شده مدال🥇 تو باید برای اون باشه.
پشمک با اینکه مدالش رو خیلی دوست داشت، قبول کرد.. دو پشمک از همه بهتر بود و همیشه در همه مسابقات برنده میشد. وقتی مسابقه شروع شد، مثل همیشه پشمک نفر اول بود و حنایی و مهربون پشت سرش بودند...👌 حنایی نفر سوم بود.. به آب و آتیش زد تا برسه به مهربون. نزدیک مهربونم که رسید، یک تنه به مهربون زد تا مهربون و از راه منحرف کنه...😱
یه دفعه مهربون جیغ کشید و افتاد و روی بلندی تپه قل خورد.پشمک که صدای جیغ شنید وایساد. نگاهی به پشتش انداخت، دید مهربونم نزدیک به سنگ افتاده و حنایی داره بتاز میاد به سمتش. راه برگشت رو پیش گرفت و برخلاف حنایی که به سمت بالای تپه می دویید، به سمت مهربون رفت و از کنار حنایی گذشت.😍 خودشو رسوند به مهربون. مهربون ناله میکرد. پشمک گفت: چی شد افتادی؟بیا ببرمت خونه تون.👌
مهربون سرشو بالا کرد و همون طور که گریه میکرد گفت: حنایی هلم داد..
صدای هورا هورای حنایی از بالای تپه میومد.
پشمک و مهربون به سمت خونه مهربون راه افتادند، حنایی دنبالشان بود... مدام میگفت پشمک من برنده شدم تو باید مدالت 🥇رو به من بدی.
پشمک مهربون رو رسوند و با حنایی رفت سمت خونه شون...اما هیچ چی به حنایی نگفت. مدالش رو آورد و دم در به حنایی داد و حنایی خوشحال رفت.😏
مامان پشمک که دید پشمک مدال🥇 عزیز کرده ش رو که براش خیلی مهم بود داد به حنایی، علتش رو پرسید و پشمک همه ماجرا رو تعریف کرد.🌺
اون به مامانش گفت من با اینکه نزدیک قله بودم رفتم به مهربون کمک کنم و با اینکه میدونستم حنایی با تقلب برنده شد سر قولم موندم و 🥇رو که قول داده بودم بهش دادم.
مامانش گفت: آفرین پسرم 😘
تو بهترین کار رو کردی. هر کدوم از ماها نگهبانی داریم که خدا اون رو برامون قرار داده تا هر کاری انجام میدهیم و ثبت کنه.نگهبان تو هم تو رو تشویق کرده به انجام بهترین کار. بدون خدا همه کارهامون رو می بینه.☺️ و دوباره ی بار دیگه زنده مون میکنه🌸
پشمک چشماش😳 باز شد و گفت: چطور میشه بعد از مردن زنده بشیم؟
مامانش خندید و گفت: همون طور که اول به وجود اومدیم🌷 همون کس ک اول ما رو به وجود اورد، دوباره ما رو زنده میکنه.🌸
پشمک لبش به خنده باز شد و تصمیم گرفت حرفهای مادرشو برای حنایی و مهربون تعریف کنه...👌
🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/nafiseshamohamadi
#تدبر
#داستان
#داستان_تدبری
سوره #حمد
مفهوم #الحمدلله
بچه ها معنی شکر و سپاس رو کیمیدونه چیه؟؟؟؟
😊عزیزانم همیشه در برابر هر لطفی که خداوند بهمون میکنه سپاسگزار باشیم...❤️ممکنه این لطف از سوی پدر و مادر یا اطرافیانمون باشه..دیدید چقدر ازشون تشکر میکنیم؟؟؟...😍 بچه هاسرمنشا و محبتی که ازاین افراد بهمون رسیده حتما خداست🙏
پس همیشه و درهمه حال شکرگزار خداباشیم..
و بگیم الحمدلله...
به این داستان دقت کنید..
👇👇🌸🌸👇👇
روزی جوانی از پدرش پرسید معنی حمد چیست؟ پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر میروی و سلطان تو را میبیند
و سلطان بدون اینکه به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسهای طلا میبخشد. آیا تو از وزیر تشکر میکنی یا سلطان؟؟
پسر گفت: از سلطان. پدر گفت: معنی شکر هم این است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است.
اگر کسی به تو نیکی میکند او وزیر است و این نیکی به امر خدا است.
پس او لایق همه حمدها است.
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
@nafiseshamohamadi
#داستان
#تدبر
#داستان_تدبری
سوره #تحریم
#آیه۸
بچه ها سلام....امروز میخوام از توبه و بازگشت به سوی خدا براتون بگم... ❤️بچه های نازنین تنها راه بازگشت به خدا توبه و استغفار از گناهان هست🌸 اما نه هر توبه ای😳 توبه خالص👌 توبه ای که دوباره انسان به راه اشتباه وزشت منحرف نشه🌷
این داستان و بخونید بچه ها...
👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇
جوانی در بنی اسرائیل زندگی می کرد و به عبادت حق تعالی مشغول بود روزها را به روزه و شبها را به نماز و طاعت، تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریب خورده و کم کم از خدا کناره گرفت و عبادتها را تبدیل به معصیت و گناه کرد و از گناه کاران شد و در این کار بیست سال باقی ماند یک روز آمد جلو آئینه خود را ببیند، نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد واز کرده های خود سخت پشیمان گردید.
گفت خدایا بیست سال عبادت و بیست سال معصیت وگناه کردم اگر برگردم بسوی تو آیا قبولم می کنی.؟؟؟؟
صدائی شنید که می فرماید: «اجبتنا فاحببناک ترکتنا فترکناک و عصیتنا فامهلناک و ان رجعت الینا قبلنا».
تا آن وقتی که ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم. ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم، معصیت ما را کردی ترا مهلت دادیم. پس اگر برگردی به سوی ما، تو را قبول می کنیم.
پس توبه نمود و یکی از عبّاد و عبادت کنندگان واقعی خدا قرار گرفت. از این مرحمتها از خدا نسبت به همه گنه کاران بوده و هست.
پس بچه ها ماهم باید همیشه تلاش کنیم که گناه نکنیم...مثل👇👇
❌حرف بد نزنیم
❌غیبت نکنیم
❌دروغ اصلا نگیم
❌دخترای خوب بی حجاب نباشند...
🍃🍃🌸🌸🍃🍃
@nafiseshamohamadi