📖 #قصه_گویی_مصور
...پیامبر کاسه و گلیم را بلند کرد و گفت : چه کسی حاضر است این کاسه و گلیم را بخرد چند نفری دست بلند کردند و مبالغی را پیشنهاد دادند ولی هیچ کدام منصفانه نبود تا این که فرد دیگری دستش را بلند و گفت : من این گلیم و کاسه را می خرم و مبلغ خوبی را پیشنهاد کرد ...
ادامه در....👇
---------------------🌸
@nafiseshamohamadi
🌸---------------------
📖 #قصه_گویی_مصور
....پیامبر (صلی الله علیه و آله ) کاسه و گلیم را به خریدار داد و پول را گرفت و به مرد داد گفت با مقداری از این پول مقداری خوراکی بخر و به خانه ببر و با مقدار دیگرش یک داس بخر مرد هم همین کار را کرد داسی خرید و به نزد پیامبر بازگشت پیامبر او را به سوی زمینی فرستادند و گفتند از حالا روی این زمین کار کن مرد هر روز صبح به سرکار می رفت و شب خسته به خانه برمی گشت تا بعد از چند روز نزد پیامبر رفت پیامبر فرمودند حالا این هیزم ها را بفروش و این باشد سرمایه ای برای زندگیت مرد بسیار خوشحال شد و می دانست که پیامبر چه کمک بزرگی به او کرده است .
---------------------🌸
@nafiseshamohamadi
🌸---------------------
🌺بسته ویژه
#ولادت_امام_جعفر_صادق (ع)
#داستان
#قصه_گویی_مصور
💠نیکی به پدر و مادر
یکی از دوستان امام صادق(ع)به نام ابراهیم به ایشان گفت : «پدرم پیر و ناتوان شده است،من به او خیلی کمک میکنم و حتی او را به دستشویی هم میبرم.» حضرت فرمودند:«اگر توانستی لقمه هم در دهان او بگذار تا خداوند هم از تو راضی باشد.»
منبع:داستانهای بهشتی
---------------------🌸
@nafiseshamohamadi
🌸---------------------