🔴 حکایت کوتاه
روزی یکی از پادشاهان به سیر و سیاحت رفت، تا این که به روستایی رسید، کمی در آنجا توقف کرد، تا قدری استراحت کند.
پادشاه به همراهان خود گفت: بساط طعام را آماده کنید کمی توقف می کنیم و سپس به راه خود ادامه می دهیم.
پادشاه گفت: آن پیرمرد هم که در حال کار کردن هست را بگویید تا بیاید (و با تعجب با خود زیر لب می گفت: چگونه این شخص با این کهولت سن هنوز سر پاست؟!)
پیرمرد جلو آمد و گفت: بله، با من کاری بود؟! پادشاه گفت: ببینم تو چند سال از عمرت سپری شده؟
پیر مرد گفت: یکصد و بیست سال،
پادشاه: و هنوزسر پا هستی و کار می کنی؟!
پیر مرد: بله.
پادشاه: ما با داشتن وسایل عیش و نوش و استراحت، نصف عمر شما را هم نداریم!!! شما دهاتی ها که وسایل عیش و نوش به قدر ما ندارید، چطور این همه عمر می کنید؟!
پیرمرد در جواب پادشاه گفت: هر یک از انسانها سهم مشخصی از اطعام را دارند. هیچکس در این دنیا بیشتر از اندازه خود نمی تواند مصرف کند. شما در عرض چند سال با پر خوری و زیاده روی، سهم خود را مصرف می کنید.
بنابراین و قتی که تمام شد دیگر سهمی ندارید و می میرید، ولی ما چون سهم خود را کم کم مصرف می کنیم. بیشتر از شما عمر می کنیم، قربان!!!
#پرخوری
#تلنگر
مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال ميبخشد
اما ...
به محض منقطع شدن از درخت
و جدايى از "اصل"
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی
و از بين رفتن طراوتش میشود.
مراقب اتصال خود به پروردگارمان باشیم تا انسانیتمان از بین نرود..!
#خدا
برخیز و مخور "غم جهان" گذران
خوش باشو دمی به "شادمانی" گذران
در طبع جهان اگر "وفایی" بودی🍃
نوبت به تو خود نیامدی از دگران 🌼
تا کي "غم آن خورم" که دارم يا نه
وين عمر به "خوشدلي" گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه....
این "قافله عمر" عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی "غم فردای حریفان" چه خوری🍃
پیش آر پیاله را که شب می گذرد🌼
♡خیام♡
#غم و #غصه
#احسن_الحال
🔴 یک داستان یک پند
✍ با پیرمردِ مؤمنی، در مسجد نشسته بودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانهی خدا شد.
پیرمردِ مؤمن دست در جیب کرد و اسکناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نکردند و سکهای دادند. جوانی از او پرسید: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سکه ای می دادی کافی بود!!
پیرمرد تبسمی کرد و گفت: پسرم صدقه هفتاد نوع بلا را دفع میکند. از پول شیرینتر، جان و سلامتی من است که اگر اینجا از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشکان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان که از پول شیرینتر، سلامتی، آبرو، فرزند صالح و آرامش است. به فرمایش حضرت علی (علیه السلام) چه زیاد است عبرت و چه کم است عبرتگیرنده.
وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (سورهی بقره آیه ۱۹۵)
و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد.
#انفاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ بسیاری از کسانی که اهل نماز و عبادت و فعالیتهای جهادیاند؛از نگاه اهل بیت علیهمالسلام در لشکر دشمن هستند و توهم یاری دارند!
به_اشتراک_بگذارید
#امام_زمانم
#انگیزشی
گاهی برای انداختن یک درخت باید صد ضربه تبر بزنید.
از این صد ضربه، نود و نه ضربه اول کارش این است که شرایط را برای ضربه صدم آماده کند.
اینکه درخت در طول نود و نه ضربه سر جایش است، دلیل بیهودگی آن ضربات نیست، دلیل دلسردی نیست، دلیل ناامیدی نیست.
حالا هر مبارزه ای به همین شکل است.
اینکه اقداماتی که می کنیم به سرعت جواب نمیدهد نباید در عزم و اراده ما خللی ایجاد کند.
پس باید هر کاری میکنیم بگذاریم به حساب یکی از همان نود و نه ضربه اول. ضربه صدم بالاخره از راه می رسد و درخت را می اندازد،
نگران نباشیم
موفقیت صبر میخواهد.
#صبر
#تلاش
چه بخواهیم چه نخواهیم باید از کوچههای زندگی عبور کنیم
گاهی تلخ گاهی شیرین و باید بدانیم که این عبورها هستند که زندگی را میسازند
پس خواهش میکنم زلال باشید
زیرا پرندگان به برکه های آرام پناه میبرند
و انسانها به دلهای پاک
فکر کنم شما هم قبول دارید
که دلهای پاک همچون برکه های آرام اند،
و دیگران بدون هیچ وحشتی به آنها اعتماد میکنند
، پس خوشا بحال کسانی که مایه آرامش دیگران هستند
امیدوارم که دور و برتون پرباشه از این آدمها
#صداقت
#شفافیت
.
✔️ خودت را کسی ندان!
آخوند مرحوم حضرت آیت الله العظمی ملا علی همدانی از علمای طراز اول همدان، روزی در مشهد، خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد، حاج شیخ حسنعلی در جواب میگوید: «مرنج و مرنجان».
مرحوم آخوند ملاعلی همدانی میگوید:
خب «مرنجان» راحت است، ما کاری میکنیم که خودمان را بسازیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم، اهانت به کسی نمیکنیم، غیبت کسی را نمیکنیم و این را میشود انجام داد،
اما «مرنج» را چکار کنیم؟ کسی به ما بدی میکند، غیبتمان را میکند، پولمان را میخورد، قهراً انسان رنجش پیدا میکند، مگر میشود چنین چیزی که انسان نرنجد؟
فرمودند: بله، گفت: چطور؟
فرمود: «خودت را کسی ندان»، عیب کار ما همینجا است. ما خودمان را کسی میدانیم. به ثروتمان، به علممان، به ریاستمان، به هر چیزی میبالیم، لذا هیچ کس جرأت ندارد به ما تو بگوید.
بر مال جمال خویشتن غره مشو
کان را به شبی برند و آن را به تبی
#رنجش
#غرور
وداع با رمضان 2.mp3
15.88M
#تلنگری
#وداع_با_رمضان ۲
وقت گلِ آخره ....
دروازه رمضان داره بسته میشه!
گل آخر رو باید بدونِ کفش زد !
کفش چیه؟
چجوری بدون کفش، میشه گل زد؟
💫 بزنیم گلِ آخر رو ....
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
@ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت کفاش و سوزن کفاشی
"نمک نشناس نباشیم"
#قدرشناسی