eitaa logo
«نَّفْس خویش»
1.3هزار دنبال‌کننده
289 عکس
29 ویدیو
4 فایل
مـن نـدانـم اهـرمـن‌ام یـا انـسان... خـود هواۍ نفـس خـودم یـا شیـطان...› حرفی که قراره راز باشه،هرگز از زبان جاری نمی شود.اینجا از ناگفته های که روزی راز بودند خواهیم گفت کانال تلگرام:https://t.me/+Y2quAhtVDJQ3MjFk
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ادب خدمت اعضای کانال و دوستاران مطالب عرفانی فلسفی اساطیری اخترفیزیک و نجوم و طبیعت شناسی و... در خدمت دوستان هستیم برای تفسیر یکی از مبهمات تاریخ انسان که ریشه در اساطیر باستانی و باور های اولیه بشر دارد و حتی در احادیث دینی و عرفان نیز راه یافته است.دوستداران مباحث زمین تخت بیشتر از بقیه با این مطالب آشنایی دارند چون آن ها نیز زمین را روی ماهی و شاخ گاو و صخره فرض می کنند و به آن باور نیز دارند و ادعا می کنند بقیه دروغ می گویند و حقیقت فقط آن چیزی است که با خواندن روایات اسلامی به دست می آید، شاید بگویید خب بله درست است و حقیقت را باید از قرآن و روایات فقط در آورد اما این دوستان جز اخباری گری و دیدن ظاهر روایات چیز دیگری از آن ها برداشت نمی کنند که این موضوع خود جهل مرکبی برای بشر می سازد که آن سرش نا پیداست. آیا عقل شما قادر به درک رمز و راز هایی است که بزرگانی چون ائمه می گویند قد می دهد که از آن ها تفسیر های زننده و به دور از علم می کنید؟ آیا عقل شما به مانند اَبان بن تغلب که دانشمند بزرگی بوده و امام روایت ماهی و شاخ گاو را برای او تعریف می کند بوده؟ امثال این افراد بیشتر به وجه علمی ائمه با اخباری گری و تفاسیر من در آوردی و ظاهری ضربه می زنند تا این که سودی برای علم و جایگاه آن داشته باشند و با دیدن ظاهر یک روایات گمان می کنند که چیز جدیدی کشف کرده اند و زمین واقعا روی شاخ یک گاو و زیر یک ماهی غول پیکر و بزرگ قرار دارد هیهات از این همه جهل!!! حال ما قصد داریم این قضیه را تا حدودی مو شکافی کنیم البته روایت ما از این قضیه نیز قطعاً ناقص است و ممکن است علم بشر به خیلی از مسائل نرسیده باشد و با کشفیات جدید تفاسیر ما نیز تغییر کند به هر حال با توجه به زمان کم و تحقیقات گسترده این مطالب آن جور که باید و شاید در نیامدند و چون مباحث با دروس قبل گره خورده برای این که از گنگ بودن آن جلوگیری شود بهتر است مطالب قبل را نیز مرور کنید. بنده نه به هرچیز که نفهمم می گویم خرافه نه اینکه هرچیز دیدم صدرصدی قبول می کنم و می گویم گور بابای علم امروزی، بلکه دنبال رسیدن به حقیقت و آگاه کردن دیگران هستم، اگر حدیثی دیدم که با عقل و قرآن سازگار نیست رد می کنم یا دنبال پیدا کردن رمز و راز های آن می روم یا با علم روز تطبیق می دهم یا تعابیر عرفانی قائل می شوم. حال مطالب را در ۱۹ صفحه در چند بخش مختلف آماده کرده ام با تصاویر مجزا برای فهم بیشتر مخاطبان و برسی ابعاد مختلف چه از جنبه اسلامی و اساطیری و نجوم جدید و قدیم و همچنین علم اعداد و عرفان و... پیشاپیش کمی و کاستی ها را ببخشید چون نه کلام ما وحی منزل است و نه دستمان خط ندارد و ادعای هم نداریم در این باب و قطعا مطالب ناقص است و جای کامل شدن نیز دارد و اگر مطلبی جا ماند در دروس بعد به آن اشاره می کنم. نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین هر چه نطق احمدی گویا بو گفته­ی او جمله درّ بحر بود که دلش را بود در دریا نفوذ یاد دریا چون ز خمّ بحر بود چه عجب در ماهیی دریا بود حقيقت محمّديّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به حسب عروج صادر نخستين است و يكى از اسماى آن حضرت نون است و نون صادر نخستين كه حامل ارض است يعنى آن رقّ منشور و نور مرشوشى كه كلمات نورى وجودى بر او منتقش‏اند وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ. و پوشيده نيست كه حيات حوت به آب است وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ. نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/1 نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/1 دحا یا دحو در ادبیات عرب چند معنی دارد اول گستراندن دوم تکان دادن و غلطاندن و پهن کردن و سوم تخم شتر مرغ برای درک بهتر به آیات زیر دقت کنید: أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا﴿۲۷﴾رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿۳۰}أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿۳۱﴾وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿۳۲﴾= آيا آفرينش شما دشوارتر است‏ يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است (۲۷)سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (۲۸)و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد (۲۹)و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰)آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد (۳۱)و كوهها را لنگر آن گردانيد (۳۲) } و سپس دقت ویژه کنید به این آیه: أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴿۳۰﴾=آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده‏ اى را از آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمى ‏آورند (۳۰) » در دروس قبل تر حدیثی از امام علی (ع) آوردیم در این باب که اولین مکانی که سر از خشکی در آورد و خورشید بر آن تابید کعبه بود و طبق این روایت می توان فهمید ماه و خورشید از قبل پیدایش بوده اند ولی در حرکت نبودند و بعد از دحو الارض به حرکت در آمدند نکته اول: خورشید اول ولایت نیز از کعبه متولد شد. (خورشید و خاک: خاک خشک و سرد و منسوب به زحل و امام علی شمس الله است و کوکبش زحل است) ۲۵ذیقعده طبق روایاتی نیز دحو الارض است که البته در این روایات قبل از دحو خورشید و ماه در مدارشان در حال گردش بودند. نکته: در مفاتیح در روز دحو الارض باید پنج مرتبه سوره شمس خوانده شود. حال به سوره شمس توجه کنید که خود به دحو الارض اشاره می کند. البته در روایاتی نیز گفته شده حضرت ابراهیم. عیسی در این روز بدنیا آمدند. می توان به صورت کلی گفت احتمالاً دحو الارض در برج سرطان بوده(تیر) که با عید تابستانی ایران باستان یکی است و اینکه در آغاز پیدایش روز زودتر از شب ایجاد شده است که این قضیه مورد تایید راویات اسلامی نیز هست. حال به این قسمت از بندهش دقت کنید: ماه اردیبهشت ( روز دهم اردیبهشت) است. پنج روز درنگ کرد. تا روز دی_به مهر. ( روز پانزدهم) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوزرم (میانه بهار ) است. آن را گزارش این که زیستگاه مهر و ماه و سبزی به پیدائی آمد. دیگر آب را آفرید به پنجاه و پنج روز که از روز مهر، ماه اردیبهشت (شانزدهم اردیبهشت) است تا روز آبان، ماه تیر، (روز دهم تیر) پنج روز درنگ کرد تا روز دی به مهر. (پانزدهم تیر) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوشم، که آن را گزارش این که او آب را روشن بکرد، زیرا نخست تیره بود. سدیگر، زمین را به هفتاد روز آفرید که از روز مهر، ماه تیر (شانزدهم تیر) تا روز ارد، ماه شهریور (بیست و پنجم شهریور) است. آن پنج روز را درنگ کرد تا روز انغران (روز سی ام شهریور). آن پنج روز گاهنبار و او را نام پدیشهه است. (کتاب بُندهش بخش دوم صفحه 41 ) در روایت بُندهش هم اشاره به شروع آفرینش در روز اول فروردین شده است. و امام علی بن موسی الرضا (ع) نیز در روایت به همین نکته اشاره و استدلال برای اثبات اولیت روز نسبت به شب می نمایند. نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/2 نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/2 نگاهی به بندهش و یک روایت از امام رضا(ع) بیندازید و هر دو مورد را مورد قیاس قرار دهید و می توان از این دو نتیجه گرفت که دحو الارض در اساطیر ایران و اسلام در ماه تیر و برج سرطان می باشد و همچنین شروع آفرینش را فروردین عنوان کرده اند. «دربارهٔ زیج گیهان که چگونه (اتفاق) افتاد. » در دین گوید که ماه فروردین، روز هرمزد (اول فروردین)، (به) نیمروز، (نیمه های روز) که روز و شب برابر بود، اهریمن (جوهره تاریکی و نیروی نابودگر با ابلیس در ادیان ابراهیمی اشتباه نشود) درتاخت. (از) جانان (خانه اول زایچه) (که) خرچنگ است، نوزده درجه گذشته (بود، که برابر) خُردهٔ ازرگ است.(خرده در زبان پهلوی به معنای درجه است. و ازرگ نهمین منزل از منازل ماه معادل طرف در خرچنگ است.) ستاره تیشتر در (آسمان)، و از اباختران هرمزد (مشتری) در (جانان) بود. (خانه اول زایچه در برج سرطان) خواستگان شیر است. (یعنی خانه دوم زایچه یا بیت المال اسد است.) برادران خوشه. (خانه سوم یا برداران خوشه یا سنبله است) پدشتان را (که) ترازو است. کیوان درجسته (بود). (یعنی خانه چهارم که بیت الآبا است در این زایچه معادل میزان بود و زحل در این خانه قرار گرفته بود) فرزندان کژدم است. (خانه پنجم یا بیت الولد در این زایچه عقرب است) گشتگان را که نیمسب است، دُنب گوزهر در جسته (بود). (خانه ششم زایچه بیت المرض که در این زایچه معادل قوس یا نیم اسب بود. ذنب یا دم اژدها یا کتو در آن قرار گرفته بود.) بیوگان را (که) بُز است، بهرام در (جسته بود). خانه هفتم بیت النسا که در این زایچه جُدی بود. مریخ در آن قرار گرفته بود. مرگان دلو است. (خانه هشتم بیت الموت در این زایچه دلو بود. ) کارداگان را که ماهی است، اناهید و تیر (عطارد) در جسته بود. خانه نهم که بیت النصر است در این زایچه حوت بود و زهره و عطارد در این خانه قرار داشتند. خدایان، یا میان آسمان، را که بره (حمل) است، مهر در خُرده (پدیسپر) در جسته بود خانه دهم یا بیت السلطان در این زایچه حمل بود و شمس در آن قرار داشت. خُرده درجه است. و پدیسیر اولین خانه از خانه های 27 گانه ماه در نجوم ایرانی است و در نجوم هندی به آن as^vayyg می گویند. فرُخان را که گاو است، ماه در جسته بود. خانه یازدهم یا بیت الاصدقاء در این زایچه ثور بود که قمر در آن قرار داشت. دُشفرگان را که دو پیکر است، سر گوزهر در جسته بود. خانه دوازدهم یا بیت الاعداء در این زایچه جوزا بود که رأس یا سر اژدها راهو در این خانه قرار داشت. (ترجمه بندهش صفحه 57) امام رضا (ع) فرمود: ای فضل تو خوب می دانی که طالع دنیا «سرطان» است در حالی که دیگر ستاره ها هر کدام در جایگاه شرافت خود بودند، پس ستاره زُحل در میزان، مشتری در سرطان، خورشید در حمل و ماه در ثور واقع شده بودند و این دلالت دارد که خورشید در حمل بوده و در دهمین درجه طالع که در وسط آسمان باشد، واقع شده است، بنابراین روز جلوتر از شب خلق شده است. و اما در قرآن خداوند متعال فرموده : "لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ=نه خورشید را سزاوار است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید یعنی روز پیش از شب بوده است(تفسیر البرهان ) نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/3 نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/3 ماه اردیبهشت ( روز دهم اردیبهشت) است. پنج روز درنگ کرد. تا روز دی_به مهر. ( روز پانزدهم) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوزرم (میانه بهار ) است. آن را گزارش این که زیستگاه مهر و ماه و سبزی به پیدائی آمد. دیگر آب را آفرید به پنجاه و پنج روز که از روز مهر، ماه اردیبهشت (شانزدهم اردیبهشت) است تا روز آبان، ماه تیر، (روز دهم تیر) پنج روز درنگ کرد تا روز دی به مهر. (پانزدهم تیر) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوشم، که آن را گزارش این که او آب را روشن بکرد، زیرا نخست تیره بود. سدیگر، زمین را به هفتاد روز آفرید که از روز مهر، ماه تیر (شانزدهم تیر) تا روز ارد، ماه شهریور (بیست و پنجم شهریور) است. آن پنج روز را درنگ کرد تا روز انغران (روز سی ام شهریور). آن پنج روز گاهنبار و او را نام پدیشهه است. } (کتاب بُندهش بخش دوم صفحه 41 ) باید دقت کرد که شروع آفرینش با خلقت زمین یکی نیست، شروع آفرینش در فروردین و برج حمل (بره) آغاز شد و شروع خلقت زمین در برج سرطان یا تیر آغاز شد در روایات اسلامی ۲۵ ذیقعده همان ۲۳ تیر ماه بوده که تاریخ دحو الارض اعلام شده. نکته: البته بزرگانی نیز گفته اند دحو الارض با خلقت اولیه زمین تفاوت دارد و در دوره های قبل خلقت نیز چندین بار دحو الارض انجام شده. توجه داشته باشید برج سرطان در نجوم برج آبی است که کوکب حاکم بر آن نیز قمر است و جزر و مد آب را کنترل می کند(بالا آمدن و‌ پایین آمدن را نیز همینطور ) اگر سرطان (خرچنگ) را زمین در نظر بگیریم و در آب بوده در ابتدای خلقت همان طور که خرچنگ با موج دریا و جزر و مد از آب بیرون می آید زمین نیز از آب بیرون آمده در تیر ماه. حال جالب تر می شود که بدانید همان صورتی است که شرف مشتری در آن صورت می گیرد (مشتری کوکب بادی. دم) و باد همان روح است و مشتری با قلب ارتباط دارد و کعبه نیز قلب عالم است. قلب در دوران جنینی حدود هفته ششم (ارتباط با شانزده تیر در بندهش )با تپیدن روح بخاری بر جسم استیلا می کند و قلب با خلقتش به باقی اندام ها جان می دهد همچنان که کعبه به باقی سرزمین ها جان می دهد نکته: بی دلیل نبود در دروس قبل داستان رساله العشق سهروردی را آوردیم باید توجه شود عقل همان محبت است عشق همان نَفس (نفح روح بخاری دم خون و...) حزن همان فلک است، پس همان طور که قلب با خون رسانی به افلاک بدن باعث جان می شود و افلاک در مدار خود با این جان به تحرک در می آیند همان طور که فلک انسانی دور کعبه قلب عالم طواف می کند. نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/4 نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/4 باید نگاهی نیز به اساطیر مصری بیندازیم: { مصریان باستان می پنداشتند نخست جهان از اقیانوس آغازین پُر و این اقیانوس «نون =Nun» نام داشت. با آن که چنین برداشتی بی شک از طغیان های نیل پدید آمد اما نون را آغاز و انجامی نبود. از این دیدگاه نون همه جا گیر و همانند تخم کیهانی بود، راکد و بی جنبش. طغیان های سالانه نیل هر سال تالاب های بسیاری پدید می آورد که پس از مدتی کوتاه زادگاه و مولد جانداران است و شاید چنان برداشتی ریشه در این ویژگی داشت؛ برای ما اما چنین برداشتی قطع نیست. دقیقاً نمی دانیم مصریان باستان چگونه به چنین برداشتی دست یافتند. اگر مصریان باستان می پنداشتند آفرینش از «نون» آغاز شد چرا نون را ازلی می دانستند ؟ آیا می پنداشتند آفرینش در لحظه ئی خاص از زمان ازلی به وقوع پیوست ؟ در همه ٔکیهان شناخت های مصر نخست تپهٔ آغازین از دل اقیانوس سر بر می آورد. کاهنان چهار مرکز بزرگ کیش هر یک مدعی بودند که معبد آنان بر این تپه آغازین بنا شده بود. شاید نخستین معبدی که کاهنانش این ادعا را مطرح کرد همانا هلیوپولیس و دیگر معابد نیز برای حفظ اعتبار خویش از هلیوپولیس تقلید کردند. نخستین هرم بی شک هرمی نمادین و نماد نخستین پشته ئی بود که از دل اقیانوس نون سر برآورد؛ و نیز به پلکان کناره های نیل ماننده بود پلکانی که برای اندازه گیری طغیان سالیانهٔ نیل غرق می شد و دیگر بار پس از نشستن طغیان پدیدار می شد این تصور پیش آمد که زمین بر آمده از اقیانوس آغازین نیز روزی به زیر طغیان اقیانوس نون فرو خواهد رفت. مصریان بر این اعتقاد بودند که توالی آفرینش تدریجی و تکامل زمین به تدریج و نه در یک آن به وقوع پیوسته است. برای مصریان «زمان آغازین» زمانی بود که خدایان در زمین می زیستند و قلمرو فرمانروائی آنان سرزمین عدالت و عصر آنان عصر طلائی بود. فرعون از این دید از اعقاب خدایان و هم او بود که به یاری «ماعت=Mayet» می کوشید عدالت را بر زمین جاری و عصر خویش را با عصر طلائی پیوند دهد و چنین بود که نظام معابد خداشناسی را دامن زد تا از این طریق حامی فرعون باشد و مصریان را وادار به ابقای قدرت فرعون و تلاش در پیوند با عصر طلائی سازد. باورهای دینی کاهنان هلیوپولیس کاملاً برای ما روشن نیست. مهم ترین اسناد دینی بازمانده از هلیوپولیس، هرم نوشته های سلسله پنجم، اشاره ئی گذرا به آفرینش دارد و دانش ما هم از این نوشته ها است. بدین روایت در فرآیند آفرینش نخست آتوم خدای هلیوپولیس از آب های آشفتهٔ اقیانوس نون سر بر آورد. اتوم خواست باشد و خود را آفرید یا که او خود فرزند نون بود . اتوم جایی برای ایستادن نیافت و در مکانی که خود را آفرید تپه ئی پدید آورد، تپه ئی که بعدها بر فراز آن معبد هلیوپولیس بنا شد. به روایت دیگر و تفسیری کهن تر اتوم که به معنی «یگانهٔ کامل» است خود تپه و خاستگاه آفرینش شد. پس اتوم تپه راهستی بخشید و آب های نیل را پس کشید. در بخشی دیگر از هرم کتیبه ها اتوم همانا خورشید خدا رع و ظهور او بر تپهٔ آغازین پیدایی نور در تاریکی آشفته و پراکندهٔ اقیانوس نون است. «رع_اتوم» «Ra_Atum» در این نقش دارای نقشی نمادین و به هیأت پرنده ئی «بنو=Benu» نام، ققنوس، شبگیر برتک ستون هرمی شکل (اُبلیسک ) پدیدار و پرتوی از خورشید است. «کتاب اساطیر مصر صفحات 35 الی 43» نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/5 نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/5 رع اتوم در نقشی دیگر در نماد سرگین غلتانی پدیدار می شود که تخم خود را پیشاپیش می گرداند و با این کار چرخهٔ آفرینش به حرکت می آید. «رع آتوم» در این نقش خپر، آنکه هستی می یابد ، و در کتیبه های دیگر نماد برخاستن خورشید است. اتوم «آنکه خود را آفرید » پس از آفریدن خود دیگر خدایان را آفرید . اتوم در جهان تنها بود و به ناچار برای داشتن فرزند با سایهٔ خود جفت شد یا که به استمنا پرداخت و این کاری است که در آثار مصری غریب نیست . در بسیاری از کتیبه ها و متون مختلف اتوم خدائی دو جنسی است و گاه حسی بزرگ نامیده شده است . اتوم پسر خود شو را با پرتاب کردن تُف و دختر خود تفنوت را با استفراغ خود آفرید و نقش شو در خدای هوا بودن شاید از اسطورهٔ زاده شدن وی شکل گرفته است. تفنوت در تفسیر کاهنان نقشی چون نقش ماعت برخوردار و او را نظام بخش جهان و شورا نظام بخش زندگی دانسته اند. بدین سان شو و تفنوت زوجی هستند که چرخهٔ آفرینش از آنان و نظم اجتماعی را بدانان نسبت می دهند و چگونگی این آفرینش و جایگاه آن روشن نیست . در متون کهن شو و تفنوت بر تپهٔ آغازین هستی یافتند و در روایتی دیگر اتوم در آب های نون باقی ماند و هم در آن جا بود که پسر و دختر خود را آفرید و با چشم خود به پاسداری آنان پرداخت . ( کتاب اساطیر مصر صفحات 35 الی 43} به چند کلید واژه در اساطیر مصری دقت کنید از همه که مهمتر نون است که آب اولیه بوده باید دقت کرد که نون نام های دیگری نیز دارد از جمله: حوت و ماهی که ادامه ای بحث ما بیشتر مربوط به آن خواهد بود. اگر یک تفسیر ذوقی نیز داشته باشیم حوت و ماهی و برج حوت مربوط به اسفند ماه است و اسفند این ماهی شروع به تخم گذاشتن می کند تا اینکه آفرینش در فروردین شروع می شود همان طور که سرمای اسفند ماه شروع جوانه زدن درختان است و فروردین ماه این جوانه تبدیل به گل می شود ( از باطن نور جوانه به گل ظاهر می شود ) بعد ها تبدیل به میوه می شود و در ماه تیر این میوه به کمال می رسد و آباده برداشت است پس می توان این نتیجه را گرفت آفرینش اول آب بوده و بعد ماهی یا نون تشکیل شده و این ماهی تخم گذاشته و باعث ایجاد حیات شده و با بیرون آمدن جوانه ها ماهی ها نیز سر از تخم در می آورند و بعد به کمال می رسند. در آینده با آیات و روایات برسی خواهیم کرد که این ماهی چیست چه ارتباطی با آب اولیه خلقت دارد و چه ارتباطی با عقل اول و سوره نون دارد. دومین نکته ای که باید به آن توجه شود اولین نقطه در اساطیر مصر که سر از آب در می آورد برخلاف روایات اسلامی کعبه نیست بلکه ابلیسک است حال چه ارتباطی این دو باهم دارند. این موضوع می تواند با تنزل ابلیس از برج ثور به برج عقرب نیز ارتباط داشته باشد همان طور که در روایات اسلامی اولین موجودی که استمنا کرده ابلیس است در اساطیر مصر نیز رع اتوم با استمناع فرزندان خود و عالم را خلق کرد!!! برج عقرب محل هبوط شیطان آلت تناسلی ست پس با این مورد هماهنگ می باشد و ابلیسک نیز نماد آلت تناسلی رع نیز می باشد. نکته مهمی که از دید همه پنهان مانده این است که در کعبه نزدیکی کعبه نیز ابلیسک وجود دارد و مسلمانان به آن سنگ میزنند که خود دلیل این اختلاف آرا در بین مسلمانان و مصریان است. نکته:محل فرود آمدن شیطان روی زمین بر اساس برخی روایات مکه است که ممکن است بی ارتباط با ادعای سر بر آوردن ابلیسک از آب نباشد نفس خویش←@nafsma
ن و قلم را باید به مداد تفسير كرد؛ مدادى كه نور است و همه حروف و كلمات وجودى از اين مداد نور نوشته شده است پس وجود در هرجا كه قدم نهاد نور است. مداد حروف كتبى مركّب است كه بهترين آن مركّب سياه است. بود قرآن كتبى آيت عين بود هر آيت او رايت عين‏ الف در عالم عينى الوف است بمانند الف ديگر حروف است‏ حروف كتبيش باشد سياهى حروف عينيش نور الهى‏ نفس خویش←@nafsma
شباهت مغز انسان (برج حمل در عالم صغیر) به قوچ که نماد برج حمل است که توسط برج ثور (گردن در عالم صغیر) حمل می شود نفس خویش←@nafsma
شباهت استخوان اسفنکوئید به شاخ گاو و تاثیر آن روی بینایی همان طور که برج ثور در اساطیر و الهه های مربوط به آن به بینایی مرتبط بود نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/6 برج های فلکی و ارتباط با اعضای بدن/1 در التفهیم بیرونی می‌خوانیم که هر اندام با یک صورت فلکی ارتباط دارد که مهمترین آن ها را درشت کردم. برج حمل (بره):سر و مغز برج ثور (گاو) گردن و حلقوم جوزا: دو دست و شانه سرطان: شش و معده و پهلو و پستان برج اسد: دل سنبله: شکم میزان: پشت و کلیه ها عقرب: اندام تناسلی قوس: ران ها جدی: دو زانو دلو: دو ساق حوت: دو پاشنه یا کف پا حال باید توجه کرد که گفتیم ماهی اولیه زاد و ولد در اساطیر ایرانی بعد ها نمادی روی سفره هفت سین نیز شده البته نه این ماهی های رنگی چینی بلکه ماهی بومی خود ایران. از اسفند و آغاز پیدایش در فروردین می رویم گفتیم که فروردین با برج حمل ارتباط دارد و نمادش هم قوچ است و این قوچ حال اگر بخواهیم یک نکته ریز را در نظر بگیریم حمل از یک شیع مورد حمل توسط گردن می تواند باشد که همان کله آدم است اگر به شکل مغز نیز دقت کنید شبیه قوچ‌ یا بره نیز هست که در نوع خودش جالب است. حال باید دقت کرد که سر از بقیه اندام ها جداست و از طریق گردن به آن ها ارتباط پیدا می کند و گردن نیز برج ثور یا گاو است که عالم میانی و زیرین را به عالم بالا یا عقل وصل می کند که مفصل در دروس تطبیق عالم کبیر و صغیر توضیح داده شد. خب حال باید یک تصور ذهنی نیز کرد سر انسان زمین است و گردن شاخ گاو!! در اساطیر و افسانه های گذشته مردم اعتقاد داشتند آب زیر زمین است و ماهی در آب باعث زلزله می شده و گاو‌ با شاخش به عنوان تیرک یا ستون باعث تثبیت زمین شده!!! در آینده راز این افسانه را خواهیم گشود پس صبور باشید. گاو نیز دو شاخ دارد که مثل جام یا نیم دایره زمین را در خود جای داده (در اساطیر مصری چشم گاو یا چشم رع بر سر الهه ایسیس قرار گرفته که شباهت دارد به زمین در جام شاخ گاو) باید دقت کرد الهه ایسیس مربوط به کوکب سرخ زهره ست و ستاره دبران سرخ ترین ستاره ثور یا چشم ثور منسوب به زهره است که در نوع خود جالب است) برج سرطان یا خرچنگ نیز می تواند نای و مری باشد و صورت فلکی اسد یا شیر نیز می تواند قلب باشد که البته در ادامه خواهیم گفت که این قضیه ممکن است صحیح نباشد المدخل النجوم برج اسد را مربوط به معده دل و کلیه میداند البته به کبد و صفرا نیز می تواند مربوط باشد و همچنین شیر نشسته شباهتی نیز به کبد دارد یا اینکه برج اسد گرم و خشک و آتشی نیز هست و مربوط به صفرا و کبد است نظر درست تری می تواند باشد و قلب می تواند مربوط به صورت فلکی سرطان باشد که با کعبه و دحو الارض نیر هماهنگی بیشتری دارد. نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/7 برج های فلکی و ارتباط با اعضای بدن/2 کاری با دیگر صورت های فلکی نداریم انشاالله در دروس جداگانه آن ها را برسی خواهیم کرد اما هرچه پایین تر می آییم و از عقل به عالم زیرین می آییم به پا ها میرسیم که گفتیم پا ها حکم افلاک را نیز دارند برج جدی بزی است که دم آن به شکل ماهی است که می توان فهمید ارتباط بسیار زیادی با برج حوت دارد چون شروع حرکت با ران ها نیز ارتباط دارد. سراغ برج حوت برویم که اصل مطلب ماست. حوت مربوط به آخرین ماه سال است و ۱۲ امین صورت فلکی از صورت های منطقه البروج است. برج حوت آخرین است پس هم می تواند عالم مادی ما را شامل شود و این ماهی انسان یا زمین باشد چون آخرین مرحله از افلاک عالم هیولاست که خاکی است و پایین تر همه ست پس احتمالا کف پا یا ساق پا باشد که این قسمت نیز شباهتی جالب به ماهی دارد پس اگر مشتری قلب باشد در عالم میانی حوت می تواند زحل یا سیاره ای قبل از زحل باشد که به خورشید دور تر است. این حوت یا ماهی از نظر بنده اسرار بسیاری دارد و رمز آفرینش است همان طور که دانشمندان غربی شروع پیدایش موجودات را از آب و اقیانوس ها یا باتلاق ها می دانند و حتی ادعا می کنند اقیانوس بزرگ و اولیه ای وجود داشته که بعد ها خشکی از آن سر بر آورده باقی موجودات زنده چه در حال حاضر چه در گذشته را از نسل آبزیان و ماهی ها دانسته اند همان طور که دوزیستان و سپس اولین خزندگان منشا آبی دارند که وارد خاک شده اند. ولی باید دقت کرد اولین مهره داری که در زمین آمده ماهی بوده پس این خودش اسراری دارد که به امید خدا به آن خواهیم پرداخت و دلیل اینکه مهره و استخوان برای ما اهمیت دارد را نیز خواهیم گفت. در اساطیر باستانی افسانه های وجود دارد من جمله گاو ماهی یا انسانی که پاهایش شبیه به ماهی است که نشان می دهد در گذشته نیز پا ها که بدن انسان روی آن استوار و بنا شده و عامل عدم لغزش انسان است با ماهی و گاو ارتباط بسیار زیادی دارد. در ادامه این موضوع را رمز گشایی های بسیار خواهیم کرد که آیا این گاو یا ماهی چه هستند آیا یک گاو‌ مادی یا ماهی مادی زیر کره زمین هستند و آن را نگه داشته اند یا رمز و رموز های دیگری دارد. ابتدا در روایات اسلامی و سپس تطبیق آن با قرآن و سپس علم تطبیق بیشتر آن با عالم صغیر و همچنین گذری نیز به علم اعداد خواهیم زد و با آموزه های ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه نیز در این باب آشنا خواهیم شد و سپس از جنبه عرفانی با برسی چند رساله از شیخ اشراق و سپس از دید مثنوی مولانا به آن خواهیم پرداخت و در آخر نیز جنبه های علمی در عالم کبیر و تاثیر اجرام بر آن را برسی خواهیم کرد. نفس خویش←@nafsma