مادر نزد ما یعنی همه چیز،اگر این مادر؛مادر شهید باشد به توان صد می شود چون فرزندانش را در راه خدا و اسلام و ایران فدا کرده.
این تصویر و کسی که برای بوسیدن پای مادر شهید خم می شود شهید سلیمانی یکی از بالا رتبه ترین فرماندهان ایران بود. بله این است مقام مادر نزد ما...
میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) را ابتدا به تمام مادران و سپس تمام بانوان که زندگی فاطمی دارند تبریک عرض می کنیم
نفس خویش←@nafsma→
۲۳ دی ۱۴۰۱
💢این دو راه برای ارتباط با بنده است،انتقادی پیشنهادی سوالی اگر از بنده داشتید اینجا سوال کنید، تلاش میکنم بی جواب نگذارم سوال هاتون رو ؛ البته به شرطی که بی ربط نباشد.
ایمیل :
faridclasher77@gmail.com
لینک پیام ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16695488223313
۲۵ دی ۱۴۰۱
💢مطالب و دروسی که تا الان بنده به صورت متن در کانال نوشته ام به شرح زیر است و راحت می توان به آن ها دسترسی پیدا کرد.در آینده تلاش می کنیم مطالب را به صورت فایل pdf یا پاورپوینت نیز در اختیار دوستان قرار دهیم فلذا به ترتیب مطالب را بخوانید چون اگر از اول خوانده نشود مطالب پایین تر برای اعضا گنگ و نامفهوم خواهد بود. در آینده مطالب بیشتری در گروه قرار خواهم داد ولی چون مطالب تخصصی است و نیاز به روز ها و ماه ها تحقیق دارد لطفاً صبور باشید
کوه قاف روایات کجاست؟ آیا روی زمین است یا صورت مثالی و آسمانی دارد؟
چشم و ابرو و خال در ادبیات عرفانی به چه معناست ؟
ارتباط عالم صغیر(انسان) و عالم کبیر(جهان هستی) و ارتباط با عالم غیر مادی
رمز و راز آفرینش عالم خاکی و انسان،ماده تاریکی و ماده اولی چیست ؟
چرا مولانا انسان را به نی تشبیه کرده و نی چه خصوصیاتی دارد کهرمز وجودی انسان است.
عشق در رسالة العشق شيخ اشراق (داستان زیبا از سه برادر به نام های عقل،عشق و حزن)
نفس خویش←@nafsma→
۲۵ دی ۱۴۰۱
سلام و عرض ادب خدمت اعضای کانال و دوستاران مطالب عرفانی فلسفی اساطیری اخترفیزیک و نجوم و طبیعت شناسی و...
در خدمت دوستان هستیم برای تفسیر یکی از مبهمات تاریخ انسان که ریشه در اساطیر باستانی و باور های اولیه بشر دارد و حتی در احادیث دینی و عرفان نیز راه یافته است.دوستداران مباحث زمین تخت بیشتر از بقیه با این مطالب آشنایی دارند چون آن ها نیز زمین را روی ماهی و شاخ گاو و صخره فرض می کنند و به آن باور نیز دارند و ادعا می کنند بقیه دروغ می گویند و حقیقت فقط آن چیزی است که با خواندن روایات اسلامی به دست می آید، شاید بگویید خب بله درست است و حقیقت را باید از قرآن و روایات فقط در آورد اما این دوستان جز اخباری گری و دیدن ظاهر روایات چیز دیگری از آن ها برداشت نمی کنند که این موضوع خود جهل مرکبی برای بشر می سازد که آن سرش نا پیداست. آیا عقل شما قادر به درک رمز و راز هایی است که بزرگانی چون ائمه می گویند قد می دهد که از آن ها تفسیر های زننده و به دور از علم می کنید؟ آیا عقل شما به مانند اَبان بن تغلب که دانشمند بزرگی بوده و امام روایت ماهی و شاخ گاو را برای او تعریف می کند بوده؟ امثال این افراد بیشتر به وجه علمی ائمه با اخباری گری و تفاسیر من در آوردی و ظاهری ضربه می زنند تا این که سودی برای علم و جایگاه آن داشته باشند و با دیدن ظاهر یک روایات گمان می کنند که چیز جدیدی کشف کرده اند و زمین واقعا روی شاخ یک گاو و زیر یک ماهی غول پیکر و بزرگ قرار دارد هیهات از این همه جهل!!!
حال ما قصد داریم این قضیه را تا حدودی مو شکافی کنیم البته روایت ما از این قضیه نیز قطعاً ناقص است و ممکن است علم بشر به خیلی از مسائل نرسیده باشد و با کشفیات جدید تفاسیر ما نیز تغییر کند به هر حال با توجه به زمان کم و تحقیقات گسترده این مطالب آن جور که باید و شاید در نیامدند و چون مباحث با دروس قبل گره خورده برای این که از گنگ بودن آن جلوگیری شود بهتر است مطالب قبل را نیز مرور کنید.
بنده نه به هرچیز که نفهمم می گویم خرافه نه اینکه هرچیز دیدم صدرصدی قبول می کنم و می گویم گور بابای علم امروزی، بلکه دنبال رسیدن به حقیقت و آگاه کردن دیگران هستم، اگر حدیثی دیدم که با عقل و قرآن سازگار نیست رد می کنم یا دنبال پیدا کردن رمز و راز های آن می روم یا با علم روز تطبیق می دهم یا تعابیر عرفانی قائل می شوم.
حال مطالب را در ۱۹ صفحه در چند بخش مختلف آماده کرده ام با تصاویر مجزا برای فهم بیشتر مخاطبان و برسی ابعاد مختلف چه از جنبه اسلامی و اساطیری و نجوم جدید و قدیم و همچنین علم اعداد و عرفان و...
پیشاپیش کمی و کاستی ها را ببخشید چون نه کلام ما وحی منزل است و نه دستمان خط ندارد و ادعای هم نداریم در این باب و قطعا مطالب ناقص است و جای کامل شدن نیز دارد و اگر مطلبی جا ماند در دروس بعد به آن اشاره می کنم.
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین
هر چه نطق احمدی گویا بو
گفتهی او جمله درّ بحر بود
که دلش را بود در دریا نفوذ
یاد دریا چون ز خمّ بحر بود
چه عجب در ماهیی دریا بود
حقيقت محمّديّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به حسب عروج صادر نخستين است و يكى از اسماى آن حضرت نون است و نون صادر نخستين كه حامل ارض است يعنى آن رقّ منشور و نور مرشوشى كه كلمات نورى وجودى بر او منتقشاند وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ. و پوشيده نيست كه حيات حوت به آب است وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ.
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/1
نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/1
دحا یا دحو در ادبیات عرب چند معنی دارد اول گستراندن دوم تکان دادن و غلطاندن و پهن کردن و سوم تخم شتر مرغ برای درک بهتر به آیات زیر دقت کنید:
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا﴿۲۷﴾رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿۳۰}أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿۳۱﴾وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿۳۲﴾= آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است (۲۷)سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (۲۸)و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد (۲۹)و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰)آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد (۳۱)و كوهها را لنگر آن گردانيد (۳۲) }
و سپس دقت ویژه کنید به این آیه:
أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴿۳۰﴾=آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده اى را از آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمى آورند (۳۰) »
در دروس قبل تر حدیثی از امام علی (ع) آوردیم در این باب که اولین مکانی که سر از خشکی در آورد و خورشید بر آن تابید کعبه بود و طبق این روایت می توان فهمید ماه و خورشید از قبل پیدایش بوده اند ولی در حرکت نبودند و بعد از دحو الارض به حرکت در آمدند
نکته اول: خورشید اول ولایت نیز از کعبه متولد شد. (خورشید و خاک: خاک خشک و سرد و منسوب به زحل و امام علی شمس الله است و کوکبش زحل است)
۲۵ذیقعده طبق روایاتی نیز دحو الارض است که البته در این روایات قبل از دحو خورشید و ماه در مدارشان در حال گردش بودند.
نکته: در مفاتیح در روز دحو الارض باید پنج مرتبه سوره شمس خوانده شود. حال به سوره شمس توجه کنید که خود به دحو الارض اشاره می کند. البته در روایاتی نیز گفته شده حضرت ابراهیم. عیسی در این روز بدنیا آمدند.
می توان به صورت کلی گفت احتمالاً دحو الارض در برج سرطان بوده(تیر) که با عید تابستانی ایران باستان یکی است و اینکه در آغاز پیدایش روز زودتر از شب ایجاد شده است که این قضیه مورد تایید راویات اسلامی نیز هست. حال به این قسمت از بندهش دقت کنید:
ماه اردیبهشت ( روز دهم اردیبهشت) است. پنج روز درنگ کرد. تا روز دی_به مهر. ( روز پانزدهم) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوزرم (میانه بهار ) است. آن را گزارش این که زیستگاه مهر و ماه و سبزی به پیدائی آمد. دیگر آب را آفرید به پنجاه و پنج روز که از روز مهر، ماه اردیبهشت (شانزدهم اردیبهشت) است تا روز آبان، ماه تیر، (روز دهم تیر) پنج روز درنگ کرد تا روز دی به مهر. (پانزدهم تیر) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوشم، که آن را گزارش این که او آب را روشن بکرد، زیرا نخست تیره بود.
سدیگر، زمین را به هفتاد روز آفرید که از روز مهر، ماه تیر (شانزدهم تیر) تا روز ارد، ماه شهریور (بیست و پنجم شهریور) است. آن پنج روز را درنگ کرد تا روز انغران (روز سی ام شهریور). آن پنج روز گاهنبار و او را نام پدیشهه است. (کتاب بُندهش بخش دوم صفحه 41 )
در روایت بُندهش هم اشاره به شروع آفرینش در روز اول فروردین شده است. و امام علی بن موسی الرضا (ع) نیز در روایت به همین نکته اشاره و استدلال برای اثبات اولیت روز نسبت به شب می نمایند.
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/2
نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/2
نگاهی به بندهش و یک روایت از امام رضا(ع) بیندازید و هر دو مورد را مورد قیاس قرار دهید و می توان از این دو نتیجه گرفت که دحو الارض در اساطیر ایران و اسلام در ماه تیر و برج سرطان می باشد و همچنین شروع آفرینش را فروردین عنوان کرده اند.
«دربارهٔ زیج گیهان که چگونه (اتفاق) افتاد. »
در دین گوید که ماه فروردین، روز هرمزد (اول فروردین)، (به) نیمروز، (نیمه های روز) که روز و شب برابر بود، اهریمن (جوهره تاریکی و نیروی نابودگر با ابلیس در ادیان ابراهیمی اشتباه نشود) درتاخت. (از) جانان (خانه اول زایچه) (که) خرچنگ است، نوزده درجه گذشته (بود، که برابر) خُردهٔ ازرگ است.(خرده در زبان پهلوی به معنای درجه است. و ازرگ نهمین منزل از منازل ماه معادل طرف در خرچنگ است.) ستاره تیشتر در (آسمان)، و از اباختران هرمزد (مشتری) در (جانان) بود. (خانه اول زایچه در برج سرطان) خواستگان شیر است. (یعنی خانه دوم زایچه یا بیت المال اسد است.) برادران خوشه. (خانه سوم یا برداران خوشه یا سنبله است) پدشتان را (که) ترازو است. کیوان درجسته (بود). (یعنی خانه چهارم که بیت الآبا است در این زایچه معادل میزان بود و زحل در این خانه قرار گرفته بود) فرزندان کژدم است. (خانه پنجم یا بیت الولد در این زایچه عقرب است) گشتگان را که نیمسب است، دُنب گوزهر در جسته (بود). (خانه ششم زایچه بیت المرض که در این زایچه معادل قوس یا نیم اسب بود. ذنب یا دم اژدها یا کتو در آن قرار گرفته بود.) بیوگان را (که) بُز است، بهرام در (جسته بود). خانه هفتم بیت النسا که در این زایچه جُدی بود. مریخ در آن قرار گرفته بود. مرگان دلو است. (خانه هشتم بیت الموت در این زایچه دلو بود. ) کارداگان را که ماهی است، اناهید و تیر (عطارد) در جسته بود. خانه نهم که بیت النصر است در این زایچه حوت بود و زهره و عطارد در این خانه قرار داشتند.
خدایان، یا میان آسمان، را که بره (حمل) است، مهر در خُرده (پدیسپر) در جسته بود خانه دهم یا بیت السلطان در این زایچه حمل بود و شمس در آن قرار داشت. خُرده درجه است. و پدیسیر اولین خانه از خانه های 27 گانه ماه در نجوم ایرانی است و در نجوم هندی به آن as^vayyg می گویند.
فرُخان را که گاو است، ماه در جسته بود. خانه یازدهم یا بیت الاصدقاء در این زایچه ثور بود که قمر در آن قرار داشت. دُشفرگان را که دو پیکر است، سر گوزهر در جسته بود. خانه دوازدهم یا بیت الاعداء در این زایچه جوزا بود که رأس یا سر اژدها راهو در این خانه قرار داشت. (ترجمه بندهش صفحه 57)
امام رضا (ع) فرمود: ای فضل تو خوب می دانی که طالع دنیا «سرطان» است در حالی که دیگر ستاره ها هر کدام در جایگاه شرافت خود بودند، پس ستاره زُحل در میزان، مشتری در سرطان، خورشید در حمل و ماه در ثور واقع شده بودند و این دلالت دارد که خورشید در حمل بوده و در دهمین درجه طالع که در وسط آسمان باشد، واقع شده است، بنابراین روز جلوتر از شب خلق شده است. و اما در قرآن خداوند متعال فرموده : "لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ=نه خورشید را سزاوار است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید یعنی روز پیش از شب بوده است(تفسیر البرهان )
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/3
نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/3
ماه اردیبهشت ( روز دهم اردیبهشت) است. پنج روز درنگ کرد. تا روز دی_به مهر. ( روز پانزدهم) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوزرم (میانه بهار ) است. آن را گزارش این که زیستگاه مهر و ماه و سبزی به پیدائی آمد. دیگر آب را آفرید به پنجاه و پنج روز که از روز مهر، ماه اردیبهشت (شانزدهم اردیبهشت) است تا روز آبان، ماه تیر، (روز دهم تیر) پنج روز درنگ کرد تا روز دی به مهر. (پانزدهم تیر) آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوشم، که آن را گزارش این که او آب را روشن بکرد، زیرا نخست تیره بود.
سدیگر، زمین را به هفتاد روز آفرید که از روز مهر، ماه تیر (شانزدهم تیر) تا روز ارد، ماه شهریور (بیست و پنجم شهریور) است. آن پنج روز را درنگ کرد تا روز انغران (روز سی ام شهریور). آن پنج روز گاهنبار و او را نام پدیشهه است. } (کتاب بُندهش بخش دوم صفحه 41 )
باید دقت کرد که شروع آفرینش با خلقت زمین یکی نیست، شروع آفرینش در فروردین و برج حمل (بره) آغاز شد و شروع خلقت زمین در برج سرطان یا تیر آغاز شد در روایات اسلامی ۲۵ ذیقعده همان ۲۳ تیر ماه بوده که تاریخ دحو الارض اعلام شده.
نکته: البته بزرگانی نیز گفته اند دحو الارض با خلقت اولیه زمین تفاوت دارد و در دوره های قبل خلقت نیز چندین بار دحو الارض انجام شده.
توجه داشته باشید برج سرطان در نجوم برج آبی است که کوکب حاکم بر آن نیز قمر است و جزر و مد آب را کنترل می کند(بالا آمدن و پایین آمدن را نیز همینطور ) اگر سرطان (خرچنگ) را زمین در نظر بگیریم و در آب بوده در ابتدای خلقت همان طور که خرچنگ با موج دریا و جزر و مد از آب بیرون می آید زمین نیز از آب بیرون آمده در تیر ماه. حال جالب تر می شود که بدانید همان صورتی است که شرف مشتری در آن صورت می گیرد (مشتری کوکب بادی. دم) و باد همان روح است و مشتری با قلب ارتباط دارد و کعبه نیز قلب عالم است. قلب در دوران جنینی حدود هفته ششم (ارتباط با شانزده تیر در بندهش )با تپیدن روح بخاری بر جسم استیلا می کند و قلب با خلقتش به باقی اندام ها جان می دهد همچنان که کعبه به باقی سرزمین ها جان می دهد
نکته: بی دلیل نبود در دروس قبل داستان رساله العشق سهروردی را آوردیم باید توجه شود عقل همان محبت است عشق همان نَفس (نفح روح بخاری دم خون و...) حزن همان فلک است، پس همان طور که قلب با خون رسانی به افلاک بدن باعث جان می شود و افلاک در مدار خود با این جان به تحرک در می آیند همان طور که فلک انسانی دور کعبه قلب عالم طواف می کند.
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/4
نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/4
باید نگاهی نیز به اساطیر مصری بیندازیم:
{ مصریان باستان می پنداشتند نخست جهان از اقیانوس آغازین پُر و این اقیانوس «نون =Nun» نام داشت. با آن که چنین برداشتی بی شک از طغیان های نیل پدید آمد اما نون را آغاز و انجامی نبود. از این دیدگاه نون همه جا گیر و همانند تخم کیهانی بود، راکد و بی جنبش. طغیان های سالانه نیل هر سال تالاب های بسیاری پدید می آورد که پس از مدتی کوتاه زادگاه و مولد جانداران است و شاید چنان برداشتی ریشه در این ویژگی داشت؛ برای ما اما چنین برداشتی قطع نیست. دقیقاً نمی دانیم مصریان باستان چگونه به چنین برداشتی دست یافتند. اگر مصریان باستان می پنداشتند آفرینش از «نون» آغاز شد چرا نون را ازلی می دانستند ؟ آیا می پنداشتند آفرینش در لحظه ئی خاص از زمان ازلی به وقوع پیوست ؟
در همه ٔکیهان شناخت های مصر نخست تپهٔ آغازین از دل اقیانوس سر بر می آورد. کاهنان چهار مرکز بزرگ کیش هر یک مدعی بودند که معبد آنان بر این تپه آغازین بنا شده بود. شاید نخستین معبدی که کاهنانش این ادعا را مطرح کرد همانا هلیوپولیس و دیگر معابد نیز برای حفظ اعتبار خویش از هلیوپولیس تقلید کردند. نخستین هرم بی شک هرمی نمادین و نماد نخستین پشته ئی بود که از دل اقیانوس نون سر برآورد؛ و نیز به پلکان کناره های نیل ماننده بود پلکانی که برای اندازه گیری طغیان سالیانهٔ نیل غرق می شد و دیگر بار پس از نشستن طغیان پدیدار می شد این تصور پیش آمد که زمین بر آمده از اقیانوس آغازین نیز روزی به زیر طغیان اقیانوس نون فرو خواهد رفت.
مصریان بر این اعتقاد بودند که توالی آفرینش تدریجی و تکامل زمین به تدریج و نه در یک آن به وقوع پیوسته است. برای مصریان «زمان آغازین» زمانی بود که خدایان در زمین می زیستند و قلمرو فرمانروائی آنان سرزمین عدالت و عصر آنان عصر طلائی بود. فرعون از این دید از اعقاب خدایان و هم او بود که به یاری «ماعت=Mayet» می کوشید عدالت را بر زمین جاری و عصر خویش را با عصر طلائی پیوند دهد و چنین بود که نظام معابد خداشناسی را دامن زد تا از این طریق حامی فرعون باشد و مصریان را وادار به ابقای قدرت فرعون و تلاش در پیوند با عصر طلائی سازد.
باورهای دینی کاهنان هلیوپولیس کاملاً برای ما روشن نیست. مهم ترین اسناد دینی بازمانده از هلیوپولیس، هرم نوشته های سلسله پنجم، اشاره ئی گذرا به آفرینش دارد و دانش ما هم از این نوشته ها است.
بدین روایت در فرآیند آفرینش نخست آتوم خدای هلیوپولیس از آب های آشفتهٔ اقیانوس نون سر بر آورد. اتوم خواست باشد و خود را آفرید یا که او خود فرزند نون بود . اتوم جایی برای ایستادن نیافت و در مکانی که خود را آفرید تپه ئی پدید آورد، تپه ئی که بعدها بر فراز آن معبد هلیوپولیس بنا شد. به روایت دیگر و تفسیری کهن تر اتوم که به معنی «یگانهٔ کامل» است خود تپه و خاستگاه آفرینش شد. پس اتوم تپه راهستی بخشید و آب های نیل را پس کشید.
در بخشی دیگر از هرم کتیبه ها اتوم همانا خورشید خدا رع و ظهور او بر تپهٔ آغازین پیدایی نور در تاریکی آشفته و پراکندهٔ اقیانوس نون است. «رع_اتوم» «Ra_Atum» در این نقش دارای نقشی نمادین و به هیأت پرنده ئی «بنو=Benu» نام، ققنوس، شبگیر برتک ستون هرمی شکل (اُبلیسک ) پدیدار و پرتوی از خورشید است. «کتاب اساطیر مصر صفحات 35 الی 43»
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/5
نگاهی به دحو الارض اسلام و ایران و اساطیر مصری/5
رع اتوم در نقشی دیگر در نماد سرگین غلتانی پدیدار می شود که تخم خود را پیشاپیش می گرداند و با این کار چرخهٔ آفرینش به حرکت می آید. «رع آتوم» در این نقش خپر، آنکه هستی می یابد ، و در کتیبه های دیگر نماد برخاستن خورشید است.
اتوم «آنکه خود را آفرید » پس از آفریدن خود دیگر خدایان را آفرید . اتوم در جهان تنها بود و به ناچار برای داشتن فرزند با سایهٔ خود جفت شد یا که به استمنا پرداخت و این کاری است که در آثار مصری غریب نیست . در بسیاری از کتیبه ها و متون مختلف اتوم خدائی دو جنسی است و گاه حسی بزرگ نامیده شده است . اتوم پسر خود شو را با پرتاب کردن تُف و دختر خود تفنوت را با استفراغ خود آفرید و نقش شو در خدای هوا بودن شاید از اسطورهٔ زاده شدن وی شکل گرفته است. تفنوت در تفسیر کاهنان نقشی چون نقش ماعت برخوردار و او را نظام بخش جهان و شورا نظام بخش زندگی دانسته اند. بدین سان شو و تفنوت زوجی هستند که چرخهٔ آفرینش از آنان و نظم اجتماعی را بدانان نسبت می دهند و چگونگی این آفرینش و جایگاه آن روشن نیست . در متون کهن شو و تفنوت بر تپهٔ آغازین هستی یافتند و در روایتی دیگر اتوم در آب های نون باقی ماند و هم در آن جا بود که پسر و دختر خود را آفرید و با چشم خود به پاسداری آنان پرداخت .
( کتاب اساطیر مصر صفحات 35 الی 43}
به چند کلید واژه در اساطیر مصری دقت کنید از همه که مهمتر نون است که آب اولیه بوده باید دقت کرد که نون نام های دیگری نیز دارد از جمله: حوت و ماهی که ادامه ای بحث ما بیشتر مربوط به آن خواهد بود. اگر یک تفسیر ذوقی نیز داشته باشیم حوت و ماهی و برج حوت مربوط به اسفند ماه است و اسفند این ماهی شروع به تخم گذاشتن می کند تا اینکه آفرینش در فروردین شروع می شود همان طور که سرمای اسفند ماه شروع جوانه زدن درختان است و فروردین ماه این جوانه تبدیل به گل می شود ( از باطن نور جوانه به گل ظاهر می شود ) بعد ها تبدیل به میوه می شود و در ماه تیر این میوه به کمال می رسد و آباده برداشت است پس می توان این نتیجه را گرفت آفرینش اول آب بوده و بعد ماهی یا نون تشکیل شده و این ماهی تخم گذاشته و باعث ایجاد حیات شده و با بیرون آمدن جوانه ها ماهی ها نیز سر از تخم در می آورند و بعد به کمال می رسند.
در آینده با آیات و روایات برسی خواهیم کرد که این ماهی چیست چه ارتباطی با آب اولیه خلقت دارد و چه ارتباطی با عقل اول و سوره نون دارد.
دومین نکته ای که باید به آن توجه شود اولین نقطه در اساطیر مصر که سر از آب در می آورد برخلاف روایات اسلامی کعبه نیست بلکه ابلیسک است حال چه ارتباطی این دو باهم دارند. این موضوع می تواند با تنزل ابلیس از برج ثور به برج عقرب نیز ارتباط داشته باشد همان طور که در روایات اسلامی اولین موجودی که استمنا کرده ابلیس است در اساطیر مصر نیز رع اتوم با استمناع فرزندان خود و عالم را خلق کرد!!! برج عقرب محل هبوط شیطان آلت تناسلی ست پس با این مورد هماهنگ می باشد و ابلیسک نیز نماد آلت تناسلی رع نیز می باشد. نکته مهمی که از دید همه پنهان مانده این است که در کعبه نزدیکی کعبه نیز ابلیسک وجود دارد و مسلمانان به آن سنگ میزنند که خود دلیل این اختلاف آرا در بین مسلمانان و مصریان است.
نکته:محل فرود آمدن شیطان روی زمین بر اساس برخی روایات مکه است که ممکن است بی ارتباط با ادعای سر بر آوردن ابلیسک از آب نباشد
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
ن و قلم را باید به مداد تفسير كرد؛ مدادى كه نور است و همه حروف و كلمات وجودى از اين مداد نور نوشته شده است پس وجود در هرجا كه قدم نهاد نور است. مداد حروف كتبى مركّب است كه بهترين آن مركّب سياه است.
بود قرآن كتبى آيت عين بود هر آيت او رايت عين
الف در عالم عينى الوف است بمانند الف ديگر حروف است
حروف كتبيش باشد سياهى حروف عينيش نور الهى
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱
شباهت مغز انسان (برج حمل در عالم صغیر) به قوچ که نماد برج حمل است که توسط برج ثور (گردن در عالم صغیر) حمل می شود
نفس خویش←@nafsma→
۱ بهمن ۱۴۰۱