💐💓💐💓💐💓💐💓
🔴 مژده 🔴 مژده
انشاءالله از #تولد امام زمان آقای مهربان مون براتون آموزش #سیاهقلم از مبتدی را داریم 🥰
🔴فراموش نکنید با ما باشید و ما را به دوستانتون معرفی کنید.😉
🔴 مژده 🔴 مژده
💐💓💐💓💐💓💐💓💐
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد امیرالمومنین مبارک باد🌹🎉
مـــولا علی علی❤️❤️❤️❤️
جانم علی علی❤️❤️❤️❤️
♥️♥️
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
💗 به نام خدای مهربان 💗
🎥 حاج مهدی رسولی و حاج حسین طاهری
💞💐 ولادت امیرالمومنین علی (علیهالسلام)💞💐
🥰 سلام گلهای زیبای زندگی🥰
💞😍 سلام آقای مهربانم
روز پدر مبارک😘💞
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا༺◍⃟ آخجون #نقاشی჻ᭂ࿐❁••┅┄
🎨#نقاشیِ جوجه تیغی☺️ با اعداد انگلیسی
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا༺◍⃟ آخجون #بازی჻ᭂ❁❥༅••┅┄
🍃یه بازی خلاق با هم بسازیم خیلی جذابه موافقی پس با چندتا وسیله ساده به کمک بزرگترها درست کن و لذت ببر😘
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
روزی روزگاری در یک روستای سرسبز، پسری به نام آراد زندگی میکرد. آراد عاشق دویدن در هوای سرد زمستانی و درست کردن آدمبرفی بود. یک روز که برف سنگینی باریده بود، آراد با عجله از خانه بیرون رفت و فراموش کرد کلاه و شالگردنش را بپوشد.
او ساعتها با دوستانش بازی کرد و خوشحال به خانه برگشت. اما شب که شد، آراد احساس کرد گلو درد دارد و بینیاش کیپ شده است. صبح روز بعد، تب هم کرد و دیگر نمیتوانست از تخت بلند شود.
مادر آراد با مهربانی کنارش نشست و گفت: «عزیزم، به نظر میرسد سرماخوردهای. اما نگران نباش، با استراحت و مراقبت، زود خوب میشوی.»
او برای آراد یک لیوان چای گرم با عسل آورد و گفت: «این چای به گلویت کمک میکند بهتر شود.» سپس او را با پتو پیچید و از او خواست که استراحت کند.
آراد پرسید: «مادر، چرا سرما خوردم؟»
مادر لبخند زد و گفت: «وقتی در هوای سرد بدون لباس گرم بیرون میروی، بدنت ضعیف میشود و ویروسها راحتتر میتوانند تو را بیمار کنند. به همین دلیل همیشه باید مراقب باشی و لباس مناسب بپوشی.»
در روزهای بعد، آراد در خانه ماند، سوپ گرم خورد و حسابی استراحت کرد. مادرش او را تشویق میکرد که آب زیادی بنوشد و از داروهایی که دکتر داده بود استفاده کند. کمکم حال آراد بهتر شد و تبش از بین رفت.
وقتی کاملاً خوب شد، آراد با خوشحالی گفت: «این بار وقتی به برف بازی میروم، حتماً شال و کلاهم را میپوشم!»
از آن به بعد، آراد یاد گرفت که در زمستان بیشتر از خودش مراقبت کند و همیشه لباس گرم بپوشد. او همچنین فهمید که استراحت و گوش دادن به حرفهای مادر چقدر میتواند به او کمک کند تا زودتر خوب شود.
و اینگونه آراد دوباره با شادی و سلامت به بازیهایش برگشت، اما این بار با شال و کلاه!
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
داستان سوره فلق برای کودکان
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچکس نبود.
دختر کوچولویی بود به نام زهرا. زهرا شب که میشد، نمیتوانست راحت بخوابد و همش میترسید. مادرش به او گفت: دختر گلم چرا نمیخوابی؟
زهرا جواب داد: مادر من از تاریکی میترسم.
مادرش گفت: دختر عزیزم اتاقت که خیلی تاریک نیست، تازه تا خدا را داری، تو نباید از چیزی بترسی، پس بگو «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق».
زهرا کوچولو گفت: مامان این چیزی که الان گفتی، یعنی چی؟!
مادرش جواب داد: این آیهای از قرآن بود و یعنی بگو پناه میبرم به پروردگار صبح. چون صبح روشن است و از تاریکی به خدایی که روشنایی را آفرید، پناه ببر.
زهرا آرام تکرار کرد: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق»
اما زهرا خانم قصه ما هنوز نمیتوانست بخوابد و با کلافگی گفت: مادر گاهی صدایی میآید و من از سروصداهایی که میشنوم، میترسم، نمیتوانم بخوابم، اذیتم میکند.
مادر گفت: دخترم بگو «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ»
زهرا گفت: مامان جونم اینهایی که گفتی یعنی چی؟
مادرش جواب داد: یعنی به خدای مهربان میگویی: از شرّ تمام آنچه آفريده و از شرّ هر موجود شرور، وقتی كه شبانه وارد مىشود، به خدا پناه میبرم.
زهرا کوچولو ذوق زده شد و گفت: مامان مامان آرام آرام یک بار دیگر تکرار کن تا من هم اینها را به خدا بگویم.
مادرش لبخندی زد و دوباره آرام تکرار کرد و زهرا هم این آیات را خواند.
مادر زهرا ادامه داد و گفت: دوست داری از شر آدمهای بد، آدمهای حسود هم به خدا پناه ببری؟
زهرا آرام و لبخند به لب جواب داد: بله.
مادرش گفت: پس بگو: «وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ»
یعنی؛ و از شرّ جادوگرانی كه هر تصميمى را سست مىكنند و از شرّ هر حسودى، هنگامى كه حسد مىکند هم به خدا پناه میبریم.
زهرا بعد از تکرار کردن این آیات، به مادرش گفت؛ فکر میکنم دیگر بتوانم بخوابم، من دیگر از چیزی نمیترسم. چون اگر کسی بخواهد مرا اذیت کند، خدا مواظبم است و به او اجازه نمیدهد.
مادر لبخندی زد و گفت: بله دختر قشنگم، همینطور است. این آیاتی که امشب یاد گرفتی، آیات سوره فلق بود. یادت باشد، هر زمان از چیزی یا کسی ترسیدی این سوره را بخوانی تا از شر همه موجودات و آدمهای بد در امان باشی.
زهرا کوچولو خوشحال شد، مادرش را بغل کرد و بوسید، بعد شببهخیر گفت و چشمانش را بست و آرام خوابید.
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
💔 به نام خدای مهربان 💔
🥰سلام گلهای زیبای باغ زندگی🥰
😘💞با هم بگیم سلام آقا جان مهربون ما عیدی میخوایم💞😘
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110