eitaa logo
آموزش نقاشی صفر تا💯
226 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
580 ویدیو
13 فایل
آموزش نقاشی صفر تا 💯 نقاش حرفه ای شو نقاشی🎨 بازی ⚽️ شعر 📖 قصه‌های قشنگ 🎼 #آموزش_نقاشی_صفر_تا_صد_برای_۳تا_۱۲سال کپی برداری فقط با ذکر منبع با تشکر تبادل ادمین: @sadatkarimeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 💔 به نام خدای مهربان 💔 🥰سلام گل‌های زیبا، سلام عزیزای دلم🥰 💞🥰بچه‌ها با هم بگیم آقاجان مهربون سلام🥰💞 آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
༺◍⃟📚჻ ჻ᭂ࿐❁ 🎨نقاشی یا‌ چادر آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
༺◍⃟📚჻ ჻ᭂ࿐❁ 🎨نقاشی آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
༺◍⃟📚჻ ჻ᭂ࿐❁ 🎨نقاشی مرحله به مرحله آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
༺◍⃟📚჻ ჻ᭂ࿐❁ 🎨نقاشی ویلایی آموزش نقاشی صفر تا صد ✅ @naghash110
༺◍⃟📚჻ ჻ᭂ࿐❁ 🎨نقاشی زیبا😊 آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༺◍⃟📚჻آخ‌جون ჻ᭂ࿐❁ 💫آموزش اعداد، به‌وسیله بازی و سرگرمی 🤗🤗 آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
-78504189_-1147538792.mp3
9.04M
👦👧 برای خردسالان پیش از دبستان 📖 داستانی از مجموعه 📚قصه‌صوتی 🎤 قصه‌گو 🎧 تهیه و تولید آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-400417021_-1103656340.mp3
11.22M
༺◍⃟ ☀️🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: داستان زندگی حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها ‌‌ :معین‌الدینی آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 💔 به نام خدای مهربان 💔 🥰سلام گل‌های زیبا، سلام عزیزای دلم🥰 💞🥰بچه‌ها با هم بگیم آقاجان مهربون سلام🥰💞 🕊💔سالروز شهادت شهید شاهرخ ضرغام ۱۷ آذر ماه است برای شادی روح شهدا صلوات💔 آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
༺◍⃟📚჻ ჻ᭂ࿐❁ 🎨نقاشی زیبا و فانتزی 😊 آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
༺◍⃟📚჻ ჻ᭂ࿐❁ 🎨نقاشی مرحله به مرحله 😊 آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
مورچه پر تلاش 🐜🐜🐜🐜🐜🐜 یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود ، یه باغی بود ، باغ سرسبز و زیبا ، با درختان میوه ، چشمه قشنگ ، توی این باغ حیوانات زیادی زندگی میکردند مثل موش زبل ، سنجاب کوچولو ، خاله سوسکه و آقا مورچه هر روز صبح که خورشید یواش یواش طلوع میکرد حیوانات باغ از لانه هاشون بیرون میومدند و دنبال کار خودشون میرفتند بعضی ها به دنبال غذا میرفتند ، بعضی خانه خودشون رو درست میکردند و خلاصه هر کدوم مشغول کاری میشدند حیوانات باغ علاوه از اینکه باید غذای هر روزشون رو پیدا میکردند برای فصل سرد زمستان هم غذا باید ذخیره میکردند بین حیوانات باغ ، اونی که از همه پرتلاش بود آقا مورچه بود آقا مورچه زودتر از همه از خونه اش بیرون می اومد و دیرتر از همه دست از کار میکشید. یکی از روزها ، آقا مورچه همینطور که میگشت یک غذای خوب و خوشمزه پیدا کرد منتهی این غذا بزرگ و سنگین بود آقا مورچه تصمیم گرفت که این غذا رو هر طوری شده به خونه اش برسونه پس با هر زحمتی که بود این غذا رو برداشت و به طرف خونه اش آورد تا اینکه تو وسط راه به یک دیواری رسید همیشه این دیوار رو به راحتی بالا میرفت ولی این بار چون بارش سنگین بود کارش سخت بود برای اینکار ابتدا آقا مورچه یه استراحت کوتاهی کرد بعد با عزمی راسخ تصمیم گرفت از دیوار بالا بره بار اول تا وسط راه رفت ولی نتونست ادامه بده و از همون جا افتاد دوباره از اول شروع به بالا رفتن کرد باز هم افتاد بار سوم ، بار چهارم ، پنجم و همینطور ادامه میداد و از تلاش و کوشش خسته نمی شد و با خودش میگفت من هر طوری شده باید از روی دیوار بالا برم، من باید این بار رو به خونه برسونم والا تو زمستان غذای کافی برای خوردن نخواهم داشت ، بالاخره بعد از چندین بار تلاش توانست بار رو از روی دیوار عبور بده و به خونه اش برسونه دوستاش که تلاش و زحمت کشیدن آقا مورچه رو میدیدند میگفتند آقا مورچه بابا چه خبره ، چرا این قدر زیاد تلاش میکنی ، برو یه خورده هم استراحت کن ، ولی آقا مورچه به اونا میگفت الان فصل تلاش و کوشش هست و شما هم باید تلاش کنید روزها گذشت و فصل زمستان با بارش برف از راه رسید هوا سرد شد حیوانات باغ به خونه هاشون رفتند یه روز ، موش زبل توی خونه اش میخواست غذا بخوره که دید هیچ غذایی نداره با خودش فکر کرد چیکار کنم ،    چیکار نکنم همینطور که نمی تونم بشینم شکمم قار قور میکنه ، دید هیچ چاره ای نداره  الا اینکه تو هوای سرد،  میان برفها دنبال غذا بگرده ، موش زبل همینطور که دنبال غذا میگشت خاله سوسکه و سنجاب کوچولو رو هم دید که اونا هم با زحمت فراوان دارن دنبال غذا میگردن هر روز تو هوای سرد این حیوانات مجبور بودند برای پیدا کردن غذا بیرون بیایند تا از گرسنگی نمیرند ، یه روز موش زبل به دوستاش گفت هیچ توجه کردین که آقا مورچه اصلا بیرون نمی آید من فکر کنم آقا مورچه غذا داشته باشه بعد همگی به خونه آقا مورچه رفتند ، اقا مورچه گفت بله من غذای کافی دارم و فصل زمستان رو به راحتی سپری میکنم چون من تابستان ، فکر امروز رو میکردم و به همین خاطر بیشتر تلاش میکردم ، شما هم باید در فصل تابستان ، فکر روزهای سرد زمستان را بکنید و تلاشتون رو بیشتر کنید . موش زبل به بقیه حیوانات گفت اگه موافق باشین آقا مورچه رو بعنوان رئیس خودمون انتخاب کنیم و به حرفاش گوش دهیم و از تجربیاتش استفاده کنیم همه حیوانات موافقت کردند و آقا مورچه رو حسابی تشویق کردند. آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110