🤲 در مواجههی با پیروزیها
به بهانه مقاومت حماسی #فلسطین و حوادث خونین منطقه و مسائل پیش روی کشورمان... چیزی ذهنم را مشغول کرده، و آن خالی بودن گروه ها و کانال ها از دعای خیر و طلب نصرت از خداوند متعال و نذر و توسل است. این فضا را با زمان دفاع مقدس یا حتی چند سال پیش در حوادث مختلف مقایسه کنید. وای به حال مسلمانی که چهار تا موشک و پهباد، توجه و نیازش را از امداد الهی غافل کند.
مگر نمی دانیم: "پیروزی فقط و فقط با اراده و لطف خداوند متعال به دست میآید." (1)
اتفاقا همه میدانیم ولی در عمل خیلی غافلیم. این حجم از پرداختن به رزمندگان و اسباب مادی و این غلفت از اراده و تقدیرات الهی ما را به جایی نمی رساند. هر چند پیشرفت ها موجب افتخار است و خبرها باید متصف به جزییات باشند. و هر چند اصل اعتقادات صحیح است اما اعتقاد قلبی خاک گرفته کافی نیست.
باید در کنار تلاشهای شبانهروزی، یاد خدا، نصرت خدا و تقدیراتی که فقط به دست او رقم می خورد، اظهار و انتشار و تکثیر شود. باید لا به لای تمام این کارها و حرف ها، ان شاء الله و الحمدلله باشد. باید موج توسلات به اهل بیت علیهم السلام فراگیر شود. باید دعا و مناجات و تؤبه و در نتیجه ذلت باطنی داشته باشیم تا خدا عزت ظاهری عنایت کند. چه در مبارزه با دشمن یا منافقین، چه در بیماری ها و امتحانات، چه در حمایت از مظلومین جهان. همه این حوادث و امتحانات برای حرکت انسان به سمت توحید است و لازمه آن، افزایش معرفت و دقت در نیت ها و یاد و توجهات همیشگی نفس به سمت خداست. قبل، حین و بعد از عمل.
خداوند متعال، مقدرات لحظه به لحظه جهان را دقیقا با نیت و توجهات نفوس ما در همان ایام رقم میزند نه با ظاهر تلاش جسمی و علمی.
ظرافتهای معرفتی را گم نکنیم. قدرت حقیقی عالم را در عرض چیزهای دیگر و یا با ظاهری کمرنگ و صوری نیاوریم. چه موشک و واکسن و چه سردار عزیز شهیدمان، همه از نعمات و توفیقات الهی ست.
این عزت و نعمت ها را به نحوی نبینیم که نیاز ما به همین یاد مجدد و تسبیح خدا، دچار غفلت شود و یا در کلام خود، از قدرت و امکانات و حتی زیبایی شهدا، بیش از تفضلات کریمانه خداوند یاد کنیم یا خوشحال شویم.
به نظرم این توسلات و توجهات، معروف بزرگی است که باید مدام به یکدیگر یادآوری کنیم.
🔸 در آخر کلام نورانی خداوند متعال را در این بیان رهبر عزیز انقلاب ببینید:
"در مواجههی با پیروزیها قرآن به ما درس میدهد:
اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ وَ الفَتحُ | وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللهِ اَفواجًا | فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّه کانَ تَوّابًا؛(۲)
نمیگوید خوشحالی کن، مثلاً برو وسط میدان شعار بده؛
فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّک؛ [میگوید] برو تسبیح کن؛ این مربوط به تو نیست، مربوط به خدا است؛ استغفار کن.
در خلال این حرکت ممکن است یک غفلتی از تو سر زده باشد، از خدای متعال طلب مغفرت کن؛
در برخورد با حوادث مثبت این جوری باید برخورد کرد: دچار غرور نشدن!
و از خدا دانستن که:
«وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَلکِنَّ اللهَ رَمىٰ».(۳)
این اغترار به نفْس [فریب خودن از نفس] و اغترار [نسبت] به خدا که انسان غرّه بشود، [درست نیست]؛
«فَحَقُّ لَکَ اَن لا یَغتَرَّ بِکَ الصِّدّیقون»؛(۴)
در دعای صحیفهی سجّادیّه [آمده] که:
صدّیقون هم نبایستی اغترار پیدا کنند به تو که بگویند:
«ما که دیگر با خدا وضعمان روشن است و ...»؛
نخیر، خدای متعال با صدّیقون هم رودربایستی ندارد؛ [اگر] یک وقت خطائی بکنند، ضربه را خواهند خورد.
کاری که انجام میگیرد، کار خوبی را که انجام گرفته، از خودمان ندانیم، از خدا بدانیم. واقع قضیّه هم همین است." ۱۳۹۷/۱۲/۲۳
۱. ۱۲۶ آل عمران.
۲. سوره مبارکه النصر
۳. الأنفال آیه ۱۷
۴. صحیفهی سجّادیّه، دعای ۳۹
به نام خدا و با سلام بر اعضای عزیز کانال ❤️
از اول هفته، قصد داشتم درباره این انتخابات، مطلب ویژهای بنویسم که متأسفانه به دلیل بیتوفیقی و پارهای از مشکلات فرصت نشد. نهایتا یادداشتی که فرصت پاکنویس کامل آن را بدست نیاوردم، منتشر می کنم. شاید در این ساعات پایانی برای کسی مفید باشد. اگر طولانی ست، عذرخواهی می کنم.
بنده حقیر، با اطمینان قلبی به سید ابراهیم رئیسی رأی دادم و میدانم نه مملکت را گلستان میکند و نه میتواند به همه شعارهایش عمل کند. اصلا بدیهی است که جای اصلی او در قوه مجریه نیست!
شاید نه چهارسال پیش، اما امروز برای من او خیلی واقعی است. هر چه هست، به همان اندازه، خیلی قابل باور است.
برای مستضعفین زخمی و غصهدار، آغوشش واقعی است. بوی تزویر و نمایش نمیدهد.
مقبولیت بسیار بالا و دعوت گسترده مردمی از او واقعی است نه موقت و رسانه ای.
در این فضای پرتفرقه و نبود یک رجل سیاسی فرا حزبی و با مقبولیت همگانی، حرکت او از قضائیه به مجریه به شدت واقعی است. حرکت از جایگاهی پرقدرت، مستقل و مطالبهگر به جایگاهی سوخته و پرتنش، اگر نمایشی باشد، احمقانه است! و چقدر در این 4 سال آتی دشمن پیدا کند.
سید ابراهیم جدی و اخمو ست. در سخنوری، معمولی است. کم هم تپق نمیزند. ولی نیات و حرفهایش از دردهای واقعی اوست. اخم و فیگور همیشه جدی او به هزار لبخند سیاسی میارزد.
او کسی را ریشخند نمی کند. ما را عمداً احمق فرض نمیکند. اهل عقدهگشایی و انتقام سیاسی نیست. وجدان و انسانیتش واقعی است.
رییسی مثل بقیه تیم و برنامه دارد ولی ادعای پر رنگ و لعابی از برنامههایش نداشت. در حالی که هر دانشجوی سادهای هم میتوانست در کمتر از 48 ساعت، لیستی از کارها با اصطلاحات جذاب را به رخ بکشد و کم ندیدهایم زبانبازی در مناظرات چه تأثیری دارد. او نکرد و به واقعیتش وفادار ماند هر چند موجب ضعف او شود.
او با یک برنامهریزی منسجم و چند ساله نیامده (مثل آقای جلیلی) ولی بیش از واقعیتش هم نگفت. مدام تکرار کرد که مشکل ما فقط برنامه نیست. مشکلی اصلی مدیریت است. یک مدیریت خالی از فساد، یک جهش بزرگ و معتقد به ظرفیتهای داخلی و مدیری که مقبول همه سلایق باشد، از همه چیز مهمتر است.
خب این برای من ایدهآل نیست ولی از کسانی که وعدههای فراوان و رنگارنگ میدهند واقعی تر است. اما این اصرار به وعده ندادنهای او، روی دیگرش مطالبات 4 ساله ما رأی دهندگان است که از روز اول دولتش بر ما واجب است.
رئیسی انقلابی است ولی شخصیتش حزبی نیست. او نمی خواهد اصولگرا خوانده شود. اهل خط کشی نیست. دیدار او با رسانههای اصلاحطلب و اعتراف آن ها با تمجیدهایی که شنیدید، در این دهههای اخیر، بی سابقه یا کم سابقه بود. گاهی یک شخص همگراست ولی دیگران به سمت او نمیآیند و گاهی بالعکس. من از این رسانهها خیر چندانی ندیدم ولی این همگرایی و صحبتها بوی نمایش نمیدهد. بخصوص با حمایت رسمی بخش مهمی از اهل سنت و بسیاری از اقوام و اصناف، شاید بتواند به معنای واقعی کلمه، دولت وحدت ملی تشکیل دهد. (ان شاءالله)
از چند ماه قبل، همه می دانستیم مشارکت پایین است و مردم، بیشتر به دلیل جنایات اقتصادی دولت و بعضی مسائل دیگر همچون آبان 98 و ...، قهر می کنند و انتخابات دولت آینده، همچون انتخابات مجلس، کم مشارکت است و نتیجه به احتمال زیاد به نفع طرف مقابل یعنی انقلابی ها تمام میشود. یعنی طبیعت این دوره همین است و رقابت به شکل دو قطبی سنگین نداریم چون طرف حاضر تمام کارتهایش را سوزانده و اساسا طرفداران آن ها هم مشارکت نمی کنند. این مسأله مشارکت پایین اگر چه دردناک است ولی نتیجه تقریبا واضح بود تا اینکه احرازهای شؤرای نگهبان منتشر شد و فارغ از برخی انتقادات به شیوه عملکرد یا پاسخگویی که بحثش مفصل است، بخشی از همین جماعتی که در وضع امروز نقش دارند، چنان جان تازهای گرفتند که خود را به قهرمان مردمی تبدیل کنند! خب بگذریم که ضربه اول مشارکت پایین را نظام و خود مردم می خورند و ضربه دومش را همین سید ابراهیم. چون پیروزی او به قدری مسلم بود که مخالفین و رقبا و در واقع همه، نتیجه را مشخص می دیدند و بعضی دم از انتصاب زدند! یعنی مشکلِ نداشتن یک مهره واقعی در حد رئیسی و هشت سال سوزاندن اعتبار خود را با این خروجی شورای نگهبان، به یک قهر و اعتراض کاذب قهرمانانه یا عقدهگشایی های سیاسی بدل زدند.
خلاصه پیروزی سید ابراهیم رئیسی از مدتها قبل قابل پیش بینی بود چون افزایش گرایش گسترده مردم به او از 4 سال پیش کاملا واقعی است.
حال او 4 سال خواهد دوید و تمام تلاشش را می کند و بسته به تیم و اطرافیان دولتی او و کمکهای مردمی، نتایج خوبی هم خواهد گرفت ان شاءالله.
اما این اتفاق ایدهآل نیست و یحتمل نتواند همه را راضی کند. اما می تواند امید و آرامش را به مرور جاری کند. مردم خیلی کمتر دچار احساس نامحرمی و بی تفاوتی خواهند شد. صدای فریادشان بیشتر شنیده میشود و کمتر به شعورشان توهین میشود.
شفافیت دولت بیشتر خواهد شد و باور به استعدادهای بومی در آن دوران قطعا بیشتر خواهد شد. در کنار رشد و جهش کشور، اشتباه و بی عدالتی باز هم خواهیم داشت اما با وجود یک انتخاب درست، قابل تحمل و اصلاح خواهد بود.
شام انتخابات
28 خرداد 1400
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل استوری / وضعیت
@naghashefaghir_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل زمینه | استوری | وضعیت
@naghashefaghir
⚫️ عروج حسین آقای دوستداشتنی
از همان 15 سال پیش که در یک پروژه علمی با #حسین_فرج_نژاد آشنا شدم، باب رفاقتمان باز شد. بسیار صمیمی، پرانرژی، مؤدب، متواضع و به معنای حقیقی کلمه مجاهد فی سبیل الله. به غایت پرتلاش بود و دنبال انجام وظیفه و گرهگشایی و حل مسأله بود. با اساتید حوزه و دانشگاه و بسیاری از فعالین رسانهای ارتباط و همکاری داشت. خلاصه واقعا یک نخبه علمی فرهنگی بود.
ادامه در:
https://eitaa.com/naghashefaghir_ir/27
⚫️ عروج حسین آقای دوستداشتنی
از همان 15 سال پیش که در یک پروژه علمی با #حسین_فرج_نژاد آشنا شدم، باب رفاقتمان باز شد. بسیار صمیمی، پرانرژی، مؤدب، متواضع و به معنای حقیقی کلمه مجاهد فی سبیل الله. به غایت پرتلاش بود و دنبال انجام وظیفه و گرهگشایی و حل مسأله بود. با اساتید حوزه و دانشگاه و بسیاری از فعالین رسانهای ارتباط و همکاری داشت. خلاصه واقعا یک نخبه علمی فرهنگی بود.
علاوه بر تحصیلات حوزوی، فلسفی، عرفانی و کلامی، علاقه و دغدغه و موضوع کارش حوزه رسانه بود و دشمن شناسی در قرآن، یهودشناسی، صهیونیسم و بخصوص سینما و نقد فیلم. این آخریها مشغول درس خارج حوزه بود و دکترای فلسفه هنرش را هم گرفته بود. بر خلاف جریان های زرد و کم سوادی که حول سینما و صهیونیسم، بحثهای عامه پسند و سطحی می کنند، ایشان کاملا علمی و مبنایی به مسائل می پرداخت و دو کتاب بسیار خوب «دین در سینمای شرق و غرب» و «تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی (عرفان یهودی) در سینما» این را ثابت می کند. علاوه بر این، در دهها پروژه اعتقادی، معرفتی و سیاسی دیگر مشارکت داشت که جز تحسین از همت بالا و اخلاص، از زبان همکاران ایشان نخواهید شنید.
همیشهی خدا وقتی گپ می زدیم، از یک اتفاق خوب خبر می داد. یک کار علمی جدید، یک گروه جدید، یک حرکت خوب و ...
حسین فرج نژاد وضع مالی خوب نداشت و کمک پر اصرار دوستانش را هم نمیپذیرفت. راضی بود و اهل قناعت. انتخاب موضوع در کارهایش فقط بر اساس ضرورت و اولویت بود نه پول و موقعیت. از دوستی شنیدم این اواخر از شدت مطالعه چشمانش آسیب دیده بود.
سالهای زیادی موتور سوار بود و مدتی یک پراید داشت که برای چاپ کتاب آن را هم فروخت. چون ناشری که کتابش را چاپ کند نیافته بود و معتقد بود این کتاب باید به دست مخاطب جبهه انقلاب اسلامی برسد. کتابی که بعد از چند سال زحمت و با همکاری چند پژوهشگر آماده شده بود.
شاید سه سال پیش بود که اتفاقی کنار خیابان دیدمش. اول صفاشهر (قم). معلوم بود از شهرک پردیسان می آید و می رود به سمت مرکز شهر. با من خیلی صمیمی بود. بعد از احوال پرسی، گفتم کجا می ری حسین آقا؟ گفت یک سخنرانی دارم و ... با شوخی، یک نگاه به موتورسیکلت داغون انداختم و گفتم: این چیه؟! این همه راه اذیت نمی شی؟ پاسخش در خاطرم هک شده. یک لبخند زد و با چهرهای پر شعف کمی به جلو آمد و آرام گفت: عشق می کنم با این موتور. اصلا همین که با این موتور می رم و کارهام انجام می دم کیف می کنم. هیچی نمی خوام. راضی راضیام. همین که بتونم یه کار مفیدی انجام بدم عالیه.
همسرش معلم ابتدایی و فعال فرهنگی بود. سه فرزند داشتند. شب عید قربان، در راه برگشت از حرم مطهر حضرت معصومه (س) و دعای عرفه، هر 5 نفر روی همان موتورسیکلت، در یک تصادف دلخراش، پرپر شدند و به رحمت خدا پیوستند. پیکرهای مطهر این خانواده بابرکت، به یزد بازگشت.
http://cdn.persiangig.com/preview/SIiHG86Gnn/large/pic.jpg
هدایت شده از نکاتنابو حکمتهای آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟»
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
@naghashefaghir_ir
@haerishirazi