مکتب هنر رضوی و احیای هنر اسلامی
محمد جواد استادی
روزنامه شهرآرا هجده مرداد
بخش نخست
ارتباط میان دین و هنر در همه تاریخ ارتباطی پیوسته، دامنه دار و جدایی ناپذیر بوده است. این نسبت به قدری ژرف و پراهمیت است که اساسا تاریخ هنر بدون در نظر گرفتن تعاملات همیشگی دین و هنر معنا نخواهد داشت. مروری بر مهم ترین کتاب های تاریخ هنر به ما نشان می دهد که نقاط عطف تاریخی در عرصه هنر جهان، همواره زمانی بوده که از این زبان ترویج معانی و مبانی برآمده از اصول دینی بهره برده شده است.
در جهان غرب، هنر آنجا وسعت و دامنه می یابد که با آیین مسیحیت پیوند می خورد و در پرتو حمایت و پشتیبانی کلیسا به بلوغ و درخششی ویژه می رسد. البته شاید با شکل گیری جریان انسان گرایانه اومانیسم و غلبه تفکر مادی در جهان غرب، به تدریج نسبت مسیحیت و هنر کم رنگ می شود اما حقیقت انکارناپذیر این است که حتی هنر مادی معاصر غرب وامدار سابقه دیرینه هنر مسیحی است. چنانچه ریشه های هنر غرب در پیوند صدها ساله با مسیحیت قوت نمی یافت، هرگز همین هنر ماده گرای امروزی شان نیز توان طرح و نقش آفرینی نداشت. اندیشمندان و هنرپژوهان غربی در طول صدها سال با بررسی دقیق و مطالعه میان رشته ای در هنر مسیحی ده ها نظریه مهم ارائه کرده اند. این نظریه ها در طول زمان مبنا و بنیادی برای خلق آثار جدید و توسعه آفرینش های هنری بوده اند.در جهان اسلام با وجود پیوند عمیق دین با هنر (هر چند این پیوند از سوی روشنفکران عامدانه نفی شده است)، هرگز زمینه و شرایطی برای پردازش نظری و تعریف چارچوب و ساختاری جهان شمول با هدف استمرار رویکرد طرح مبانی دینی با هنر فراهم نیامده است. این در حالی است که هنر اسلامی بسیار پردامنه تر از هنر مسیحی است. در گستره هنر مسیحی شاهد ایجاد مکاتب هنری گوناگون هستیم که هر یک از این مکاتب زمینه ساز توسعه و بیرونی شدن شاخص های اصلی آن مکتب است. مقصود نگارنده از مکتب، نظام واره ای ساخت یافته از باورهای استوار بر یک ایدئولوژی حاکم است که در یک پهنه مشخص خط مشی تعریف کرده و همه امور را ذیل آن پنداره مرکزی جهت می دهد.
درواقع پس از دست یافتن به یک مکتب می توان از آن به عنوان روحی یگانه و هویت بخش در همه کارها، کوشش ها و کنشگری ها بهره برد.آشکار است که برای خلق مکتب، لازم است آثاری درخور و دارای ویژگی های کلان وجود داشته باشد تا مورد مطالعه قرار گیرد و در صورت امکان به الگو و نظام واره مورد نظر منتهی شود. در جهان اسلام به طور پراکنده و در هر دوره زمانی شاهد شکل گرفتن و قوت یافتن یک حوزه خاص هستیم و کمتر با مواردی روبه رو می شویم که به طور مستمر و برای بازه زمانی طولانی محل بروز هنر دینی باشند...
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
مکتب هنر رضوی و احیای هنر اسلامی
محمد جواد استادی
روزنامه شهرآرا هجده مرداد
بخش دوم
... مجموعه باشکوه حرم مطهر رضوی دربرگیرنده گنجینه ای شگرف از هنرهای گوناگونی است که در بهترین شکل و برازنده ترین هماهنگی در کنار یکدیگر قرار گرفته و پنداره مفهومی زیارت را عینیت بخشیده اند و در برابر دید همگان قرار می دهند. بدون گزاف گویی می توان گفت باارزش ترین هنرهای اسلامی و در والاترین تراز و کیفیت در روزگارهای گوناگون شکل گرفته است تا ابراز سرسپردگی و عرض خدمتی به آستان مقدس حضرت رضا (ع) باشد. رنگارنگی و دگرگونی این هنرها چنان بی نظیر است که به کار بردن عنوان گنجینه برای این گستره سترگ، حکمت آمیز و دقیق است. در هر روزگار تاریخی هنرمندان یا کارگزاران حکومتی کوشیده اند همه تجربه خویش را به کار بندند تا بهترین اثر حیات خویش را در این سپهر قدسی بیافرینند.
این ابراز مهرورزی و دل بستگی به آفرینش والاترین آثار هنری در همه دوران تاریخی گذشته بر گرداگرد مضجع شریف حضرت رضا (ع) موجب شده است فراسپهری کالبدی و هماهنگ با قدسیت فضا شکل گیرد و به یاری این هنرهای به کاررفته روح و جان آدمیان را به سرآغاز هستی متصل کند.
چگونه است که این ظرفیت عظیم در جهان اسلام به طور نمونه ای بی نظیر برای ایجاد یک مکتب هنری مورد توجه قرار نگرفته است؟ تمرکز هنری برآمده از مبانی دینی در یک مکان مشخص، برخورداری از ثبات در درازمدت، ساختارمندی هنرهای به کار رفته در این مکان مقدس، همه و همه زمینه ایجاد یک مکتب هنری را فراهم آورده است؛ مکتبی که می تواند الگویی برای خلق آثار هنری معاصر متناسب با زمانه، اما در مدار مفاهیم دینی و رضوی باشد. مطالعه بیش از هفتصد سال هنرهای گوناگون در حرم مطهر رضوی که در بالاترین تراز ممکن آفریده شده اند و همگی برآمده از مفاهیم دینی هستند، می تواند منشأ ایجاد الگویی برای امتداد این جریان و امتداد دهنده فرهنگی دینی و زیارت در زیست جاری مردم باشد. در این صورت مکتب هنر رضوی، می تواند زمینه فراوری و تبدیل مفاهیم والای قدسی و رضوی در چارچوب زبان امروزین و هماهنگ با مخاطب را فراهم آورد.
مواردی چون گردآوری تاریخ هنر رضوی، تدوین پرسش هایی از معنایابی گفتمان هنر شیعی و انقلابی، مطالعه تطبیقی هنرهای اصلی با نظام معنایی فرهنگ شیعی و مواردی ازاین دست درنهایت زمینه الگوسازی بایسته در قالب مکتب هنر رضوی را ممکن ساخته است و جای هنر را در منظومه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مشخص خواهد کرد.
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
مکتب هنر رضوی و احیای هنر اسلامی
🔸🔸فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
فرصت های سوخته
نگاهی به سیاست های اشتباه در آموزش هنری کودکان و نوجوانان
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
نشست تخصصی "ظرفیت محلات شرق مشهد در نقش آفرینی فرهنگی و هویت بخشی به شهر"
دوشنبه ۲۳ مرداد ساعت ۱۶:۳۰
مکان: شهید آوینی ۲۵ گلبو ۷ مسجد جامع الهادی (ع)
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
رسانه ملی و دوراهی ابهام آمیز!
نکاتی پیرامون مسائل پیش آمده برنامه پاورقی!
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
و زمین را (با هزاران نعمت) برای (زندگانی) آفریدگان مقرّر فرمود.
آیه ده سوره الرحمن
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
پیادهروی اربعین و ارتقای وحدت ملی
محمد جواد استادی
روزنامه قدس مورخ دوازدهم شهریورماه
مناسک با همه گستردگی خویش، همواره کارکردی ویژه در جوامع گوناگون داشته و در همه روزگارها در بطن جامعه از حضوری پویا و تأثیرگذار برخوردار بوده است. مناسک ضمن حفظ معنای درونی خویش در گذر زمان و به تناسب شرایط زمانه دچار دگرگونیهایی شدهاند، اما نقش کارکردی خویش را از دست نداده و حتی به بازتولید خویش پرداختهاند.
در این میان نگرههای دینی برای اثربخشی و ماندگاری بیش از پیش خود و ظهور و بروز اجتماعی و اثربخشی پایدار از مناسک بهره بردهاند. به همین خاطر است که اساساً هر زمان که از مناسک سخن میگوییم ذهن ناخودآگاه به سوی معانی و باورهای دینی رهنمون میشود. اسلام به عنوان دینی که از رویکردهای ممتاز اجتماعی برخوردار است و زیست و زندگی مردم را مورد توجه قرار میدهد، با هدف اصلاح اجتماعی و ساخت یک جامعه اسلامی از مناسک بهره میبرد. فرهنگ شیعی که از قرآن، سیره و روایات و احادیث بهره میبرد، بیشترین ظرفیت برای خلق فضاهای مناسکی و بهره بردن از موهبتهای آن را دارد. در میان همه مناسکهای دینی با مواردی روبهرو هستیم که چنان فراگیر و ژرف میشوند که وزنی متفاوت با همه مناسک مشابه خویش پیدا میکنند. مسئله اربعین و مناسک پیرامون آن از جمله مواردی است که در گذر زمان چنین وضعیتی یافته و به عرصهای متفاوت از دیگر موارد مشابه بدل شده است. مهمترین و برجستهترین مؤلفههای سازنده مناسک همه و همه در آیین اربعین حسینی جمع شده و رویدادی بینظیر را پدید آورده است. حتی میتوان گفت اربعین از این قدرت برخوردار است که وجوه فردی دین را نیز در تراز جمعی طرح و تقویت کند.
رویداد اربعین، خصلت و ویژگی جمعی دارد و به جای تأکید بر فردگرایی جمع را در نظر میگیرد. جز این باید اشاره کرد که اربعین صرفاً در ابعاد فرهنگی و آیینی خلاصه نمیشود و از وجوه پرشمار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برخوردار است. استمرار رویداد اربعین این وجوه متکثر را مرتباً بازتولید کرده و بر قدرت آن میافزاید.
این رویداد برآمده از دل دین در زمانههای گوناگون و وجود نگرههای سیاسی و حاکمیتی مختلف همواره به شکل خودجوش و با بهره بردن از حضور مردم ادامه حیات داده است. هر چند در هر زمانهای که رویکردهای حاکمیتی با پنداره معنایی اربعین هماهنگتر بوده بروز و ظهور این جلوه جمعی رویکرد دینی پررنگتر شده است. پس از انقلاب اسلامی نیز حاکمیت برآمده از دین نسبت به برپایی مراسم اربعین ورودی جدی داشته است. هر چند این مداخله باید بسیار طبیعی باشد و اخلالی در مردمی بودن آن به وجود نیاورد. مهمترین وجه رویداد اربعین حضور جمعی و فارغ از انگارههای مادی و اینجهانی است. جمعیتی متنوع از نژادها و فرهنگهای گوناگون و طبقات اجتماعی متفاوت کنار یکدیگر قرار میگیرند و بیتوجه به اختلافهای رنگارنگشان در یک مسیر و کنار یکدیگر گام برمیدارند. اربعین پدیدهای کاملاً اجتماعی است که از درونمایهای متفاوت برخوردار است. از این روی باید گفت یکی از برجستهترین کارکردهای اربعین ایجاد وحدت و همگرایی وسیع میان طیفهای گوناگون است. در شرایط امروز که دشمن تمرکز خویش را بر اختلافافکنی و فاصله انداختن میان مردم قرار داده است چه رویداد و کنشی ویژهتر از اربعین میتواند به همگرایی و وحدت مردم کمک کند. رویدادی که متعلق به هیچ طبقه خاصی نیست و درونمایه آن آزادیخواهی و عدالت است.
دیگر کارکرد ویژه اربعین
از این روی تمرکز بر اربعین میتواند زمینهساز وحدت ملی میان نه تنها مردم ایران چه بسا مسلمانان و آزادیخواهان جهان باشد. آشکار است که برای تحقق این امر مهم جدای از نگاه صرفاً خدماتی فیزیکی به زائران اربعین، نیازمند تمرکز بر وجوه فرهنگی این کلانرویداد و طراحی برنامههای متناسب با آن برای جامعه هستیم. این جامعه شامل زائران اربعین و افراد حاضر در جامعه هر دو در کنار یکدیگر است. بازخوانی جامع اربعین و بازشناسی و برنامهریزی ظرفیتهای آن نخستین گام در این مسیر است.
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
غمی است در دل جامانده های کربوبلا
که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
اربعین حسینی تسلیت
ارادتمند
استادی