🔸🔸سخنرانی علمی در همایش ملی الهیات زیارت
isna.ir/xdPdW3
نقد فرهنگی،: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
امام صادق علیه السلام به یکی از یارانشان به نام فضیل فرمودند: «آیا دور هم می نشینید و حدیث ما را برای یکدیگر بازگو می کنید؟» گفت: آری فدایت شوم. حضرت فرمودند: «من این گونه مجالس را دوست دارم، پس با برپایی این مجالس، امر (ولایت) ما را زنده کنید. خدا رحمت کند هر آن کس را که امر (ولایت) ما را زنده می کند. ای فضیل! هرکس که ما را یاد کند یا ذکر و یاد ما نزد او به میان آید و به اندازۀ بال پشه ای، اشک از چشم او خارج شود، خداوند گناهانش را ـ ولو به اندازۀ شن های کف دریاها باشد ـ می آمرزد.»
بحارالانوار، ج44، ص282، ح14
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
🔸🔸روشدن دست براندازها در ظهر عاشورا
محمد جواد استادی/ پژوهشگر مطالعات فرهنگی
روزنامه قدس، یکشنبه ۸ مرداد، صفحه ۲
ایران اسلامی همواره در معرض هجمه جریانهای استعماری بوده است، ولی به دلیل پیوند ناگسستنی بخشهای گوناگون نظام اجتماعی، در برابر بزرگترین مصائب و دشواریها ایستادگی کرده است. این در حالی است که ایران از تنوع عمیق فرهنگی و نژادی برخوردار است که خود این موضوع، درک یکپارچگی مردمی را سختتر میکند. پرسش اینجاست که چه عاملی میتواند فراتر از همه خواستهها و گرایشهای قومی و فرهنگی عمل کرده و همه را ذیل یک پرچم و روح واحد، متمرکز و حتی کنشگر سازد؟ ایرانیان با پشتوانه تمدنی و فرهنگی خویش و با از سرگذراندن تجربههای تاریخی گوناگون، اسلام را گوهری بینظیر برای جهتبخشی به داشتههای پیشین خویش و اصلاح اشتباهها و لغزشها و چراغ حرکت بهسوی تعالی یافتند. پیوند با اسلام از چنان عمقی برخوردار است که جامعه ایرانی همه هویت خویش را در پرتو آن بازتولید و نسل به نسل این هویت را منتقل کرد. چنین است که ارزشهای بنیادین اسلامی، شخصیتهای برجسته وابسته به مبانی اسلامی که در رأس آنها ائمه معصومین (ع) قرار دارند، تعالیم و قوانین برآمده از اسلام، مناسک اسلامی و مواردی ازایندست پیوسته در نظام اجتماعی ایران کارکرد داشتهاند. این اصول بهقدری در ایران، مقدس و ریشهدار شدهاند که طیفهای گوناگون جامعه و حتی اقلیتهای مذهبی نیز نسبت به آنها علاقه و احترام قائل هستند.
عاشورا و قیام امام حسین (ع) یکی از مهمترین جلوههای این موضوع بهحساب میآید. شعارهای اصلی طرحشده در واقعه عاشورا ازجمله آزادیخواهی، عدالتگستری، ظلمستیزی، امربهمعروف و نهی از منکر از یکسو و رفتار وحشیانه و غیرانسانی جریان شر، این واقعه را به نمادی تاریخی برای ایرانیان بدل کرده و در نظام زیستی ایشان جایگاهی ویژه یافته است. تا بدانجا که در کنار بهرهمندیهای معنایی، حتی برای دو ماه از سال بسیاری از کنشها و رفتارهای اجتماعی جامعه ایران را تحت تأثیر خویش قرار میدهد.
جریان معاند اسلام در زمانههای گوناگون کوشش کرده به نحوی ضمن هجمه به ایران اسلامی، این مبانی و ارزشها را نیز نابود سازد. حمله نظاممند به ارزشهای دینی ازجمله حجاب و همچنین ممنوعیت برگزاری مناسک محرم در دوره پهلوی اول هرگز به نتیجه نرسید و اتفاقاً موجب قدرت گرفتن بیشتر ارزشهای دینی شد. اکنون دشمن بیتوجه به ریشه تاریخی این ارزشها در هویت جامعه ایرانی، تمرکز خود را بر هجمه به آنها قرار داده و از تعطیلی عزای امام حسین (ع) در دوران پهلوی به تحریک رسانهای با هدف توهین و تمسخر ارزشهای دینی با کارهایی چون جریان قرآنسوزی و حمله به مناسک محرم و کنشهای دینی مردم نزول کرده است. این در حالی است که دچار خطای محاسباتی بزرگ شدهاند. این نمایشهای سخیف که این بار بیپرده، مستقیم و گویی بدون شناخت از جامعه ایرانی شکل گرفته، اتفاقاً کارکردی جز بیآبروییشان نداشته و نشانه دست خالی ایشان است. باوجود اینکه در طول زمان حتی بسیاری از روشنفکران غیردینی به قدرت آموزهها و مناسک دینی وابسته به عاشورا اعتراف کردهاند، شاهد این هستیم سلبریتیهای بیهویت که حتی در میان متخصصان حوزه خویش نیز جایگاهی ندارند و به اشتباه خود را گروه مرجع جامعه میدانند، در دام فریب جریان نفوذ افتاده و اینگونه هتاکانه به باورهای ریشهدار جامعه خویش میتازند. غافل از اینکه این باورها برای بیش از هزار سال به دلیل جریان مستمر در جامعه ایرانی و آمیختگی غیرقابل تفکیک با عرصههای سبک زندگی ایرانیان، چنان در خودآگاه و ناخودآگاه ایشان نفوذ یافته که با دستاویزهایی غیرعقلایی و توهینآمیز چون توییتهای توخالی، استوریهای مضحک و تحلیلهای بیبنیاد، حتی برای بخش معدودی از جامعه ایرانی نیز خدشهدار نخواهد شد. این هجمه عظیم رسانهای با محوریت توهین مستقیم و استهزای باورهای دینی مردم، هرگز سابقه اینچنینی نداشته و نشان از دستخالی دشمنان اسلام دارد. ولی بدون تردید این خطای محاسباتی برای دشمن، بیبازگشت و مرگآفرین خواهد بود.
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
سینما، بلبشو و انتظار تأثیرگذاری
محمدجواد استادی - پژوهشگر مطالعات فرهنگی
روزنامه شهرآرا، پانزدهم مرداد
جایگاه هنرهای نمایشی تصویری در شرایط کنونی و در همه نقاط جهان چنان برجسته و ممتاز است که شاید کمتر هنری را بتوان یافت که در این تراز امکان رقابت داشته باشد. فیلم های سینمایی، تلویزیونی، انیمیشن، مجموعه های تلویزیونی و امثال این ها قالب هایی هستند که از مخاطب های فراوانی برخوردارند و تقریبا جهان شمول ترین زبان هنری معاصر برای برقراری ارتباط با همه انسان ها فارغ از جغرافیا و زبان محسوب می شوند.
به طور اجمالی پیوند یافتن هنرهای نمایشی تصویری با رویکردهای صنعتی، برخورداری از عنصر مهم جذابیت و سرگرمی، پر کردن اوقات فراغت مخاطب، رویکرد روایت داستانی و بهره بردن از هنرهای گوناگون را می توان مهم ترین دلایل اهمیت یافتن بیش از پیش صنعت سینما و گونه های آن دانست؛ چنان که مارتین اسلین، استاد هنرهای نمایشی، به خوبی اشاره می کند که این هنر در گام نخست می کوشد مردم را سرگرم کند تا به این واسطه بتواند پیام و محتوای مد نظر خویش را به طور غیرمستقیم و با رویکرد اقناعی انتقال دهد.
به عبارت دیگر سرگرمی در حوزه سینما و تلویزیون یک هدف غایی نیست، اما یک راهبرد و الزام اساسی است که زمینه جذب مخاطب را در گام نخست فراهم می آورد. اتفاقا همین الگوی مهم موجب شده است که قدرت ها همواره به سرمایه گذاری و بهره بردن از ظرفیت سینما توجه داشته باشند. این مسئله به قدری جدی است که بدون تردید امروز قدرتمندترین ابزار هنری عمومی اثربخش از نظر محتوایی و البته پول ساز، سینما و هنرهای وابسته به آن است. همین موضوع و توجه به این هنر صنعت موجب شده است اصل سیاست گذاری در حوزه هنرهای تصویری به یک بایسته بنیادین بدل شود. در واقع بهره حداکثری از ظرفیت سینما برای جوامع و حکومت های گوناگون نیازمند این است که در یک نظام سیاست گذارانه و اجرایی متمرکز، درباره آن برنامه ریزی لازم صورت گیرد. اگر سیاست، برنامه ریزی و نظارت دقیق در فرایندهای تولید و توزیع آثار سینمایی نباشد، هیچ گاه امکان تأثیرگذاری حداکثری و متمرکز ایجاد نخواهد شد. به همین دلیل است که بزرگ ترین قدرت های سینمایی جهان از برنامه ای جامع برای هماهنگی و اتخاذ سیاست های اصلی برای تولیدات خویش برخوردارند تا همواره از اثربخشی جامع، متمرکز و هم جهت آثار خویش اطمینان داشته باشند. هر چند اقدامات سیاست گذارانه و فرایندهای نظارت بر تحقق آن ها چنان هوشمند برنامه ریزی شده است که شاید در نگاه نخست اساسا نظارتی دیده نشود. در واقع ایشان از ابزارهای کنترلی غیرمستقیم فراوانی برای جهت بخشی به تولید آثار در راستای سیاست های کلان خویش بهره می برند. به عنوان مثال یکی از آشکارترین حوزه های کنترل تولیدات سینمایی، تنظیم سرمایه در این حوزه است.
در هر حال با توجه به سابقه هنر سینما در کشور ما و علاقه ویژه مردم به این حوزه، همواره هنرهای تصویری مورد توجه و اقبال عمومی مردم بوده اند. در سال های اخیر تولید و توزیع آثار سینمایی و گونه های آن در دو حوزه تقسیم می شود. سیاست گذاری و تولید آثار سینمایی در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجموعه های تلویزیونی نیز در حیطه سازمان صدا و سیما قرا داشت. مروری بر تاریخ این دو مجموعه در چهل سال گذشته نشان می دهد ظاهرا دو سیاست متفاوت در زمینه تولید در این دو بستر قرار داشته است، به گونه ای که رویکرد و قواعد محتوایی در تولید و نظارت در این دو گونه از نظر بستر پخش متفاوت بوده است. این در حالی است که چنانچه اشاره شد، بایسته و لازم است تا جهت تقویت معنایی و ایجاد اکوسیستم واحد برای اثربخشی حداکثری سیاست های واحد و فرایندهای هماهنگ در تولید و توزیع همه آثار حوزه هنرهای نمایشی دیداری تنظیم شود. اکنون با توسعه گسترده فناوری های ارتباطی و ابزارهای پخش و توزیع در فضای مجازی، بخش مهم و گسترده دیگری نیز به نام وی او دی (ویدئو به درخواست) نیز ایجاد شده است. این ابزار امکان دسترسی در لحظه، آسان و مهم تر از آن توسعه حق انتخاب را برای مخاطب فراهم آورده است. آشکار است که این امکان زمینه تحولی جدی در تولید و توزیع آثار سینمایی را فراهم آورده است. در گام های نخست متولیان شرکت های وی او دی، بیشتر تمرکز خویش را بر توزیع آثار تولید شده قرار دادند، اما به مرور در کشور ما خود این شرکت ها به حوزه تولید ورود کردند. مشکل از اینجا آغاز شد که این مجموعه ها تلاش کردند با تمرکز بر سرگرمی به هر قیمتی زمینه افزایش مخاطب و درآمدزایی خویش را فراهم آورند. اینجا بود که مشکل پیچیده تر شد. در کنار سیاست های متفاوت وزارت فرهنگ و صد او سیما در تولید و توزیع آثار سینمایی، معضل شبکه های تولید خانگی نیز اضافه شد.
این در حالی است که در کنار توسعه ابزارها و شیوه های توزیع لازم است فرایند سیاست گذاری، برنامه ریزی و نظارت یکپارچه باشد تا زمینه اثربخشی واحد و تقویت زنجیره معنا فراهم آید.
لازم است حاکمیت و قانون گذار به طور جدی به این حوزه ورود کند و یک بازنگری اساسی در این زمینه داشته باشد. به نظر نگارنده منطقی ترین شیوه برای بهره بردن حداکثری و متمرکز از ظرفیت حوزه سینما، ایجاد نهادی متمرکز برای سیاست گذاری، برنامه ریزی و توزیع آثار سینمایی در همه قالب هاست.
مکتب هنر رضوی و احیای هنر اسلامی
محمد جواد استادی
روزنامه شهرآرا هجده مرداد
بخش نخست
ارتباط میان دین و هنر در همه تاریخ ارتباطی پیوسته، دامنه دار و جدایی ناپذیر بوده است. این نسبت به قدری ژرف و پراهمیت است که اساسا تاریخ هنر بدون در نظر گرفتن تعاملات همیشگی دین و هنر معنا نخواهد داشت. مروری بر مهم ترین کتاب های تاریخ هنر به ما نشان می دهد که نقاط عطف تاریخی در عرصه هنر جهان، همواره زمانی بوده که از این زبان ترویج معانی و مبانی برآمده از اصول دینی بهره برده شده است.
در جهان غرب، هنر آنجا وسعت و دامنه می یابد که با آیین مسیحیت پیوند می خورد و در پرتو حمایت و پشتیبانی کلیسا به بلوغ و درخششی ویژه می رسد. البته شاید با شکل گیری جریان انسان گرایانه اومانیسم و غلبه تفکر مادی در جهان غرب، به تدریج نسبت مسیحیت و هنر کم رنگ می شود اما حقیقت انکارناپذیر این است که حتی هنر مادی معاصر غرب وامدار سابقه دیرینه هنر مسیحی است. چنانچه ریشه های هنر غرب در پیوند صدها ساله با مسیحیت قوت نمی یافت، هرگز همین هنر ماده گرای امروزی شان نیز توان طرح و نقش آفرینی نداشت. اندیشمندان و هنرپژوهان غربی در طول صدها سال با بررسی دقیق و مطالعه میان رشته ای در هنر مسیحی ده ها نظریه مهم ارائه کرده اند. این نظریه ها در طول زمان مبنا و بنیادی برای خلق آثار جدید و توسعه آفرینش های هنری بوده اند.در جهان اسلام با وجود پیوند عمیق دین با هنر (هر چند این پیوند از سوی روشنفکران عامدانه نفی شده است)، هرگز زمینه و شرایطی برای پردازش نظری و تعریف چارچوب و ساختاری جهان شمول با هدف استمرار رویکرد طرح مبانی دینی با هنر فراهم نیامده است. این در حالی است که هنر اسلامی بسیار پردامنه تر از هنر مسیحی است. در گستره هنر مسیحی شاهد ایجاد مکاتب هنری گوناگون هستیم که هر یک از این مکاتب زمینه ساز توسعه و بیرونی شدن شاخص های اصلی آن مکتب است. مقصود نگارنده از مکتب، نظام واره ای ساخت یافته از باورهای استوار بر یک ایدئولوژی حاکم است که در یک پهنه مشخص خط مشی تعریف کرده و همه امور را ذیل آن پنداره مرکزی جهت می دهد.
درواقع پس از دست یافتن به یک مکتب می توان از آن به عنوان روحی یگانه و هویت بخش در همه کارها، کوشش ها و کنشگری ها بهره برد.آشکار است که برای خلق مکتب، لازم است آثاری درخور و دارای ویژگی های کلان وجود داشته باشد تا مورد مطالعه قرار گیرد و در صورت امکان به الگو و نظام واره مورد نظر منتهی شود. در جهان اسلام به طور پراکنده و در هر دوره زمانی شاهد شکل گرفتن و قوت یافتن یک حوزه خاص هستیم و کمتر با مواردی روبه رو می شویم که به طور مستمر و برای بازه زمانی طولانی محل بروز هنر دینی باشند...
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
مکتب هنر رضوی و احیای هنر اسلامی
محمد جواد استادی
روزنامه شهرآرا هجده مرداد
بخش دوم
... مجموعه باشکوه حرم مطهر رضوی دربرگیرنده گنجینه ای شگرف از هنرهای گوناگونی است که در بهترین شکل و برازنده ترین هماهنگی در کنار یکدیگر قرار گرفته و پنداره مفهومی زیارت را عینیت بخشیده اند و در برابر دید همگان قرار می دهند. بدون گزاف گویی می توان گفت باارزش ترین هنرهای اسلامی و در والاترین تراز و کیفیت در روزگارهای گوناگون شکل گرفته است تا ابراز سرسپردگی و عرض خدمتی به آستان مقدس حضرت رضا (ع) باشد. رنگارنگی و دگرگونی این هنرها چنان بی نظیر است که به کار بردن عنوان گنجینه برای این گستره سترگ، حکمت آمیز و دقیق است. در هر روزگار تاریخی هنرمندان یا کارگزاران حکومتی کوشیده اند همه تجربه خویش را به کار بندند تا بهترین اثر حیات خویش را در این سپهر قدسی بیافرینند.
این ابراز مهرورزی و دل بستگی به آفرینش والاترین آثار هنری در همه دوران تاریخی گذشته بر گرداگرد مضجع شریف حضرت رضا (ع) موجب شده است فراسپهری کالبدی و هماهنگ با قدسیت فضا شکل گیرد و به یاری این هنرهای به کاررفته روح و جان آدمیان را به سرآغاز هستی متصل کند.
چگونه است که این ظرفیت عظیم در جهان اسلام به طور نمونه ای بی نظیر برای ایجاد یک مکتب هنری مورد توجه قرار نگرفته است؟ تمرکز هنری برآمده از مبانی دینی در یک مکان مشخص، برخورداری از ثبات در درازمدت، ساختارمندی هنرهای به کار رفته در این مکان مقدس، همه و همه زمینه ایجاد یک مکتب هنری را فراهم آورده است؛ مکتبی که می تواند الگویی برای خلق آثار هنری معاصر متناسب با زمانه، اما در مدار مفاهیم دینی و رضوی باشد. مطالعه بیش از هفتصد سال هنرهای گوناگون در حرم مطهر رضوی که در بالاترین تراز ممکن آفریده شده اند و همگی برآمده از مفاهیم دینی هستند، می تواند منشأ ایجاد الگویی برای امتداد این جریان و امتداد دهنده فرهنگی دینی و زیارت در زیست جاری مردم باشد. در این صورت مکتب هنر رضوی، می تواند زمینه فراوری و تبدیل مفاهیم والای قدسی و رضوی در چارچوب زبان امروزین و هماهنگ با مخاطب را فراهم آورد.
مواردی چون گردآوری تاریخ هنر رضوی، تدوین پرسش هایی از معنایابی گفتمان هنر شیعی و انقلابی، مطالعه تطبیقی هنرهای اصلی با نظام معنایی فرهنگ شیعی و مواردی ازاین دست درنهایت زمینه الگوسازی بایسته در قالب مکتب هنر رضوی را ممکن ساخته است و جای هنر را در منظومه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مشخص خواهد کرد.
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
مکتب هنر رضوی و احیای هنر اسلامی
🔸🔸فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
فرصت های سوخته
نگاهی به سیاست های اشتباه در آموزش هنری کودکان و نوجوانان
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi