#ردیف_آوازی #دستگاه_همایون #درآمد #سید_علی_سادات_رضوی #کلیم_کاشانی #پندیات پيری رسيد و مستی طبع جوان گذشت ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت باريك بينی ات چو ز پهلوی عينك است بايد ز فكر دلبر لاغر ميان گذشت وضع زمانه قابل ديدن دوبار نيست رو پس نكرد هر كه از اين خاكدان گذشت از دستبرد حسن تو بر لشكر بهار يك نيزه خون گل ز سر ارغوان گذشت در راه عشق، گريه متاع اثر نداشت صد بار از كنار من اين كاروان گذشت حبّالوطن نگر كه ز گل چشم بسته ايم نتوان ولی ز مشت خس آشيان گذشت طبعی به هم رسان كه بسازی به عالمی يا همّتی كه از سر عالم توان گذشت در كيش ما تجرّد عنقا تمام نيست در قيد نام ماند اگر از نشان گذشت مضمون سرنوشت دو عالم جز اين نبود كان سر كه خاكِ راه شد، از آسمان گذشت بي ديده راه اگر نتوان رفت، پس چرا چشم از جهان چو بستی از او می توان گذشت؟ افسانه (بدنامی)حيات، دو روزی نبود بيش آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت (گويم كليم با تو كه آن هم چسان گذشت) يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن روز دگر به كندن دل زين و آن گذشت https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#ردیف_آوازی #دستگاه_همایون #چکاوک #سید_علی_سادات_رضوی #کلیم_کاشانی #پندیات عمرم در این جهان بی سود و زیان گذشت عمر عزیز بین که چسان رایگان گذشت افسانه حیات دو روزی نبودبیش آن هم کلیم با تو بگویم چسان گذشت یک روز در بهار گذشت و کنار گل روز دگر به ماتم گل در خزان گذشت افسوس روزگار جوانی و خوش دلی چون باد نوبهار و چون آب روان گذشت وضع زمانه قابل دیدن دو بار نیست رو پس نکرد هر که ازاین خاکدان گذشت https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#ردیف_آوازی #دستگاه_همایون #منصوری #سید_علی_سادات_رضوی به سال ها شب وصلی گر اتفاق افتد شفق فرو نشده صبح می کند آغاز https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#ردیف_آوازی #دستگاه_همایون #چکاوک #بیداد #عشاق #سید_علی_سادات_رضوی دردا که روزگار جوانی و خوش دلی چون ابر نوبهار و چو آب روان گذشت ای خفته شب به آرزوی سود بامداد بیدار شو که روز شد و کاروان گذشت درویش و پادشه به حصیر و به پرنیان خفتند و صبح شد همین و هم آن گذشت https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#ردیف_آوازی #دستگاه_همایون #بختیاری #سید_علی_سادات_رضوی #باباطاهر یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند، دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز پولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #حاج_حجت_رضایی شاعر:مرتضی عابدینی #آواز_بیات_اصفهان لطف زهرا در قیامت هم قیامت میکند مهربانی هایش آنجا هم سرایت میکند چون که آید درصف محشر نه تنها عاشقان هر ملک بر ساحتش عرض ارادت میکند شهد نام فاطمه چون از عسل شیرینتر است هرکه نامش را بَرد حس حلاوت میکند درمیان موج وطوفانهای دریای بلا عاشقان راکشتی امنش هدایت میکند عادتش احسان وکارش دم به دم باشد کرم خیرو خوبی را به عشاقش عنایت میکند او محبان علی را میخرد روز جزا خوش به حالش هر که بامولا رفاقت میکند درسوال وپرسش تاریکی قبرم فقط گفتن لبیکِ یا زهرا کفایت میکند از تمام گریه کن های حسینش بی درنگ درصف طولانی محشر عیادت میکند مثل آن مرغی که چیند دانه از روی زمین نوکران را یک به یک زهرا شفاعت میکند https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج #روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #حاج_عباس_واعظی شاعر:حاج احمد واعظی #آواز_دشتی بعد از تو بر زخم دلم مرهم ندارم دیگر امید زنده ماندن هم ندارم باور نمی‌کردم علی را واگذاری با خانه‌دار کوچکم تنها گذاری درد دلم دیگر دوا دارد ندارد این خانه بی‌زهرا صفا دارد ندارد ای کاش همراه تو من هم مرده بودم ای کاش من جای تو سیلی خورده بودم آن شب ز فرط غم مرا دیوانه کردی وقتی که موی زینبم را شانه کردی وقتی که دست و شانه بر سر می‌گرفتی دیدم کمک از دست دیگر می‌گرفتی https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#نوحه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها #سید_مهدی_میرداماد #آواز_بیات_اصفهان ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ )۲ ام البنین دلش به شورُ شِینِ ام البنین امید زینبینه ذکرِ لبش دم همه دم حسینِ می گفت به عباس پسرم ارباب تو حسینِ تو شبهای غربتُ و غم مهتابِ تو حسینِ (ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ ) ۲ یه کاروون برگشته اما بی سپاه ۲ یه آسمون ستارۀ بدونِ ماه ۲ براش خبر آوردن از کربلا  از علقمه ، از ماهِ نخلستونا از سرایی که رفت روی نیزه ها میگفت چهارتا پسرم فدای نور عینم میگفت به زینب عزیزم  بگو کجاست حسینم (ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ ) ۲ زینب حالا دارِ میده شرحِ سفر ۲ با اشک میگه از چل تا شامِ بی سحر (غریبونه گُلای ِیاسُ چیدن ماهِ منُ به خاکُ خون کشیدن پیش چشام ، حسینُ سر بریدن ...)۲ پیشونیِ حسینمُ  با سنگاشون شکستن... سر ابوالفضل تورو به روی نیزه بستن ..... https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#نوحه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام #کربلایی_غلامرضافغفوریان #آواز_افشاری #نوحه_سنتی حنجر نازک تو نشانه ی تیر شد خواب خوش شهادت چه زود تعبیر شد تو دیدنی ترین گل جهانی به بی گناهی فرشتگانی لایی لایی اصغر(۲) بلور صبرم شکست به دست خصم حسود تُرا که ای بی گناه،رزم سپاهت نبود در خیمه گهواره خالی تو گلخانه اشک زلالی تو لایی لایی اصغر(۲) پیش نگاه خدا صید حرم کشته شد داد تسلا مرا که اصغرم کشته شد هر قطره خونت به آسمان رفت شاید به مهمانی قدسیان رفت لایی لایی اصغر(۲) چقدر آرام و ناز دیده ی خود بسته ای تو مرغ عشق منی که از قفس رسته ای سرباز شش ماهه ی من اصغرم فاتح جنگ تن به تن اصغرم لایی لایی اصغر(۲) غربت آن مرا کاش نپرسد رباب به ما نکردند رحم،به ندادند آب جن و ملک نوحه ما بخوانند این روضه را فرشتگان بخوانند لایی لایی اصغر(۲) https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#نوحه_حضرت_قاسم_ابن_حسن_علیه_السلام #کربلایی_غلامرضافغفوریان #آواز_افشاری #نوحه_سنتی در خیام حسین زگریه طوفان شده قاسم ابن الحسن عازم میدان شده یادگار حسن،کرده در بر کفن وای حسین جان،وای حسین جان(2) پسر فاطمه جان زبرش می رود که جگر گوشه ی برادرش می رود مادرش در فغان،عمه اش مو کنان وای حسین جان،وای حسین جان(2) گل یاس ولایت زعطش خسته است قاتلش بهر او حجله ی خون بسته است آن مه خوش خصال،شد تنش پایمال وای حسین جان،وای حسین جان(2) پایمال ره دوست شده پیکرش بر سر نی رود در ره قرآن سرش دین از او سر فراز،زنده از او نماز وای حسین جان،وای حسین جان(2) سیزده ساله و معلم مکتب است با خبر از غم شهادتش زینب است بر عزیز حسن،زینب اندر محن وای حسین جان،وای حسین جان(2) گفت در کام من مرگ گوارا بود آری این منطق عترت زهرا بود او زجان دل برید،تا به جانان رسید وای حسین جان،وای حسین جان(2) کربلا مرکز عشق و شهادت بود همه را بر رهش روی ارادت بود قبله ی انبیاست،کعبه ی اولیاست وای حسین جان،وای حسین جان(2) https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#نوحه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام #کربلایی_غلامرضافغفوریان شاعر:سراج #آواز_افشاری #نوحه_سنتی من از خیمه دویدم عمو را که ندیدم روم خیمه بگویم شده کشته عمویم(۲) شده قطع امیدم دل از آب بریدم روم خیمه بگویم شده کشته عمویم(۲) فرات آمده گلگون عمو با دل پرخون شد از علقمه بیرون به احوال دگرگون روم خیمه بگویم شده کشته عمویم(۲) دلم تاب ندارد حرم آب ندارد علی خواب ندارد به تن تاب ندارد روم خیمه بگویم شده کشته عمویم(۲) دل از غصه کباب است روان اشک رباب است علی تشنه آب است نه سقا و نه آب است روم خیمه بگویم شده کشته عمویم(۲) به لب زمزمه بستم در خیمه نشستم عمو رفته زدستم ز رفتار گسستم بگو عمه حرم را زدند ابر کرم را عمو تاج سرم را ببین چشم ترم را روم خیمه بگویم شده کشته عمویم(۲) نه لشکر نه علمدار نه سردار نه سپهدار یکی نیست ز انصار به جز قافله سالار عمو تیر به دیده به مقصد نرسیده پدر قد خمیده حرم جامه دریده روم خیمه بگویم شده کشته عمویم(۲) https://eitaa.com/naghmehayeashurayi

#نوحه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام #کربلایی_غلامرضافغفوریان #آواز_افشاری #نوحه_سنتی هدیه شد بر خدا دو شاخه ی یاس من از بدن شد جدا دو دست عباس من یا اخا یا اخا،یا اخا یا ابوالفضل(۲) در حرم شعله زد بر جگرم اشک تو چه شده دست تو کو علم و مشک تو از تن پاک تو باغ گل علقمه بر تو صاحب عزا مادر من فاطمه یا اخا یا اخا،یا اخا یا ابوالفضل(۲) از حرم بر تو ای خفته به خون شیر من می رساند سلام اصغر بی شیر من اصغر از تشنگی آبی ندارد به چشم اهل بیتم دگر خواب ندارد به چشم یا اخا یا اخا،یا اخا یا ابوالفضل(۲) اشک خجلت مریز به پیش آل رسول نزد زهرا بود عذر تو گیرد قبول خجلم از تو ای ساقی اهل حرم که چگونه تن تو را به خیمه برم یا اخا یا اخا،یا اخا یا ابوالفضل(۲) https://eitaa.com/naghmehayeashurayi