eitaa logo
نهایت آرزوها۲
42 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
بسمه تعالی بنده با عنایت به الطاف الهی و استعانت از محضر خاندان رسالت سعی دارم اشعاری در مدح و مرثیه آن بزرگواران در این کانال قرار دهم،باشد که اعضا محترم از این اشعار استفاده نموده و با نظرات و انتقادات خود بنده را مشعوف نمایند. 🆔️ @Gholam_mb
مشاهده در ایتا
دانلود
شب رنگ خود سپرده به روزی پر از عزا بین دو رود شد عطش و تشنگی به پا گیرم یهود، یا که نصارا و ملحدند در بین امّت نبوی تشنگی چرا حال آنکه اوست زاده زهرا و هم علی اولاد و نور چشم رسول است، هکذا قمری میان یک قفسی مانده بی پناه جمعی قلیل مانده به دورش پر از صفا چون تک ستاره اکبر و، چون ماه هاشمی یا چون حبیب و حرّ پشیمان از خطا یا آن غلام، جون سیاهی که ماه بود سر روی پای حضرت عشقش شود فدا یک یک میان دشت، چو گلهای پَر پَرند لب تشنه کامیِ همگیشان بود نما آن سوی دشت، خولی و شمرند منتظر خورشیدِ عالمی کند اِجلاس از سَما تا حمله ور شوند به گلهای نَسترن غارت شود خیام عزیزان مصطفی سرها ی قدسیان همه بر نیزها ی دون خورشید و ماه دورو برش هم ستارها آتش به خیمگاه نبوّت دگر زنند در بینشان خلیل کند عمه جان صدا این رسم این جماعت بی شرم بوده است درب سرای خانه زهرا و آن فضا سیلی به روی، نیلی و غلها به دست و پا در شام و کوفه سنگ به طفلان بی نوا خورشید عالمین به تشتی و خیزران میمون پرست مست، بکن از خدا حیا این رسم روزگار بُود چون شبی سیه تا منتقم کند چو مَهی رویت از خفا عدل و عدالت علویمان به پا شود خورشیدِ پشت ابر به مادر قسم بیا دلسوخته؛ اول محرم ۱۴۰۳ @nahayate_arezoha2
در سوگ سلطان خراسان گُلدَسته ای که وقت اذان عشق می دمد در سُوگ آفتاب، دِلت می زند زمین حتی کبوترانِ حَرم شال بَسته اند بر گِرد گُنبد و همگی قلبشان حَزین دیدم صدای ناله دَرهای قَهوه ای با دودِ دستِ خادمِ دَر گفت اینچنین آری بسوز دَر غَم سُلطان دِل رَئوف حُرمت بدار اهل حَرم را تو بیش از این حُرمت بدار زائر زاری که آمده پابوس شاهِ خُفته دَر این مدفنِ غَمین زیرا نگه نداشت به صحرای کربلا کس حُرمتی برای حَرمهای مُرسلین حُرمت که هیچ جامه و انگشتری نداشت شاه زمین فتادهِ ی در خون زِ صَدر زِین جانها فدای غُربتِ شاهَنشهی غَریب سُلطان اَبَالحَسن زِ چِه رو هست اینچُنین تَن ها که هیچ، جان به فِدایش کنیم ما ایرانیان رضا به رضایِ تو نازنین ایران فدای مُلک خُراسانت ای رضا سلطان، تویی به حلقه ایرانمان نِگین دلسوخته؛ ۱۴٠۲ @nahayate_arezoha2
روزگاری عاشقی در بین گرگانی اسیر هوهوی زالو صفتها در بیابان بی نظیر چون شغال و لاشخور بر کسب روزی آمدند شاه را آورده اند کَفتارها از صدر زیر شاه تشنه، کودکانش وا عطش بابا عطش مَشکها خشکیده امّا بود سقایش دلیر آب در مَشک و به سوی خیمه گه او با امید تیغ بر بازو و مَشکش پاره از دنیاست سیر آخر او تنها امید کودکان تَشنه بود ساقی و سقا و در بین سپاهی او امیر شاه دستش بر کمر می خواند آنجا« اِن کَثَر» هم عَلمدار و برادر بود بر او هم وزیر چون عَلم افتاد روبه ها شدند گرگان هار آل پیغمبر به روی خاک و آنها بر حریر رأس خورشید و مَه و نجم است بر نی ها عَیان وای از این کوفیان، مردان فی الواقع صغیر دست و پاهایی میان غُل و زنجیر عَدو شرم بر آنان که گَشتند بعداز این ها سَر به زیر عدّه ای زن از اسد شب بهر دفن جِسمها جسمهای دفن گشته زیر خَرباری ز تیر وای از وقت ورود کوفه این شهر بلا رأسها بر نی، سر عباس چون ماه مُنیر دخت حیدر حیدری می خواند آنجا خطبه ای گفت این رنج و بلا در نزد ما باشد حقیر بعد هم در مجلس شومی پُر از شرب شراب باز کرد چشمان انسانهای پَست بی بصیر آه و صد آه و فغان و شرم از آن شهر شام شهر شومی که اهالیش همه در یک مسیر پای کوبی کرد و می خواندند زینب خارجی سنگ بر آل علی و شادمانیشان کثیر این بلا ها و مصیبت بارالهی از کجاست رأس آن باشد فراموشی اصحاب از «غدیر» بعد از آن هم از« سقیفه» غصب جای مصطفی آخرش جای کفن شد نور چشمش در حصیر لعن و نفرین خدا بر ظالم و ظلم و ستم از ازل تا صهیونیسم و قتل و کشتار اخیر دلسوخته؛ محرم ۱۴٠۳ @nahayate_arezoha2
بوی حسین و اربعین حسینی چه با صفاست عشق نبی و آل علی عشق ماسواست
فاطمیه حزن و اندوه و غم و درد و فغان فاطمیه غصب و مظلومیتش هر دم عیان شیر در بند و گلی بی خوار پر پر پشت در کاش آید منتقم گیرد تقاص از ظالمان