#روز_جـوان_مبـارک
ماه شعبان است و شادیها بسی برپا شده
آسمان شهر پیغمبر عجب زیبا شده
نوگلی زیبا چو احمد پا نهاده در جهان
هستی از این گل مثال باغ در رؤیا شده
غیر طاها او شبیه عیسی مریم بُوَد
جَدّ ایشان عیسوی و مادرش لیلا شده
او اذان گوی حسین است در زمین کربلا
این اذان را ارث برده تا چنین شیدا شده
نام نیکویش بود همنام بابای حسین
بهتر از نام علی کی در جهان پیدا شده
روز میلادش مبارک بر جوانان وطن
نام این روز جوان لطفی است بر آنها شده
با زبان اَلکنم کِی وصف ایشان را کنم
او ز حیدر ارث برده که چنین رعنا شده
"دلسوخته"
11شعبان1399
@nahayate_arezoha2
افقـی روشن
یازده خورشید تابان ، یازده نور وَلا
آمدند از بعد خورشیدی پُراز عشق و صفا
ابرهای تیره هریک را رُبودند از سَما
تا شود تاریک و بی معنا همه مُلک خدا
لیک رحمت بعد رحمت، نور آمد بعد نور
تا که آمد منجی آل محمد(ص) چون بُلور
ناز دانه همرهش جاءالحقی آورده است
با ظهورش می شود باطل به واقع خوار و پست
سجده بر معبود خود بعد تولد واقعیست
لرزه بر اندام ظالم جز به قائم کار کیست؟
مَحو گشته در افق این نور مُطلق سالهاست
گرمی اش از پشت ابر تیره برما برملاست
گرم گشته ، قلب های شیعیان از این حضور
چارده قرن است تَرک،هرگز نخورده این بلور
حال ما در ابتدای قرن نو پُر از امید
تا به چشم خویش بینیم نور آن ماه سپید
آید و تکیه زَند بر درب کعبه آن هُمام
می شود تاریکی و ظُلمِ در این عالم تمام
وعده ی حق است و میگردد به زودی آشکار
می شود دنیا پر از عَدل علی و عِطر یار
عاشقان مژده که این پایان هِجر و وَصل ماست
قرن نو آغاز عشق ، پایان هر درد و بلاست
"دلسوخته"
نیمه شعبان ۱۴۰۰
@nahayate_arezoha2
امـام رضـا(ع)
گنبد زرد و طلایت یا رضا
آرزوی هر غریب و آشنا
دردمندان سویتان پَر می زنند
پنجره فولادتان عین شفا
بس رئوف و مهربانی جانِ جان
پر زنند دور ضریحت بی هوا
هر کسی از هر کجایی آمده
درد دلهای همه بی انتها
خوب می دانی شما درد همه
مرهم و درمانی ای شمس الضحی
روسیاهان با امیدی آمدند
ضامن آنها که باشد جز شما؟
جان آقا جان جوادت جان من
ضامن من هم بشو در آن سرا
نیک می دانم بفرمودی عزیز
ضامن زوار هستم در سه جا
وقت جان کندن و در هنگام قبر
سوم آن هم یقین روز جزا
مژده ای بهتر از این دیگر کجاست
خوش به احوال تمام زائرا
این حرم جنت بود روی زمین
صاحبش آقا علی موسی الرضا
"دلسوخته"
شعبان ۱۴۰۱ حرم رضوی
@nahayate_arezoha2
ولادت امـام حسن مجتبـی(ع)
نیمه ماه صیام امد زمین نورازسما
کرد روشن خانه اقا علی مرتضی(ع)
ازکرامات خدا امد کریم اهلبیت
عالم و ادم بداننداوست سبط مصطفی(ص)
سرورزنهای عالم مادر او فاطمه(س)
باب او هم اوصیا را سروراست هردو سرا
سروراست اوبااخی اندر جنان برهرجوان
شان او باشد چنین در بین کل انبیا
ای غلام گیراز کرامات کریم اینک کرم
خواه باشداو شفیعت ان جهان روزجزا
برنبی و بر علی و فاطمه(س) هردم سلام
صدسلام ویژه بر مولود این شب مجتبی(ع)
بادروشن چشم مهدی (عج)صاحب عصروزمان
کاش ایدتا کندجشن عمویش اوبه پا
غم مخورشیعه بیایدصاحب ما زود زود
باقدومش می کند این زخم هجران را دوا
"دلسوخته"
@nahayate_arezoha2
مــاه ضیافت
زسوی آسمان بشنو ندای ربنا آید
دراین ایام نورانی نداها از سما آید
همه جن و ملک در حال تسبیح خداهستند
شده ماه ضیافت رحمتی بی منتها اید
کلام حق شده نازل به هنگام سحرهایش
برای احمد مرسل یقین پیک خدا آید
چه زیبا آن شبی را که بود بهترز صدهاماه
شب قدر است بدان قدرش که لطفی بر شما آید
بیا ای بنده شو مهمان خوان و سفره معبود
پذیرد بنده ای را که فقط بی ادعا آید
بگیر دست تهی دستان غلام در ماه مهمانی
نوازش کن یتیمان را که بویی از وفا آید
ببخشد رب گناهانت بگردی پاک در عالم
چو آن طفلی که از مادرکنون در این سرا آید
"دلسوخته"
@nahayate_arezoha2
غدیرخــم
خم عجب جایگهی،جایگه عشق و صفا
عشق آنجا پر و بالی،به زمین نه به سما
خم شده مأمن و مأوای همه عاشقها
علی آنجا بگرفت است مدالی زیبا
دُرّ عالم ز خداوند به خم فرمان یافت
گشت کامل همه ادیان الهی یکجا
کاروان پاک و مصفّا ز صفا برگشته
شاهدی بر همه اعمال، و فرمان خدا
پنجه انداخت نبی،دست وصی بالا رفت
خم ازآن پس سند شیعه شد و اهل ولا
یاربا یاور یاران علی باش و علی
بنما خشم و غضب غاصب و هم اهل جفا
این دعا کرد نبی بهر وصیش به خدا
بنما شاد خدایا دل مولا از ما
"دلسوخته:۱۴۰۱/۴/۲۱"
@nahayate_arezoha2
عیـدمبـاهلــه
آفتاب عالم افروز حجاز
نفس و جانرا کرد با خود سرفراز
همرهش دردانه و فرزندها
بهر نفرین سوی رب بی نیاز
سوی دیگر عده ای اهل کتاب
از مسیحی ها ولی با دید باز
هوشیار و حق شناس و حق گریز
ساز خود بهر نبی مان کرده ساز
لحظه موعود ایشان چون رسید
دیدبانی دید و گفت بر قوم راز
حق یقین با احمد است ای دوستان
آمده با نفس و دختش بینمان
همرهش دردانه ها آورده است
چهره ها چون ماه هستند دُر نشان
می شویم خوار و همی پست و ذلیل
گر برند بالا ایشان دستشان
قبل هر نفرین و هر عکس العمل
می شویم جمله مطیعش بی گمان
گشت عید این روز بهر مسلمین
حق و حقانیت مولا عیان
حال بعد قرنها هم عده ای
می زند ناکوک هر دم سازشان
کرده اند انکار در حرف و عمل
آخرین منجی حق صاحب زمان
لیک می گوئیم با صوتی بلند
ابن مولامان علی چون جدشان
در کنار کعبه آن بیت عتیق
می درخشد چون نگینی بس عیان
تا دوباره سر فرو آرند زیر
ناکسین و مارقین و منکران
وعده حق است و آید زود زود
شیعه شاد و قلب شیطان در فغان
"دلسوخته"
@nahayate_arezoha2
غنچه ای بود به باغی و به دورش گُلها
همه خوش بو و دِلارا ،قشنگ و زیبا
باغبان بود چو خورشید پُر از نور و امید
قلب او پاک و همی پُر ز الطاف خدا
نسل او پاکترین نسل در این عالم بود
باب ایشان علی و فخر تمان نُجَبا
مادرش فاطمه و اُمُ اَبیهای نبی
شد فدایی ولا حوریه ی این دنیا
باغ شاداب حسین تشنه شد و پژمرده
آب بسیار ، ولی دشت یقین دشت بلا
غنچه پژمرد و نشست بر کف دستان پدر
گَشت پَر پَر پَس تیری ،سرگُل گشت جدا
قبل از این غنچه ،بَسی سرو به خون غلطیدند
باغبان هم پس از این رفت به دیدار خدا
باغ شاداب حسین زار و شده پژمرده
سر خورشید جدا گشت خدایا ز قفا
سر خورشید به نی ماه به دورش رخشان
نجمها بر سر نی همرهشان واویلا
سروها بی سر و زیر سم اسبان بودند
کودکانی همه محزون و همه بی بابا
تازیانه به کف دست عدو جای گرفت
تن اطفال حسین نیلی و غُل بر پاها
آه ، از گردن سجّاد شده خون جاری
روی یک ناقه لنگ جای بدادند او را
گشت بی محمل و بی کس خدایا زینب
بی برادر شد و شد سنگ صبور آنها
جای هر طفل بخوردست کتک از عُدوان
چه کند هست یقین قافله سالار آنجا
وای و صد وای چو بُردند به شام و کوفه
می زدند سنگ به دخت علی آن شیر خدا
مجلس می، شراب و سر مَحبوب به تشت
خیزران بر لب و دندان عزیز زهرا
پس از آنهم شده محبوس به یک ویرانه
نیمه شب خواست رقیه، خدایا بابا
چون بدید او سر بابا پُر خاک و پُر خون
کرد ناله و همی گفت ز ظلم اعدا
گفت بابا شده گوش همگیمان پاره
تن عمه کبود است زِ ظلم اینها
دامنم سوخت پدر،خار به پاهایم رفت
جای دستان عَدو هست به رویم بابا
دُر و دُردانه جدا گشت به ناگه از هم
کرد پرواز رقیه ز خرابه به سَما
ای خدا خانه ظالم نما تار و خراب
پُر نما دوزخ خود را از این ظالمها
دلسوخته: محرم۱۴۰۱
@nahayate_arezoha2
ولادت حضرت زینب(س)
اسوه ی صبر و منوّر بیت نور
شاد زهرا و علی از این حضور
با وفاتر زآن نیامد خواهری
جلوه ی زیبای عشق و بس صبور
خواهری بهتر ز مادر بوده است
کوثری باید، کّز اوگوهر ظهور
از بیانش صوت حیدر شد بلند
چشم های هرزه زایشان گّشت کور
آبروی هر پرستار است او
زینب آمد; آدمی بهتر ز حور
دلسوخته؛ آذر1401
@nahayate_arezoha2
#زینب #صبور #پرستار
تبریک به پرستاران زحمتکش
ناموس خلقت
آه که فصل بهآری شد خزان
ظلم بر ناموس خلقت در عیان
روی گلبرگ شقایق گشت زرد
ضربه ای بر دست و بازو برد جان
گشت نیلی و ورم بازوی گل
نقش بر روی زمین شد بی گمان
آمدند بر لانه اش آتش زدند
نیش مسماری بکرد پهلو نشان
گشت گل مابین یک دیوار و در
سقط شد دردانه اش در این مکان
ناله ی ریحانه از دل شد برون
وا محمد رفت سوی آسمان
قد لاله خم شدو فرتوت گشت
پیر غمها بود و بانویی جوان
قامت گل روی بستر آرمید
دست حیدر بسته بودند آن زمان
با وصیت قلب حیدر زخم زد
یا علی قبرم ز خلق گردان نهان
کودکانم را پرستاری نما
چون یتیمی می برد زایشان امان
یاس خوش عطر نبی در زیر خاک
اف به روی دشمنانش در جهان
زاین غمش سوزد بسی (دلسوخته)
بر سقیفه لعن،لعنی بس گران
لیله القدر نبی مخفی شده
حتم حجت آید آن گردد عیان
دلسوخته: آذرماه1401
#ناموس
#ریحانه
#سقیفه
#حیدر
#دلسوخته
#مسمار
#سقط
#یاس
@nahayate_arezoha2
جمادی آمد و جمع گل و پروانه یکجا بین
میان بوستان آن، مهی زیبا تر از پروین
میان بوستان آن، دُری رخشان درخشیده
دُر است از شمس زیباتر میان غنچه خوابیده
ملائک پاسبانند و به دور بسترش چرخند
خدیجه شاد و مسرور و گلش دائم زند لبخند
هراز گاهی پیمبر بوسه بر گلبرگ ها می زد
نگه بر کهکشان ها و خدایش را ثَنا می کرد
چرا که رب به پیغمبر ببین کوثر عطا کرده
میان جاهلیت ها خدا دختر عطا کرده
نه یک دختر که حضرت مادر باباست در دنیا
مبارک مقدم بی بی، بود دُردانه ای زیبا
همی زهراست بی بی جان زکیه یا که مرضیه
وایشان طاهر دنیاست انسیه و راضیه
محدث بوده و نام قشنگش فاطمه بودَست
ولیکن حوری دنیاست کنیزش آسیه بودَست
ز عصمت هرچه گویم بهر کوثر باز کم گفتم
فقط تنها زن معصوم در این دنیا که من جستم
چو مریم بهر ایشان مائده از آسمان آید
خدا درهای رحمت را بجز او بر که بگشاید
همی صحبت کند او در رحم با مادرش گه گاه
انیس و مونس مادر شده این دختر آگاه
به روز حشر ایشان قبل پیغمبر کند حرکت
چرا جَنت به دست حضرت زهرا کند برکت
پیمبرها همه عرض ادب در خدمت بانو
همه دانند اینگونه مقامی را به نزد هو
خدا داند که ایشان بوده قلب حضرت طاها
فداها و ابوها نیست در اوصاف او یکجا
عجب سنگین تر ز اینها ولیش خالق یکتاست
و او دردانه ی خالق چه در دنیا و در عقبی است
چو پا بنهاد در دنیا بکرده سجده بر خالق
روایتها ز سنی هاست کند دشمن ز اینها دق
شفیع ما گنهکاران که باشد غیر بی بی جان
فدای عترت پاکش تمام هستمان و جان
به جنت کی نهد پایش به وقت بی کسی ما
بدانیم قدر این گوهر بود او حضرت زهرا
دلسوخته: دی ماه 1401
#جمادی
#خدیجه
#کوثر
#زهرا
#سنی
#جنت
@nahayate_arezoha2
با نام خدا به سینه ها گل بزنیم
در ماه رجب به آسمان پل بزنیم
با خواندن قرآن و نماز و روزه
هر دم به خداوند توسل بزنیم
به به شب عید مبعث آمد صلوات
بر خاتم و نور حق محمد صلوات
خواهی چو شوی همنشینش به بهشت
بر فاطمه و علی و احمد صلوات
دلسوخته: بهمن۱۴۰۱
@nahayate_arezoha2
مبعث
در سکوت و جهل شبهای حِجاز
غارٍ کوهی کرد افشاها زٍ راز
میزبان بودم ز نوری از زمین
شاهد حمد و ثناهایی حزین
روزها در صُوم و شبها در سُجود
لطف حق از آسمانها می ربود
تا« هُبوطِ» نور دیدم درخودم
پیک حق و میزبانم دَم به دَم
بحث بر اینکه بخوان با نام او
از« عَلَق» انسان پدید آورده «هُو»
لرزه بر اندام «احمد» مُستدام
اُمّیَم هرگز نخواندم این کلام
باز گفتا پیک حق« اِقرأ» بخوان
عِلمتان افزون شده از هر بیان
تو رسول درگه حق گشته ای
ای حبیب حق شما وارسته ای
دین حق احیا نمایی در زمین
حال کن حرکت تو ختم المرسلین
باز احمد را بشارت که علی
بعد تو در دین حق باشد ولی
باب اولادت و هم شویِ بتول
یاور دین خداوند و رسول
از ازل نام علی همواره هست
یاور «نوح» و شفیع «آدم» است
یار «ابراهیم و موسای کلیم»
یاور «ایوب» در ظلمت و بیم
همدم «خضر» است و هم راز شماست
این صفتها از علی مرتضاست
بین شک و شُبه بود و در خیال
صوت سنگ و صخر ه ها می داد حال
تو رسول و هم حبیب حق شدی
در میان خلق قطعأ سرمدی
بعد از این بشنو ز گفتار علی
نور حق آمد به بیتش منجلی
با خدیجه شرح حالاتش که گفت
جمع گشتیم زیر این بیرق نخست
بعد هم یار و مددکار نبی
در تمام عرصه های زندگی
جان فدایش کرده در« لَیلُ الْمَبیت»
مشکل خندق به دست من گسیخت
«اَمر» را از روی اسب انداختم
همچو شیران بین میدان تاختم
تا که دین حق کند محکم نبی
بعد هم خالی ز هر دلواپسی
دولت حق شد جهانی بعد از آن
شرک و بت از بین مردم شد نهان
جملگی یکتا پرست و حق گرا
گشت پایانی بر آن شام بلا
روز مبعث گشت عید مسلمین
خار در چشمان این مستکبرین
حق مبعث ای خداوند جهان
منجی خود را در عالم کن عیان
دشمنان نابود و نِی در این حیات
بر نبی و اهلبیتش صلوات
دلسوخته: بهمن ۱۴۰۱
@nahayate_arezoha2
شعبان المعظم
ز شعبان می وزد بر جان نسیمی شاد و روح افزا
چه عِطری بوی گلهایی رساند بر مَشام ما
زِ عِطر ناب این گلها دلم مست و هوایی شد
مُعطر از پیمبر، وه بیاراید بَسی دلها
به سوّم سوّمین نور هدی آمد به« بیتُ النّور»
حسین آمد حسین آن کشتی امن است در دریا
حسین مأوا و هم معشوقه ی دلهای غم دار است
حسین فانوس بی همتا بُوَد در ظلمت دنیا
حسین است سرور جنت، بُود از نسل پیغمبر
حسین فرزند حیدر باشد و هم زاده ی زهرا
ادب بنگر که حتی در ولادت هم ادب کرده
«ابالفضل» آمده یک روز بعد از سرور و مولا
طبیب دردمندان است و درمانگر به هر دردی
لقب «باب الحوائج»، یا که مهتابیست در شبها
گل خوشبوتری دیگر، نماد عبد مسجودی است
همی« زین العباد» و یاوری بر« زینب کبری»
به وقت شام و کوفه یاور و همراز او بوده
نماد استقامت، کوه صبری بین این اعدا
بسا قبل از مه نیمه، گل خوش مَنظری آ مد
علیِ اکبر مولا شهنشاهی است بی همتا
به دستش تیغ حیدر، ارث برده او شجاعت را
و صد حیف از چنین شه زاده که مانده است در صحرا
چو شعبان می رسد بر نیمه بینی تو دو قرص از ماه
یکی در سامره رَخشان و دیگر هست در بالا
خدا داند که ماه خانه نرجس درخشان است
همی خوش سیرت و خوشبو و مهتابی است بس زیبا
به بازو آیه ی «جاءالحق» و هم سجده بر معبود
میان کل نوزادان دنیا هست بی همتا
ولی ابری سیه روی چو ماهش را بپوشانید
هزار و سیصد و اندی بُوَد در سایه ها تنها
ولیکن حال دیگر فجر نزدیک است ای یاران
فرج آید و صد البته با خود می برد غمها
عدالت ارث حیدر گستراند در میان خلق
جهان فرتوت گردیده شود با حضرتش بُرنا
فقط مانده بیایند سیصد و اندی ز مَه رویان
سپس مهدی گشاید رو، به دستش بیرق طاها
خوشا بر حال هر کس که ببیند آن مه زیبا
چرا بهتر بُوَد ایشان از این دنیا و «ما فیها»
خدایا کن فرج نزدیک، ببر غم از دل شیعه
بیارا این جهانت را به عِطر و بوی ریحانها
بده بِرکت به شعبانت که عِطرش مستمر گردد
ز دست پیر فرزانه رسد بیرق به« مولانا»
دلسوخته: شعبان 1401
@nahayate_arezoha2
بوی عطر و عود و عنبر بوی مشک و بوی یاس
در فضا پیچیده گویا جنت آمد بین ناس
شور و شادی و شعف سرمستی و سر زندگی
می تراود روح انسان می کند این درس پاس
درس رسم سادگی و درس ایمانی قوی
باوری با روی کردی جامع و جمع حواس
جمع باید جمعه ها با هم دعای ندبه خواند
اشک و آه و سوز از دل همچو جمعی در کلاس
تا بیاید جمعه موعود و مولا از خفا
عید و عدل و هم عدالت نیست جز آن روز خاص
نیمه شعبان همان سر فصل خاص عاشقی است
از تولد تا ظهور« عجل ولیک» بی هراس
دلسوخته: اسفند۱۴۰۱
@nahayate_arezoha2
هدایت شده از نهایت آرزوها۱
عید آمد و عطر رمضان پیچیده
بر شاخه خشک نسترن خندیده
نوروز قشنگ و این بهار قرآن
سرمست کند هر آنکسی بوئیده
نوروز باستانی و بهار قرآن مبارک
هدایت شده از محسن بیگی
یا کریم و یا کریم و یا کریم
ای حسن جان آیت حی رحیم
مثل بابا مهربان و بی نظیر
شب نمودی سیربسیاری یتیم
مادرت ام ابیها مهربان
بارها بخشید اموالی عظیم
کیست چون ایشان که درلیل الزفاف
هدیه داده جامه اش همچون نسیم
بوده این بخشندگی در خونتان
چون خدیجه که نکرداست هیچ بیم
مال خود بخشید در راه خدا
در کنار مصطفی او شد سهیم
جان این عالم فدای جملتان
کاش گردی ضامنم تا آنکه سیم
دلسوخته: فروردین۱۴۰۲
@nahayate_arezoha2
روز دختر(1)
آسمان زیباست، نجم از ماه برترآمده
در سرای آل طاها باز کوثر آمده
زینب ثانی است ایشان یار و غمخوار ولی
این گل زیبا از انوار پیمبر آمده
چشم موسی گشت روشن اینچنین ماهی چو دید
چشم زهراباز روشن تر که اختر آمده
تحفه ای امشب بگیریم از علی موسی الرضا
چشمشان روشن چنین دردانه خواهر آمده
دختران شیعه می بالند در این مَه چرا
اولِ این مَه به نام روز دختر آمده
دلسوخته
@nahayate_arezoha2
روز دختر(2)
برکت خانه مرد است به دنیا دختر
چون گلی قرمز و زرد است به دنیا دختر
رحمتی ناب فرستاده خدا بر انسان
یاور روز نبرد است به دنیا دختر
ناز او را که کشد جز پدرش در دنیا
گرمی هر شب سرد است به دنیا دختر
غم بابا که خورد بیشتر از او به جهان
مرهمی بر همه درد است به دنیا دختر
حضرت عشق بخواند، دختر خود را مادر
بهترین تحفه به مرد است به دنیا دختر
مثلی ناب به قم فاطمه معصومه(س)
بنگرش خوب چه کرده است به دنیا دختر
دلسوخته
@nahayate_arezoha2
عِطر رضـــــــا(ع)
گشته خوش بو و معطر شهر ما
از شمیم و عِطر آقامان رضا
عِطر ناب هشتمین نور ولا
آمده با خادمانی بی ریا
ما همه مسرور و شادیم ز این سفر
عشق ماها خاندان مصطفی
این قدوم پاکتان بر چشممان
چون تبرک گشته در صحن و سرا
سروران ای خادمان بو الحسن
خوش سعادت تر نباشد از شما
صبحتان را با سلامی بس قشنگ
خدمت آقا و آن شمس الضحیٰ
شب به هنگام وداع پای ضریح
می کنید عرض ارادت بارها
لیک ماها دور و محرومیم از آن
تا ببوسیم قبر شاهی با صفا
قلبمان همواره پَر پَر می زند
کی کند آقا نظر بر این گدا
راهی مشهد شویم ما بی دریغ
گرچه هستیم رو سیاهی آشنا
لیک دانیم هست آقامان رئوف
مهربانی بی مثال و با وفا
وعده داده هرکه دیدارش رود
او سه جا آید کند وعده ادا
لحظه جان دادن و دوم به قبر
جای سوم بر صراط یوم الجزا
جان عالم جمله قربان تو باد
هشتمین خورشید تابان ولا
از خدا خواهیم هر چه زودتر
ماشویم مهمان ابن مرتضی
چشممان روشن به دیدار ضریح
قلبمان پروانه ای در آن فضا
چون کبوتر ها کند آنجا طواف
حج مسکینان شمایی این سرا
باز خواهم از خدا جان رضا
کشور ایران بماند پا بجا
دشمنانش خوار گردند و ذلیل
رهبر ما زنده باشد سالها
تا کند قائم در این عالم ظهور
عدل آید جای این ظلم و جفا
دلسوخته؛
@nahayate_arezoha2
کریمه آل الله
ایرانیم و شیعه و دل سوخته ام
بس چشم به درگاه کَرَم دوخته ام
چشمم به کرامات شما بی بی جان
شمع دل خود به عشقت افروخته ام
خورشید سفارشت بسی بنموده
باب و پسران حضرتش فرموده
تا آنکه به پابوس بیاید شیعه
ای ماه به قم قدومتان بر دیده
هجرت بنمودی و مسافر گشتی
الحق که مسافر الی الله هستی
از بهر زیارت برادر نه شما
از بهر ولی نموده ای ایران پا
حسرت به دلت نماند بی بی جانم
این نکته به قطع و حتم من می دانم
آنکس که گذارد، جسمتان را در گور
بوده است سواری که بیامد از دور
او بوده همان یوسف دور افتاده
آه از جگرش ز هِجرتان سر داده
با دست مبارکش لحَد را می چید
عطر علوی از او در آنجا پیچید
او بود همان ولی و عشق تو رضا
قم گشت ز مقدم تو و او زیبا
ز آن پس شده قم مدینه اهل صفا
یک شهر پر از عالم و علمی زیبا
قم گشته ز مقدمت چراغی روشن
تا نور ببخشد به تمام گلشن
یا آنکه بود چشمه ای از آب زلال
سیراب جمیع تشنگان در هر حال
برخاست ز قم جماعتی بس دیندار
هم مجتهد و حافظ دین و بیدار
اینها نبوَد بجز عنایات شما
صد جان چو من فدایت ای اخت الرضا
بی بی بنما عنایتت بر حالم
پر از گُنه و ز دشمنت بیزارم
دانم که شما کریمه ای بی بی جان
از لطف نما شفاعتم در دو جهان
من خادم ارباب بگردم اینجا
هم خادم و همراه بمانم عقبیٰ
جانم به فدای کرم آل الله
بر ماه به قم کریمه ماشاالله
دلسوخته؛
@nahayate_arezoha2
مه و خورشید ایران
خراسان تا به قم، قم تا خراسان
صفایی دیده ام چون صوت باران
چو شبنم روی گلبرگی نشسته
به ماه ذی القعده در بین یاران
صفا و بوی عطری از رسالت
کند روشن دلت با نور ایمان
مهی زیبا به قم اجلاس بنمود
و شد سر منشأ علمی فراوان
به زیر سایه اش عالِم گرفته
علومی جامع از تفسیر قرآن
کنار دختر موسی ابن جعفر
شنیدم هاتفی می گفت از جان
خدا زیباتر از خورشید دارد
به مشهد روز و شب باشد نمایان
امام هشتمین این نور دیده
تمام برکت میهن از ایشان
خدا منت سر ماها نهاده
مه و خورشید خود داده به ایران
دلسوخته: خرداد۱۴۰۲
@nahayate_arezoha2
شهادت جواد الائمه (ع)
بار دیگر شیعیان محزون شدند
در غم ابن الرضا دل خون شدند
دختر مأمون ملعون حیله کرد
بر غذایی زهر و بر وی پیله کرد
او به دستور سگی چون معتصم
تازه کرد داغ جگر سوز دلم
پس مثال جعده در قتل حسن
او خیانت کرد و گردیدند دو تن
این دو در عالم بگشتند رو سِیه
هردوشان کُشتند امامانی چو مَه
بعد مأمون معتصم حاکم بگشت
تخم کینه در دل سنگش نشست
هر چه عرصه تنگ می شد بر جواد
بیشتر مِهرش به دلها می فتاد
شیعه بر ایشان ارادت می نمود
معتصم از این ارادت ذِله بود
همچو مأمون حیله هایی شوم داشت
هرچه کرد نزد امام جایی نداشت
تا بدانجا که به قتلش رو نهاد
أُم فضل را وعده ای بسیار داد
أُم فضل هم که خلیفه زاده بود
خورد فریب آن لعین را زود زود
بعد اطعام از غذای آن لعین
زرد گردید چهره آن شاه دین
مدتی بعد شد شهید آن نازنین
در غمش خون شد دل اهل یقین
آمد از شهر پیمبر اِبن او
خواند نماز بر باب خود آن ماه رو
دفن شد با احترام مولا جواد
بهر او ماتم گرفتند در بلاد
گرچه ایشان در غریبی شد شهید
جسم نازش سُمِ اسبان را ندید
حنجرش را خنجری کِی بوسه زد؟
باد زلفش را به نی کِی شانه زد؟
جسم نازش بوریا هرگز ندید
بهر انگشتر که انگشتش بُرید؟
صد هزاران جان فدایت یا حسین
نیست روزی همچو روزت نورعین
دلسوخته؛
@nahayate_arezoha2
عید قربان
عید قربان روز قربانی به حق منظور شد
عید قربان روز شرم دشمنی مغرور شد
بندگی در راه حق با کشتن نفس درون
عید قربان دشمن دیرین آدم کور شد
رفت ابراهیم قربانگاه و شد تسلیم حق
دست اسماعیل بست و قلب او پر نور شد
خنجر خود را کشید و بر گلوی گُل نهاد
چون گُلش پَرپَر نگشت از امر حق معذور شد
بارها بُرد و گلوی نازکش را لمس کرد
عاقبت بر سنگ زد، خنجر ز دستش دور شد
ناگهان آمد زمین پیک خدا (جل و علا)
گوسفندی فربه هم بر ماجرا مامور شد
گفت ابراهیم، پیروزی تو مقبول شد
حق بفرمودست ابراهیم ما منصور شد
اینچنین شد سرافراز و رو سفیدی سربلند
از پس این ماجرا آن مرد حق مسرور شد
پس بدان قدرش غلام این روز پر از ماجرا
عید قربان هم به قربانی نفس مشهور شد
بارالهی عفو فرما بندگان نادمت
هرکه بخشیده بگشت او هم دلش مستور شد
دلسوخته؛
@nahayate_arezoha2
#باقر
امشب شب شهادت مظلوم باقر است
او پنجمین امام شیعه و از آل طاهر است
گر خوب بنگری به شکافنده علوم
او بر قتال کرب و بلا نیز ناظر است
او زاده علی پسر شاه کربلاست
او کودکی اسیر به چنگال کافر است
او دیده تازیانه دشمن به عمه ها
او راس جدّ بدید که در خون شناور است
او شاهد است و دیده که باباش به بند بود
در مجلس یزید پلید او دلاور است
او کودکی سه ساله به سن رقیه بود
آنجا که عمّه زرد و چو گلبرگ پرپر است
امشب ببست بار سفر باقر العلوم
او کشته هشام ستمکار جابر است
می خواهم از خدا که شوم من غلام او
هر آنکه گشت نوکر ایشان چه فاخر است
🎶دلسوخته
•┈•❀@nahayate_arezoha2❀•┈•
تولد آقا جان امام علی النقی (ع)
فلک بار دگر دُردانه آورده
براین عالم دُری شاهانه آورده
به دامان سمانه نور تابان است
ز دامانش گُلی در خانه آورده
مُنوّر از وجودش خانه عصمت
جواد امشب گُلی فرزانه آورده
بود نامش علی چون جدّ مظلومش
زمانه بولحسن رندانه آورده
الهی من شوم پروانه بر قبرش
دو گُل رَبْ در حَرم جانانه آورده
دلسوخته؛ ذی الحجه۱۴۰۲
@nahayate_arezoha2
شاه ولایت
امیرالمومنین حیدر،که او داماد پیغمبر
مثال شیر در لشکر،فرود آرد در خیبر
نشاند مشرکین برجا،زند کوس ان الحق را
که من شیر خدا هستم،نه در اینجا و در هرجا
ولی در خرقه حاکم،شوم من چون ابولقاسم
زهی مردم نفهمیدند،حق با اوست نه با ظالم
به روز دفن پیغمبر،نمودند غصب حقش را
بیا زهرا ببین مولا چه تنها گشته در اینجا
ولی مولا به شب هنگام،با زهرا و فرزندان
نمود اتمام حجت بر تمام قوم و بر یاران
نمودند عهد با مولا،در آن شب شاهدش زهرا
ولی فردا نیامد از چهل جز چار بر آقا
خلیفه از پی آقا،فرستد چند بی پروا
زنند آتش در بیت انیس و همدم مولا
نکرده شرم آن ظالم ز روی خانه طاها
چرا که پشت در زهرا،نشسته مضطر و تنها
به مسجد می برند او را،به گردن ریسمان دارد
برای حفظ دین حق،عجب صبری نهان دارد
به پای منبر ظالم،به زیر تیغه شمشیر
نکرد بیعت به باب دل،علی آن مرد با تدبیر
ولیکن رفت در منزل،ولی دارد غمی آقا
برای رفع غم مولا،نوسید مصحفی یکجا
به شبها می رود مولا،به سوی چاه در صحرا
زند ناله سرش در چاه،چرا که هست او تنها
ز سوی روم و ایران گاه گاهی قاصدی آید
ولی باید علی باشد که پاسخ را بفرماید
ابوسفیان بد کینه شبی آمد سوی مولا
بیا بیعت نما حیدر،کنم غوغا کنون اینجا
ولی مولا نماید حیله آن مرد را خنثی
برو ای پیرمرد اکنون نباشد موقع بلوا
دو سال از رحلت ختم رسول آخرین بگذشت
در آن اوضاع ، ثانی جایگاه اولی بنشست
به زیر پا نهاد او چند از احکام پیغمبر
نگوئید جمله "حی علی خیرالعمل" دیگر
برای حل هر مشکل روند سوی علی مردم
چرا جز او نمی باشد چنین قاضی در آن هنگام
عمر گوید به مردم گر نباشد شوهر زهرا
شوم اندر قضاوت بین مردم حاکمی رسوا
بگوید عایشه مردم که حیدر بهترین باشد
اگر شک کرد انسانی بدان او بدترین باشد
بکرده نقل سلمان از نبی یا کز رسول حق
که باشد صاحب سرم در این دنیا علی الحق
ابوذر از برای حیرت مردم چنین گوید
اگر امر ولایت بر در بیت علی باشد
اگر حق تقدم در ولایت جای خود گیرد
خدا از هر طرف نعمت برای مردمان ریزد
ولی افسوس و صد افسوس مولا رنجها برده
به خانه بیست و پنج سال است که تنها غصه می خورده
ز بعد کشتن عثمان،روند سوی علی مردم
بیا حیدر نما بیعت،که کرده اشتباه این قوم
بگفتا شیر حق مردم که من شیر خدا هستم
به راه و رسم شیخین هیچگونه دل نمی بندم
بود قرآن و پیغمبر مثال روشن را هم
بجز آن دو دگر از هیچ کس پندی نمی خواهم
ولی افراد دنیا دوست،ز عثمان می خورند افسوس
که او اموال بیت المال را می کرد منحوس
به نزدیکان و فامیل هر چه کردند خواهشش می داد
یکی در هم،یکی را او هزاران در همش می داد
ولی مولا نماید شمع بیت المال را خاموش
عقیلش را ز غالی تا بیاید بر سر او هوش
ولی افسوس یاران قدر مولا را ندانستند
سوار بر اشترو بر جنگ با آقا کمر بستند
ز بعد فتنه آنها بشد جنگی دگر بر پا
ولی این دفعه نادانان همه باشند ز شامیها
بکرده جنگ با آنها علی یکسال بی پروا
به هنگام ظفر شیطان،بکرده خدعه با آنها
بگفت با لشکر شامی،کنید بر نیزه قرآن را
که یاران علی باور نمایند خدعه هامان را
به هرصورت بشد نیرنگ او،کاری که او می خواست
ابوموسی بشد مغلوب ،چرا که پیری بی تقواست
همانانی که بر مولا چنین ظلم و ستم کردند
خوارج گشتن و بر مرتضی جنگی عَلَم کردند
ولی در جنگ با شیر خدا مغلوب گردیدند
برای کشتنش شمشیر زهرآگین بسائیدند
سحرگاهان به مسجد شد برای کشتن آقا
که او فرزند مُلجم باشد و اشقی ترین اعدا
به نامردی بزد شمشیر زهرآگین سر مولا
بگفت"فزت و برب الکعبه"از دل آن زمان آقا
شود صد جان مثل من فدایت ای شه عالم
بفرمودی حسن جان مهربان باش بر سگ ملجم
اگر عمرم به دنیا باشد و ماندم در این دنیا
ببخشم ضارب خود را اگر چه باشد او اعدا
ولی چون روحم از جسم برون شد ساعتی دیگر
فقط یک ضربه کافی باشد و نه ضربتی دیگر
علی جان،امت شیعه بگردیدند بی سرور
بدا بر حال مسکینان که گردیدند بی یاور
ببین اطفال بی بابا زهر سو شیر آوردند
یتیمان بر در بیتت برایت ضبحه ها کردند
چو می دانند آنها بار دیگر بی پدر گشتند
تو بودی بهترین حامی،دگر بی بال و پر گشتند
علی سوی خدا رفت و عدالت رخت را بربست
چه زیبا شال تقوا را علی دور کمر می بست
عدالت با علی مفهوم عدل و دادها دارد
عدالت بی علی بوئی تعفن وار می آرد
بیا بنگر دگر اکنون که طلقا زاده شد حاکم
دگر مردم نخواهند دید عدالت نزد این ظالم
خداوندا به حق مرتضی داماد پیغمبر
رسان فرزند بر حقش عدالت گستر برتر
خداوندا تورا سوگند بحق فرق بشکسته
نما افزون غضب بر ابن ملجم و معاویه
الهی جان مولا کن نظر با لطف بر شیعه
بیاید صاحب ما سوی مکه ظهر آدینه
بگیرد انتقام خون پاک خاندانش را
کند مستضعفان را حاکمانی بهر این دنیا
خداوندا بکن لطفی غلام مصطفی باشیم
به دنیا و به عقبی نوکری بر مرتضی باشیم
الهی روزی ما کن شهادت در ره خود را
کنیم صد جان ناقابل،فدای عترت طاها
دلسوخته
ولادت امام کاظم
غُنچه ای خوشبو ز گُلزاری مُطهّر آمده
هفتمین نور وَلا از آل کُوثر آمده
چشم شیعه روشن از این غُنچه از باغ نَبی
در عبادت بر زمین سجّاد دیگر آمده
باب خورشید خراسان باب ماه است او به قُم
باب انجمهای خُوش عِطر و منوّر آمده
کَظمِ غیظ او زَبان زَد در جهان است بین ناس
گوئیا در عالم اِمکان پِیمبر آمده
باب حاجات است این گُل چون عَمو
مُژده مُژده شیعیان مُوسی ابن جعفر آمده
ماه حجّ و هم ولایت پر ز شادی و شَعف
عیدی ما تا ببینیم ماه انور آمده
دلسوخته؛ تیرماه۱۴۰۲
@nahayate_arezoha2
شام میلاد هفتمین نور است
در سما عیش عرشیان جور است
دل شیعه پر از شعف گشته
ماه شادی است، غم ز دل دور است
دلسوخته: تیرماه ۱۴۰۲
@nahayate_arezoha2