📚حکمت ۵۲ نهج البلاغه ؛ روش برخورد با شکست خوردگان (اخلاقى ، سیاسى)
أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ.
امام(علیه السلام) فرمود: شایسته ترین مردم به عفو، قادرترین آنها به مجازات است.
📙شرح و تفسیر
رابطه عفو و قدرت امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود، همان مطلبى را که در حکمت یازدهم آمده بود به شکل دیگر بیان مى کند و مى فرماید: «شایسته ترین مردم به عفو، قادرترین آنها به مجازات است»; (أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ). مى دانیم یکى از عوامل ادامه نزاع ها و درگیرى ها که گاه در میان دو قبیله یا فرزندان یک خانواده ده ها سال ادامه پیدا مى کند، روح انتقام جویى و عدم گذشت است که هرچه جلوتر مى رود مانند سیلاب شدیدتر مى شود در حالى که اگر در همان مراحل آغازین یکى از دو طرف بزرگوارى و گذشت کند نزاع براى همیشه پایان مى یابد. به علاوه، عفو و گذشت، شخص خطاکار را به تجدید نظر در کار خود و جبران خطا وا مى دارد که برکات آن بر کسى پوشیده نیست.
📔مطالعه تاریخ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امیر مؤمنان و سایر امامان(علیهم السلام) معصوم نشان مى دهد که آنها با استفاده از این روش، دشمنان سرسخت را به زانو در آوردند و یا آنها را به دوستان فداکار بدل کردند. عفو و گذشت عجیب پیامبر در داستان فتح مکه و عفو امیر مؤمنان بعد از پیروزى در جنگ جمل و عفو امام حسن مجتبى در برابر آن مرد شامى و همچنین سایر مواردى که در تاریخ زندگى آن بزرگواران ثبت شده نمونه هاى روشنى از این معناست.
📗 اما این که مى فرماید: شایسته ترین مردم به عفو قادرترین آنها بر مجازات است به دلیل این است که هر چه قدرت بر مجازات بیشتر باشد عفو و گذشت اهمیت بیشترى پیدا مى کند و هیچ کس نمى تواند بگوید این عفو بر اثر ضعف و ناتوانى از مجازات بوده است. جالب این است که در قرآن مجید آنجا که عفو از قاتل عمد را مطرح مى کند با تعبیر به «برادر» از او یاد مى نماید; «(فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَىْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ); پس اگر کسى از سوى برادر (دینى) خود چیزى به او بخشیده شود (و حکم قصاص او تبدیل به خون بها گردد) باید از راه پسندیده پیروى کند». در کتاب کنزالعمال این حدیث کوتاه و پرمعنا از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «تَعافُوا تَسْقُط الضَغائِنُ بَیْنَکُم; یکدیگر را عفو کنید تا دشمنى ها در میان شما از میان برود». در حدیث دیگرى از امام صادق مى خوانیم: «إنّا أهْلُ بَیْت مُرَّوتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا; ما خاندانى هستیم که شخصیت ما ایجاب مى کند کسى را که ستمى در حق ما روا داشته عفو کنیم.
📘در حالات امام على بن الحسین زین العابدین(علیهما السلام) مى خوانیم که هشام بن اسماعیل (والى مدینه از طرف عبد الملک بن مروان) آن حضرت را زیاد آزار مى داد ولى هنگامى که «ولید بن عبد الملک» بر سر کار آمد (بر اثر شکایات زیاد مردم) او را عزل کرد و دستور داد او را در برابر مردم حاضر کنند که هر کس از او ستمى دیده انتقام گیرد. او مى گفت: من بیش از همه از على بن الحسین بیم دارم (زیرا بیش از همه به او آزار رساندم) امام با یارانش از آنجا مى گذشت، به آنها سفارش فرموده بود که حتى یک کلمه به او بدگویى نکنند. هنگامى که امام از آنجا گذشت «هشام» صدا زد: «اللّهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالاتِهِ; خدا آگاه تر است که نبوت (و امامت) را در کدام خاندان قرار دهد». آیات و روایات اسلامى درباره اهمیت عفو بسیار زیاد است.
📕این سخن را با حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم پایان مى دهیم. «عَلَیْکُم بِالْعَفْوُ فَإنَّ الْعَفْوَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ إلاّ عِزّاً فَتَعافُوا یُعِزَّکُمُ اللّهُ; بر شما باید به عفو و بخشش، زیرا چیزى جز عزت به انسان نمى افزاید، عفو کنید تا خداوند شما را عزت دهد». بدیهى است ـ همان گونه که قبلاً نیز اشاره شده ـ دستور عفو شامل کسانى نمى شود که از عفو و گذشت سوء استفاده کرده و بر جسارت خود مى افزایند. آنها را جز کیفر و عقوبت اصلاح نمى کند.
📒منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
#حکمت شماره ۵۲ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از کاروان انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریاست طلبی ممنوع ⛔️
رهبر معظم انقلاب
در جلسه درس خارج امروز صبح
۲۸ آذر ۹۷
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از کانال پیام های منتخب
🍀 #برگ_سبز
🌺 نجات گمشده و عنایت به زائرین
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
🍃 خادم و کلیددار حرم و مکبر مرحوم آقای روحانی (که از علمای قم و امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام بودهاند) میگوید: شبی از شبهای سرد زمستان در خواب حضرت معصومه علیها السلام را دیدم که فرمود: ✨بلند شو و بر سر منارهها چراغ روشن کن.✨
🍃 من از خواب بیدار شدم ولی توجهی نکردم. مرتبه دوم همان خواب تکرار شد و من بیتوجهی کردم در مرتبه سوم حضرت فرمود: مگر نمیگویم بلند شو و بر سر مناره چراغ روشن کن!
🍃 من هم از خواب بلند شده بدون آنکه علت آن را بدانم در نیمهشب بالای مناره رفته و چراغ را روشن کردم و برگشته خوابیدم.
🍃 صبح بلند شدم و درهای حرم را باز کردم و بعد از طلوع آفتاب از حرم بیرون آمدم با دوستانم کنار دیوار و زیر آفتاب زمستانی نشسته، صحبت میکردیم که متوجه صحبت چند نفر زائر شدم که به یکدیگر میگویند: معجزه و کرامت این خانم را دیدید! اگر دیشب در این هوای سرد و با این برف زیاد، چراغ مناره حرم این خانم روشن نمیشد ما هرگز راه را نمییافتیم و در بیابان هلاک میشدیم.
🍃 خادم میگوید: من نزد خود متوجه کرامت و معجزه حضرت و نهایت محبت و لطف او به زائرینش شدم.
📚 محمدصادق انصاری، ودیعه آل محمد، ص 14
#حضرت_معصومه
هدایت شده از شاخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حسن روحانی و برادرش فریدون☝️
❌ لطفا منتشر کنید ساده لوح ها بیدار شن‼️
#حسن_روحانی_و_برادرش
🔺eitaa.com/shakhes_1
🔺http://sapp.ir/shakhes.1
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
هدایت شده از کاروان انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا با وجود برخی خیانتها و بعضی از افراد فاسد رده بالا در نظاماسلامی و انقلاب، باز هم ولی فقیه برخوردی با آنها نمی کند و هنوز در قدرت هستند
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
حکمت ۵۳ نهج البلاغه ؛ شناخت جایگاه سخاوت و ایثارگری (اخلاقى ،اقتصادی، اجتماعى)
السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً، فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَة فَحَیَاءٌ وَتَذَمُّمٌ.
امام(علیه السلام) فرمود: سخاوت آن است که ابتدایى (و بدون درخواست) باشد، اما آنچه در برابر تقاضا داده مى شود یا از روى «حیا» است و یا براى فرار از «مذمّت».
شرح و تفسیر
سخاوت واقعى امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته دقیق و آموزنده اى اشاره کرده، مى فرماید: «سخاوت آن است که ابتدایى (و بدون درخواست) باشد; اما آنچه در برابر تقاضا داده مى شود یا از روى حیاست و یا براى فرار از مذمّت»; (السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً، فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَة فَحَیَاءٌ وَتَذَمُّمٌ). سخاوت را این گونه تفسیر کرده اند: حالت و فضیلتى درونى است که انسان را به بذل مال به مستحقان و نیازمندان بدون عوض وا مى دارد. بر این اساس اگر کسى درخواستى کند و از آبروى خود به وسیله درخواست مایه بگذارد، آنچه سخاوتمندانه مى بخشد در واقع عوض آبروى اوست و به راحتى نمى توان نام آن را سخاوت گذاشت و نیز بخشش که پس از درخواست صورت مى گیرد ممکن است بدین سبب باشد که اگر بخشش نکند، درخواست کننده و یا مردمى که از آن آگاهى مى یابند او را نکوهش و مذمت کنند، بنابراین بخشش در برابر نجات از مذمت مردم واقع شده است و بدون عوض نیست و به تعبیر عموم مردم براى رودربایستى است. بنابراین سخاوت خالص و حقیقى آن است که انسان پس از آگاهى بر نیازمندى افراد آبرومند، در حل مشکل آنها به صورت پنهانى بکوشد و نیازى به سؤال نباشد. قرآن مجید در سوره «بقره» هنگامى که سخن از اهمیت انفاق و آثار و برکات آن به میان مى آورد بر انفاق به کسانى تأکید مى کند که روى سؤال ندارند و به دلیل عفت و مناعت طبع مردم آنها را در زمره اغنیا مى دانند، مى فرماید: (یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیمَاهُمْ لاَ یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا). درباره اهمیت سخاوت در آیات قرآن و روایات اسلامى بحث هاى زیادى آمده است از جمله در حدیثى از پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «السَّخاءُ خُلْقُ اللّهِ الاْعْظَمِ; سخاوت صفت بزرگ خداست». در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «السَّخَاءُ مِنْ أَخْلاَقِ الاَْنْبِیَاءِ وَهُوَ عِمَادُ الاِْیمَانِ وَلاَ یَکُونُ مُؤْمِنٌ إِلاَّ سَخِیّاً; سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است و هیچ مؤمنى نیست مگر این که صاحب سخاوت است». بى شک، سخاوت هر قدر بیشتر و در مورد مناسبت تر و بدون هیچ گونه عوض مادى و معنوى و کاملاً به صورت ابتدایى باشد پرارزش تر است. این سخن را با حدیثى از کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) پایان مى دهیم، فرمود: گروهى از یمن خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمدند و میان آنها مردى بود در مکالمه با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درشت گو و سرسخت تا آنجا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خشمگین شد و از شدت غضب عرق در پیشانى او آشکار گشت و چهره در هم کشید و چشم از او برداشت و به زمین نگاه کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: پرورگارت به تو درود مى فرستد و مى گوید: این مرد سخاوتمندى است که پیوسته اطعام مى کند. خشم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرو نشست سر را بلند کرد و فرمود: اگر جبرئیل از سوى خداوند متعال به من خبر نداده بود که تو مرد سخاوتمندى هستى و پیوسته اطعام طعام مى کنى تو را طرد مى کردم تا عبرتى براى دیگران باشى. آن مرد گفت: آیا پروردگار تو سخاوت را دوست دارد؟ پیامبر فرمود: آرى. آن مرد شهادتین بر زبان جارى کرد و مسلمان شد و گفت: به خداوندى که تو را به حق مبعوث کرده هرگز کسى را از مالم محروم نساختم.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
#حکمت شماره ۵۳ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
♥️داستان های نهج البلاغه♥️
انتقاد شديد از سستي در جهاد
پس از آنكه اميرمومنان علي (ع) به خلافت ظاهري رسيد ميبايست همهي مسلمانان از او پيروي كنند، ولي رياست و انحرافات نفساني باعث شد كه گروههائي با آن حضرت مخالفت نمودند.
سرسختترين مخالف علي (ع) كه در همان آغاز، بناي مخالفت گذاشت، «معاويه بن ابوسفيان» بود، معاويه كه از طرف عثمان، استاندار شام شده بود، پس از عثمان، شام را مركز حكومت خود قرار داد و با زور و كشت و كشتار، به توسعهطلبي پرداخت و لشكركشيهاي مختلف به اطراف و اكناف نمود، كه شهرهاي اسلامي را از تحت حكومت علي (ع)، به زير پرچم خود درآورد.
يكي از نمايندگان خونريز و سنگدل معاويه، شخصي به نام «بسر بن ارطاه» بود، كه به فرمان معاويه، با عنوان فرماندهي لشكر، به بلاد و شهرها ميرفت و با خونريزي و جنايات بيشمار، شهرها را در قلمرو حكومت جبار معاويه درميآورد.
از جمله او به يمن رفت و دو فرماندار علي (ع) يعني «عبيدالله بن عباس» و «سعيد بن نمران» راشكست داد و يمن را از تحت فرماندهي آنان بيرون آورد.
سنگدلي و بيرحمي بسر بن ارطاه به اندازهاي بود كه پس از تسلط، وارد خانه عبيدالله بن عباس شد و دو كودك او را سر بريد و اشعار جانسوز مادر آنها در تاريخ، منعكس است.
↩شرح نهج حدید ج ۲ص ۳ تا۱۸↪
پيوسته اخبار توسعه طلبي و سلطهگري معاويه، به بلاد و شهرهاي اسلامي، به امام علي (ع) ميرسيد، در اين بحران، عبيدالله بن عباس و سعيد بن نمران، به حضور علي (ع) رسيدند و جريان كشت و كشتار عاملين مزدور معاويه را شرح دادند، و شكست خود را اعلام داشتند.
اميرمومنان، كه از سستي و سهلانگاري سپاه خود در جهاد، سخت ناراحت شده بود، به كوفه آمد و در حضور جمعيت به منبر رفت و سخنان كوبندهي زير را عنوان نمود:
: «اي مردم! با اين شيوهاي كه شما داريد، بايد گفت غير از كوفه هيچ نقطه ديگري در حكومت من نيست!! و اي كوفه اگر غير از تو، دژي در برابر حملههاي دشمن نباشد، ميخواهم كه نباشي، در اين صورت، چهرهات زشت باد اي كوفه!»
سپس مردم را از جريان اشغال يمن توسط دژخيمان معاويه، با خبر كرد و جنايت جاني بيرحم «بسر بن ارطاه» را اعلام نمود، آنگاه فرمود:
دشمنان در راه باطلشان با هم متحدند، ولي شما در راه حق، از هم پراكندهايد، و با اين وضع بدانيد كه دشمن بر شما مسلط خواهد شد.
آنچنان علي (ع) از اين غم و ننگ، خشمگين بود و قلبش گرفته و اندوهگين كه گفت:
«خدايا به جاي اين سست عنصران، افراد بهتر به من عنايت كن و به جاي من كسي را كه ناشايست و ستمكار است بر آنها مسلط فرما!».
آنگاه با دل پردرد و قلبي داغدار فرمود:
«سوگند به خدا دوست داشتم به جاي شما هزار سوار از قبيلهي «بنيفارس بن غنم» (مردان شجاع و دلاور) ميداشتم كه همچون ابر متراكم سريع و بيتابانه به سوي دشمن حركت ميكردند».
↩نهج البلاغه خطبه ۲۵↪
به اين ترتيب، آن بزرگوار، انزجار خود را نسبت به افراد بيتفاوت و تماشاچي نشان داد و اصحاب خود و همهي مسلمانان تا روز قيامت را به پيكار بيامان با دشمنان خدا و عدالت، دعوت كرد.
جالب اينكه: مدائني نقل ميكند: اميرمومنان علي (ع) به قدري نسبت به «بسر بن ارطاه» خشمگين بود كه او را چنين نفرين كرد:
«خداوندا! بسر، دينش را به دنيا فروخته و احترام و حرمت دين و احكام تو را هتك نموده و پيروي از انسان فاسق و مجرم (معاويه) را بر اطاعت تو مقدم داشته است، خداوندا! تا عقلش را نگيري، مرگ او را مرسان و هيچگاه رحمتت را شامل حال او مكن، خداوندا بسر و معاويه و … را لعنت كن و عذاب و قهر خود را بر آنها فروفرست».
بعد از اين نفرين، بسر بن ارطاه چندان عمر نكرد و در پايان حيات خودش ديوانه شد و هذيان ميگفت و فرياد ميكشيد كه، شمشير بدهيد تا بكشم. اطرافيانش شمشيري از چوبدستي درست كرده بودند و آن را به او ميدادند و مشكي پر از باد را در اختيارش مينهادند، او با آن شمشير به آن مشك ميزد بيهوش ميشد و اين وضع همچنان ادامه داشت تا مرگ او را در كام خويش فروبلعيد.
↩شرح نهج البلاغه ابن ابی احدید ج۲ص۱۷و۱۸↪
و اين نيز درس ديگري از مكتب علي (ع) است كه به ما درس ميدهد، تا با ستمگران خونخوار اين گونه
برخورد كنيم و به راستي آنانكه با اسرائيل ميخواهند از راه سازش وارد شوند، جواب علي (ع) را چه ميدهند؟!
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
هم اکنون معراج شهدای تهران.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@asganshadt🍉
هدایت شده از مردان خدا 📿
✍
شش ماه آخر عمر آیتالله مولوی قندهاری بود؛ ما نشسته بودیم و برای ما تعریف میکردند و میفرمودند فتنههایی میآیند که من در آن زمان نیستم و شما باید سینههایتان را سپر این سید عظیمالشأن -اشاره به آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب- کنید. گفتند ایشان سپهسالار امام زمان(عج) هستند.
🔻 ایشان این سخنان را درحالی مطرح میکردند که از رهبر معظم انقلاب 40 سال بزرگتر بودند. بارها مشاهده کرده بودم که علی رغم این فاصله +سنی و کسالت جسمی که آیتالله قندهاری داشتند هربار که رهبر انقلاب به مشهد سفر میکردند این آیتالله قندهاری بودند که به ملاقات ایشان میرفتند. میگفتند ایشان که میآید سریع به من خبر دهید و به دیدن ایشان میرفتند.
🔻 خیلی عجیب بود این مرد، همه چیز را میدانست. بعد فرمود من نیستم میبینید روز به روز به جمال و کمال این سید افزوده میشود
#آقا_را_بشناسیم
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
حکمت ۵۴ نهج البلاغه ؛ ارزش هاى اخلاقى (اخلاقى ، اجتماعى)
لاَ غِنى کَالْعَقْلِ; وَلاَ فَقْرَ کَالْجَهْلِ; وَلاَ مِیرَاثَ کَالاَْدَبِ; وَلاَ ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَةِ.
امام(علیه السلام) فرمود: هیچ ثروت و بى نیازى همچون عقل، و هیچ فقرى همچون جهل و هیچ میراثى همچون ادب و هیچ پشتیبانى همچون مشورت نیست.
شرح و تفسیر
چهار جمله پربار امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه و پرمایه خود در ضمن چهار جمله کوتاه به چهار مطلب مهم اشاره کرده، مى فرماید: «هیچ ثروت و بى نیازى چون عقل»; (لاَ غِنَى کَالْعَقْلِ); «و هیچ فقرى همچون جهل»; (وَلاَ فَقْرَ کَالْجَهْلِ); «و هیچ میراثى چون ادب»; (وَلاَ مِیرَاثَ کَالاَْدَبِ); «و هیچ پشتیبانى چون مشورت نمى باشد»; (وَلاَ ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَةِ). درباره اهمیت عقل همین بس که اگر عقل و تدبیر باشد همه چیز به دنبال آن خواهد آمد مال و ثروت را با عقل و تدبیر به دست مى آورند، مقام و شخصیت نیز زاییده عقل است و آسایش و آرامش و سعادت دو جهان با عقل حاصل مى شود. به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه در قرآن مجید واژه عقل و علم و مشتقات آنها ۸۸۰ مرتبه آمده است و این نشانه اهمیت فوق العاده قرآن و اسلام به مسأله عقل است. روایات اسلامى نیز درباره اهمیت عقل فوق حد احصا و شمارش است. مرحوم کلینى در جلد اول کافى در کتاب العقل والجهل احادیث بسیار فراوان و پرمایه اى درباره اهمیت عقل از پیغمبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) نقل کرده است. ابن ابى الحدید بخشى از آن را در شرح خود ذیل همین کلام حکمت آمیز از کتاب کامل مبرد نقل کرده از جمله این که رسول خدا فرمود: «ما قَسَمَ لِلْعِبادِ أفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجاهِلِ وَفِطْرُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ صَوْمِ الْجاهِلِ وَ إقامَةُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجاهِلِ وَما بَعَثَ اللّهُ رَسُولاً حَتّی یَسْتَکْمِلَ الْعَقْلَ وَحَتّی یَکُونَ عَقْلُهُ أفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَمیعِ أُمَّتِهِ; خداوند هیچ نعمتى را برتر از عقل در میان بندگانش تقسیم نکرده است. خواب عاقل از شب زنده دارى جاهل (و عبادت شبانه او) برتر و روزه نگرفتنش از روزه (مستحبى) جاهل برتر و توقفش از سفر جاهل (براى اطاعت پروردگار یا جهاد) مهم تر است و خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد مگر این که عقلش کامل شد و عقل او برتر از عقول تمام امتش بود. در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «صَدیقُ کُلُّ أمْرء عَقْلُهُ وَعَدُوُّهُ جَهْلُهُ; دوست هر کس عقل اوست و دشمنش جهل اوست». در نقطه مقابل عقل جهل و نادانى بدترین فقر و تنگدستى است، زیرا انسان جاهل و نادان هم ثروتش را از دست مى دهد و هم آبرو و حیثیتش را و در یک کلمه دین و دنیایش را تباه مى کند. البته منظور از عقل، همان گونه که در روایات اسلامى آمده همان هوش و فراستى است که انسان را به خدا و اطاعت او نزدیک مى کند و از زشتى ها دور مى سازد. در دنیاى دیروز و امروز افراد ظاهراً عاقلى بوده اند که سال ها بر کشورهایى حکومت کرده اند ولى بسیارى از آنها فاقد عقل به معنایى که در بالا آمد بوده اند. هوش و ذکاوت آنها نوعى شیطنت بوده است، همان گونه که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که بعضی از یاران آن حضرت درباره عقل از محضرش سؤال کردند فرمود: «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَاکْتُسِبَ بِهِ الْجِنانُ; عقل چیزى است که انسان به وسیله آن خدا را پرستش مى کند و بهشت را به دست مى آورد». راوى عرض کرد مى گویند معاویه عاقل است؟ فرمود: این نوعى شیطنت شبیه عقل است و عقل نیست. اما در مورد ادب همین بس که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در حدیثى که در غررالحکم آمده مى فرماید: «خَیْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ لِلاْبْناءِ الاْدَبُ; بهترین چیزى که پدران براى فرزندان به ارث مى گذارند ادب است». و در حدیث دیگرى در همان کتاب از آن حضرت مى خوانیم: «قَلیلُ الاْدَبِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرِ النَّسَبِ; کمى ادب بهتر از برجستگى بسیار نسب است». منظور از ادب حسن معاشرت با مردم و تواضع در برابر خلق و خالق و برخورد پسندیده با همه افراد است. معنى اصلى واژه ادب دعوت کردن است و از آنجایى که اخلاق نیک و برخورد شایسته مردم را به خوبى ها دعوت مى کند آن را ادب نامیده اند. جمله زیبایى نیز از حکیم ایرانى بزرگمهر در این زمینه نقل شده است که مى گوید: بهترین میراثى که پدران براى فرزندان گذارده اند ادب است، زیرا کسى که داراى ادب باشد به وسیله آن مى تواند اموال فراوانى کسب کند; ولى اگر پدر مال فراوانى بدون ادب براى فرزند گذاشته باشد فرزند با بى ادبى و نادانى همه را تلف کرده و از مال و ادب تهى دست مى شود. آنچه امام(علیه السلام) درباره مشورت در اینجا بیان فرموده و آن را بهترین پشتیبان شمرده است مطلبى است که به تعبیرات دیگر در سایر سخنان امام(علیه السلام) وارد شده است. ادامه 👇
@nahj2
حقیقت این است که اسلام دین استبداد به راى نیست; اسلام مى گوید: خداوند تمام علم و دانش و عقل را به یک یا چند نفر نداده بلکه در میان بندگان خدا تقسیم کرده است. اگر کسى مى خواهد به کمالِ علم و دانش و عقل برسد باید از افکار دیگران استفاده کند و چه بسا یک مشورت، جلوى خطاهاى بسیارى را مى گیرد به خصوص این که کسى که قصد کارى را دارد آنچه را مطابق میل اوست بر غیر آن ترجیح مى دهد و نمى تواند به قضاوت بى طرفانه بنشیند و به همین دلیل ممکن است گرفتار اشتباهات وسیعى شود; اما افرادى که از محدوده کار او خارجند بهتر و روشن تر مى توانند درباره آن قضاوت و داورى کنند. همان گونه که در روایات متعدد وارد شده باید طرف مشورت عاقل و خداترس و راستگو و راز نگه دار و شجاع و خیرخواه باشد تا بتوان از مشورت او بهره گرفت. درست است که غیر معصومین ممکن است گرفتار خطا شوند; ولى ضریب خطا در یک نفر هر قدر باشد در دو نفر نصف مى شود و در ده نفر به یک دهم مى رسد و احتمال آن بسیار کمتر مى شود، از این رو نقل است که مرد عربى مى گفت: من هرگز مغبون نمى شوم مگر این که تمام قبیله من مغبون شوند. به او گفتند: چرا و چگونه؟ گفت: براى اینکه من بدون مشورت آنها کارى انجام نمى دهم. اگر همه اشتباه کنند آن گاه من هم اشتباه مى کنم. شاعر مى گوید: مشورت ادراک و هشیارى دهد *** عقل ها مر عقل را یارى دهد گفت پیغمبر بکن اى راى زن *** مشورت المُسْتَشارُ مُؤتَمَن
منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
#حکمت شماره ٥٤ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
حکمت ۵۵ نهج البلاغه ؛ اقسام بردبارى (اخلاقى)
الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ، وَصَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ.
امام(علیه السلام) مى فرماید: صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبى که دوست ندارى و صبر بر ترک کار بدى که دوست دارى.
شرح و تفسیر
دو شاخه مهم صبر امام در این گفتار حکیمانه، صبر و شکیبایى را بر دو گونه تقسیم مى کند. مى فرماید: «صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبى که دوست ندارى و صبر بر ترک کار بدى که دوست دارى»; (الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ، وَصَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ). در واقع نوع اول اشاره به صبر در برابر مشکلات عبادت است و نوع دوم اشاره به شکیبایى در مقابل ترک معصیت و آنچه بعضى از شارحان گفته اند: نوع اول از نوع دوم سخت تر است، گفتار صحیحى به نظر نمى رسد، زیرا موارد، کاملاً مختلف است; گاه مورد اول مهم تر است و گاه مورد دوم تا اطاعت چه اطاعتى باشد و معصیت چه معصیتى. نیز آنچه بعضى دیگر از آنان گفته اند که صبر در این دو مورد از دو مقوله و دو ماهیت است آن هم به نظر درست نمى آید، زیرا صبر به معناى کف نفس و خویشتن دارى و مقاومت در برابر مشکلات است; گاه مشکل انجام طاعتى است و گاه مشکل ترک معصیتى. بر این پایه پیمودن راه حق و رسیدن به مقام قرب پروردگار و حتى رسیدن به اهداف و مقامات مادى در دنیا راه صاف و هموارى نیست. در این راه سنگلاخ ها، گردنه هاى صعب العبور، پرتگاه ها و حیوانات درنده و دزدان خطرناک وجود دارد. اگر صبر و مقاومت انسان کم باشد، با برخورد به این موانع از راه مى ماند و به مقصد نمى رسد. به همین دلیل صبر و استقامت مهم ترین وسیله پیروزى انسان در دنیا و آخرت است، از این رو قرآن مجید مى فرماید: «(إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ); به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداى یگانه است سپس استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنان نازل مى شوند و مى گویند: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است». بنابراین نزول و حمایت فرشتگان از مؤمنان در درجه اول مشروط به صبر و استقامت است و در جاى دیگر، قرآن مجید مى گوید: «فرشتگان بر بهشتیان از هر درى وارد مى شوند به آنها به خاطر صبر و استقامتشان درود مى گویند. چه نیکو است سرانجام آن سراى جاویدان; (وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ باب * سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ).
منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
#حکمت شماره ۵۵ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ببینید| رهبر انقلاب: #آلسعود هرچه جلوتر بروند، #سقوطشان سختتر و ضربهای که بر آنها وارد خواهد آمد #مؤثّرتر خواهد بود.
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣ایشون نه آخونده ، نه ایرانیه و نه مسلمون
‼️ دنیا بدون "امام" نابود خواهد شد‼️
دکتر «کریس هیور» یک محقق مسیحی و انگلیسیه، توضیحاتش در مورد امام زمان (عج) و ظهور باور نکردنیه
@khakestary_amar