eitaa logo
همراه با نهج البلاغه 📚
200 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
402 ویدیو
44 فایل
📗آشنایی با افکار و اندیشه های امیر مؤمنان علی (ع) و 🔊تبلیغ طرح نهج البلاغه خوانی 📚استفاده از شرح ها و ترجمه های نهج البلاغه ⚡شگفتی های نهج البلاغه ❤انس با نهج البلاغه 🕘پای درس امام علی (علیه السلام) با ما همراه باشید 🙂 🌹🌻🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مردان خدا 📿
سردار شهید حاج سعید قهاری سعید فرمانده لشکر ۳ حمزه سیدالشهدا شهادت : ۴ اسفند ۱۳۸۵ وصیت نامه در کانال زیر 👇👇👇👇 📿 @mardane_khoda
ولى در هر حال اصل و اساس بر این است که انفاق و قضاى حوایج مکتوم باشد جز در موارد استثنایى مثل آنچه در بالا آمد. از این رو در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که «إِنَّ صَدَقَةَ السِّرِّ فِی التَّطَوُّعِ تَفْضُلُ عَلاَنِیَتَهَا بِسَبْعِینَ ضِعْفاً وَصَدَقَةَ الْفَرِیضَةِ عَلاَنِیَتُهَا أَفْضَلُ مِنْ سِرِّهَا بِخَمْسَة وَعِشْرِینَ ضِعْفاً; صدقه مستحب اگر پنهان باشد از صدقه آشکار هفتاد مرتبه بالاتر است و صدقه واجب اگر آشکار باشد از صدقه پنهان بیست و پنج بار افضل است»(4). پی نوشت: (1). کافى، ج 2، ص 197، ح 6. (2). کافى، ج 4، ص 30، ح 1. (3). بقره، آیه 274. (4). مستدرک الوسائل، ج 7، ص 133، ح 3. شماره ۱۰۱ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
ترجمه و شرح حکمت 101 نهج البلاغه: رفع نیاز صحیح از مردم وَ قَالَ (علیه السلام): لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ.   وفرمود (ع): برآوردن حاجتها، جز به سه چيز، راست نيايد. خرد شمردن آن تا در نزد خدا بزرگ آيد. پنهان داشتن آن تا به هنگام پاداش آشكار شود و شتاب در انجام دادن آن تا گوارا شود.   سه شرط خدمت به مردم: مى دانیم برآوردن حوایج نیازمندان و حل مشکلات مردم از مهم ترین مستحبات و بهترین طاعات است تا آنجا که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللَّهِ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَة یَغْفِرُ فِیهَا لاَِقَارِبِهِ وَ جِیرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَمَعَارِفِه; کسى که براى برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش و کوشش کند براى جلب رضاى پروردگار، خداوند متعال هزار هزار حسنه در نامه اعمال او مى نویسد و حتى به سبب آن بستگان و همسایگان و برادران دینى و آشنایانش مشمول غفران الهى مى شوند».(1) امام(علیه السلام) در این گفتار نورانى اش شرایط کمال قضاى حوایج را در سه چیز خلاصه کرده، مى فرماید: «برآوردن حاجات مردم کامل نمى شود مگر به سه چیز کوچک شمردنش تا بزرگ گردد و مکتوم داشتنش تا آشکار شود و تعجیل در آن تا گوارا گردد»; (لاَ یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ). بسیارند کسانى که وقتى حاجت نیازمندى را بر مى آورند آن را بزرگ مى شمرند و همه جا عنوان مى کنند و گاه براى انجام دادن آن امروز و فردا دارند، به گونه اى که حاجتمند، خسته و شرمنده مى شود. این گونه قضاى حاجات ارزشى ندارد; انجام خواسته هاى مردم در صورتى ارزش پیدا مى کند که انسان آن را کوچک بشمرد و این نشانه بزرگى شخصى است که حاجت را برآورده است. هنگامى که او در نظرها بزرگ شد کار او نیز بزرگ شمرده مى شود. همچنین در صورتى ارزشمند است که آن را پنهان دارد تا آبروى تقاضا کننده نزد همه محفوظ بماند; ولى از آنجا که حس کنجکاوى در مردم زیاد است، سرانجام این گونه خدمات آشکار مى شود و با اهمیت از آن و صاحبش یاد مى کنند و او را به فضایل اخلاقى مى ستایند. اضافه بر این اداى حاجتى ارزشمند و گواراست که به سرعت انجام گیرد، زیرا در غیر این صورت حاجتمند ناچار است بارها به در خانه کسى که به او نیاز دارد برود و هر بار رنج تازه اى را بر روح خود تحمیل کند. در این هنگام چنانچه حاجت او برآورده شد برایش گوارا نخواهد بود. لام در جمله «لِتَعْظُمَ» و «لِتَظْهَرَ» و «لِتَهْنُؤَ» به اصطلاح لام عاقبت است نه لام علت; یعنى این سه کار، این سه نتیجه را در پى دارد. گفتنى است که در دستورات اسلامى نه تنها مسئله قضاى حوائج از بزرگ ترین کارهاى خیر شمرده شده، بلکه چگونگى آن از جهات مختلف نیز تعلیم داده شده است تا قضاى حوائج به صورت کاملاً انسانى و گوارا صورت گیرد. شبیه همین کلام به تعبیر دیگرى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است; آنجا که مى فرماید: «رَأَیْتُ الْمَعْرُوفَ لاَ یَصْلُحُ إِلاَّ بِثَلاَثِ خِصَال تَصْغِیرِهِ وَتَسْتِیرِهِ وَتَعْجِیلِهِ فَإِنَّکَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عِنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَیْهِ وَ إِذَا سَتَّرْتَهُ تَمَّمْتَهُ وَإِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَإِنْ کَانَ غَیْرُ ذَلِکَ سَخَّفْتَهُ وَنَکَّدْتَهُ; چنین دیدم که کارهاى نیک جز به سه خصلت اصلاح نمى پذیرد: کوچک شمردن و پنهان داشتن و تعجیل کردن در آن، زیرا هنگامى که آن را کوچک بشمرى نزد کسى که به او نیکى کرده اى بزرگ خواهد بود و زمانى که پنهانش دارى آن را به کمال رسانده اى و چون در آن تعجیل کنى گوارایش ساخته اى و اگر غیر از این باشد آن را سخیف و بى ارزش کرده اى».(2) البته در قرآن مجید دستور به انفاق هاى پنهان و آشکار هر دو داده شده و کسانى را که اموال خود را در شب و روز به صورت پنهان و آشکار انفاق مى کنند اجر الهى وعده داده شده و هرگونه ترس و غم (از عذاب هاى آخرت و مشکلات دنیا) از ایشان نفى شده است. (الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَعَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ).(3) ولى این دستور با آنچه در بالا آمد منافاتى ندارد، زیرا گاه انفاق آشکار سبب تشویق دیگران مى گردد و سرمشقى براى سایرین است و در نتیجه انفاقى انفاق هاى دیگر را در پى دارد و از این نظر مطلوب است افزون بر این تظاهر به انفاق سوء ظن مردم را به اشخاص در مورد صفت بخل و خسیس بودن و عدم اداى واجبات از میان مى برد و این خود هدف مهم دیگرى است... شماره ۱۰۱ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شماره ۱۰۱ 🌴 شرح و تفسیر در کانال 👇 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
⭐️💫امام صادق(علیه السلام) فرمود: مؤمن را سزاوار است كه دارای هشت خصلت باشد: 1- هنگام شدائد باوقار باشد، 2- هنگام بلا شكيبا باشد، 3- در فراواني نعمت سپاسگزار باشد، 4- به آن چه خدا روزيش كرده قانع و خرسند باشد، 5- به دشمنانش ستم نكند، 6- بارش را بر دوستانش نيفكند (به خاطر دوستانش متحمل گناه نشود)، 7- بدنش از او در رنج و مشقت باشد (از بسياري عبادت و قضاء حوائج مردم)، 8- مردم از ناحيه او در آسايش باشند ؛ همانا علم دوست مؤمن است، و بردباری وزيرش، و عقل امير سپاهش (يعني اعضاء و جوارحش به فرمان عقلش رفتار كنند) ، و مدارا برادرش، و احسان پدرش باشد. 📚اصول کافی - باب خصال مؤمن همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
🔹امام على عليه السلام: اُبْذُلْ لِصَدِيقِكَ كُلَّ المَوَدَّةِ و لا تَبذُلْ لَهُ كُلَّ الطُّمَأنِينَةِ 🔺هرچه دارى نثار دوستت كن، اما هرچه دارى به پاى او مريز 📚غررالحكم حدیث 2463
هدایت شده از اشعار فاطمی
ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر شما مبارک باد 🌸🌼🍀 @fatemi84
هدایت شده از اشعار فاطمی
🔶تقدیم به مادر عزیزم و همه مادران صالح🔷 بهترین نعمـت خــــدا ، مادر مظهــر  رحمـت خــدا ، مادر در  زلال نگـــاه  پر مهــــرش چشمه پاکی و  صفــا ، مادر در جهان کس به پای او نرسد یـاور   و   یـار  بـا وفـــا ، مادر شیره جان دهد به فرزندان یک دو سال از سر رضـا، مادر کوه صبر است و با شکیبایی می کشد جور و هم جفا، مادر دُرّ  نایاب و  گوهـــر هستـی معـدن  گنـج   بی بهـــا ، مادر حاجــت مــا شـــود برآورده گر برد دستـی از دعــا، مادر برطرف می شــود ز فرزندان با دعــایـش قضـا بــلا ، مادر وقـت  بیمــاری و  گرفتـــاری دست او رحمت و شفا، مادر خطری چون رسد به فرزندان جـان خـود را کنـد فــدا، مادر شربـت او  به وقـت بیمـاری بهـتــرین  دارو   و   دوا، مادر اوج  دریـای  مهــربانـی هـا مـوج  آرامـش  و  صفــا، مادر در بهــار جوانـی  و  شـادی لالهِ ی سرخ سبــزه ها، مادر هرچه نعمت خدا به ما بخشید همه  از  رحمـت خفــا ، مادر مثل خورشید و مــاه نورانـی در زمین ، آسمان ، هـوا، مادر آن بهشتـی که  آرزو  داریـم باشـد آن را  به زیـر پـا ، مادر ای دریغـا که  رفت از دستـم دست پر مهر و با صفا ، مادر پیش از این قدر او  ندانستـم تـا  برفتی ز  پیـش مـا ، مادر ذکر هرروز و هرشبم این شد بهتـرین  نعمـت  خــدا ، مادر    حمیدرضا فاطمی 🌸🌼🍀 @fatemi84
هدایت شده از کاروان انقلاب
🎥 نشاط به معنای رقاصی یا فلان برنامه در تئاتر و تلوزیون نیست رهبر معظم انقلاب در جلسه درس خارج از فقه: 🔹اینکه ما مرتّب میگوییم نشاط و در صحبتها و گفته‌ها مکرّر بنده تکرار میکنم نشاط، بعضی‌ها خیال میکنند که نشاط یعنی رقّاصی، که فلان برنامه‌ی موسیقی را یا فلان برنامه را فلان جا بگذاریم، در تئاتر بگذاریم، در تلویزیون بگذاریم تا مردم نشاط پیدا کنند! معنای نشاط این نیست. 🔹 نشاط یعنی حوصله‌ی کار، نشاط کار، تحرّک، که دل انسان آماده باشد برای حرکت کردن، کار کردن، فعّالیّت‌ کردن؛ خسته و ملول و افسرده و مانند اینها نباشد؛ این معنای نشاط است. اگر این [جور] شد، آن وقت انسان، همکار هم پیدا میکند، دیگران هم می‌آیند دُور شما جمع میشوند، کار را پیش میبرید. بخصوص شما جوانها خیلی به این احتیاج دارید. ۹۷/۱۲/۰۵ 👊 @dolate_enghelabi
ترجمه و شرح حکمت 102 نهج البلاغه: دگرگون شدن ارزشها وَ قَالَ (علیه السلام): يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ، وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ، وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ؛ يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً، وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ؛ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ [الْإِمَاءِ] النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ. آينده و مسخ ارزش ها (سياسى، علمى، تاريخى): و درود خدا بر او، فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را، و خوششان نيايد جز از بدكار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار كمك به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منّت گذارى، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم است، در آن زمان حكومت با مشورت زنان، و فرماندهى خردسالان، و برترى خواجگان اداره مى گردد.   پيش گويى عجيب: اين كلام حكمت آميز و پرمحتوا يكى از خبرهاى غيبى است كه امام(عليه السلام) از زمان هاى آينده بيان مى كند و هشدارى است به اصحاب و ياران و پيروانش. امام(عليه السلام) زمانى را پيش بينى مى كند كه سه گروه پست و بى ارزش، باارزش و سه كار نيك و گرانبها، زشت و بد شمرده مى شوند و سه گروه نالايق زمام حكومت را به دست مى گيرند. نخست مى فرمايد: «زمانى بر مردم فرا مى رسد كه تنها حيله گرانِ سخن چين، مقرب مى شوند و تنها فاجرانِ بدكار ظريف و لطيف شمرده مى شوند و افراد با انصاف، ضعيف و ناتوان محسوب خواهند شد»; (يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَ يُقَرَّبُ فِيهِ إِلاَّ الْمَاحِلُ، وَلاَ يُظَرَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْفَاجِرُ، وَلاَ يُضَعَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْمُنْصِفُ). اشاره به اين كه در آن زمان نظام ارزشى اسلام و احكام الهى و كتاب و سنت وارونه مى شود، افراد زشت سيرت و گنه كار و فاسد بر سر كار مى آيند و نيكان را از صحنه اجتماع به عقب مى رانند. در چنين شرايطى منكر، معروف و معروف، منكر مى گردد. تعبير به «ماحِل» از ماده «مَحْل» (بر وزن جهل) به معناى مكر و حيله و در اصل به معناى خشك و بى حاصل بودن زمين است. افراد حيله گر و سخن چين و مكّار را به همين سبب ماحل گفته اند. «فاجِر» اشاره به افراد بى بند و بارى است كه هرچه بر زبانشان آمد مى گويند و از شوخى هاى ركيك و زشت ابا ندارند و آن را نوعى شوخ طبعى و ظرافت و لطافت مى شمرند. «مُنْصِف» كسى است كه حق مردم را به خوبى ادا مى كند; ولى در محيط زشت كاران چنين كسى را آدمى ضعيف و ناتوان و بى دست و پا شمرده مى شود; ولى در نظر آنها افرادى كه اموال و ثروت فراوانى از راه حرام و غصب حقوق مردم گردآورى مى كنند، آدم هاى زرنگ و لايقى هستند. سپس مى افزايد: «(سه كار بسيار خوب، بد شمرده مى شود) در آن زمان كمك به نيازمندان خسارت و ضرر، و صله رحم (كه حق مسلم خويشاوندان است) منّت، و عبادت (كه وظيفه هر انسانى در پيشگاه خداست) وسيله برترى جويى بر مردم خواهد بود»; (يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً، وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً، وَالْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ). آرى در زمانى كه ايمان و اخلاق از جامعه برچيده شود، مردم دليلى نمى بينند كه به نيازمندان كمك كنند و طبق محاسبه هاى ظاهرى مى گويند: فلان مقدار به فلان نيازمند داديم و به همان اندازه از سرمايه ما كم شد و اين خسارت است و نيز هنگامى كه به ديدار بستگان خود مى روند آن را دِين شرعى و اخلاقى و انسانى به شمار نمى آورند، بلكه گويى نعمت بزرگى به آنان داده اند و بر آنان منت مى نهند و هنگامى كه وظيفه عبادى خود را انجام مى دهند به جاى اين كه خضوع و تواضعشان بيشتر شود خود را از ديگران برتر و بلند مقام تر مى شمرند. كوتاه سخن اين كه از اعمال به ظاهر نيك خود نتيجه هاى وارونه مى گيرند. جمله امام(عليه السلام) «يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فيهِ غُرْماً» شبيه چيزى است كه در قرآن مجيد آمده است كه درباره عرب جاهلى مى فرمايد: (وَمِنَ الاْعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً);(1) بعضى از عرب هاى باديه نشين (كه از تعاليم اسلام دورند) آنچه را در راه خدا انفاق مى كند غرامت و خسران براى خود مى پندارد». و جمله «صِلَةُ الرَّحِمِ منّاً» شبيه چيزى است كه در آيه 17 سوره «حجرات» آمده است: «(يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاَّ تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلاَمَكُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلاِْيمَانِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ); آنها بر تو منت مى نهند كه اسلام آوردند بگو اسلام آوردن خود را بر من منت ننهيد خداوند بر شما منت مى نهد كه شما را به سوى ايمان هدايت كرده است اگر (در ادعاى ايمان) صادق هستيد». ادامه در 👇👇👇👇👇 شماره ۱۰۲ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
ادامه قسمت اول: روشن است ايمان آوردن به پيامبر الهى وظيفه، بلكه برنامه سعادت و تكامل و افتخار است. اين چيزى نيست كه سبب منت بر پيامبر گردد. همچنين صله رحم همان گونه كه اشاره كرديم وظيفه دينى و انسانى است كه هر كس موفق به آن شود بايد خدا را شكر گويد و مفتخر باشد نه اين كه وسيله منّت گردد. همچنين عبادت مكتب عالى تربيت انسان است و بايد وسيله تواضع و خضوع انسان در پيشگاه خدا گردد نه اين كه وسيله برترى جويى بر مردم شود. آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به سه عامل فساد در چنين جامعه اى اشاره مى كند كه سرچشمه آن اعمال نادرست است، مى فرمايد: «در آن زمان حكومت به مشورت زنان و فرمانروايى كودكان و تدبير خواجه ها خواهد بود»; (فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ، وَإِمَارَةِ الصِّبْيَانِ، وَتَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ). بى شك، زنان در اسلام در بسيارى از حقوق با مردان برابرند، بلكه گاهى از آنان پيشى مى گيرند; ولى با توجه به ساختمان عاطفى آنها اداره بعضى از امور از توان آنها خارج است. به همين دليل در تمام دنيا حتى در زمان ما كه شعار مساوات زن و مرد در غرب همه جا را پر كرده ابتكار تمام حكومت ها و پست هاى مهم سياسى و اقتصادى و جنگى ـ جز در موارد بسيار معدودى ـ در دست مردان است چرا كه آنها آمادگى بيشترى براى اين كار دارند. حال اگر حكومت با مشورت زنان باشد مشكلات غير قابل انكارى به وجود خواهد آمد. در بعضى از نسخه ها و حتى نسخه مرحوم سيّد رضى در خصائص الائمه به جاى نساء «إماء» آمده است كه اشاره به كنيزانى است كه در دربار خلفا بودند و مورد علاقه شديد آنها قرار داشتند. آنها نيز از اين علاقه استفاده كرده و در مسائل حكومت دخالت مى كردند و حتى افرادى كه مى خواستند در امور حكومت تأثير بگذارند گاهى از طريق آنها در خليفه يا پادشاه نفوذ مى كردند. بعضى از روان شناسان امروز معتقدند زنان در مسائل جزيى دقيق تر از مردان اند; ولى در تصميم هاى كلان مشكل دارند و به همين دليل امر حكومت كه نياز به كلان نگرى دارد براى آنها مشكل است. منظور از «امارة الصبيان» (حكومت كودكان) ممكن است مفهوم ظاهرى آن باشد كه در طول تاريخ بارها كودكان كم سن و سالى به حكومت رسيده اند و امر حكومت به دست مادر يا بستگان نزديك آنها انجام مى گرفت و يا معناى كنايى آن مراد باشد; يعنى كسانى كه افكار بچه گانه دارند و دورنگر نيستند و افكار عميق ندارند. نيز «تدبير الخصيان» (تدبير خواجه ها) ممكن است همان معناى ظاهرى آن مراد باشد كه در بعضى از دوران هاى تاريخى وجود داشته و خلفا يا پادشاهان حرمسراى گسترده اى داشتند و مردانى را بر آنها مى گماردند كه خواجه باشند تا بتوانند بر آنها اعتماد كنند. آنان با كمك همسران پرنفوذ شاهان و خلفا منويات خود را در حكومت اجرا مى كردند و كسانى كه در حاشيه بودند از نفوذشان استفاده مى كردند و به اين ترتيب نظام جامعه در مسيرهاى غلط و در طريق منافع اشخاص خاصى قرار مى گرفت. اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور معناى كنايى آن باشد، زيرا خواجه ها به علت از دست دادن مردانگى ظاهرى خود بسيارى از صفات مردان را نيز از دست مى دادند و تدبير آنها تدبير ضعيفى مى شد تا آنجا كه بعضى گفته اند: در ميان خواجگان در طول تاريخ كمتر نابغه اى پيدا شده است. ***** نكته: ارزش هاى واقعى: همه انسان ها طالب اشياى گرانبها و مقامات عالى و شخصيت و احترامند ولى ارزش ها را چه كسى تعريف يا تعيين مى كند؟ پاسخ آنكه كسانى كه زمام حكومت يا رشته فكرى مردم را در دست دارند، يعنى امرا و علما ارزش ها را تعيين مى كنند. حال اگر آنها از مسير منحرف شوند و به جاى ارزش هاى واقعى ارزش هاى كاذبى را عرضه بدارند، نظام ارزشى جامعه دگرگون مى شود و مردم ارزش هاى واقعى را رها كرده، به دنبال ارزش هاى كاذب مى روند. مثلا در دوران جاهلیت که ارزش انسان ها را ثروت و فزونى فرزندانشان تعیین مى کرد هنگامى که قرآن بر مردى نازل شد تهى دست و فاقد پشتیبان هاى انسانى، تعجب کردند و گفتند: (لَوْلا نُزِّلَ هذا الْقُرْآنُ عَلى رَجُل مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظیمٌ; چرا این قرآن بر یکى از ثروتمندان با شخصیت مکه و طائف نازل نشده است(2) یا فرعون هنگامى که موسى را در لباس چوپانى دید تعجب کرده گفت: «(فَلَوْلاَ أُلْقِىَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِّنْ ذَهَب); چرا موسى دستبندهاى طلا ندارد».(3) بر این اساس مهم ترین کارى که پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) انجام داد همان انقلاب ارزشى بود; ثروت را تحقیر کرد و تقوا را نشانه ارزش انسانى شمرد و شعار (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ) جاى شعارهاى جاهلى را گرفت و همین امر همه چیز را منقلب و دگرگون ساخت و انسان ها را از بیراهه ها به مسیرهاى واقعى هدایت فرمود. پی نوشت: (1). توبه، آیه 98. (2). زخرف، آیه 31. (3). زخرف، آیه 53 . شماره ۱۰۲ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شماره ۱۰۲ 🌴 شرح و تفسیر در کانال 👇 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97