eitaa logo
شرح نهج البلاغه
56 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
شرح صوتی و متنی نهج البلاغه با نهج البلاغه توسط حجه الاسلام مهدوی ارفع
مشاهده در ایتا
دانلود
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 12 ) 🔹 مدیریت قلب 🔰 یکی دیگر از حالاتی که قلب پیدا می کند و اگر خوب مدیریت نشود و افراط و تفریط در آن پیدا بشود، قلب را فاسد میکند و مضرّ برای حال انسان هست،خشنودی در مقابل ناخشنودی و خشم و غضب و نارضایتی است . 🔻انسان ها یک معنایی از رضایت از زندگی، هر کدام در ذهن دارند که ممکن است درست باشد ، ممکن غلط باشد ، ممکن است ضعیف باشد ، ممکن است قوی باشد . 🔸۱. یک وقت انسان راضی است به آنچه که خداوند متعال برایش تقدیر کرده ؛ این بهترین نوع رضایت از خداست . 🔻 لذا مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۴ فرمود « نِعْمَ الْقَرینُ الرِّضی » ؛ بهترین همنشین آن رضایت از تقدیر و قضای الهی است. 🔸۲. اما یک وقتی انسان به خودش ، استعداد خودش ، شهرتش ، مالش ، مقامش ، جمالش ، نسَبش ، امکاناتش ، راضی می شود و خشنود می شود به حدی که به تعبیر عموم و عوام از خود راضی می شود . یک چنین کسی ، اولاً مردم از دورش پراکنده می شوند ، چون این رفتار خیلی رفتار شبیه به متکبّران است. 🔻مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۶ فرمودند : «مَن رَضِیَ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطُ عَلَیه» ؛ " کسی که از خود راضی باشد ، دشمنان و خشم گیرندگان بر او زیاد می شوند." 🔻پس رضایت در این حکمت به این معنی است که انسان به داشته های خودش ، به دلبستگی هایش از دنیا، آنچنان سرمست و خشنود بشود که دیگر حق یادش برود ، طاعت یادش برود. 🔻جملهٔ حضرت علی (علیه السلام) در حکمت ۱۰۸ این است : " اگر به خشنودی دست یابد ، خویشتن داری را از یاد بَرَد. " حالا دیگر از حدّ اعتدال خارج می شود؛ خدا به او یک مالی داده ، یک ماشینی داده ، صدای نوار ترانه اش زیاد می کند ، باند چند میلیونی در آن کار می گذارد ، توی خیابان گاز می دهد ، همه را آلوده به گناه می کند ، آزار می دهد. یا مالی به او می دهد، شروع می کند به فخر فروشی کردن ، یا مال خدا به او می دهد ، شروع می کند به عیّاشی کردن و گناه کردن . انسان وقتی که به رضایت از آنچه که دارد رسید ، اگر در مسیر خدا و عقلانیت حرکت نکند، کارش به جایی می رسد که تقوا و خویشتن داری و ورع و دوری از حرام و گناه را فراموش می کند. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 13 ) 🔹 مدیریت قلب 🔰 یکی دیگر از حالات قلب که اگر به موقع مدیریت نشود، آسیب می رساند حالت ترس است. 🔻مولا علی (علیه السلام) ، در ادامه حکمت ۱۰۸ نهج البلاغه شریف در این باره اینگونه می فرمایند : " و اگر ترس آن را فرا گیرد ، پرهیز کردن آن را مشغول سازد. " یعنی انسانی که از چیزی ترسید ، اگر این ترس واقعی نباشد یا خودش را در این ترس بازسازی و مدیریت نکند ، آنقدر به احتیاط و فرار از واقعیت ها مبتلا می شود که همه فرصت ها را از دست می دهد. 🔻در همین رابطه مولا علی (علیه السلام) ، در آخرین سطور حکمت ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: " آنکس که از هر چیزی ترسید ، همواره در حال عقب نشینی است و آنکس در تردید و دودلی باشد ، زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث روزگار گردد و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد ، هر دو جهان را از کف خواهد داد. " 🔻 یعنی انسانی که می ترسد و این ترس را مدیریت نمی کند ، کم کم از حق فاصله می گیرد، از فرصت ها عقب نشینی می کند ، از آن جایگاهی که بوده ؛ از نظر فکری ، اخلاقی ، اجتماعی ، علمی ، اقتصادی و غیره ، عقب می نشیند، عقب می نشیند ، تا کم کم نسبت به اصل آن فرصت ها دچار تردید و دودلی می شود . چنین کسی شیطان بر او سلطه پیدا می کند و او را تسلیم حوادث می کند . وقتی تسلیم حوادث شد ، دیگر دنیا و آخرت خودش را تباه خواهد کرد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 14 ) 🔹 مدیریت قلب ⚜ امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در ادامه حکمت ۱۰۸ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: "و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی می‌شود." 🔻 یعنی قلب انسان اینگونه است که اگر در گشایش ها یعنی آسایش بعد از سختی، نجات بعد از درگیری و گرفتاری، او را مدیریت نکنی کلاً یادش می‌رود که همین ساعتی پیش، همین سال پیش، همین مدت قبل، چگونه در گرفتاری ها غرق بود و فریاد می‌زد. 🔻در قرآن کریم خداوند متعال، گنهکارانی که به غفلت مبتلا هستند را تشبیه می‌کنند به سواران کشتی‌ که مادامی که سوار کشتی هستند، مشغول خوش گذرانی و لهو و لعب و گناه و معصیت اند، ناگهان امواج سهمگین و طوفان خیلی قوی، به کشتی آنها حمله می‌کند؛ آنها که مرگ را هر لحظه جلوی چشمشان می‌بینند، می‌ترسند و از ته دل به خدا عرض می‌کنند که: « لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ » ؛ " خدایا اگر این بار ما را نجات بدهی فقط از این طوفان، ما حتماً از بندگان سپاسگزار می‌شویم. " اما به محض اینکه طوفان برطرف می‌شود و پایشان سالم به ساحل می‌رسد، دوباره عین روز اول به معصیت و لهو و لعب مشغول می‌شوند. 🔻 غفلت زدگی، یکی از بدترین آفت های قلب است. مولا علی (علیه‌السلام) در خطبه ۱۵۳ اینگونه می‌فرمایند: " پس به هوش باش ای شنونده و از خواب غفلت بیدار شو و از شتاب خود کم کن و در آنچه از زبان پیغمبر به تو رسیده است، اندیشه کن که ناچار به انجام آن می‌باشی و راه فراری وجود ندارد. با کسی که رهنمودهای پیامبر را به کار نمی‌بندد و به جانب دیگری تمایل دارد مخالفت کن و او را با آنچه برای خود پسندیده رها کن. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 15 ) 🔹 مدیریت قلب 🔰 در ادامه حکمت ۱۰۸ نهج البلاغه ، حضرت می فرمایند : " و اگر به گشایشی برسد، غفلت زدگی او را تباه می کند. " 🔻می دانیم که انسان ها گاهی وقتها در شدت ، گاهی وقت ها در فرج اند ، گاهی وقت ها در رخاء اند ، گاهی وقتها در آسایش و گشایش اند ، گاهی وقت ها در فقر و غنا هستند .حالات مختلف برای انسان پیش می آید که هر کدام امتحانی است. 🔻هر حالتی بر قلب انسان یک عارضه ای دارد ، مثلاً وقتی گشایشی برایش ایجاد می شود ، بعد از یک ترس ، یک نگرانی ، یک مشکل ، خوب به قلبش هم یک نوع شادی القاء می شود . 🔻حضرت می فرمایند اگر این شادی را مدیریت نکند، به غفلت زدگی مبتلا می شود . خداوند در قرآن کریم پیرامون این واقعیت مثالی می زند به سواران کشتی که پر از گناه و عیش و نوش و لهو و لعب حرکت می کنند برای تفریح . در وسط مسیر در دریا طوفان می شود و موج های سهمگین کشتی آنها را مورد خطر قرار می دهد. آنهایی که به وحشت می افتند و دستشان هم از همه جا کوتاه است، تازه یاد خدا می کنند و از ته دل فریاد می زنند : " خدایا اگر از این طوفان ما را نجات بدهی ، « لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ » ؛ قطعاً ما را شکرگزار خواهی دید. " خدا آنها را نجات می دهد ، اما به محض اینکه پایشان به ساحل می رسد، دوباره همان گناهان و غفلت ها آغاز می شود . 🔻غفلت زدگی از آفت های بسیار بسیار خطرناکی است که اکثر انسان ها کم و زیاد به آن مبتلا هستند. خواندن حکمت ۱۰۸ ، تأمل در حکمت ۱۰۸ ،حفظ کردن حکمت ۱۰۸ و ان شاالله پیاده کردن حکمت ۱۰۸ در زندگی ، می تواند مانع خوبی برای غفلت زدگی باشد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 16 ) 🔹 مدیریت قلب 🔰 در ادامهٔ حکمت ۱۰۸ نهج‌البلاغه، حضرت یکی دیگر از حالات قلب را، خوف و ترس معرّفی می‌فرمایند. خوف هم مثل سایر حالاتی که بر نفس عارض می‌شود، می‌تواند خوب باشد، می‌تواند بد باشد. اگر در مقام اعتدال قرار بگیرد خوب است، اگر به افراط یا تفریط کشیده شود بد است. 🔻لذا مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: " یکی از آسیب های خوف برای قلب و نفس انسان، این است که اگر افراط شود، انسان به احتیاط غیر عاقلانه ، ترس و حذر نابجا کشیده می‌شود. " دیگر جرأت هیچ ریسک معقولی هم در زندگی اش ندارد. حتما دیدید آدم هایی که خیلی احتیاط کار افراطی هستند در ارتباطات شان، در معاملات شان، در سرمایه‌ گذاری شان، در حرکات ورزشی و امثال این، خیلی نگران اند، خیلی پیشگیری می‌کنند (بیش از حد منطقی) ؛ این ها کسانی اند که خوف به قلب شان، بیش از حد وارد شده است. 🔻لذا حضرت در حکمت ۱۰۸ می‌فرمایند: " اگر خوف بر او غلیان پیدا کند، حذر و احتیاط نابجا همهٔ زندگی او را به خودش مشغول می‌دارد." 🔻در حکمت ۱۷۵ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه‌السلام)، برای درمان این مسأله، به ما یک قاعده یاد می‌دهند؛ می‌فرمایند: « إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنه » ؛ " از هر چیزی ترسیدی، خودت را در معرضش قرار بده ، به خاطر اینکه وقتی خودت را در معرضش قرار می دهی، می‌بینی ترسش بیشتر از آن واقعیت آن بوده است. " (یعنی ترسش توهّم بوده، حباب بوده، اصلاً مسأله آنقدر ترسناک و نگران کننده نبوده است.) » 🔻بنابراین معلوم می‌شود ترس یک نقصان است، یک کمبود شخصیتی، روانی، اخلاقی است. لذا در حکمت ۳ هم مولا علی (علیه‌السلام) فرمود: «الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ » ؛ "جبن و ترس، یک نوع نقصان است. " ریشه اش چیست؟ مولا علی (علیه‌السلام) در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه، به مالک اشتر می‌فرمایند: " بخل و ترس و حرص، غرائض مختلفی هستند که همه شان به خاطر سوءظن به خدا ایجاد می‌شوند " ؛ یعنی ریشه ترس بی‌جا، اعتماد نداشتن به خداست. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (17) 🔹 مدیریت قلب 🔰 در ادامه حکمت ۱۰۸ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: " و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی می‌شود. " یعنی انسان اگر تحت تعلیم و تربیت دین قرار نگیرد و دائماً مراقب نفس خودش نباشد، بعد از اینکه در یک سختی، تنگی، تنگدستی، فقری، ناگهان گشایش و فرجی برایش ایجاد بشود، به جای اینکه شکرگزار باشد تا نعمت بیشتر بشود، دچار غرور و غفلت می‌شود و در این غفلت شیطان، بخشی از دین و ارزش های او را می‌رباید. 🔻اساساً مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه، در حکمت ۳۵۸ به ما توصیه می‌کنند که هر وقت به وسعتی رسیدید، به گشایشی رسیدید، آن فرصت را یک زمینه ای بدانید که ممکن است در آن زمینه، دچار سنت استدراج بشوید؛ یعنی غفلتی که ما را درجه درجه در گناه فرو می‌برد. 🔻 در حکمت ۳۵۸ می‌فرمایند: « إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً » ؛ " هر کس دید دستش باز شده، گشایش در زندگی اش پیدا شده ، اما این گشایش را نوعی ابتلا به سنت استدراج نبیند، این بیچاره دچار غفلت شده و چیزی را که می‌تواند ترسناک باشد، از آن بی خیال رد شده است." 🔻چون یکی از مصداق های وسعت، همین وسعت مال است؛ حضرت در حکمت ۳۸۸ فرمود: « أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَال » ؛ " یکی از نعمت های خدا این است که انسان مالش گسترش پیدا کند. " اما اگر در این گستردگی مال و گشایش مالی، غفلت بکند، دچار استدراج می‌شود، دچار فریب می‌شود؛ لذا یکی از راهبردهای خیلی خیلی خطرناک شیطان برای فریب دادن مؤمن، همین است که در وسعت ها، دین و ایمان انسان را بگیرد. 🔻حضرت در نامه ۴۴، خطاب به زیاد بن ابیه نوشتند: " شنیدم که معاویه برایت نامه نوشته است؛ مواظب باش که معاویه شیطان بزرگی است که از هر چهار جهت به انسان نزدیک می‌شود، (برای چه؟) برای اینکه انسان را فریب بدهد و دین و ایمان را از انسان بگیرد." 🔻عبارت حضرت علی (علیه‌السلام) در نامه ۴۴ این است: « لِيَقْتَحِمَ غَفْلَتَهُ وَ يَسْتَلِبَ غِرَّتَهُ » ؛ " تا در حال فراموشی، او را تسلیم خودش کند و شعور و درکش را برباید. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 18 ) 🔹 مدیریت قلب 🔰 مولا علی (علیه‌السلام) در ادامه حکمت ۱۰۸ می‌فرمایند: « وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ » ؛ " یکی از آفات قلب و نفس این است که اگر مصیبتی بر او عارض بشود و انسان مراقبت نداشته باشد، جزع و فزع آبروی انسان را می‌برد." 🔻مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه به ما آموختند که در مقابل سختی ها و مشکلات و مصیبت های دنیا، صبر کنیم؛ در خطبه ٩٩ می‌فرمایند: « وَ لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا » ؛ " از مشکلات و سختی های دنیا، جزع نکنید. " 🔻 همچنین در نامه ٢٢ می‌نویسند: « وَ مَا فَاتَكَ مِنْهَا فَلَا تَأْسَ عَلَيْهِ جَزَعاً » ؛ " چیزی از دنیا اگر از دستت رفت، بر آن تأسف نخور، جزع نکن. " 🔻در بیان دیگری مولا علی (علیه‌السلام)، همه انواع جزع و فزع را قبیح و زشت می‌دانند، مگر جزعی که در مصیبت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است؛ در حکمت ۲۹۲ خطاب به پیامبر عزیز، عرضه می‌دارند: « وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ » ؛ " همانا همه انواع جزع زشت اند، مگر جزعی که بر مصیبت شما می‌شود." 🔻دلیل اینکه جزع قبیح است، این است که مولا در حکمت ۲۱۱ فرمود: « الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ »؛ " انسان مصیبت دیده اگر جزع بکند(یعنی بی‌تابی بکند)، خودش با دست خودش زمان را علیه خود بسیج کرده است." لذا در حکمت ۱۸۹ فرمود: «مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ»؛ " کسی را که صبر نتواند نجاتش دهد، آرامش بکند، جزع و فزع و بی‌تابی حتما هلاکش خواهد کرد." 🔻 و اساسا از نظر مولا علی (علیه‌السلام) وقتی مصیبتی بر انسان وارد می‌شود، جزع هیچ فایده ای ندارد؛ در مرگ فرزند اشعث، به او اینگونه فرمودند: « إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ »؛ " اگر جزع بکنی در مرگ فرزندت، آنچه که خدا مقدر کرده، دیگر انجام شده است (یعنی فرزندت که دیگر زنده نمی‌شود) ، اما تو هم گنهکار خواهی بود." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 ارزش والاى اهل بيت پيامبر ⚜ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در حکمت ۱۰۹ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي» ؛ " ما تکیه گاه میانه ایم؛ کسی که از ما عقب افتاده ، باید به ما برسد و پیش تاختگان باید به ما برگردند. " 🔻این حکمت بخشی از بند آخر خطبه ۲ نهج‌البلاغه است. در آنجا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً »؛ " احدی از این امت را نمی‌شود با اهل بیت (علیهم السلام) مقایسه کرد و کسی را که نعمت اهل بیت (علیهم‌السلام) بر آن جاری شده، با خود اهل بیت (علیهم‌السلام) تا ابد نمی‌شود مقایسه کرد. " 🔻بعد در بیان دلیل این عدم امکان مقایسه احدی از امت با اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌فرمایند: « هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي » 🔻خوب، حقیقت این حکمت دارد می‌فرماید که تنها راه که راه میانه است، یعنی در آن افراط نیست، تفریط نیست، گرایش به چپ و راست و انحراف به چپ و راست نیست، اهل بیت (علیهم‌السلام) اند. خود مولا علی (علیه‌السلام) در خطبه ١ نهج‌البلاغه ، بند ششم ، این حقیقت را توضیح می‌دهند که اساساً بعد از پیغمبر اسلام هم مثل همه انبیاء دیگر، جانشینانی در امّتشان قرار داده شد ؛ « إِذْ لَمْ یتْرُکوهُمْ هَمَلاً بِغَیرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لاَ عَلَمٍ قَائِمٍ » چون پیامبر هرگز امّتش را مهمل رها نمی‌کند، بدون اینکه راه روشنی و پرچم آشکاری برایشان قرار بدهد "( یعنی اهل بیت علیهم‌السلام اینگونه هستند. ) 🔻در خطبه ۱۶ هم مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّة »؛ " گرایش به چپ و راست، هر دو گمراهی و انحراف است؛ راه میانه جاده رسیدن به حقیقت است، که در این راه مستقیم و جاده وسطیٰ است که حقیقت و باقیمانده کتاب هست و آثار نبوت " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 شرائط تحقّق اوامر الهى 🔰 در حکمت ۱۱۰ نهج البلاغه، مولا علی (علیه السلام) می فرمایند : " امر خدای سبحان را کسی نمی تواند بر پا بدارد ؛ مگر کسی که سازشکار نباشد ، ابراز و اظهار ضعف نکند و دنبال و پیرو طمع های خودش نباشد. " 🔻مولا علی (علیه السلام) ، در خطبه ۲۱۰ نهج البلاغه در صفت بعضی از محدّثین منافق ، اینگونه می فرماید : «رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِيمَانِ مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلَامِ» ؛ " بعضی از محدّثین منافق اینگونه اند ، مرد منافقی هستند که به دروغ اظهار ایمان می کنند و اسلام ساختگی دارند. " 🔻اینقدر این رفتارهای تصنّعی و غیر واقعی زشت است که حضرت در خطبه ۲۱۶ ، از مردم می خواهند که با من با چهره اینگونه برخورد نکنید : «لاَ تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ» ؛ پیش من می آیی از ترس ابهت و جایگاه حاکم جامعه بودنم با من ظاهرسازانه رفتار نکنید . 🔻همچنین مولای عزیز ما در نهج البلاغهٔ شریف ، کسی را که سازشکار است و نمی تواند دین را اقامه کند، اینگونه سرزنش می کنند : 🔻در خطبه ۵۶ می فرمایند : « وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ » ؛ " به جان خودم قسم ، اگر ما می خواستیم با این روشی که شما می خواهید از دین دفاع کنید ، در صدر اسلام از دین دفاع کنیم ، اصلاً هیچ ستونی از دین اقامه نمی شد. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح و 🔹 لازمه محبت اهل بیت(علیهم السلام) 🔰 وقتی در ماجرای صفین کار به خاطر نفوذی ها و ضعف بصیرت خودی‌ها ، به حکمیت رسید و در حکمیت، ابوموسی اشعری فریب عمروعاص را خورد و ماجرا کاملاً به نفع معاویه تمام شد، امیرالمؤمنین و تعداد اندکی از یاران مخلص و با بصیرت ایشان ، به شدّت غصه دار بودند؛ یکی از آنها، سهل بن حنیف انصاری بود. سهل بن حنیف انصاری تا به کوفه و به منزل رسید، از این غصّه دق کرد و مُرد. 🔻وقتی خبر مرگ سهل بن حنیف را به امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) دادند، حضرت فرمودند: " اگر کوهی هم مرا دوست می‌داشت در این واقعه از هم فرو می‌ریخت. " 🔻خوب، این یعنی اگر کسی نگاهش، قلبش، باورش، اعتقادش، دستگاه ارزشی اش با امامش، یکسان باشد، بار غصه ای که روی دل امامش می‌آید، روی دل او هم می‌آید. آن موقع چون او امام نیست، ظرفیتش زود پر می‌شود و نابود شد و از دنیا رفت و اذیت شد. 🔻نظیر همین نکته، در حکمت ١١٢ هست ؛ حضرت می‌فرمایند: " هر کس ما اهل بیت پیامبر را دوست بدارد، پس باید فقر را مانند لباس رویین بپذیرد. " یعنی آماده باشد که دشمنان ما انواع سختی ها و فشارها و مضیقه ها را بر او بار بیاورند. 🔻حضرت در همان سقیفه و روزهای اول بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به این واقعیت اشاره فرموده بودند ؛ وقتی در خطبه ٣ نهج‌البلاغه - که معروف است به خطبه شقشقیه - مولا علی (علیه‌السلام) اشاره می‌کنند به ماجرای سقیفه و می‌فرمایند: " وقتی نگاه کردم، دیدم جامعه به کجا دارد می‌رود، نشستم فکر کردم که آیا با دست خالی برای گرفتن حق به پا خیزم؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که بوجود آوردند صبر پیشه سازم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‌دارد." یعنی از همان موقع اشاره کرده بودند که دورانی شروع شد علیه ما اهل بیت که هر انسان مؤمنی زجر خواهد کشید. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (1) 🔹ارزشهاى والاى اخلاقى(ارزش عقل) ⚜ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۱۳ ، می فرمایند : « لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ » ؛ " هیچ مالی سود آورتر از عقل نیست. " 🔻 دربارهٔ ارزش عقل ، همچنین مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۸ نهج البلاغه فرمودند : « إِنَّ أَغْنَي الْغِنَيُ الْعَقْلُ » ؛ "بالاترین بی نیازی و ثروت عقل است." 🔻 و در حکمت ۴۲۴ نهج البلاغه نیز فرمودند : « الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ » ؛ " عقل آن شمشیری است که قاطعانه جهل و شک را قطع می کند و از بین می برد. " 🔻 دربارهٔ عقل در نهج البلاغه ، سخن بسیار است ؛ ما در این بخش فقط به دو سه نکته اساسی اکتفا می کنیم : 1⃣ یکی آثار و برکات عقل است . 🔻مولا علی (علیه السلام) در همین حکمت ۱۱۳ می فرمایند : « لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ » ؛ " هیچ عقلانیتی مثل تدبیر نیست. " یعنی از آثار عقلانیت واقعی، تدبیر کردن امور است. " 🔻 همچنین مولا علی (علیه السلام) ، عقل را در نهج البلاغه شریف اینگونه توصیف می کنند که او نصیحت گری است که هیچ وقت در نصیحت خودش فریب نمی دهد. 🔻 در حکمت ۲۸۱ می فرماید : « وَ لَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ‏ » ؛ " هیچ وقت عقل، کسی را که از او درخواست نصیحت می کند ، دچار غشّ و فریب نخواهد کرد. " 🔻و در نهج البلاغه شریف همچنین مولا علی (علیه السلام) ، غنایی بالاتر از عقل نمی شناسند ؛ در حکمت ۵۴ می فرمایند : « لَا غِنَى كَالْعَقْلِ » ؛ " هیچ ثروت و بی نیازی مثل عقل نیست. " 2⃣ اما همین مولا علی (علیه السلام) ، اموری را به عنوان آسیب و آفت عقل بر می شمارند که ان شاءالله در بخش بعدی تقدیم خواهد شد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (2) 🔹ارزشهاى والاى اخلاقى(ارزش عقل) 2⃣ مبحث دومی که دربارهٔ عقل باید به آن توجه کرد، آسيب های عقل است؛ یعنی عواملی که عقل را از اثر بخشی و کارآمدی می‌اندازد. 🔸۱. اولین مورد، بحث هوای نفس است؛ 🔻مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۲۱۱ می‌فرمایند: « كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ »؛ " چقدر عقلها که زیر دست هوای نفس اسیر می‌شود." و وقتی عقل زیر دست هوای نفس اسیر شد، حقایق را نمی‌تواند درک کند. لذا مولا علی (علیه‌السلام) در نامه ۳ خطاب به شریح قاضی، بعد از اینکه او را توبیخ می‌کنند که چرا درحالیکه مسؤول در حکومت اسلامی هستی، به فکر افزایش ثروتی، می‌فرمایند: « شَهِدَ عَلَى ذَلِکَ الْعَقْلُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَسْرِ الْهَوَى »؛ " بر آنچه که من گفتم عقل سلیم شهادت می‌دهد، به شرط اینکه زیر دست هوای نفس، اسیر نباشد. " 🔸۲. مورد بعدی که جزء آسیب های عقل است، آرزوهای بی‌جا و طولانی است؛ 🔻در خطبه ۸۶ می‌خوانیم: « اعْلَمُوا أنّ الأملَ يُسْهي العقلَ » ؛ " بدانید که آرزوی بی‌جا، عقل را دچار سهو و خطا می‌کند. " 🔸۳. مورد سومی که مولا علی (علیه‌السلام) به عنوان آسیب رسان به عقل معرفی می‌فرمایند، مسأله شراب است؛ 🔻مولا در حکمت ۲۵۲، در فلسفهٔ ترک شرابی که در دین واجب شده و از خوردن شراب، نوشیدن شراب نهی شده، می‌فرمایند: « تَرْکَ شُرْبِ آلْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ » ؛ " ترک شراب به خاطر حفاظت از عقل است. " 🔸۴. و مورد بعدی، فقر است؛ در حکمت ۳۱۹ نهج‌البلاغه می‌خوانیم: «فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ»؛ " همانا فقر می‌تواند دچار نقصانِ دین و ترسناک و سرگردان شدن عقل بشود. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (3) 🔹ارزشهای والای اخلاقی( تقوی ) 🔰 در ادامه حکمت ۱١٣ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى » ؛ " هیچ بزرگواری مانند تقوا نیست. " 🔻برای فهم این فراز از حکمت ١١٣، کافی است بند دوم از خطبه ١٩٨ را بخوانیم: " همانا تقوا داروی بیماری دلها، روشنایی قلب ها و درمان دردهای بدن ها، مرحم زخم جان‌ها، پاک کننده پلیدی های ارواح و روشنایی بخش تاریکی چشم ها و امنیت در نا آرامی ها و روشن کننده تاریکی های شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهری، قرار دهید و با جان، نه با تن، فرمانبردار باشید، تا با اعضا و جوارح بدنتان درهم آمیزد و آن را بر همه امورتان حاکم گردانید. اطاعت خدا را، راه ورود به آب حیات، شفیع گرفتن خواسته ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت های طولانی دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگی، قرار دهید؛ زیرا طاعت خدا، وسیله نگهدارنده از حوادث هلاک کننده و جایگاه های وحشتناک که انتظار آن را می‌کشید و حرارت آتش های برافروخته است. کسی که تقوا را انتخاب کند، سختی ها از او دور می‌گردد، تلخی ها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتی ها، برطرف خواهد شد و مشکلات پیاپی و خسته کننده، آسان گردیده و مجد و بزرگی از دست رفته، مانند قطرات باران بر او فرو می‌بارد؛ رحمت بازداشته حق، باز می‌گردد و نعمت های الهی پس از فرو نشستن، به جوشش می‌آیند و برکات تقلیل یافته، فزونی می‌گیرند." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 4 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(حُسن خلق) ⚜ مولا علی (علیه السلام) در ادامهٔ حکمت ۱۱۳ نهج البلاغه می فرمایند : « لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ » ؛ " هیچ همنشینی مانند خوش اخلاقی نیست " 🔻 اولاً باید دانست اینکه خوش اخلاقی را با توجه به اینکه یک صفت است نه یک شخص ، به عنوان قرین و همنشین مطرح می فرمایند ، از باب استعاره یا کنایه است و اینکه انسان چطور با همنشین خوب احساس لذّت ، احساس آرامش و احساس شخصیت بالاتر می کند در نزد مردم ، اگر اخلاق نیکو داشته باشد بهترین این اوصاف را درک خواهد کرد ؛ یعنی بیشترین لذت ، بیشترین آرامش و بیشترین شخصیت و عزت و کرامت نفس را در نظر مردم خواهد داشت. 🔻 آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه شریف ، در حکمت ۳۸ فرمود : « اَکْرَمُ الْحَسَبِ حُسْنُ الخُلُقِ » ؛ " با ارزش ترین حَسَب و ریشه و پیوند خانوادگی و طایفه ای ، داشتن اخلاق نیکو است. " 🔻یعنی حسن خلق همان قدری که یک انسان به طایفهٔ با ارزش خودش تکیه می کند، اعتبار از آن می گیرد ، به همان مقدار ، بلکه بیش از آن از حسن خلق می تواند اعتبار کسب بکند . 🔻همچنین مولا علی (علیه السلام) در نهج البلاغه شریف می فرمایند : « کَفَی بالْقَنَاعَةِ مُلْکاً وَ بحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِیماً » ؛ این در حکمت ۲۲۹ نهج البلاغه است. می فرمایند : " برای انسان اگر می خواهد به مُلک برسد ، یعنی به قدرت برسد ، قناعت کافی است و برای اینکه به نعمت های فراوان ماندگار برسد، داشتن حسن خلق کفایت می کند ." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 5 ) 🔹ارزشهاى والاى اخلاقى(ادب) 🔰 در ادامهٔ حکمت ١١٣ ، امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) می‌فرمایند: « لَا مِیراثَ کَالأَدَب » ؛ " هیچ ارثی بهتر از ادب کردن نیست. " 🔻همین عبارت در حکمت ۵۴ هم عیناً تکرار شده است. ماجرای ادب از نگاه حضرت علی (علیه‌السلام) آنقدر مهم و ارزشمند است که در حکمت ۵ فرمودند : « الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ » ؛ " آداب مانند زینتی هستند که دائماً تجدید می‌شوند، نو به نو می‌شوند." یعنی انسان هرگز با رعایت آداب از امور زندگی خودش، احساس افسردگی و روزمرگی نخواهد کرد. 🔻در نهج‌البلاغه شریف، اولویت اول خودسازی است و ادب کردن خود؛ در حکمت ٧٣ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: " کسی که خود را رهبر مردم قرار می‌دهد، باید پیش از آنکه به تعلیم مردم بپردازد، خود را تعلیم دهد و پیش از آنکه به گفتار ، دیگران را تربیت کند با کردار آنها را تربیت نماید." 🔻همچنین مولا علی (علیه‌السلام)، در حکمت ٣۵٩ نهج‌البلاغه هم، به همه ما توصیه می‌کنند: " ای اسیران آرزوها! بس کنید. صاحبان مقامات دنیا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افکند. ای مردم! کار تربیت خود را ، خود به عهده بگیرید و نفس را از عادت هایی که به آن حرص دارد باز گردانید. " 🔻یکی از تکالیف پدرها نسبت به فرزندان شان ، که نوعی حقّ فرزند بر پدر محسوب می‌شود هم، در حکمت ٣٩٩ این است که: « یُحَسِّنَ اَدَبَه » ؛ " خوب و نیکو ادبش بکند. " 🔻همچنین مولا علی (علیه‌السلام)، یکی از وظایف و تکالیف حاکمان جامعه را تأدیب مردم معرفی کرده اند؛ لذا وقتی که در خطبه ٣۴ نهج‌البلاغه نظر می‌کنیم، در بند آخر اینگونه می‌فرمایند که: " ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است؛ حقّ شما بر من آنکه از خیرخواهی شما دریغ نورزم، بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش بدهم تا بی‌سواد نمانید و شما را ادب و تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 6 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی( توفیق) 🔰 در ادامه حکمت ١١٣ نهج‌البلاغه، حضرت می‌ فرمایند : « وَ لَا قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ » ؛ قائد یعنی رهبر؛ یعنی کسی که با تبعیت از او، پیروی از او، دنباله روی او انسان به مقصد و مقصود می‌رسد ، حضرت می فرمایند : " هیچ رهبر و قائدی چون توفیق نیست. " 🔻درباره این مطلب در نهج‌البلاغه، نکات جالبی هست؛ 1⃣ مولا علی (علیه‌السلام) اولین شرط توفیق انسان برای اهداف بلند الهی را پذیرش خیرخواهی خدا می‌دانند ؛ 🔻 و در خطبه ١۴٧ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: « أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ » ؛ " ای مردم! هر کس خیری را که خدا تعیین کرده است را بپذیرد، موفق خواهد شد. " 2⃣ شرط دومی که در نهج‌البلاغه برای توفیقات معین شده، آزاد شدن انسان از دست ریسمان های دنیا طلبی است؛ 🔻 حضرت در نامه ۴۵ نهج‌البلاغه، که خطاب به عثمان بن حنیف -استاندار یا فرماندار بصره بوده- می‌نویسند: « وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ » ؛ " هر کس ای دنیا، از دست ریسمان های تو خودش را آزاد کند، موفق خواهد شد. " 3⃣ و نکته سومی هم که در نهج‌البلاغه، پیرامون مقدّمات یا لوازم توفیق برای ما معرفی شده حفظ تجربیات است؛ انسان وقتی یک بار، خودش یا دیگران مسیری را تجربه کردند، این تجربه را باید به اصطلاح امروزی ها مستند سازی بکند و در دفعهٔ بعد با توجه به این تجربه، اقدام خودش را تنظیم کند تا موفق و پیروز بشود. 🔻 در این رابطه مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ٣١١ می‌فرمایند: « وَ مِنَ التَّوْفِيقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ » ؛ " یکی از نشانه های توفیق یا یکی از راه های توفیق، این است که انسان تجربیات را حفظ و ثبت و ضبط کند. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 7 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(عمل صالح) 🔰 در ادامهٔ حکمت ۱۱۳ نهج‌البلاغه، حضرت می‌فرمایند: « لاَ تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ » ؛ " هیچ تجارتی، سودمندتر از عمل صالح نیست. " 🔻در نهج‌البلاغه شریف، در خطبه ۷۶ مولا علی (علیه‌السلام) در عبارت « رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً عَمِلَ صالِحاً » ؛ ″ خدا رحمت کند کسی را که عمل صالح انجام بدهد ″، اهمیت عمل صالح را در تقرّب به خدا و نجات در آخرت بیان می‌کنند. 🔻همچنان که همین امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، در نامه ۵۳، خطاب به مالک اشتر می‌نویسند: « فَلْیکُن اَحَبَّ الذَّخائِرِ اِلَیکَ ذَخیرةُ العَمَلِ الصّالِحِ » ؛ " باید برای تو بهترین ذخیره ها، ذخیره کردن عمل صالح باشد ، نه مال و ثروت " ؛ چرا؟ چون در خطبه ۲۳، مولا علی (علیه‌السلام) فرمود: « إِنَّ الْمَالَ وَ الْبَنِينَ حَرْثُ الدُّنْيَا وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ الْآخِرَةِ وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا اللَّهُ لِأَقْوَامٍ » ؛ " همانا مال و فرزند، کشت و زرع و زراعت دنیاست؛ ولی عمل صالح زراعت و حاصل آخرت است. اگر چه خدا گاهی هر دو را برای بعضی ها جمع می‌کند." 🔻مولا علی (علیه‌السلام)، اساساً نشانهٔ ایمان را عمل صالح و ریشهٔ عمل صالح را ایمان می‌دانند؛ در خطبه ۱۵۶ می‌فرمایند: « فَبِالْإِيمَانِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحَاتِ وَ بِالصَّالِحَاتِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الْإِيمَانِ » ؛ " به برکت ایمان است که انسان به سمت عمل صالح راهنمایی می‌شود و به برکت اعمال صالح است که انسان به سمت ایمان برتر و عمیق تر هدایت می‌شود. " 🔻مولا علی (علیه‌السلام)، در نامه ۵۳ دو نشانه برای عمل صالح بیان می‌کنند؛ یعنی اگر از ما بپرسند چگونه متوجه بشویم که چه کاری صالح است، چه نیست؟ می‌فرمایند: « وَ إِنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ» ؛ " همهٔ اعمال می‌تواند اعمال صالح باشد، وقتی دو شرط را داشته باشد؛ اولاً نیت صالح باشد و ثانیاً به برکت آن عمل رعیت در سلامت و سِلم زندگی کنند." 🔻اما در نهایت اهل تقوا می‌دانند هر چقدر هم که اعمال صالح انجام بدهند، مواجههٔ با خداوند در قیامت و محشر انسان را به لرزه می اندازد؛ لذا در خطبه ۱۹۳ فرمود: « يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ » ؛ " انسان متّقی درحالیکه عمل صالح انجام می‌دهد، ترسان و نگران است. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 8 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(ثواب) ⚜ امیرالمؤمنین در ادامهٔ حکمت ۱۱۳ می فرمایند : « وَ لاَ رِبْحَ کَالثَّوَابِ » ؛ " هیچ سودی مانند ثواب اعمال صالح نیست. " 🔻در خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه می خوانیم : « لَيسَ شَيءٌ بِخَيرٍ مِنَ الخَيرِ إلّا ثَوابَهُ » " چیزی از کار خیر بهتر نیست، مگر ثواب کار خیر." پس معلوم می شود ثواب کار خیر خیلی عظمت دارد ، حتی از خود کار خیر هم بالاتر است. 🔰 در نهج البلاغه شریف مصادیق زیادی برای ثواب کارهای خیر ذکر شده؛ 🔻 مثلاً مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۸۳ می فرماید: « کَفَی بالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالًا » ؛ " برای انسانی که عمل صالح انجام می دهد و ایمان دارد، بهشت به عنوان ثواب و نتیجه کافی است. " 🔻آنقدر بهشت و ثواب بهشت و ثواب آخرت عظمت دارد که خود مولا در خطبه ۱۹۳ ، معروف به خطبه متّقین ، می فرمایند : اگر اجلی که خداوند برای هر کسی قرار داده و تا پیش از رسیدن آن اجل امکان مرگ وجود ندارد نبود ، متّقین دوست نداشتند حتی به اندازه یک چشم به هم زدن جان شان در قفس تن شان باقی بماند ، بعد در بیان دلیل این رغبت به رفتن از دنیا می فرماید : « شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ »؛ " آنقدر این اهل تقوا شوق ثواب آخرت دارند و خوف از عقاب که دوست داشتند هرگز روحشان در تن شان ماندگار نشود. " 🔻در حکمت ۳۶۸ ، مولا علی (علیه السلام) می فرمایند : « إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ وَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ » ؛ معیار را در ثواب و عقاب ، طاعت و معصیت معرفی کردند . " خداوند سبحان ثواب را بر طاعت خودش وضع کرد و قرار داد و عقاب را بر معصیتش." لذا کسی نگوید دلت اگر پاک باشد ، همیشه کارهایت درست است ؛ نه باید عمل هم منطبق بر طاعت الهی باشد تا ثواب داشته باشد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 9 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(ورع) 🔰 در ادامه حکمت ١١٣، مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ » ؛ " هیچ ورع و اجتناب از محرّماتی مانند توقّف و احتیاط نزد شبهه نیست. " 🔻گاهی حرامی بیّن و روشن و آشکار است، تکلیف دربارهٔ آن روشن است؛ اما گاهی مسأله و امری مشکوک است که آیا حرام است یا نیست ؛ اینجا شبهه است. 🔻 عالی ترین نوع ورع این است که انسان حتی از احتمال حرام هم اجتناب کند. 🔻 مولا علی (علیه‌السلام) گاهی در نهج‌البلاغه، ورع را جُنَّه و سپر معرفی کردند؛ در حکمت ۴ می‌فرمایند: « الوَرَعُ جُنَّهٌ » ؛ 🔻و گاهی هم سنگر خوبی معرفی کرده اند؛ در حکمت ٣٧١ می‌فرمایند: « لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ » ؛ " هیچ سنگری نیکوتر از ورع و دوری از محرمات نیست. " 🔻به همین جهت و به خاطر همین ارزش ورع است که در نامه ۴۵ حضرت خطاب به عثمان بن حنیف می‌نویسند: " اگر چه نمی‌توانید مثل علی باشید در ساده زیستی ، « وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد » ؛ لااقل مرا کمک کنید؛ (از چه راهی؟ اولاً) با ورع و دوری از محرّمات. " 🔻مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه معتقدند، کم شدن ورع انسان نتیجهٔ کم حیایی انسان است؛ در حکمت ٣۴٩ نهج‌البلاغه، مولا علی (علیه‌السلام) اینگونه اشاره می‌کنند: « مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ » ؛ " هر کس حیایش کم بشود، ورعش کم می‌شود. " 🔻در ادامه هم نتیجه کم شدن ورع را، مرگ قلب معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: «مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 10 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(زهد) 🔰 در ادامهٔ حکمت ۱۱۳ می‌خوانیم: « لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ » ؛ " هیچ زهدی مانند بی رغبتی در حرام نیست. " 🔵 مولا علی (علیه‌السلام) در دو جای نهج‌البلاغه، زهد را تعریف کرده اند؛ 🔸۱. ابتدا در خطبه ۸۱ می‌فرمایند: « أَیُّهَاالنَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاَْمَلِ » ؛ " ای مردم! معنای واقعی زهد کوتاه کردن آرزو هاست. " 🔸۲. و دوم در حکمت ۴۳۹ که می فرمایند: " من زهد را بین دو جمله در قرآن پیدا کرده ام؛ آنجا که خداوند سبحان می فرماید: « لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ » ؛ زهد این است که بر آنچه از دست داده اید تأسف نخورید و نسبت به آنچه که به دست آورده اید شاد نباشید." در ادامه حضرت می‌فرمایند: «وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ » ؛ " کسی که بر گذشته تأسف نخورد و نسبت به آنچه الان هم به دست آورده، شاد و فرحناک نشود، همه دو طرف و جوانب زهد را به دست آورده است. " 🔵 مسأله دیگری که باید به آن بپردازیم، ارزش زهد است؛ مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۴ نهج‌البلاغه، زهد را ثروت و سرمایه می‌دانند و می‌فرمایند: « الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ » . 🔵 مسأله سوم آثار زهد است؛ یعنی زهد و بی رغبتی به دنیا (مخصوصاً حرام) چه اثراتی دارد؟ 1⃣ در حکمت ۳۱ حضرت می‌فرمایند: " کسی که نسبت به دنیای حرام زهد بورزد، مصیبت های دنیا را سبک می‌شمارد" ؛ « إسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ ». 2⃣ در حکمت ۳۹۱ مولا علی (علیه‌السلام) امر می‌کنند که نسبت به دنیا، زهد بورز تا خدا چشم تو را نسبت به عیوب دنیا باز کند؛ بنابراین اثر دوم، چشم بصیرت نسبت به عیوب دنیاست. 3⃣ سومین اثر، از بین بردن و میراندن هوای نفس است؛ در نامه ۳۱ مولا علی (علیه‌السلام) خطاب به فرزندشان می‌نویسند: « وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ » ؛ " هوای نفس فوران کرده را با زهد و زهادت بمیران. " 4⃣ چهارم ؛ کنده شدن شهوات از انسان است؛ مولا علی (علیه‌السلام) در خطبه ۸۳ می‌فرمایند: « ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ » ؛ " بروید مانند انسان عاقلی تقوا پیشه کنید که زهد باعث شده شهواتش از او کنده شود." 🔵 مطلب آخر هم مراتب زهد است؛ 🔻 مولا در حکمت ۱۱۳ می‌فرماید: « لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ » ؛ " هیچ زهدی مانند زهد در حرام نیست. " 🔻و در حکمت ۲۸ هم درجهٔ برتر زهد را اینگونه معرفی می‌فرمایند که: « أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ »؛ " برترین زهد ها مخفی ترین آنهاست. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 11 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(تفکّر) 🔰 در ادامهٔ حکمت ١١٣، مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ »؛ " هیچ علمی ارزشمند تر از تفکر نیست. " در واقع مقصود این است که بهترین راه برای رسیدن به حقیقت و خارج شدن از جهالت تفکر است؛ چرا؟ چون مولا علی (علیه‌السلام) هم در حکمت ۵، هم در حکمت ٣۶۵ می‌فرمایند: «اَلفِکرُ مِرآةٌ صافِیَه»؛ " فکر کردن، یک آیینه صاف و بی خط و خش است. " یعنی می‌شود به راحتی، در آن تمام ریزه کاری ها و جزئیات حقیقت را دید. 🔻 لذا مولا علی (علیه‌السلام) ، مؤمن را در حکمت ٣٣٣، "مَغمورٌ بِفِکرَتِه" می‌دانند؛ یعنی کسی که دائماً در افکار عمیق هست و ژرف اندیش است. 🔻مولا علی (علیه‌السلام) ، خودشان هم دانش تربیتی که برای امام حسن (علیه‌السلام) در نامه ٣١ ارائه کردند، محصول تفکر می‌دانند؛ آنجا می‌فرمایند: «فَکَّرتُ فی اَخبارِهِم »؛ " من در اخبار و حالات گذشتگان فکر کردم "(و توانستم بهترین آموزه های تربیتی را استخراج کنم). 🔻و همچنین مولا علی (علیه‌السلام) ، یکی از راههای رسیدن به توحید و خداشناسی را تفکر در نعمت ها و صنایع خدا می‌دانند؛ در خطبه ١٨۵ می‌فرمایند : « وَ لَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِيمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ »؛ " اگر انسان ها در قدرت عظیم خدا و نعمت جسیم خدا فکر کنند، حتماً به راه هدایت و طریق مستقیم برمی‌گردند." 🔻مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه شریف، راه رسیدن به بصیرت را تفکر می‌دانند؛ در خطبه ١۵٣ می‌فرمایند: « فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ »؛ " این است و جز این نیست که بصیر واقعی کسی است که حرف حق را بشنود و درباره آن تفکر کند. " و در نامه ٣١ هم می‌نویسند: «مَن تَفَكَّرَ أبصَرَ»؛ " هر کس تفکر کند، به بصیرت می‌رسد. " 🔻لذا اینگونه در خطبه ٨٣ توصیه می‌کنند: «فاتَّقُوا اللّه عِبادَ اللّه تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلبَهُ» " ای بندگان خدا! به گونه ای تقوا داشته باشید، شبیه کسی که صاحب اندیشه است و قلبش را تفکر به خود مشغول داشته است. " 🔻آنقدر تفکر مهم است که مولا علی (علیه‌السلام)، دربارهٔ کسی که در ساعات احتضار است و آماده مرگ است، می‌فرماید: «مَن یُشرِف عَلَی المَوت يُفَکِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمْرَهُ وَ فِيمَ أَذْهَبَ دَهْرَه » ؛ " کسی که مشرف بر موت می‌شود، همیشه فکر می‌کند عمرش را کجا فانی کرد و روزگارش را کجا سپری نمود. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 12 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(فرائض) 🔰 در ادامه حکمت ١١٣، حضرت می‌فرمایند: « لَا عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ» ؛ " هیچ عبادتی ارزشمندتر از انجام واجبات نیست. " 🔻در نهج‌البلاغه شریف، پیرامون فرائض و واجبات سه مطلب کلی است؛ 1⃣ اول ، جایگاه فرائض؛ مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ٣٨٢ می‌فرمایند: " همانا خداوند متعال، بر بدن و اعضا و جوارح شما چیزهایی را واجب کرده که به واسطه آنها در قیامت بر شما احتجاج خواهد کرد. " 🔻در حکمت ١٠۵ هم مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا » ؛ " خدا یک واجباتی را بر شما قرار داده که باید این واجبات را ضایع نکنید. " 🔻و در نامه ۴۵ هم می‌نویسند: « طُوبى لِنَفسٍ أدَّت إلى رَبِّها فَرضَها » ؛ " خوش به سعادت کسی که واجباتی را که خدا بر او تکلیف کرده، در محضر خدا انجام داده باشد. " 2⃣ مطلب دوم، اثر و فایده انجام فرائض است؛ در خطبه ١۶٧ می‌خوانیم: «الْفَرَائِضَ أَدُّوهَا إِلَى اللَّهِ تُؤَدِّكُمْ إِلَى الْجَنَّه» ؛ " واجبات را ادا کنید، تا شما را به بهشت برساند. " 3⃣ اما مطلب سوم، نحوهٔ مدیریت نفس در بحث انجام واجبات و فرائض است؛ 🔸 ۱. اولاً مولا علی (علیه‌السلام)، در حکمت ٣٩ می‌فرمایند: « لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ » ؛ "اگر مستحبّاتی به واجبات ضرر برسانند، اصلاً مایهٔ نزدیکی ما به خدا نمی‌شوند. " 🔻لذا در حکمت ٣٧٩ می‌فرمایند: « إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا » ؛ " هر وقت دیدید مستحبّی دارد به واجبی ضرر می‌زند، آن مستحب را ترک کنید. " 🔻و باز هم مولا علی (علیه‌السلام) ، در نامه ۶٩ می‌نویسند: « خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَيْكَ مِنَ الْفَرِيضَةِ » ؛ " در عبادت ها آن مقداری را که با لذت و نشاط می توانی انجام بده، مگر عبادات واجب که آنها بر تو واجب هستند و اصلاً شرطش نشاط نیست و باید در هر حالتی انجام دهی." 🔸 ۲. مطلب دوم در این نحوهٔ مدیریت این است که « وَلْيَکُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَکَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً » ، در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر می نویسند : "در آن بخش خالصی که برای خداوند متعال دینت را خالص می کنی ، اقامهٔ واجبات را قرار بده که این اقامهٔ واجبات فقط برای خداست." 🔻و در نامه ۵۹ حضرت می نویسند از اینکه در انجام واجبات بدنت فرسوده می شود نگران نباش ؛ «وَ ابْتَذِلْ نَفْسَكَ فِيمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكَ رَاجِياً ثَوَابَهُ وَ مُتَخَوِّفاً عِقَابَهُ» ؛ چرا ؟ چون امید ثوابش را داری و از آن طرف هم ترس از عقاب ترک واجبات داری. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 13 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(حیاء) {بخش اول} 🔰 در ادامه حکمت ۱۱۳ امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند : « لَا إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ الصَّبْرِ » ؛" هیچ ایمانی به درجهٔ ارزش حیاء و صبر نمی رسد. " 🔻در نهج البلاغه ما در حکمت ۳۱ بحث صبر را باز کردیم ، لذا در این حکمت فقط به بحث حیاء می پردازیم . 🔵 مطلب اول دربارهٔ حیاء در نهج البلاغه ؛ تقسیم حیاء به حیاء خوب و بد است . 🔰 درباره حیاء خوب، مولا علی (علیه السلام) را بیان کردند ؛ 1⃣ اولین مصداق خجالت کشیدن از فرار از میدان جنگ است ؛ 🔻در خطبه ۶۶ می خوانیم : « فَعَاوِدُوا الْكَرَّ وَ اسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ » ؛ یعنی " حمله را تکرار کنید و از فرار خجالت بکشید. " 2⃣ مصداق دوّمی که مولا علی (علیه السلام) آوردند ، خجالت کشیدن از افشا شدن عمل زشت خلوت انسان است. 🔻مولا علی (علیه السلام) در نامه ۶۹ خطاب به حارث همْدان می نویسند : « وَ احْذَر کُلّ عَمَلٍ یُعمَلُ بِهِ فِی السّرّ وَ یُستَحَی مِنهُ فِی العَلَانِیَهِ » ؛ " از هر کاری که در خلوت انجام می دهند ، ولی از آشکار شدنش خجالت می کشند (و علنی خجالت می کشند انجام دهند) بر حذر باش و دوری کن. " 🔰 اما دربارهٔ حیاء مذموم و بد هم ، مولا علی (علیه السلام) چند مصداق بیان کردند ؛ 🔸 ۱. یکی خجالت کشیدن از بخشش اندک است؛ 🔻در حکمت ۶٧ می‌فرمایند: « لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ » ؛ " از بخشیدن و اعطای چیز کم خجالت نکش؛ چون محروم کردن و محروم شدن از انفاق، خیلی بدتر از ندادن همان اندک است. " 🔸۲. دومی گفتن نمی‌دانم است؛ خجالت کشیدن از چیزی که نمی‌دانی و بگویی نمی‌دانم، زشت است ؛ 🔻 مولا در حکمت ٨٢ می‌فرمایند: « وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ » ؛ " کسی از شما خجالت نکشد، وقتی از او درباره چیزی سؤال کردند که نمی‌دانست، به راحتی بگوید نمی‌دانم. " 🔸۳. سومین مصداق در نهج‌البلاغه، خجالت کشیدن از یادگیری است؛ 🔻در همان حکمت ٨٢ می‌خوانیم: « وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ منِْکُم إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ »؛ " کسی از شما خجالت نکشد اگر چیزی را بلد نیست، راحت بگوید من نمی‌دانم و یاد بگیرد. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 14 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(حیاء) {بخش دوم} 🔰 در ادامه مطلب حیاء از حکمت ۱۱۳، موضوع دیگری که باید مطرح بشود ، آثار و نتایج حیاء مذموم است؛ 🔻 مولا علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند که وقتی انسان حیاء بیجا داشته باشد، حتی وقتی کار خیر می‌کند، اعطاء به فقیر می‌کند ارزش کارش پایین می‌آید؛ 🔻در حکمت ۵۳ می‌خوانیم: « السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ » ؛ " سخاوت آن است که همان ابتدا قبل از آنکه نیازمند درخواست کند ببخشید . اما اگر بعد از درخواست فقیر به او بخشیدی، دیگر از روی خجالت و این است که می‌ترسی تو را مذمّت کنند به بخل و خساست. " 🔻مطلب دوم در این موضوع این است که حضرت علی (علیه‌السلام) در حکمت ۲۱ می فرمایند: « قُرِنَتِ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ »؛ " اساساً حیاء بیجا و خجالت بیجا، همنشین با حرمان و محرومیت است؛ یعنی انسان خجالتی در جایی که نباید خجالت بکشد و حیاء داشته باشد ، خودش با این وضعیت خودش را از خیلی از توفیقات محروم می کند." 🔰 مسأله بعدی که باید در بحث حیا به آن توجه کنیم، عواقب کمبود حیاء مثبت است؛ 🔻 در حکمت ۳۴۹ ، مولا علی (علیه السلام) می فرمایند: « مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ » ؛ " کسی که زیاد اشتباه می کند، حیایش کم می شود و کسی که حیایش کم شود، اجتنابش از محرّمات کم می شود و کسی هم که ورع و اجتناب از محرّمات در او کاهش پیدا کند، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد داخل جهنم خواهد شد. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 15 ) 🔹ارزشهای والای اخلاقی(تواضع) 🔰 در ادامهٔ حکمت ۱۱۳ امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند : « لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ » ؛ " هیچ پیشینهٔ خانوادگی ارزشمندتر از تواضع نیست. " 🔻ابتدا باید اهمیت حسَب و پیشینهٔ خانوادگی را دانست. خانواده و طایفهٔ نیک و صالح آنقدر ارزشمند است که حضرت در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر می نویسند: " بچسب به صاحبان مروّت و صاحبان حَسَب ها و پیشینهٔ فامیلیِ پاک از اهل خانه های صالح ." 🔻 اما از طرفی در نامهٔ ۳۲ می نویسند : " مردم به حسَب هایشان تکیه می کنند ، مگر کسی که اهل بصیرت باشد. " 🔻و در حکمت ۳۸۹ هم می فرمایند : " کسی که ارزش خود را از دست بدهد ، حَسَب و ارزش خانوادگی به دردش نمی خورد. " 🔻و بلکه گاهی بالاتر ، در خطبه ۱۹۲ مولا علی (علیه السلام) می فرمایند : " ابلیس در حَسَب انسان های متکبر شراکت می کند . " 🔻بر این اساس مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۸ معتقدند : « أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ » ؛ " با ارزش ترین حَسَب حسن خلق است . " 🔰 از طرفی تواضع هم مطلب بسیار مهمی است در نهج البلاغه. در نهج‌البلاغه تواضع به دو نوع مثبت و منفی، تقسیم شده است؛ 🔵 تواضع منفی در حکمت ۲۲۸ اینگونه آمده است: " کسی که نزد ثروتمندی برود و به خاطر ثروتش به او تواضع کند، دو سوم دینش از دست رفته است. " 🔵 اما در مورد تواضع خوب، مولا علی (علیه‌السلام) سه مصداق در نهج‌البلاغه بیان کرده اند: 1⃣ مصداق اول، تواضع حاکم و مسؤولین نسبت به حاجتمندان از مردم است؛ در نامه ۵۳ می‌نویسند: " با حاجتمندان در مجلس عمومی بنشین و به خاطر خدایی که تو را آفریده است، نسبت به آنان تواضع داشته باش." 2⃣ دوم تواضع ثروتمندان نسبت به فقرا؛ در حکمت ۴۰۶ می‌فرماید: " چه زیباست تواضع ثروتمندان برای فقرا به امید طلب آنچه در نزد خداست. " 3⃣ مصداق سوم، روش متواضعانه اهل تقواست؛ در خطبه ۱۹۳ می‌فرماید: « مَشْیُهُمُ التَّواضُع »؛" اصلاً مشی و روش و راه رفتن و زندگی اهل تقوا بر اساس تواضع است. " 🔰 مطلب پایانی، ارزش و آثار تواضع است؛ دو نکته در این باره در نهج البلاغه وجود دارد: 🔸 ۱. نکته اول اینکه با تواضع نعمتهای الهی تمام می‌شود؛ (حکمت ۲۲۴). 🔸 ۲. نکته دوم اینکه تواضع، اسلحه خوبی است بین انسان و شیطان و سربازانش ؛ (خطبه ۱۹۲). 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯