💠🔹امام عليه السلام در اين كلام نورانى به طريقۀ آزمايش شخصيت انسانها اشاره مىكند و مىفرمايد: «در دگرگونى حالات گوهر مردان شناخته مىشود»؛ (فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ) . در كافى در ادامۀ اين كلام نورانى آمده است «وَ الْأيّامُ تُوضِحُ لَكَ السَّرائِرَ الْكامِنَةَ ؛ و گذشت روزها اسرار پنهانى را بر تو آشكار مىسازد». «جواهر» جمع «جوهر» به معناى اشياى گرانبهايى است كه از معدن استخراج مىكنند، به ذات و طبيعت هر چيزى نيز اطلاق مىشود و در اينجا نيز منظور همين است. بسيار مىشود كه ظاهر و باطن افراد مختلف است؛ ظاهرى آراسته دارند در حالى كه درون، آلوده است. ظاهرش پاكدامن، زاهد، شجاع و پرمحبت است؛ ولى باطن كاملاً بر خلاف آن است و گاه به عكس افرادى ظاهراً كماستقامت، فاقد سخاوت و بىتفاوت به نظر مىرسند در حالى كه در باطن شجاع و نيرومند و باتقوا هستند. چگونه مىتوان به اين تفاوتها پى برد و درون اشخاص را كشف كرد و معيارى براى همكارى و عدم همكارى با آنها جستوجو نمود؟ بهترين راه همان است كه مولا در كلام بالا فرموده است.
#حکمت_217
🔶 @Nahj_Et
❇️مرحوم سيّد رضى اين گفتار حكيمانۀ امير مؤمنان على عليه السلام را به توسط فرزندزادۀ گرامىاش امام باقر عليه السلام نقل كرده مىگويد: ابو جعفر محمد بن على الباقر عليهما السلام از آن حضرت چنين نقل كرده است كه فرمود: «در زمين دو امان و وسيلۀ نجات از عذاب الهى بود كه يكى از آنها برداشته شد دومى را دريابيد و به آن چنگ زنيد»؛ (وَ حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ عليهما السلام أَنَّهُ قَالَ كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ، وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ) . آنگاه امام عليه السلام به شرح اين دو بر اساس استنباطى كه از يكى از آيات قرآن مجيد كرده مىپردازد و مىفرمايد: «اما امانى كه برداشته شد وجود رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله بود (كه خداوند به بركت وجود او هرگز عذابى بر اين امت نازل نكرد؛ ولى او از ميان ما رفت) و امانى كه باقى مانده استغفار است، همانگونه كه خداوند متعال مىفرمايد: «تا تو در ميان آنها هستى خداوند آنها را عذاب نمىكند و تا آنان نيز از گناهان خود استغفار مىكنند خداوند عذابشان نخواهد كرد»؛ (أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالْاِسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ مٰا كٰانَ اللّٰهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ مٰا كٰانَ اللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ)
🔶 @Nahj_Et
🔹💠امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خود از تودههاى بىبند و بارى كه گاه دست به دست هم مىدهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مىكنند، سخن مىگويد. حضرت در وصف اين گروه از اوباش مىفرمايد: «آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند وهنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد»؛ (فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا) . در تعبير ديگرى گفته شده كه امام عليه السلام فرمود: «آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مىرسانند و هرگاه متفرق گردند سود به بار مىآورند»؛ (وَ قِيلَ بَلْ قال عليه السلام: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا) . «كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟»؛ (فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟) . «امام فرمود: پيشهوران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از كار آنها بهرهمند مىشوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد»
#حکمت_199
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
🔹💠امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خود از تودههاى بىبند و بارى كه گاه دست به دست هم مىدهند
🔹💠(فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ، كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ، وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ) . «غوغاء» در لغت چنانكه بسيارى از واژه پژوهان گفتهاند داراى دو معناست: نخست معناى وصفى دارد و به كسانى اطلاق مىشود كه جزء قشر منحط اجتماع يا به بيان ديگر از اوباش مردماند. افرادى هستند كه از عقل و درايت قابل توجهى برخوردار نيستند و غالباً تحت تأثير عوامل عاطفى قرار مىگيرند كه به آسانى ممكن است آنها را تحريك كرد و براى مقاصد سوئى به كار گرفت؛ كسانى كه مديران فاسد و مفسد جامعه هميشه از آنها بهره مىبرند و نمونههاى روشن آن را در حكومت بنىاميه و بنىعباس مىتوان مشاهده كرد. اين واژه مفرد است و مانند ساير اسم جمعها معناى جمعى دارد. معناى ديگر «غوغاء» همان معناى مصدرى يا اسم مصدرى است كه به ايجاد جار و جنجال اطلاق مىشود، اين معنا در فارسى امروز ما رايج است ولى معناى اول رايج نيست
#حکمت_199
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹خطبههاى امام عليه السّلام است كه به عنوان تشويق و تحريك مردم بر عمل صالح ايراد شده است. خطبه در
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار گهربار به سه نكتۀ شايان توجه اشاره مىكند: نخست مىفرمايد: «كسى كه خود را در مقام پيشوايى و امامت بر مردم قرار مىدهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مىپردازد به تعليم خويش بپردازد»؛ (مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ) . كلام امام عليه السلام در اينجا مطابق ظاهر اطلاق كلام، هم رئيس حكومت بر مردم را شامل مىشود و هم تمام كسانى را كه به نوعى ارشاد و هدايت مردم را بر عهده مىگيرند. اين جمله اشاره به يك واقعيت مسلم عقلانى است كه تا انسان خودش چيزى را نداشته باشد نمىتواند به ديگران اهدا كند. خشك ابرى كه بود ز آب ته كى شود منصب او آب دهى ضرب المثلى در ميان عرب است كه مىگويند: «چوبى كه كج است چگونه ممكن است سايۀ آن راست باشد».
#حکمت_73
🔶 @Nahj_Et
💠امام على(ع)فرمودند:
💰 طمع، (انسان را) به سرچشمه آب وارد مى كند و او را تشنه بازمى گرداند و ضامنى است كه هرگز وفا نمى كند و بسيار مى شود كه نوشنده آب پيش از آنكه سيراب شود گلوگيرش شده (و هلاك مى گردد) و هر اندازه ارزش چيزى بيشتر باشد كه مورد رغبتِ اين و آن گردد، به همان اندازه مصيبت از دست رفتنش بيشتر است. آرزوها (ى دور و دراز) چشم بصيرت را كور مى كند و (چه بسا) سود به سراغ كسى مى رود كه او به دنبالش نيست! .
📚نهج البلاغه #حکمت_275
🔶 @Nahj_Et