eitaa logo
نهج البلاغه
36.7هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
63 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: هر دیده ای روز قیامت، گریان و هر چشمی [از روی نگرانی] بیدار است، مگر چشم کسی که خداوند او را بر کرامت خود اختصاص داده باشد و بر هتک حرمتی که بر حسین علیه السلام و خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می شود، گریسته باشد. 📙(خصال، حدیث 400/625) 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود اشاره‌اى به رابطۀ مواهب الهى با نيازها و مصرف‌ها كرده مى‌فرمايد: «كمك (الهى) به اندازۀ حاجت و نياز نازل مى‌شود»؛ (تَنْزِلُ‌ الْمَعُونَةُ‌ عَلَى قَدْرِ الْمَؤُونَةِ‌) . اين سخن در واقع دو پيام دارد: پيام نخست اين است كه هرچه هزينۀ انسان بيشتر شود به طور طبيعى تلاش و كوشش وى بيشتر مى‌گردد و مواهب فزون‌ترى نصيبش مى‌شود و اين‌كه در احاديث آمده است: «روزى همراه همسران به خانۀ شوهران مى‌آيد» نيز ممكن است اشاره به همين معنا باشد كه انسان مجرد تلاش زيادى براى زندگى نمى‌كند؛ اما هنگامى كه احساس كرد بار مسئوليت نفقۀ همسر بر عهدۀ اوست و آبرويش در خطر است بر تلاش و فعاليت خود مى‌افزايد و روزى به خانۀ او سرازير مى‌شود. همچنين هر زمان فرزند يا فرزندان بيشترى پيدا مى‌كند اين احساس و آن تلاش بيشتر حاصل مى‌گردد. 🔶 @Nahj_Et
15.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞|نماهنگ بسیار زیبا ویژه محرم ⚜نِعمَ الاَمیر⚜ 🏴هدیه به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا 🌀کاری از: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 🔶 @Nahj_Et
شرحی بر نامه بیست و هشتم نهج‌البلاغه از نامه هاى امام(علیه السلام) است که در پاسخ معاویه نگاشته است. این نامه همان گونه که در طلیعه آن در نهج البلاغه آمده، پاسخى است به یکى از نامه هاى معاویه به امام(علیه السلام); که معاویه در آن بسیار جسورانه با امامرسخن گفته و از هیچ گونه هتاکى فروگذار نکرده است. در بخش اوّل از نامه اش به عظمت پیغمبر اکرم و اسلام پرداخته و آن را مقدمه اى براى بیان فضایل اصحاب و یاران آن حضرت قرار داده سپس به طرفدارى از خلیفه اوّل، دوم و سوم پرداخته و از منزلت اوّلى و دومى و مظلومیّت سومى سخن به میان آورده و امام(علیه السلام) را متّهم ساخته که در قتل عثمان شرکت داشته و نیز متهم به حسادت ابوبکر و کراهت خلافت عمر نموده و در همه جا از تعبیرات زننده و نیش هاى زشت و آزار دهنده کمک گرفته و در پایان امام را با نهایت بى ادبى متّهم به لجاجت نموده و مى گوید: قتله عثمان را به ما بسپار و شورایى براى انتخاب خلیفه پیغمبر اکرم آماده ساز; ما بیعت تو را نپذیرفته ایم و سر بر فرمانت نمى نهیم و بهره تو از ناحیه ما تنها شمشیر است و تا پایان ایستاده ایم. از تعبیرات این نامه کاملاً پیداست که معاویه دو هدف را دنبال مى کرده است: نخست اینکه امام(علیه السلام) را عصبانى و خشمگین کند تا سخنان تندى بگوید و آن را بهانه قرار دهد و پیراهن عثمان دیگرى بسازد و نیز درباره خلفاى سه گانه زیاد اغراق مى کند و امام(علیه السلام) را به حسادت نسبت به آنها متّهم مى سازد تا امام سخنى بر ضد آنها بگوید و آن نیز ضمیمه پیراهن عثمان شود. این سخن یک استنباط نیست، بلکه مطلبى است که صریحاً در تاریخ آمده که بر زبان عمرو عاص جارى شد، ابن ابى الحدید مى نویسد: عمرو بن عاص به معاویه سفارش کرد که نامه اى براى على(علیه السلام) بنویسد تا او را شدیداً تحریک کند و به خشم آورد تا سخنى از او در جواب صادر شود که اسباب نکوهش او گردد و روش او را ناهنجار سازد. مخصوصاً تأکید کرد تا مى توانى از ابوبکر و عمر در نامه ات تعریف کن. معاویه نیز پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و نامه اى را که در بالا به خلاصه آن اشاره کردیم براى او نوشت. اما عصاره نامه امام(علیه السلام) در یک نگاه این نامه مشتمل بر چند بخش است; امام(علیه السلام) در بخش اوّل به افشاى ادّعاهاى دروغین معاویه مى پردازد و در پاسخ او که نوشته بود: خداوند محمد را براى دینش برگزید و با یارانش او را تأیید کرد امام(علیه السلام) از این بیان بسیار اظهار شگفتى مى کند و مى گوید: تو را با این امور چکار، داستان تو مانند داستان کسى است که خرما را به سرزمین هَجَر ببرد (منطقه اى است بسیار پر خرما که در بحرین قرار دارد و این ضرب المثل شبیه ضرب المثلى است که ما در فارسى داریم و مى گوییم: کار فلان کس همچون زیره به کرمان بردن است) و یا استاد بزرگ خود را به مسابقه دعوت نماید; بر سر جایت بنشین و فضایل خاندان ما را براى ما که از آن آگاه تریم بازگو نکن. در بخش دوم، امام به منظور یادآورى نعمت هاى خدا ـ نه براى آگاه کردن معاویه که او از این امور باخبر بود ـ به بیان فضایل بنى هاشم پرداخته و از حمزه سیّدالشّهدا و جعفر طیّار سخن به میان مى آورد و در پایان مى افزاید: اگر خداوند نهى از خودستایى نکرده بود، فضایل فراوانى را بر مى شمردم که دل هاى مؤمنان از آن باخبر و گوش هاى شنوندگان با آن آشناست. در سومین بخش از نامه، اشاره به نکته اصلى ادّعاهاى معاویه مى کند و به مقایسه اى میان بنى هاشم و بنى امیّه مى پردازد و مى فرماید: ما علاوه بر اینکه از خویشاوندان نزدیک پیامبریم، آیین او را پیش از همه پذیرفته ایم و بیش از همه با آن آشناییم و به همین دلیل به خلافت سزاوارتریم. مگر مهاجران در روز سقیفه با استناد به خویشاوندى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر انصار که مدّعى خلافت بودند، پیروز نشدند؟ اگر این امر دلیل برترى است پس حق با ماست. در بخش چهارم این نامه به نقد یکى دیگر از سخنان جسورانه و بى پایه معاویه پرداخته، مى فرماید: تو نوشته اى مرا همچون شتر مهار شده به سوى بیعت مى کشاندند با این سخن خود را رسوا کردى، زیرا مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود مادامى که در دین خود ثابت قدم بماند. تو در مورد عثمان و چگونگى رفتار من با او سخن گفتى. چه کسى بیشتر با عثمان دشمنى کرد؟ آن کس که به یارى او برخاست و از او خواست که به کار مردم رسیدگى کند تا شورش فرو نشیند؟ (اشاره به توصیه هاى امام به عثمان است) یا آن کس که عثمان از او یارى طلبید و او دریغ کرد و به انتظار نشست تا مرگش فرا رسد (اشاره به وضع معاویه در برابر قتل عثمان است). در پنجمین و آخرین بخش از نامه، امام در پاسخ تهدید معاویه به لشکرکشى و حمله نظامى مى فرماید: تو با این سخن مرا به خنده واداشتى، فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدى که پشت به دشمن کنند و یا از شمشیر او بهراسند؟ 🔶 @Nahj_Et
💠اولي الابصار و الاسماع، و العافية، و المتاع، هل من مناص او خلاص، ان معاذ او ملاذ، او فرار او محار، ام لا؟! (فاني تؤ فكون) ام اين تصرفون؟! ام بماذا تغترون!؟. 🔹هان! اي صاحبان ديدگان بينا گوش هاي شنوا و اي برخورداران از تندرستي و مال و متاع! آيا جاي گريزي يا راه نجاتي يا پناهگاهي يا تكيه گاهي يا راه فراري و يا طريق بازگشتي هست يا نيست؟ پس، به كجا باز مي گرديد؟ يا كجا مي رويد؟ يا فريب چه چيز را مي خوريد؟ 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود اشاره‌اى به رابطۀ مواهب الهى با نيازها و مصرف‌ها كرده
💠🔹پيام دوم پيام معنوى و الهى است كه خداوند روزى‌رسان به افرادى كه براى زندگى هزينۀ بيشترى مى‌كنند و سخت‌گيرى به همسر و فرزند ندارند و دست و دل آنها براى بخشش به نيازمندان و كارهاى خير و پذيرايى مهمان باز است، رزق و روزى وسيع‌ترى عنايت مى‌كند. اين گفتار حكيمانه در واقع مى‌خواهد مردم را از بخل و تنگ گرفتن بر عيال و كسانى كه نان خور او هستند بر حذر دارد و به شركت در كارهاى خير تشويق كند و اميدوار سازد كه هر اندازه بيشتر به سراغ اين امور رود خداوند هم روزى او را وسيع‌تر مى‌كند. قرآن مجيد به كسانى كه در عصر جاهليت عرب فرزندان خود را از ترس فقر مى‌كشتند خطاب كرده و مى‌فرمايد: «وَ لاٰ تَقْتُلُوا أَوْلاٰدَكُمْ‌ خَشْيَةَ‌ إِمْلاٰقٍ‌ نَحْنُ‌ نَرْزُقُهُمْ‌ وَ إِيّٰاكُمْ‌» ؛ و فرزندانتان را از ترس فقر به قتل نرسانيد، ما آنها و شما را روزى مى‌دهيم» و در آيۀ 22 و 23 سورۀ «ذاريات» مى‌فرمايد: «وَ فِي اَلسَّمٰاءِ‌ رِزْقُكُمْ‌ وَ مٰا تُوعَدُونَ‌ * فَوَ رَبِّ‌ اَلسَّمٰاءِ‌ وَ اَلْأَرْضِ‌ إِنَّهُ‌ لَحَقٌّ‌ مِثْلَ‌ مٰا أَنَّكُمْ‌ تَنْطِقُونَ‌» ؛ و روزى شما در آسمان است و نيز آنچه شما وعده داده مى‌شويد * سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است همان‌گونه كه شما سخن مى‌گوييد» ابن ابى‌الحديد در شرح نهج‌البلاغۀ خود حديثى را (از رسول خدا صلى الله عليه و آله) آورده كه مى‌فرمايد: «مَنْ‌ وَسّعَ‌ وُسِعَ‌ عَلَيْهِ‌ وَ كُلَّما كَثُرَ الْعِيالُ‌ كَثُرَ الرِّزْقُ‌ ؛ هر كس دامنۀ انفاق را گسترش دهد خداوند روزى او را وسيع‌تر مى‌كند و هر زمان افراد خانوادۀ انسان بيشتر شوند روزى نيز فزون‌تر خواهد شد» 🔶 @Nahj_Et
🤔قرآن می‌گوید: انسان گاهی خودش را فراموش می‌کند و خودش را می‌بازد ⚠️💸و به تعبیر خود قرآن، بازنده بزرگ آن نیست که همه پولش را باخته است ☝️🙅‍♂و حتی آن کسی نیست که آزادی خود را باخته و نوکر دیگری شده و حتی آن کسی نیست که ناموسش را باخته است، 🔍😐بلکه بازنده بزرگ کسی است که خودش را باخته است. 💡👤وقتی انسان خودش را ببازد، همه چیز را باخته و اگر انسان خودش را بیابد، همه چیز را یافته است. 📚 ، انسان کامل، ص302، 303 ✨ 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به حقيقت دنيا اشاره كرده و كسانى را كه در دنيا هستند به اعتبار استفادۀ درست و نادرست به دو گروه تقسيم مى‌كند: نخست مى‌فرمايد: «دنيا سراى عبور است نه سراى اقامت»؛ (الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ) . اين تشبيه شبيه چيزى است كه امام سجاد عليه السلام از حضرت مسيح نقل كرده است كه مى‌گويد: «الدُّنْيا قَنْطَرَةٌ‌ فَاعْبُرُوها وَ لا تَعْمُرُوها ؛ دنيا به منزلۀ پلى است، از آن عبور كنيد و به فكر آباد كردن آن (و خانه ساختن بر آن) نباشيد». شبيه اين تعبير در خطبۀ 203 با بيان ديگرى آمده است، مى‌فرمايد: «أيُّهَا النّاسُ‌، إنَّمَا الدُّنْيا دارُ مَجازٍ، وَالْآخِرَةُ‌ دارُ قَرارٍ، فَخُذُوا مِنْ‌ مَمَرِّكُمْ‌ لِمَقَرِّكُمْ‌» . تعبيرى كه در آيۀ شريفۀ 39 سورۀ «غافر» آمده «وَ إِنَّ‌ اَلْآخِرَةَ‌ هِيَ‌ دٰارُ اَلْقَرٰارِ» نيز از نظر مفهوم كلام اين پيام را به ما مى‌دهد كه دنيا دار قرار نيست بلكه فقط گذرگاهى است. البته آنها كه دنيا را هدف مى‌بينند براى آنان قرارگاه است و آنان كه به عنوان وسيله‌اى به آن مى‌نگرند گذرگاه است 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام نورانى‌اش به يكى از دلايل توحيد اشاره كرده مى‌فرمايد: «خداوند را به‌وسيلۀ بَر هم خوردن تصميم‌ها، فسخ پيمان‌ها و نقض اراده‌ها شناختم»؛ (عَرَفْتُ‌ اللّٰهَ‌ سُبْحَانَهُ‌ بِفَسْخِ‌ العَزَائِمِ‌، وَ حَلِّ‌ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ‌ الْهِمَمِ‌) . اشاره به اين‌كه، بسيار مى‌شود انسان تصميم محكمى به انجام كارى مى‌گيرد، اما ناگهان ارادۀ او تغيير پيدا مى‌كند بى‌آن‌كه عاملى براى آن تغيير بشناسد! اين نشان مى‌دهد كه اراده‌اى از بيرون به آن تعلّق گرفته بود كه ارادۀ اين شخص فسخ شود وگرنه دليلى ندارد كه انسان با داشتن تصميم قوى بر كارى ناگهان منصرف شود. اين تفسير مطابق همان روايت صدوق است كه در شرح سند اين حكمت آمده است. تفسير ديگرى نيز براى اين كلام نورانى شده است كه بسيار مى‌شود انسان تصميم محكمى بر كارى مى‌گيرد؛ ولى تقديرات الهى مانع از آن مى‌گردد و انسان ناچار عقب‌نشينى مى‌كند و از آن چنين مى‌فهمد كه مافوق ارادۀ او ارادۀ ديگرى است كه اگر تعلق به چيزى گيرد هرچه برخلاف آن است دَرهم مى‌ريزد و از بين مى‌رود. 🔶 @Nahj_Et
البلاغه منظور از عقل در روایات و حکمت ۵۴ نهج البلاغه چه عقلی هستش؟؟؟ 🔶 @Nahj_Et