eitaa logo
نهج البلاغه
121 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
278 ویدیو
33 فایل
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیٖم السَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا أمیٖرَالمُؤمِنیٖن کانال در روز شهادت آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام ایجاد شد برای مطالعه 📖 نهج البلاغه ... ➕ خواندن برخی متون 📚 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
| ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رَبَاطَة جَأشٍ: قوت و محکمی قلب (به هنگام روياروئى با دشمن). الفَشَل: سُستی و ضعف. فَلْيَذُبَّ: بايد دفاع كند. النَجْدَة: قدرت و شجاعت. رَباطَة: محكم و بسته بودن يَذُبُّ: منع و حمايت ميكند كَشِيش: صداى بهم خوردن پوست سوسمار خُلِّيتُم: بشما واگذاشته شد مُقتَحِم: هجوم كننده مُتَلوِّم: توقف و تأخير كننده کَشِيشَ الضِبَابِ: صداى ماليده شدن پوست سوسمارها به يكديگر در هنگام ازدحام و حركت. مُتَلَوِم: درنگ كننده، كسي كه كندى ميكند. حَثِيث: سريع و با عجله ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 حضرت علیه‌السلام این سخنان را در میدان نبرد صفین برای یارانشان ایراد فرمودند. این خطبه کوتاه، از سه بخش اصلی و بسیار پرمعنا تشکیل شده که درسی بزرگ در زمینه اخلاق جنگی، فلسفه و است. ۱. درس تعاون و مسئولیت‌پذیری اجتماعی در جنگ امام علیه‌السلام در این بخش به جنگ‌جویان شجاع خود می‌فرمایند: ▫️تکلیف فرد شجاع: اگر شما در خود شجاعت و استواری دیدید و برادر دینی‌تان را ترسو و سُست یافتید، وظیفه دارید با استفاده از شجاعت اضافه‌ای که دارید، از او دفاع کنید؛ همان‌گونه که از خود دفاع می‌کنید. ▫️پرهیز از خودبرتربینی: امام علیه‌السلام بلافاصله دلیل این حکم اخلاقی را بیان می‌کنند: "اگر خدا می‌خواست، او را نیز مانند تو شجاع قرار می‌داد." ← این جمله، هرگونه احساس برتری و غرور را از جنگ‌جوی شجاع می‌گیرد و به او یادآوری می‌کند که شجاعت موهبتی الهی است و شکر آن، کمک به دیگران است. نکته کلیدی: ❌ در میدان جنگ، "هر کس خودش باید از خودش دفاع کند" یک اصل نادرست است. ✅ جامعه ایمانی مانند یک پیکر است و افراد قوی‌تر مسئول کمک به افراد ضعیف‌تر هستند. ۲. حقیقت گریزناپذیر مرگ (بند دوم) امام علیه‌السلام برای از بین بردن ترس از مرگ در دل سربازان، به یک حقیقت بنیادین اشاره می‌کنند: ✓ مرگ، دنبال‌کننده‌ای سریع و پیگیر است. ✓ ایستاده و مقاوم نتواند از چنگش گریخت. ✓ گریزان و فراری نیز نمی‌تواند آن را عاجز و ناتوان کند. نتیجه اخلاقی: از آن‌جا که مرگ امری حتمی و گریزناپذیر است، عاقلانه نیست که انسان به خاطر ترس از آن، از انجام وظیفه شرعی و انسانی خود سرباز زند. چه با شهامت بجنگی و چه بگریزی، مرگ در نهایت به سراغت می‌آید. پس بهتر است با عزّت و در راه انجام وظیفه با آن روبرو شوی. ۳. والاترین و آرمانی‌ترین نوع مرگ این بخش، اوج و نقطه اعلای خطبه است که فلسفه شهادت را تبیین می‌کند: 🌷 گرامی‌ترین مرگ، کشته شدن در راه خداست (اَلْقَتْلُ). 🌷 سپس امام علیه‌السلام برای تأکید بر این موضوع، سوگند یاد می‌کنند: "به آن ذاتی که جان ابن ابی‌طالب در دست اوست، هزار ضربه شمشیر 🗡 برای من آسان‌تر است از مرگ طبیعی در بستر، در حالی که در نافرمانی خدا باشم." تحلیل این جمله: "هزار ضربه شمشیر": نشان‌دهنده عظمت و شدت درد و رنج نبرد است. "مرگ بر بستر در غیر اطاعت خدا": اشاره به مرگی است که ممکن است انسان در حال غفلت از خداوند و دوری از تکالیف شرعی از دنیا برود. این نوع مرگ، هرچند به ظاهر آرام، اما به دلیل از دست دادن فرصت انجام وظیفه و احتمال ختم شدن به بدی، برای اولیای خدا بسیار سخت و ناگوار است. مقایسه: امام با این مقایسه، نشان می‌دهند که "کیفیت مرگ" بسیار مهم‌تر از "چگونگی مرگ" است. مرگی که همراه با عزت، آگاهی و اطاعت از خدا باشد (شهادت)، حتی با وجود درد شدید جسمانی ظاهری، از مرگی راحت اما در حال غفلت و گناه، برتر و آسان‌تر است. 🪧 خطبه ۱۲۲ درسی جامع است: 🗞 در بعد اجتماعی: به ما می‌آموزد که در میدان‌های سخت زندگی (که تنها جنگ نظامی نیست)، افراد قوی‌تر و توانمندتر مسئول کمک به ضعیف‌ترها هستند. 🗞 در بعد فلسفی و اعتقادی: با نگاهی واقع‌بینانه، حتمی بودن مرگ را یادآوری می‌کند تا ترس از آن، مانع انجام وظیفه نشود. 🗞 در بعد عرفانی و اخلاقی: والاترین آرمان یک مؤثر متعهد را نشان می‌دهد: "عزت در اطاعت" به هر قیمتی، حتی اگر به بهای تحمّل هزاران زخم باشد، بر "ذلت در غفلت" ترجیح دارد. این خطبه، ندای "مرگ سرخ به از زندگی ننگین" است که از زبان مظهر شجاعت و عدالت، آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام شنیده می‌شود. ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
| ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
| ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
| ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 موضوع سخن: پاسخ آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام به اعتراضات و شبهات خوارج در مورد ماجرای تحکیم (داوری در جنگ صفین) و همچنین سرزنش یاران سُست عنصر خود (اهل کوفه). ـــــــ ــ ـــ ـ ـ ـ ـ ۱. تبیین فلسفه پذیرش تحکیم و پاسخ به شبهه "تحکیم الرجال" حکم، قرآن بود، نه مردان: امام تأکید می‌کنند که ما مردان (عمرو عاص و ابو موسی) را حاکم قرار ندادیم، بلکه قرآن را حاکم کردیم. قرآن نیاز به مفسر دارد: امام علیه‌السلام با استدلالی منطقی می‌فرمایند که این قرآن، نوشته‌ای است بین دو جلد که زبان ندارد تا سخن بگوید و ناگزیر نیاز به ترجمان (مفسر) دارد و این مردان هستند که از جانب آن سخن می‌گویند. پذیرش تحکیم، اطاعت از دستور خدا بود: وقتی دشمن (اهل شام) پیشنهاد داد تا قرآن حاکم باشد، امام نمی‌توانستند از این فرمان خدا سرپیچی کنند. ← ایشان به آیه «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ» استناد می‌کنند و می‌فرمایند: "ردّ به خدا" یعنی حکم کردن به کتاب او. "ردّ به رسول" یعنی گرفتن به سنت او. حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام در تبیین قرآن و سنت: امام علیه‌السلام تأکید می‌کنند که اگر به راستی به کتاب خدا حکم شود، ما (اهل بیت) سزاوارترین مردم به آنیم و اگر به سنت رسول الله صلی‌الله علیه‌وآله حکم شود، ما سزاوارترین مردم به آن هستیم. ـــــــ ــ ـــ ـ ـ ـ ـ ۲. علت تعیین مهلت برای تحکیم ⏳ فرصتی برای شناخت حق: امام علیه‌السلام دلیل تعیین وقت برای داوران را اینگونه بیان می‌کنند: 🔦 تا فرد نادان (جاهل) به خطای خود پی ببرد. 🔦 و فرد عالم بر عقیده خود استوار بماند. 🔦 امید به اصلاح امت: این آرامش موقت (هدنه) فرصتی بود شاید خداوند امر این امت را اصلاح کند. 🔦 اجتناب از تحمیل و شتابزدگی: اگر اجبار می‌شد، ممکن بود مردم بدون تأمّل، شتابزده عمل کرده و به اولین گمراهی تن دهند. ـــــــ ــ ـــ ـ ـ ـ ـ ۳. معیار برتری نزد خدا ✓ ملاک، عشق به حق است، نه منفعت: برترین مردم نزد خدا کسی است که عمل به حق را بیشتر دوست دارد، حتی اگر به ضرر مادی او تمام شود و عمل به باطل را کمتر، حتی اگر سود دنیوی برایش داشته باشد. 🗝 این جمله کلیدی، روحیه منفعت‌طلبانه خوارج و یاران سُست را هدف می‌گیرد. ـــــــ ــ ـــ ـ ـ ـ ـ ۴. سرزنش و توصیف یاران ناکارآمد (اهل کوفه) امام علیه‌السلام در بخش پایانی، یاران خود را به شدت مورد عتاب قرار می‌دهند و آنان را اینگونه توصیف می‌کنند: * حیران و گمراه: شما خود حیران و سرگردانید و نمی‌دانید از کجا آورده شده‌اید. * غیرقابل اعتماد: شما "وثیقه" (تکیه‌گاه مطمئن) نیستید که بتوان به شما تکیه کرد. * یاوران ضعیف: شما "زَوافِر عِزّ" (یاوران قدرتمند) نیستید که در سختی‌ها به شما پناه برد. * افروزندگان بی‌اثر آتش جنگ: شما برای افروختن آتش جنگ (مقابله با دشمن) بسیار بد و ناتوان هستید. * ناتوان در پاسخگویی به فراخوان: وقتی آشکارا شما را به جهاد می‌خوانم، آزادمردان راستینی نیستید که پاسخ دهید. * رازدار نبودن: وقتی راز جنگ را با شما در میان می‌گذارم، برادران مورد اعتمادی برای رازداری نیستید. ـــــــ ــ ـــ ـ ـ ـ ـ 🪧 نکات کلیدی و درس‌ها : ۱. در مدیریت بحران: پاسخ امام علیه‌السلام به خوارج، نمونه‌ای درخشان از استدلال منطقی و عقلانی در برابر سطحی‌نگری است. ۲. مبارزه با تفسیر به رأی: امام علیه‌السلام به خوارج هشدار می‌دهند که قرآن نیاز به مفسر معصوم و آگاه دارد و فهم شخصی بدون مرجعیت دینی، باعث گمراهی می‌شود. ۳. اصول گرایی به جای مصلحت‌اندیشی: معیار عمل باید "حق" باشد، نه منفعت شخصی یا قومی. ۴. لزوم و یاریگری: این خطبه هشداری به همه مسلمانان است که در یاری حق، باید استوار، قابل اعتماد و بصیر باشند. ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
| ۱۲۶ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لَا اطُورُ بِه: گرد آن نمى چرخم، بطرف آن نمى روم. مَا سَمَرَ سَمِيرٌ: تا روزگار باقيست. أمَّ: قصد كرد. خَدِين: دوست. ما أطورُ بِه: بگرد آن نمى گردم، از ماده طيران: پروازكردن ما سَمَرَ سَمير: هيچوقت، ابدا سَمير: معانى مختلف دارد: روزگار، همصحبت شبانه أمَّ: قصد نمود، اراده كرد تَبذير: ريخت و پاش نمودن يُهينُه: او را خوار و بى مقدار ميكند خَدين: دوست و رفيق پنهانى أَلاَْمُ: پست تر، مستحق ملامت ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
| ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عَواتِق: شانه ها بُرْءِ: بهبودى و صحت سُقم: مرض و بيمارى زانِى مُحصَن: كسى كه خود زن دائمى در دسترس دارد و زنا كرده جَلَد: تازيانه زد ضَرَبَ بِهِ تِيهَهُ: او را به وادى ضلالتش كشاند. الشِعَار: نشانه و علامت گروه در جنگ يا سفر، كه بواسطه آن، هر گروهى از ديگران متمايز مى شود. مَرامِى: جاهاى تيرانداختن، هدف و نشانه ها تِيه: سرگردانى مُفرِط: كسى كه در چيزى از اندازه خارج شده نَمَط: راه و طريقه، جماعتى كه داراى هدف مشتركند، پارچه راه راه السَواد الاَعظَم: جماعت كثيرى كه امام و رهبر ميان ايشان باشد، حق و يا ناحق كه در اينجا جماعت حق منظور است شاذّ: دور مانده و كنار رفته شِعار: علامت مخصوص يك گروه الْبُجْر: شر، كار عظيم. لَا خَتَلْتُكُمْ: شما را نفريفتم. لَا لَبَّسْتُهُ: آن را مشتبه نساختم، «تلبيس» يعنى خلط كردن و مشتبه ساختن، بطوريكه حقيقت شناخته شود. الصَّمد: قصد. جَرّ: كشيد، فراهم نمود بُجر: شر، كار قبيح خَتَل: فريب دادن مَلَأ: اشراف و بزرگان قوم صَمد: قصد و اراده نمودن ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 ╭────๛- - - - - ┅╮ 📗 @nahj_olbalaghe ╰──────────