#ترجمه_دشتی (ره)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
۱۱. شگفتى هاى آفرينش انسان
ـــــــــ ـــــــــــ ـــــــــــ ــــــــ ــــــــــ ـــــــ
مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست كه خدا او را در تاريكى هاى رحم و خلاف هاى تو در تو، پديد آورد تا به صورت چنين در آمد، سپس كودكى 👶🏻👧🏻 شيرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسيده گرديد، سپس او را دلى فراگير، و زبانى گويا، و چشمى بينا عطا فرمود تا عبرت ها را درك كند، و از بدى ها بپرهيزد، و آنگاه كه جوانى در حد كمال رسيد، و بر پاى خويش استوار ماند، گردن كشى آغاز كرد، و روى از خدا گرداند، و در بيراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد، و براى به دست آوردن لذّت هاى دنيا تلاش فراوان كرد، و سر مستِ شادمانى دنيا شد، هرگز نمى پندارد مصيبتى پيش آيد و بر اساس تقوى فروتنى ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه، مرگ او را مى ربايد، او را كه در دل بد بختى ها، اندكى زندگى كرده، و آنچه را كه از دست داده عوضى به دست نياورده است، و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضايش را بجا نياورد، كه درد مرگ او را فراگرفت، روزها در حيرت و سرگردانى، و شب ها با بيدارى و نگرانى مى گذراند.
۱۲. عبرت از مرگ
ـــــــــ ـــــــــــ ـــــــــــ ــــــــ ــــــــــ ـــــــ
هر روز به سختى درد مى كشد، و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مى رود، در ميانِ برادرى غم خوار، و پدرى مهربان و ناله كننده اى بى طاقت و بر سينه كوبنده اى گريان افتاده است.
امّا او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ، و غم و اندوه بسيار، و ناله دردناك، و درد جان كندن، با انتظارى رنج آور، دست به گريبان است.
پس از مرگ او را مأيوس وار در كفن پيچانده، در حالى كه تسليم و آرام است، بر مى دارند، و بر تابوت مى گذارند. خسته و لاغر به سفر آخرت مى رود، كه فرزندان و برادران او را به دوش كشيده تا سر منزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمى بينند، و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مى برند؛ امّا هنگامى كه تشييع كنندگان بروند و مصيبت زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرسش حيرت آور، و امتحان لغزش زا، زمزمه غم آلود دارد.
و بزرگ ترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و بر افروختگى شعله ها و نعره هاى آتش است، كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند، و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد، و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود، نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند، و نه خوابى كه اندوهش را بر طرف سازد، در ميان انواع مرگ ها و ساعت ها مُجازات گوناگون گرفتار است.
به خدا پناه مى بريم.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#تلنگر
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
※ بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
❝ روز ... نهج البلاغه خوانی : 👇
✐ و درود خدا بر او فرمود:
❘❙❚ وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ ... ❚❙❘
❒ متن عربی
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4636
❒ ترجمه فیض (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4641
❒ ترجمه شهیدی (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4644
❒ ترجمه دشتی (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4647
❒ واژه ها
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4610
❒ بر ساحل نهج البلاغه
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4617
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#نهج_البلاغه_خوانی
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_فیض (ره)
┄═══════════════(♻️)═┄
قسمت هشتم و آخر خطبه :
○ ○ ○ ○ ○ ○
(۴۴) بندگان خدا، كجا هستند كساني كه خداوند بآنها عمر و زندگى عطاء فرمود و به نعمت هاى خود آنان را متنعّم نمود، و آنچه بايد بدانند بآنها آموخت بطوريكه فهميدند، و بآنان مهلت داد و ايشان در بازى و بيهودگى فرصت را از دست دادند، و در تندرستى و رفاه بودند (عطاهاى خدا را) فراموش كردند؟
آنها را مدّتى دراز مهلت دادند و بايشان احسان و نيكوئى كرده، از عذاب دردناك ترسانيدندشان، و به نعمتهاى بزرگ وعده داده شدند (و آنان از خواب غفلت بيدار نگشتند)
(۴۵) از گناهانى كه (ارتكاب آنها) هلاك و تباه مى سازد و از عيب هايى كه (خدا را) بغضب و خشم مى آورد دورى كنيد (تا رستگار گرديد).
(۴۶) اى دارندگان ديده هاى بينا و گوشهاى شنوا و تن درست و كالاى دنيا (مال و اولاد) آيا هيچ جاى گريز يا رهائى يا پناه گاه يا تكيه گاه يا جاى فرار و باز گشتى (از عذاب الهى) هست يا نيست چگونه (از فرمان خدا) باز گشته به كجا باز گرديده بچه چيز فريفته مى شويد
(۴۷) بهره هر يك از شما از زمين باندازه درازى و پهناى قامت او است با رخسار خاك آلوده (آنگاه كه زير خاك پنهان گردد، پس اين همه رنج و كوشش براى بدست آوردن خانهها و آباديها چه سودى دارد)
(۴۸) اكنون اى بندگان خدا فرصت را غنيمت شمريد تا وقتى كه ريسمان (مرگ) رها است و گلوى شما را نگرفته و روح در بدن شما مى باشد در حينى كه موقع هدايت و رستگارى است و بدنها راحت و اجتماع فراوان و مهلت زندگانى و اراده و اختيار بر قرار و موقع توبه و بازگشت و مَجال انجام حاجت و نيازمندى باقى است.
(۴۹) پيش از رفتن فرصت و قرار در جاى تنگ (قبر) و ترس از نابودى و بيرون شدن جان از بدن و رسيدن غائب ناديده (مرگ) كه در انتظار آن مى باشند و گرفتار (عذاب) خداى غالب و توانا گرديدن.
(سيّد رضىّ فرمايد:) در خبر وارد شده است چون امام عليه السّلام اين خطبه را بيان فرمود بدنها به لرزه در آمد و چشمها گريان گرديد و دلها مضطرب و نگران شد.
و جماعتى اين خطبه را خطبه غرّاء (نورانى و برجسته) مى نامند.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_شهیدی (ره)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
🪶 بندگان خدا! كجايند آنان كه ساليانى دراز ماندند؟ و در خوشى به سر بردند؟ تعليمشان دادند و به خاطر سپردند، و مهلتشان بخشيدند، و در بيهوده كارى گذراندند، بى گزند بودند و فراموش كردند تا گاهى كه مردند.
مهلتى يافتند دراز، و بخششى گرفتند نيكو و به ساز.
از عذاب دردناكشان ترساندند، و نويد پاداش بزرگ به گوششان خواندند، از گناهانى كه به تباهى كشاند بپرهيزيد!
و از زشتيها كه خشم خدا را برانگيزاند بگريزند!
خداوندان ديده هاى بينا و گوشهاى شنوا و تندرستى و كالا!
آيا گريزگاهى هست؟ يا رهايى؟ يا جاى امنى؟ يا پناه جايى؟ يا گريزى؟
يا توانى راهى به دنيا گشايى؟
يا نه چنين است؟
پس كى باز مى گرديد؟
و به كجا مى رويد؟
و فريفته چه هستيد؟
حالى كه بهره هر يك از شما از زمين پر طول و عرض، همان اندازه است كه با گونه خاك آلود بر آن خفته است!
هم اكنون بندگان خدا! كه طناب مرگ بر گلو سخت نيست، روان آزاد است، و وقت ارشاد باقى است، تن ها در آسايش است و هنگام گرد آمدن و كوشش، و اندك زمانى داريد از ماندن، و مجالى براى اراده كردن، و فرصت براى توبت، و فراخى براى عرض حاجت، بكوشيد پيش از تنگى و در سختى به سر بردن و بيم داشتن و مردن، و پيش ازدرآمدن غايبى كه منتظر رسيدن آنيد و گرفتار شدن به خشم خداى بزرگ و توانا، كه گريختن از آن نتوانيد.
(در خبراست كه چون اميرالمومنين(عليه السلام) اين خطبه را خواند، تن ها از شنيدن آن لرزيد، و ديده ها باران اشك باريد، و دلها از بيم بتپيد، و بعض مردم آن را خطبه غرا ناميده اند.)
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_دشتی (ره)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
۱۳. پند آموزى از گذشتگان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اى بندگان خدا كجا هستند آنان كه ساليان طولانى در نعمت هاى خدا عمر گذراندند تعليمشان دادند و دريافتند، مهلتشان دادند و بيهوده روزگار گذراندند!
از آفات و بلاها دورشان داشتند؛ اما فراموش كردند، زمانى طولانى آنها را مهلت دادند، نعمت هاى فراوان بخشيدند، از عذاب دردناك پرهيزشان دادند، و وعده هايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند.
اى مردم از گناهانى كه شما را به هلاكت افكند، از عيب هايى كه خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد.
دارندگان چشمهاى بينا، و گوش هاى شنوا، و سلامت و كالاى دنيا آيا گريزگاهى هست يا رهايى و جاى امنى، پناهگاهى و جاى فرارى هست؟
آيا باز گشتى براى جبران وجود دارد نه چنين است پس كى باز مى گرديد به كدام سو مى رويد و به چه چيز مغرور مى شويد همانا بهره هر كدام از شما زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست، آنگونه كه خاك آلوده بر آن خفته باشد.
اى بندگان خدا هم اكنون به اعمال نيكو پردازيد، تا ريسمان هاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده، و روح شما براى كسب كمالات آزاد است، و بدن ها راحت، و در حالتى قرار داريد كه مى توانيد مشكلات يكديگر را حل كنيد.
هنوز مهلت داريد، و جاى تصميم و توبه و بازگشت از گناه باقى مانده است.
عمل كنيد پيش از آن كه در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گيريد، پيش از آن كه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد.
(وقتى كه امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه در آمد، اشكها سرازير و دل ها ترسان شد، كه جمعى آن را غرّاء ناميدند)
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#تلنگر
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
※ بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
❝ روز ... نهج البلاغه خوانی : 👇
✐ و درود خدا بر او فرمود:
❘❙❚ وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ ... ❚❙❘
❒ متن عربی
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4636
❒ ترجمه فیض (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4641
❒ ترجمه شهیدی (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4644
❒ ترجمه دشتی (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4647
❒ واژه ها
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4610
❒ بر ساحل نهج البلاغه
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4617
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#نهج_البلاغه_خوانی
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#نهج_البلاغه_خوانی
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#نهج_البلاغه | #خطبه هشتاد و سه
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_فیض (ره)
┄═══════════════(♻️)═┄
از سخنان آن حضرت عليه السّلام است درباره (گفتار و كردار نادرست) عمرو ابن عاص (و توبيخ و سرزنش از او).
همانطور كه عاص ابن وائل كه بر حسب ظاهر پدر عمرو ناميده مى شد دشمن رسول خدا صلیالله علیه وآله بود، عمرو هم با اميرالمؤمنين علیهالسلام دشمنى كرده در دروغ بستن به آن حضرت كوشش داشت.
از آن بزرگوار عيب جوئى مى نمود و در صدد بود كه محبّت و دوستى او را از دلها بيرون نموده آن وجود مقدّس را كوچك جلوه دهد، و از جمله دروغ هايى كه به آن جناب مى بست، بمردم شام مى گفت: چون علىّ مزاح و شوخى بسيار ميكند در اصلاح امور چندان كوششى ندارد، از اين جهت ما او را پيشواى خود قرار نداديم.
امام عليه السّلام در اينجا اثبات مى نمايد كه گفتار عمرو نادرست و اين سخن بُهتان و دروغ است):
○ ○ ○ ○ ○ ○
(۱) شگفتا از پسر زانيه (نابغة نام مادر عمرو است و جهت ناميدن او باين لفظ آنست كه بزناء دادن شهرت داشت و همه او را مى شناختند و عادت عرب آنست كه فرزندان را هر گاه به مادرى كه به خوبى يا به زشتى شهرت داشته باشد نسبت مىدهند و نابغة كنيز اسير شده اى بود كه عبداللّه ابن جدعان تيمىّ در مكّه او را خريد و چون زانيه بود نتوانست او را نگاه دارد آزادش كرد، پس ابولهب ابن عبد المطّلب و اميّة ابن خلف و هشام ابن مغيره و ابوسفيان ابن حرب و عاص ابن وائل در يك طُهر با او جمع شده در نتيجه عمرو متولّد گرديد و ميان اين پنج نفر اختلاف شد، هر يك ادّعا مى نمود كه عمرو فرزند من است، ولى چون عاص ابن وائل بيش از ديگران به نابغه انفاق ميكرد گفت اين فرزند از آن عاص است با اينكه به ابوسفيان شبيه تر بود، خلاصه چنين بى پدرى) مى گويد بمردم شام دروغ، كه من مردى شوخ هستم و بسيار بازى گوش و به شوخى و بازى ممارست دارم، نادرست سخن گفته و باين گفتار گناه كار است،
(۲) آگاه باشيد كه بدترين گفتار، دروغ است و عمرو سخنى كه به زبان ميراند دروغ مى گويد و (با هر كه) وعده كند خلاف آن رفتار مى نمايد، و در پرسش خود پر گوئى ميكند، و از او كه بپرسند (در پاسخ) بُخل مىورزد و در عهد و پيمان نابكارى ميكند، و از خويشان دورى مى نمايد،
(۳) و چون در ميدان جنگ حاضر گردد (براى تهييج فساد و افروختن آتش جنگ) چه بسيار امر و نهى و زبان بازى مي كند مادامى كه شمشيرها ⚔ بكار نيفتادهاند، پس آنگاه كه شمشيرها از غلاف بيرون آمده جنگ شروع گرديد بزرگترين حيله و كيد او آنست كه عورت خود را بمردم نشان دهد (در جنگ صفّين چون عمرو در كارزار با اميرالمؤمنين علیهالسلام مصادف شد و حضرت بر او تاخت تا او را بقتل رساند، عمرو خود را از اسب به زير انداخته به پشت، روى زمين خوابيد و در برابر آن بزرگوار پاهايش را بلند كرده عورتش را نمايان ساخت، حضرت چشم پوشيده باز گرديد، و بسر ابن ابى ارطاة كه يكى از سر لشگرهاى معاويه 👹 بود در همان وقعه صفّين شيوه عمرو را بكار برده از چنگال مرگ رهيد، بعد از آن جمله ″ يمنح القوم سبّته ″ ضرب المثل شد براى كسي كه در حوادث و پيش آمدها بذلّت و خوارى تن دهد).
(۴) بدانيد بخدا سوگند ياد مرگ مرا از شوخى و بازى باز مىدارد، و فراموشى از آخرت عمرو را از گفتار حقّ مانع مى گردد،
(۵) او با معاويه 👿 بيعت ننمود مگر بشرط آنكه عطيّه و بخششى باو بدهد، و براى دست از دين برداشتن (مخالفت با امام زمان خود نمودن) رشوه كمى (حكومت چند روزه مصر را) باو ببخشد.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_شهیدی (ره)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
🪶 و از خطبه هاى آن حضرت است درباره عمرو پسر عاص 👹
شگفتا از پسر نابغه!
شاميان را گفته است، من مردى لاغ گويم با لعب بسيار، عبث كارم، و كوشا در اين كار.
همانا، آنچه گفته نادرست بوده، و به گناه دهان گشوده، همانا بدترين گفتار، سخن دروغ است كه چراغ آن بى فروغ است.
اما او مى گويد و دروغ مى گويد. وعده مى دهد و خلاف آن مى پويد. مى خواهد و مى ستهد، از او مى خواهند و زفتى مى كند. پيمان را به سر نمى برد و پيوند خويشان را مى برد.
چون سخن جنگ در ميان باشد، دلير است و بر امر و نهى چير، و چون تيغ 🗡 از نيام برآيد و وقت كارزار درآيد، بزرگترين نيرنگ او اين است كه عورت خويش گشايد.
به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از لاغ باز مى دارد، و فراموشى آخرت او را نگذارد كه سخن حق بر زبان آرد.
او با معاويه 👹 بيعت نكرد، مگر بدان شرط كه او را پاداشى 💰 رساند، و در مقابل ترك دين خويش لقمه اى بدو خوراند.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_دشتی (ره)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
[ پس از جنگ صفّين در سال ۳۸ هجرى در شهر كوفه در شناساندن عمرو عاص و ردّ شايعات بيهوده او فرمود. ]
روانشناسى عمرو عاص:
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
شگفتا از عمرو عاص پسر نابغه(۱) ميان مردم شام گفت كه من اهل شوخى و خوشگذرانى بوده، و عمر بيهوده مى گذرانم!
حرفى از روى باطل گفت و گناه در ميان شاميان انتشار داد.
مردم آگاه باشيد بدترين گفتار، دروغ است.
عمرو عاص سخن مى گويد، پس دروغ مى بندد، وعده مى دهد و خلاف آن مرتكب مى شود، در خواست مى كند و اصرار مى ورزد، اما اگر چيزى از او بخواهند، بخل مى ورزد، به پيمان خيانت مى كند، و پيوند خويشاوندى را قطع ✂️ مى نمايد.
پيش از آغاز نبرد در هياهو و امر و نهى بى مانند است تا آنجا كه دست ها به سوى قبضه شمشيرها نرود. اما در آغاز نبرد، و برهنه شدن شمشيرها، بزرگ ترين نيرنگ او اين است كه عورت خويش آشكار كرده، فرار نمايد.(۲)
ويژگيهاى امام على عليه السّلام:
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
آگاه باشيد به خدا سوگند كه ياد مرگ مرا از شوخى و كارهاى بيهوده باز مى دارد، ولى عمرو عاص را فراموشى آخرت از سخن حق باز داشته است.
با معاويه 😈 بيعت نكرد مگر بدان شرط كه به او پاداش دهد، و در برابر ترك دين خويش، رشوه اى تسليم او كند.
_______________
(۱). نابغه: زن معروفه، آلوده دامن، كه اسم مادر عمرو عاص بود، زن اسيرى كه عبد اللّه بن جدعان او را خريد چون فاسد و بى پروا بود او را رها كرد. وقتى عمرو عاص متولّد شد، ابو لهب، اميّة بن خلف، هشام بن مغيره، ابو سفيان و عاص بن وائل، هر كدام ادّعا داشتند كه عمرو، فرزند اوست.
سرانجام عاص او را برداشت كه از دشمنان سر سخت رسول خدا بود، او بود كه پيامبر (صلیالله علیه وآله) را ابتر ناميد كه خدا در سوره كوثر در جواب فرمود: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (همانا دشمن تو ابتر است) و آيه «إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ» درباره او و يارانش نازل شد، و عمرو عاص، در مكّه سر راه پيامبر (صلیالله علیه وآله) سنگ و خار مى ريخت! و او بود كه به كجاوه دختر پيامبر (صلیالله علیه وآله) «زينب» حمله كرد و او را طورى كتك زد كه دچار سقط جنين شد، و پيامبر (صلیالله علیه وآله) به او نفرين كرد، و او بود كه اشعار فراوانى بر ضدّ رسول خدا (صلیالله علیه وآله) مى سرود و بچّه هاى مكّه را تحريك مى كرد كه با صداى بلند براى آزار آن حضرت بخوانند، و او بود كه از طرف قريشِ مكه به دربار سلطان حبشه رفت تا مهاجران مسلمان را به مكّه برگرداند. (كتاب ربيع الأبرار زمخشرى).
(۲). عمرو عاص در اين فكر بود كه در ميدان صفّين روزى خودى نشان دهد، تا آن كه سوار نقاب دارى از سپاه امام على (علیهالسلام) به ميدان آمد، عمرو فكر كرد حريف اوست، با سرعت در مقابل سرباز نقاب دار ايستاد و گرد و خاك كرد، وقتى حمله آغاز شد دانست كه آن نقاب دار، آقا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، درمانده شد چه كند؟ مقاومت كند كشته مى شود، فرار كند آبرويش مى رود، هنوز انتخاب نكرده بود كه حمله سريع و ناگهانى امام علیهالسلام به او مهلت نداد.
از روى اسب سرنگون شد، مرگ را با چشم خود ديد، ناگاه زشتترين حيله را به كار گرفت، كه عورت خود را آشكار كرد، و امام او را در پَستى و رسواييش واگذارد، عمرو عاص با سرعت فرار كرد و خود را نجات داد، و در ميان دو لشكر آن روز، و تاريخ بشريّت آبروى خود را برد.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
※ بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
❝ روز ... نهج البلاغه خوانی : 👇
✐ و درود خدا بر او فرمود:
❘❙❚ عَجَباً لِابْنِ النَّابِغَةِ يَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ ... ❚❙❘
❒ متن عربی
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4810
❒ ترجمه فیض (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4814
❒ ترجمه شهیدی (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4817
❒ ترجمه دشتی (ره)
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4820
❒ واژه ها
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4824
❒ بر ساحل نهج البلاغه
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/4827
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#نهج_البلاغه_خوانی
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────