#درس_هایی_از_نهج_البلاغه
💠 اهداف و غايت سياست
🔹 با توجه به آنچه از مفهوم و جايگاه سياست نزد امام على (ع) مطرح شد، سياست در انديشه على (ع) تدبير امور براى بسامان آوردن و اصلاح امور مردمان به منظور فراهم كردن زمينه رشد و تعالى آنان است.
غايت سياست را مى توان رشد و تعالى فرد و جامعه دانست، كه بدان ها اشاره مى شود.
🔻 بخش اول
1. آگاهى بخشى
🔹 رشد و تعالى فرد و جامعه جز در بستر آگاهى و دانايى ميسر نمى شود. ازاين روست كه در انديشه امام على (ع) تعليم مردمان و آگاه ساختن آنان هدفى اساسى در عرصه سياست است. آن حضرت مى فرمود:
"وَ عَلَى الإمَامِ أن يُعَلِّمَ أهلَ وِلايَتِهِ."
بر امام است كه اهل ولايت خويش را تعليم دهد.
🔹 اميرمؤمنان على (ع) دانستن و آگاه بودن و تعليم يافتن را از حقوق مسلّم مردمان مى دانست، چنان كه دراين باره فرموده است:
"فَأمَّا حَقُّكُم عَلَى ... وَ تَعلِيمُكُم كَيلا تَجهَلُوا."
شما را بر من حقى است ... از جمله: شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد.
🔹 امام على (ع) حكومت خود را با آگاهى بخشى به مردمان آغاز كرد و سياست خود را بر اين امر پيش برد. نخستين خطبههاى حكومتى آن حضرت تا آخرين سخنان ايشان بيانگر آگاهى بخشىهاى سياسى است. پس از آنكه مردم در مدينه با امام (ع) بيعت كردند، حضرت در خطبه اى كه ايراد كرد چنين فرمود:
" ألا وَ إنَّ بَلِيَّتَكُم قَد عَادَت كَهَيئَتِهَا يومَ بَعَثَ اللهُ نَبيَّهُ. وَ الَّذِى بَعَثَهُ بالحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَ بَلبَلَةً، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَربَلَةً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوطَ القِدرِ حَتَّى يعُودَ أسْفَلُكُم أعلاكُم، وَ أعلاكُم أَسْفَلَكُم؛ وَ لَيسبقَنَّ سَابقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا، وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا ... ألا وَ إنَّ الخَطَايا خَيلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيهَا أهلُهَا وَ خُلِعَت لُجُمُهَا، فَتَقَحَّمَت فى النَّارِ. ألا وَ إنَّ التَّقوَى مَطَايا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيهَا أهلُهَا وَأُعطُوا أزِمَّتَهَا فَأَورَدَتْهُمُ الجَنَّةَ. حَقٌّ وَ بَاطِلٌ، وَ لِكُلٍّ أهلٌ. فَلَئِن أمِرَ البَاطِلُ لَقَدِيمًا فَعَلَ. وَ لَئِن قَلَّ الحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَ."
آگاه باشيد كه بليه و آزمايش كنونى شما به وضع و سامانِ همان روزى برگشته است كه خداوند پيامبرش را برانگيخت. به خدايى كه او را به راستى مبعوث كرد، بى گمان سخت زير و رو و به شدت غربال خواهيد شد و بى گمان همچون مواد موجود در ديگ جوشان با كفگير درهم خواهيد گرديد، تا آنان كه به [ناحق ] به پايين كشيده شده اند، به موضع حق والاى خود بازگردند و آنان كه [به ناحق امتيازاتى كسب كرده اند و] در بالا مستقر شده اند، به مكان پايين خود جاى گزينند و بايد پيشتازان ايمانى كه [بر اثر بى عدالتى و فرصت طلبى و كوتاهى در حقشان ] به عقب رانده شده اند، حتماً پيشى گيرند، [و به ناحق ] سبقت گيرندگانى كه پيش افتاده بودند، به جاى مناسب خود در عقب باز پس روند ... آگاه باشيد كه خطاكارى ها [چونان ] اسبان سركش و چموشى است و خطاكاران بر آنها سوارند، لگامشان از دست رفته، بى مهابا آنان را در آتش فرو مى برند. آگاه باشيد كه پرواپيشگى [چونان ] شتران رام و آرامى است و پرواداران بر آنها سوارند، لگام به دست و آرام، به سر منزل بهشتشان مى رسانند. حقى است و باطلى و هر يك را گروهى خريدارند. پس اگر باطل چيره شود، از قديم چنين بوده است و اگر [ياران ] حق اندك است، پيروزى بسا ممكن و محتمل است [و روزى قدرت قرين آن گردد].
🔹 امام على (ع) در حكومت خود پيوسته اين هدف را حفظ كرد و مردمان خويش را در جريان امور قرار مى داد و آگاهى و دانستن را حق آنان برشمرد و بر اين امر پا فشرد، به گونه اى كه بخش عمده اى از آنچه شريف رضى در نهج البلاغه گردآورده است، و نيز آنچه از امام (ع) بيرون از نهج البلاغه باقى مانده است، از اين سنخ است.
🔹 نقطه مقابل اين، سياست معاويه اى است كه يكى از پايه هاى آن، بستن ذهنها و انديشهها و جلوگيرى از تفكر و تعقل است كه بخشى از آن با بازدارندگى از آگاهى و فهم و دريافت اخبار صحيح و اطلاعات درست صورت مى گيرد. اميرمؤمنان على (ع) دراين باره سخنى روشن و روشنگر دارد:
" ألا وَ إنَّ مُعَاوِيةَ قَادَ لُمَّةً مِنَ الغُوَاةِ، وَ عَمَّسَ عَلَيهمُ الخَبَرِ، حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُم أغرَاضَ المَنيةِ."
آگاه باشيد! معاويه گروهى نادان را به دنبال خود مى كشاند و حقيقت را از آنان مى پوشاند؛ [و آنان كوركورانه پى او مى تازند] تا خود را به كام مرگ دراندازند.
📚 تفسير موضوعى نهج البلاغه، مصطفى دلشاد تهرانی
🆔 @nahjalbalaghah_ir