⚖ میزان از منظر امیرالمؤمنین -علیهالسّلام-:
🔸علی -علیهالسّلام- برای شناخت هدف و مکتب، میزان میدهد و میفرماید:
"كَفى بِالمَرءِ جَهلاً ألاّ يَعرِفَ قَدرَه"[۱]
در نادانی انسان همين بس که قدر خویش را نشناسد (و به ارزش خود پی نبرد).
میزان در شناخت مکتب همان شناخت قدر آدمی است. با این شناخت، مکاتب شناخته شده و نقد میخورند و اینجاست که آنچه با قدر و اندازههای وجود انسان هماهنگ است و دعوت و برنامهریزی آن بر اساس این اندازهها است و اهدافی که انسان را به آنها دعوت میکند بزرگتر و یا بالاتر از این قدر است، منتخب انسان خواهد بود.
🔸اگر این معرفت به قدر به دست آمد، انتخاب مکتب آسان میشود و اگر آدمی به قدر خودش جاهل بود، غیر آن برای او مجهول تر خواهد ماند: "فَان الجاهِل بِقَدر نَفسَه یَکونُ بِقدر غَیره اَجهل"[۲] آنجا که من با بیّنات مکتبی را میپذیرم، باید بر اساس کتاب و احکامش روابطم را تنظیم نمایم و گاهی که در عمل، در برابر احکام متعددی قرار میگیرم که تنها توان انجام یکی از آنها را دارم و در انتخاب آن یک حکم و یا عمل نیاز به معیار و میزانی دارم تا مشخص نمایم تنها تکلیف من در بین این چند حکم، این حکم معین است.
🔸در اینجا نیز علی -علیهالسّلام- که خود میزان الاعمال است به من میزان میدهد و می فرماید: "ﻛَﺎﻥَ ﺇِﺫَا ﺑَﺪَﻫَﻪُ ﺃَﻣْﺮَاﻥِ ﻳَﻨْﻈُﺮُ ﺃَﻳُّﻬُﻤَﺎ ﺃَﻗْﺮَﺏُ ﺇِﻟَﻲ اﻟْﻬَﻮَﻱ ﻓَﻴُﺨَﺎﻟِﻔُﻪُ"[۳]
میزان، مخالفت هوای نفس است. عملی را برگزین که با هوای نفست مخالف باشد و در سیره علی -علیهالسّلام- نیز آمده است: "ما عَرض لَهُ امران قطّ هما لله رضی الا اخذ باشدّ هما."[۴]
وقتی در برابر دو امر قرار میگرفت شدیدترین و سختترین آنها را بر میگزید؛ چرا که: "افضل الأعمال أحمزها"[۵] بنابراین، میزان در هنگام تزاحم تکالیف، اهمیت، صعوبت و مخالفت نفس است. همچنین در آنجا که میخواهم اقدام کنم و عملی را انجام دهم، در این اقدام و عمل و حرکتم، نیاز به میزان دارم، که حرکت من باید اولاً با هدفم هماهنگ باشد و ثانیاََ از اهمیت لازم برخوردار باشد و ثالثاََ تقویت حق و تضعیف باطل را به همراه داشته باشد و چهارم اینکه کمک به باطل نبوده و باطل از آن بهره مند نشود.
[۱] #نهجالبلاغه_خطبه۱۶
[۲] #نهجالبلاغه_نامه۵۳
[۳] #نهجالبلاغه_حکمت۲۸۹
[۴] #ارشادشیخمفید_ج۲_ص۱۴۱
[۵]#مفتاحالفلاح_شیخبهایی_ص۴۵
📚روش برداشت از نهجالبلاغه، علی صفایی حائری، ص ۱۳۴-۱۳۳
🆔 @nahjalbalaghah_ir