✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۱۴"
#نامه۵۳
"اِختیارُ المُستَشَارِ وَ الوَزِیرِ الصَّالحِ"
"گزینش رایزن و همکار شایسته"
"أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلاَتِكَ."
هزينه اين گونه از افراد بر تو سبكتر، و ياريشان بهتر، و مهربانيشان بيشتر، و دوستى آنان با غير تو كمتر است. آنان را از خواص، و دوستان نزديك، و راز داران خود قرار ده.
"ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ اَلْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اَللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ."
سپس از ميان آنان افرادى را كه در حق گويى از همه صريحترند، و در آنچه را كه خدا براى دوستانش نمىپسندد تو را مدد كار نباشند، انتخاب كن، چه خوشايند تو باشد يا ناخوشايند.
💠 شرح نامه
📍 امام -عليهالسّلام- در اين عبارات كوتاه و پر معنا چهار نقطۀ قوت براى افرادى كه داراى سوء سابقه نيستند ذكر مىكند: ۱- آنها هزينۀ كمترى بر والى دارند، زيرا قبلاً منافع نامشروعى از حاكمان ظلم به آنها نرسيده تا پرتوقع باشند. ۲- يارى آنها بهتر و بيشتر است، چرا كه نيّاتشان خالص است و كمكهايشان مخلصانه. ۳- آنها محبّتشان بيشتر است، زيرا اتحاد فكر و سليقه و هماهنگى در صفات و نيّات سبب جوشش محبّت آنها مىگردد و به حكم: ذره ذره كاندر اين ارض و سماست جنس خود را همچو كاه و كهرباست تجاذب بسيارى ميان تو و آنهاست. ۴- اينها با بيگانگان سر و سرّى ندارند. تنها تو را مىبينند و تو را مىخواهند. اين نكته نيز واضح است كه ياران ظالمان پيشين نه تنها معاونان خوبى براى والى نخواهند بود، بلكه چون مردم از سوابق سوء آنها آگاهند با آنها همكارى نمىكنند و اعتمادشان به والى و زمامدار نيز كم مىشود. ابن ابىالحديد پس از نقل اين روايت معروف: «يُنٰادي يَوْمَ الْقِيٰامَةِ أيْنَ مَنْ بَرِئَ لَهُمْ - اَىْ لِلظّالِمينَ - قَلَماً؛ روز قيامت منادى فرياد مىزند: كجا هستند كسانى كه قلمى را تراشيدند و به دست ظالمان دادند (تا حكم ظلمى بنويسند، بيايند و كيفر اعمالشان را ببينند)». داستانى را نقل مىكند كه مردى را نزد وليد بن عبد الملك آوردند. وليد از او پرسيد: دربارۀ حجاج چه مىگويى؟ گفت: من چه دربارۀ او بگويم
📍آنگاه امام -عليهالسّلام- بعد از ذكر مسألۀ حسن سابقۀ وزرا و كارگزاران به رتبهبندى ميان آنها پرداخته و صفاتى را براى برترينها مىشمرد. نخست مىفرمايد: «سپس (از ميان آنها) افرادى را مقدم دار كه در گفتن حقايق تلخ براى تو از همه صريحاللهجهتر باشند»؛ (ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ). در وصف دوم مىافزايد: «و در مساعدت و همراهى با تو در امورى كه خداوند براى اوليايش دوست نمىدارد كمتر كمك كنند خواه موافق ميل تو باشد يا نه»؛ (وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللّٰهُ لِأَوْلِيَائِهِ، وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ). اشاره به اينكه اگر راه خطا رفتى آنها دست از يارى تو بردارند تا هوشيار شوى و به راه ثواب برگردى. به بيان ديگر داراى استقلال فكر و شخصيت باشند. در حق، تو را يارى كنند و در باطل از يارى تو باز ايستند.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: چهاردهم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۱۵"
#نامه۵۳
*"اِختیارُ المُستَشَارِ وَ الوَزِیرِ الصَّالحِ"*
"گزینش رایزن و همکار شایسته"
*"وَ الْصَقْ بِأَهْلِ اَلْوَرَعِ وَ اَلصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلاَّ يُطْرُوكَ وَ لاَ يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ اَلْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ اَلزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ اَلْعِزَّةِ."*
تا مىتوانى با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را براى اعمال زشتى كه انجام ندادهاى تشويق نكنند، كه ستايش بىاندازه، خود پسندى مىآورد، و انسان را به سركشى وا مىدارد.
💠 *شرح نامه*
📍در سومين و چهارمين وصف مىفرمايد: «به اهل ورع و صدق و راستى بپيوند»؛ (وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ). «ورع» به معناى تقوا در حد بالا و «صدق» همان راستگويى در مشورتها و خبرهاى گوارا و ناگوار است. تعبير به «مُرِّ الْحَقِّ» در عبارت بالا اشاره به اين است كه بيان حق گاهى شيرين است و در بسيارى از اوقات تلخ؛ ولى به منزلۀ داروى شفابخشى است كه گر چه موقتاً كام انسان را تلخ مىسازد ولى بيمارىهاى جانكاه را از انسان دور مىكند و اين يكى از آزمايشهاى خواص و اطرافيان زمامداران است كه آنها جرأت و جسارت را داشته باشند كام حاكم را با گفتن حقايق تلخ اما مفيد و سودمند تلخ كنند و از خشم او نهراسند.
همچنين در آنجا كه حاكم راه خطا مىرود آزمون ديگرى براى اطرافيان اوست كه شجاع باشند و او را يارى نكنند و از راه خطا باز گردانند نه اينكه چشم و گوش بسته به دنبال آنها حركت كرده و رضاى او را بر رضاى خدا و خلق مقدم دارند. امام -عليهالسّلام- در پايان اين بخش دستورى دربارۀ وزرا و اطرافيان صادر مىكند و مىفرمايد:
📍«سپس آنها را طورى تربيت كن كه از تو ستايش بىجا نكنند (و از تملق و چاپلوسى بپرهيزند و نيز) تو را به اعمال نادرستى كه انجام ندادهاى تمجيد ننمايند، زيرا مدح و ستايش فراوان، عُجب و خودپسندى بهبار مىآورد و انسان را به كبر و غرور نزديك مىسازد»؛ (ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ ، وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ ). با توجّه به اينكه «رُضْهُمْ» از ريشۀ «رياضت» است كه در اينجا به معناى تمرين دادن و تربيت كردن آمده و «يُطْرُوكَ» از ريشۀ «اِطراء» به معناى مدح و ستايش فراوان است و «يَبْجَحُوكَ» از ريشۀ «بَجَح» (بر وزن فرح) و به معناى شادمانى است، هدف امام اين است كه در برابر مداحى اطرافيان روى خوش نشان ندهد و اظهار خوشحالى نكند؛ خواه در مورد انجام كارهاى نيك باشد يا ترك كارهاى بد چرا كه تكرار اين عمل از سوى اطرافيان تدريجاً در دل زمامدار اثر مىگذارد و او را مغرور و ازخودراضى مىكند و به يقين غرور سرچشمۀ انحرافات بسيارى است.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: پانزدهم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۱۶"
#نامه۵۳
"حُسنُ الظَّنِّ بِالرَّعِیَّه"
"خوش گمانی به شهروند"
"وَ لاَ يَكُونَنَّ اَلْمُحْسِنُ وَ اَلْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ اَلْإِحْسَانِ فِي اَلْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ اَلْإِسَاءَةِ عَلَى اَلْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ"
هرگز نبايد افراد نيكوكار و بدكار در نظرت مساوى باشند، زيرا اين كار سبب مىشود... كه افراد نيكوكار در نيكيهايشان بى رغبت شوند، و بدكاران در عمل بدشان تشويق گردند، هر كدام از اينها را مطابق كارش پاداش ده.
"وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ اَلْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اِسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ."
بدان كه هيچ وسيلهاى براى جلب اعتماد والى، به وفادارى رعيت، بهتر از احسان به آنها و تخفيف هزينهها بر آنان و عدم اجبارشان به كارى كه وظيفه ندارند نيست.
💠 شرح نامه
📍 حضرت، مالک را از اين كه نيكوكار و بدكار در نزد وى يكسان باشند، نهى كرده و به دليل پيامد بد اين كار او را از چنان عملى در ضمن قياس مضمرى برحذر داشته است كه صغراى آن عبارت: فانّ ذلك... الاساءة مىباشد، و راز مطلب آن است كه بيشتر كارهاى نيك به خاطر پاداش نيك آن است به خصوص از فرمانروايان كه چنين انتظارى دارند و ميل دارند كه آنان از ديگران مقامشان بالاتر باشد و به خاطر آن همه زحمات و مشكلاتى كه دارند خوشنامتر باشند. هر گاه نيكوكار مقام خود را با مقام و منزلت بدكار يكسان ببيند، اين خود باعث انصراف او از نيكى و انگيزهاى براى رويگردانى از رنج و زحمتش خواهد بود، و همين طور چون بيشتر كسانى كه بدكارى را ترك مىكنند تنها از ترس حاكمان است و به خاطر اين است كه مبادا در نظر آنها تنزّل مقام پيدا كنند، در صورتى كه اگر بدكاران مقام خود را با نيكوكاران همسان ببيند، بيشتر در مقام انجام وظيفه كوتاهى خواهند كرد. كبراى مقدّر قياس چنين است: و هر چه باعث از بين بردن نيكوكارى و تشويق به بدكارى گردد، سزاوار اجتناب است. سپس امام (ع) در تأييد فرمان خود مىفرمايد: نيكوكار و بدكار بايد خود را در معرض نيكى و بديى كه سزاوار آنند، بدانند و براى نتيجۀ عمل خود آماده باشند، بنا بر اين براى نيكوكار نيكى و براى بدكار بدى در نظر داشته باشد.
📍او را نسبت به نيكى بر رعيت و سبكبار كردن آنان و مجبور نكردن بر چيزى كه حقى بر آنها نداشته، توجّه داده است، به دليل اين كه اينها باعث خوشبينى حاكم بديشان است كه خود مستلزم از بين رفتن رنجش و زحمت طولانى وى و آسايش از جانب ايشان است توضيح آن كه حاكم وقتى كه به مردم خوشرفتارى كند، مردم بيشتر به او علاقهمند شده و در باطن به محبّت و اطاعت گرايش پيدا مىكنند و اين خود باعث خوشبينى وى به آنها گرديده و در نتيجه نيازى به زحمت در هواخواه ساختن آنها و احساس خطر از طرف آنها نمىكند، امام (ع) اين مطلب را با عبارت: و ان احقّ من يحسن ظنك به... عنده مورد تأكيد قرار داده است.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی
شرح: ابن میثم
بخش: شانزدهم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۱۷"
#نامه۵۳
"حُسنُ الظَّنِّ بِالرَّعِیَّه"
"خوش گمانی به شهروند"
"فَلْيَكُنْ مِنْكَ فِي ذَلِكَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ اَلظَّنِّ بِرَعِيَّتِكَ فَإِنَّ حُسْنَ اَلظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلاً."
در اين راه آن قدر بكوش تا به وفادارى آنان خوشبين شوى (و بر آنان اعتماد كنى كه) اين خوشبينى بار رنج فراوانى را از دوشت برمىدارد.
"وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاَؤُكَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُكَ عِنْدَهُ."
سزاوار است به آنها كه بيشتر مورد احسان تو قرار گرفتهاند خوشبين تر باشى و بعكس آنها كه مورد بدرفتارى تو واقع شدهاند بدبينتر.
💠 شرح نامه
📍نكته نيز حائز اهمّيّت است كه امام سخن از عوامل حسن ظن زمامدار به رعايا به ميان آورده، نه حسن ظن رعايا به زمامدار در حالى كه تصور بر اين است كه در اينگونه موارد تعبير اوّلى مناسبتر است؛ ولى منظور امام اين است كه آنقدر زمامدار به رعايا خوبى كند كه به وفادارى آنها به خود مطمئن گردد. به همين دليل امام در ادامۀ اين سخن مىفرمايد: «بنابراين در اين راه آنقدر بكوش تا به وفادارى رعايا به خود خوشبين شوى، زيرا اين خوشبينى، خستگى و رنج فراوانى را از تو دور مىسازد»؛ (فَلْيَكُنْ مِنْكَ فِي ذَلِكَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِيَّتِكَ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلاً). روشن است هر گاه زمامدار به رعيت خود سوء ظن داشته باشد، هر زمان احتمال مىدهد شورشى بر ضد او برپا شود و يا به او خيانت كنند يا توطئهاى در برابر او بچينند و اين بهطور دائم فكر او را ناراحت خواهد ساخت؛ اما هنگامى كه از وفادارى آنها مطمئن باشد، با آرامش خاطر مىتواند به نظم امور و عمران و آبادى و دفع شر دشمنان بپردازد.
📍آنگاه امام عليه -السّلام- در ادامۀ اين سخن همين توصيه را به تعبير زيباى ديگرى بيان مىدارد و مىفرمايد: «و سزاوارترين كسى كه مىتواند مورد حسن ظن تو قرار گيرد آن كس است كه تو بهتر به او خدمت كردهاى و (بهعكس) آن كس كه مورد بدرفتارى تو واقع شده است سزاوارترين كسى است كه بايد به او بدبين باشى»؛ (وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ، وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ). اشاره به اينكه همانگونه كه نيكى كردن سبب حسن ظن است هر قدر بيشتر نيكى كنى، حسن ظن بيشترى فراهم مىشود و همانگونه كه بدى كردن سبب سوء ظن مىشود هرقدر بدى بيشتر باشد، سوء ظن هم بيشتر است. در كتاب عيون الاخبار ابن قتيبة آمده است كه ابن عباس مىگفت: به هركس نيكى كردم فضاى ميان من و او روشن شد و به هر كس بدى كردم فضاى ميان من و او تاريك گشت. در ضمن مىتوان از اين سخن نتيجه گرفت كه اگر كسانى به هر دليل مورد مجازات و مؤاخذه قرار گرفتند، زمامدار و والى بايد از آنها برحذر باشد و از حسن ظن به آنها بپرهيزد.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: هفدهم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۱۸"
#نامه۵۳
"العَمَلُ بِالسُّنَّهِ الصَّالِحَهِ"
"رفتار کردن به سنّت شایسته"
"وَ لاَ تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ اِجْتَمَعَتْ بِهَا اَلْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا اَلرَّعِيَّةُ وَ لاَ تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ اَلسُّنَنِ فَيَكُونَ اَلْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ اَلْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا"
هرگز سنّت پسنديدهاى را كه پيشوايان اين امت به آن عمل كردهاند و ملّت اسلام به آن انس و الفت گرفته و امور رعيّت بوسيله آن اصلاح مىگردد، نقض مكن! و نيز سنّت و روشى كه به سنّتهاى گذشته زيان وارد مىسازد احداث منما كه اجر، براى كسى خواهد بود كه آن سنّتها را بر قرار كرده و گناهش بر تو كه آنها را نقض نمودهاى.
💠 شرح نامه
📍امام -عليهالسّلام- مالک اشتر را از شكستن سنّتهاى صالح برحذر مىدارد. سنّت در دو معنا بهكار مىرود: گاه به معناى عادات و روشهايى است كه از گذشتگان و پيشينيان به يادگار مانده و آن بر دو قسم است: حسنه و سيّئه.
📍همانگونه كه در روايت معروف پيغمبر اكرم -صلى الله علیه و آله- آمده است: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً عَمِلَ بِهٰا مَنْ بَعْدَهُ كٰانَ لَهُ أجْرُهُ وَ مِثْلُ أُجُورِهِمْ مِنْ غَيْرِ أنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَىْءٌ وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً فَعَمِلَ بِهٰا بَعْدَهُ كٰانَ عَلَيْهِ وِزْرُهُ وَ مِثْلُ أوْزٰارِهِمْ مِنْ غَيْرِ أنْ يَنْقُصَ مِنْ أوْزٰارِهِمْ شَىْءٌ؛ كسى كه سنّت نيكى را پايهگذارى كند و بعد از وى به آن عمل شود پاداش آن و پاداش كسانى كه به آن عمل كردهاند براى او خواهد بود بىآنكه چيزى از پاداش آنها كم شود و كسى كه سنّت بدى را پايهگذارى كند و بعد از او به آن عمل شود گناه آن و همانند گناه كسانى كه به آن عمل كردهاند خواهد بود بىآنكه از گناهان آنها چيزى كاسته شود.»
📍معناى دوم سنّت، سخن پيامبر اكرم و فعل و تقرير اوست.
🔻 كلام امام -عليهالسّلام- در اينجا ناظر به معناى اوّل است. (به قرينۀ جملۀ: وَلاٰ تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ ...) مثلاً شخصى يا گروهى هفتهاى از سال را به عنوان هفتۀ نيكوكارى يا اكرام يتيمان يا پاكسازی مساجد يا كاشتن انواع درختان قرار مىدهند، بىآنكه آن را به شرع نسبت دهند. اين سنّت صالح باقى مىماند و افرادى به آن عمل مىكنند و در پرتو آن كارهاى نيكى صورت مىگيرد.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: هجدهم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۱۹"
#نامه۵۳
"الاِستِشَارَهُ العُلَمَاءَ وَ الحُکَمَاءَ"
"رایزنی با دانشمندان و فرزانگان"
"وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ اَلْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ اَلْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلاَدِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اِسْتَقَامَ بِهِ اَلنَّاسُ قَبْلَكَ"
در جهت پا برجا کردن چیزهایی که کار کشورت را به سامان می آورد، و زمینههایی که با آنها مردم پیش از تو به پایداری و استواری در آمدهاند، با دانشمندان بسیار به بررسی بپرداز و با فرزانگان به گفت و گوی علمی بنشین.
💠 شرح نامه
📍سپس امام -عليهالسّلام- در آخرين توصيه در اين بخش از عهدنامه به مالک دستور مىدهد همواره در كنار علما و حكما باشد، مىفرمايد: «و با دانشمندان، زياد به گفتوگو بنشين و با انديشمندان نيز بسيار به بحث پرداز (و اين گفتوگوها و بحثها بايد) دربارۀ امورى (باشد) كه بهوسيلۀ آن، امور بلاد تو اصلاح مىشود و آنچه را پيش از تو باعث پيشرفت كار مردم بوده است برپا مىدارد»؛ "وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ، وَ مُنَاقَشَةَ الْحُكَمَاءِ، فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ، وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَكَ." در واقع امام در اين قسمت از وصاياى خود به مالک توصيه مىكند همواره سطح آموزش خود را در احكام و موضوعات بالا ببرد، با علما و دانشمندان پيوسته به گفتوگو بنشيند تا به احكام الهى و اصول كشوردارى آشناتر گردد و با انديشمندان پيوسته بحث كند تا از تجارب آنها در تشخيص موضوعات مهم بهره گيرد و هنگامى كه آگاهى زمامدار نسبت به اين دو بخش افزايش پيدا كند، امر بلاد اصلاح مىشود و سنّتهاى حسنۀ پيشين همچنان باقى و برقرار مىماند.
📍 مرحوم كلينى در جلد اوّل اصول كافى بابى به عنوان «بابُ مُجٰالَسَةِ الْعُلَمٰاءِ وَ صُحْبَتِهِمْ» آورده و از جمله روايات باب اين است: امام صادق -عليهالسّلام- در حديثى مىفرمود: "لَمَجْلِسٌ أَجْلِسُهُ إِلَى مَنْ أَثِقُ بِهِ أَوْثَقُ فِي نَفْسِي مِنْ عَمَلِ سَنَةٍ؛" مجلسى كه در آن در كنار شخص مورد اطمينانى بنشينيم (و از او علم و دانشى فرا گيرم) در دل من اطمينان بخشتر از آن است كه يک سال اعمال صالح انجام دهم». در حديث ديگرى از لقمان نقل مىكند كه به فرزندش نصيحت كرد: «فرزندم مجالس را با دقت انتخاب كن. هرگاه ديدى گروهى به ياد خداوند بزرگ مشغولند با آنها همنشين شو؛ اگر عالم باشى علمت در آنجا تو را سود مىبخشد و اگر جاهل باشى به تو تعليم مىدهند و اى بسا خداوند رحمت خود را بر آنها نازل كند و تو را همراه آنان مشمول نعمت سازد و هرگاه جمعى را ديدى كه به ياد خدا نيستند با آنها مجالست مكن، زيرا اگر عالم باشى علمت در آنجا به تو سودى نمىبخشد و اگر جاهل باشى بر جهلت مىافزايند و چه بسا خداوند عقوبتى بر آنان نازل كند و تو را با آنها همراه سازد.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: دکتر، سید محمد مهدی جعفری
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: نوزدهم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۰"
#نامه۵۳
"طَبُقاتُ الرَّعِیَّهِ"
"دستههای شهروندان"
"وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْضٍ وَ لاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اَللَّهِ وَ مِنْهَا كُتَّابُ اَلْعَامَّةِ وَ اَلْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ اَلْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ اَلْإِنْصَافِ وَ اَلرِّفْقِ"
اى مالک بدان! مردم از گروههاى مختلف تشكيل يافتهاند كه هر كدام جز به وسيلۀ ديگرى اصلاح و تكميل نمىشوند و هيچكدام از ديگرى بىنياز نيستند. (اين گروهها عبارتند) از: «لشكريان خدا»، «نويسندگان عمومى و خصوصى»، «قضات عالى و دادگستر»، «کارگزاران منصف و اهل مدارا»
"أَهْلُ اَلْجِزْيَةِ وَ اَلْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ اَلذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ اَلنَّاسِ وَ مِنْهَا اَلتُّجَّارُ وَ أَهْلُ اَلصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا اَلطَّبَقَةُ اَلسُّفْلَى مِنْ ذَوِي اَلْحَاجَةِ وَ اَلْمَسْكَنَةِ."
«اهل جزيه و ماليات» - اعم از كسانى كه در پناه اسلامند و يا مسلمانند-، «تجار و صنعتگران»... و بالاخره «قشر پائين» يعنى «نيازمندان و مستمندان».
"وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اَللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً"
خداوند براى هر كدام از اين گروهها سهمى را مقرر داشته و در كتاب خدا، يا سنت پيامبر -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- كه به صورت عهدى از سوى او در نزد ما محفوظ است اين سهم را مشخص و معين ساخته است.
💠 شرح نامه
📍امام -عليه السلام- در اين بخش از عهدنامۀ خود به يكى از مهمترين بحثهاى سياسى و اجتماعى مىپردازد و مردمى را كه در يک جامعه زندگى مىكنند به هفت طبقه يا هفت قشر و جمعيت و گروه تقسيم مىفرمايد. پيش از ذكر اين اقسام شايسته است به اين نكته كه بعضى از شارحان نهجالبلاغه به آن اشاره كردهاند اشاره شود كه انسان بهطور طبيعى اجتماعى آفريده شده (مدنى بالطبع) زيرا از یکسو نيازهاى بشر بقدری متنوع و زياد است كه هيچ كس به تنهايى نمىتواند از عهدۀ تأمين آنها برآيد. افزون بر اين هيچ انسانى قانع به زندگى يكنواخت نيست، بلكه جامعۀ بشرى دائما به سوى تحول و تكامل پيش مىرود و اين پيشرفت، تنوع نيازهاى او را افزونتر مىكند.
براى حل مشكلات هيچ راه عاقلانهاى وجود ندارد جز اينكه هر گروه به تأمين بخشى از اين نيازها بپردازند و نتيجۀ كار خود را با ديگران معاوضه كنند تا همگان از زحمات همه بهرهمند شوند.
📍 آنگاه امام اشارهاى اجمالى به وظايف و حقوق آنها كرده و به دنبال آن به شرح مبسوطى دربارۀ ويژگىها و صفات و وظايف و حقوق هر يک از اين طبقات مىپردازد. در اشارۀ اجمالى مىفرمايد: «خداوند براى هركدام از اين گروهها سهمى مقرر داشته و در كتاب خود يا سنّت پيغمبر صلى الله عليه و آله وظيفۀ جداگانهاى تعيين كرده كه به صورت عهدى از سوى او در نزد ما محفوظ است»؛ (وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اللّٰهُ لَهُ سَهْمَهُ، وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً).
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: دکتر، سید محمد مهدی جعفری
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: بیستم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۱"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اَللَّهِ حُصُونُ اَلرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ اَلْوُلاَةِ وَ عِزُّ اَلدِّينِ وَ سُبُلُ اَلْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ اَلرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِهِمْ."
پس سپاهيان به فرمان خدا، پناهگاه استوار مردم و زينت و وقار زمامداران، شكوه دين و راههاى تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد.
"ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا يُخْرِجُ اَللَّهُ لَهُمْ مِنَ اَلْخَرَاجِ اَلَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ."
و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات مردم انجام نمىشود، كه با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند و براى اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمندىهاى خود را برطرف سازند.
💠 شرح نامه
📍امام -عليهالسّلام- در اين چند جملۀ كوتاه، پنج اثر مثبت و نتيجۀ پربار براى وجود لشكريان مؤمن بيان مىفرمايد. نخست اينكه آنها دژهاى مردماند. اشاره به اينكه براى محفوظ ماندن از آسيب دشمنان و خطرات آنها پناهگاهى لازم است و آن پناهگاه لشكريان مقتدرند، زيرا هرگونه ضعف و فتور در آنها سبب طمع دشمنان مىشود و انواع مشكلات را براى جامعۀ مسلمين پديد مىآورد. در گذشتۀ تاريخ نظر به اينكه سلاحها بسيار ساده و ابتدايى بود، وجود دژهاى محكم مىتوانست جلوى بسيارى از آسيبها را بگيرد، هرچند امروز با وجود هواپيماهاى جنگى و موشكها و توپهاى دوربرد، دژها كارآيى چندانى ندارند. در جملۀ دوم آن را زينت زمامداران مىشمرد، زيرا زمامدارى در نظر مردم محترم است كه صاحب قدرت و نفوذ باشد و قدرت و نفوذ در درجۀ اوّل از طريق لشكرى نيرومند و سر بر فرمان حاصل مىشود. جملۀ سوم كه لشكر نيرومند را سبب عزت و قدرت دين مىشمرد، اشارۀ روشنى به اين حقيقت دارد كه امور معنوى مردم نيز بدون وجود ارتشى نيرومند سامان نمىپذيرد؛ بخش مهمى از امر به معروف و نهى از منكر، احقاق حقوق و اجراى حدود و بسط و گسترش عدل و داد نياز به قدرت و نيرو دارد، آن هم وابسته به لشكرى نيرومند است.
📍 از تاريخ اسلام استفاده مىشود كه در عصر رسول خدا سپاه و لشكر به شكل يك قشر ممتاز و جداگانه وجود نداشت، بلكه به هنگام نياز براى مقابله با دشمن، پير و جوان، كوچك و بزرگ كه قدرت داشتند سلاح بردارند اسلحه بر مىداشتند و همراه پيامبر به سوى ميدان نبرد مىشتافتند. غالباً سلاح را خود تهيه مىكردند و مركب سوارى نيز از خودشان بود. البته قبل از حركت به سوى ميدان، پيامبر دستور مىداد آذوقۀ لشكر را از طريق زكات و تبرعاتى كه افراد داشتند تهيه كنند. ولى در زمانهاى بعد كه حكومت اسلام گسترش يافت و چارهاى جز مقابله با لشكريان سازمان يافتۀ دشمنان نداشتند، مسلمانان ناچار شدند به سپاه اسلام سازمان دهند و پادگانهايى براى آنها فراهم سازند. اصولاً شهر كوفه به عنوان «كوفة الجند» شمرده مىشد كه خود يك پادگان بزرگ بود. البته در مواقع حساس افراد عادى نيز به سپاهيان مىپيوستند و به عنوان جهاد فى سبيل اللّٰه كه وظيفۀ همۀ افراد قادر بر جهاد است در كنار سپاهيان مىايستادند. به هر حال يك چنين گروهى كه خود را آمادۀ فداكارى براى حفظ حوزۀ اسلام كرده است بايد از نظر معيشت فارغالبال باشد، لذا در اسلام، ماليات خاصى به نام خراج و همچنين سهمى از زكات به عنوان فى سبيل اللّٰه براى آنها قرار داده شده است. جملههاى سه گانهاى كه در سخن امام آمده مىتواند اشاره به نيازهاى مختلف سپاهيان باشد جملۀ «الَّذِينَ يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ» اشاره به نيازهاى مربوط به ميدان جنگ از قبيل سلاح و مركب است.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: بیست و یکم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۲"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَيْنِ اَلصِّنْفَيْنِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ اَلثَّالِثِ مِنَ اَلْقُضَاةِ وَ اَلْعُمَّالِ وَ اَلْكُتَّابِ لِمَا يُحْكِمُونَ مِنَ اَلْمَعَاقِدِ وَ يَجْمَعُونَ مِنَ اَلْمَنَافِعِ وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ اَلْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا"
سپس سپاهيان و مردم، جز با گروه سوم یعنی قضات، كارگزاران دولت و نويسندگان حكومت نمىتوانند پايدار باشند.؛ چرا که آنان قراردادها و معاملات را استوار مىكنند و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مىآورند و نیز در كارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتماد هستند.
💠 شرح نامه
📍 امام در اين عبارت سه گروه از گروههاى اجتماعى را در یک صنف ادغام كرده و به عنوان صنف سوم در مقابل دو صنف پيشين؛ يعنى سپاهيان و جمعآورى كنندگان خراج قرار داده و براى هر كدام از اين سه گروه يك اثر مهم اجتماعى ذكر كرده است. در مورد قضات مىفرمايد: آنها قراردادها را استحكام مىبخشند، زيرا اگر نظارت آنها نباشد ممكن است بسيارى از مردم از تعهدات خود سرباز زنند؛ ولى وجود محاكم عدل سبب مىشود تخلّف نكنند، زيرا از طرف محاكم تحت تعقيب قرار مىگيرند و گرفتار مجازات مىشوند.
براى عمّال؛ يعنى كارگزاران و فرمانداران و بخشداران مسألۀ نظارت بر جمع منافع را ذكر فرموده. درست است كه مأموران گردآورى ماليات و خراج به دنبال جمع آن هستند؛ ولى ناظر بر اعمال آنها عاملان يعنى فرمانداران و بخشدارانند.
فايدۀ وجودى كتاب را اين شمرده كه آنها در ضبط امور عام و خاص و درآمدها و هزينههاى كشور اسلام مورد اطمينانند.
هنگامى كه اين سه گروه دست به دست هم دهند امر خراج و ماليات اصلاح مىشود و با اصلاح آن، امور سپاه سامان مىپذيرد.
بعضى از شارحان نهجالبلاغه چنين تصور كردهاند كه اين سه گروه یک گروهاند و خلاصه در قضات و كاركنان آنها مىشوند و آنچه در جملههاى سهگانه آمده به قضات باز مىگردد؛ در حالى كه به يقين آنها سه گروه اجتماعى هستند كه قبلا هم امام به آنها اشاره فرموده و در اينجا نيز براى هر یک وظيفه و برنامهاى ذكر كرده است؛ این سه گروه با هم ارتباط نزدیک و تنگاتنگ دارند و به همين دليل به عنوان صنف ثالث ذكر شدهاند.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: بیست و دوم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۳"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"وَ لاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي اَلصِّنَاعَاتِ فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ اَلتَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لاَ يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ"
و گروههاى ياد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنايع نمىتوانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگى را فراهم مىآورند، و در بازارها عرضه مىكنند، و بسيارى از وسايل زندگى را با دست مىسازند كه از توان ديگران خارج است.
💠 شرح نامه
📍آنگاه امام عليه السلام پيوند گروه ديگرى را با اصناف گذشته بيان كرده مىفرمايد: «همۀ اين گروهها نيز بدون تجار و پيشهوران و صنعتگران سامان نمىيابند (زيرا) آنها (تجار و صنعتگران) وسايل زندگى ايشان (گروههاى پيشين) را جمعآورى كرده و در بازارها عرضه مىكنند و (گروهى از آنان) وسايل و ابزارى را با دست خود مىسازند كه ديگران قادر به آن نيستند»؛ (وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ، فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ ، وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لَا يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ). روشن است كه جملۀ «فِيمَا يَجْتَمِعُونَ. ..» و «يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ» اشاره به تجار و پيشهوران است كه كار آنان جمعآورى مواد مورد نياز مردم از مناطق دور و نزديك و عرضه كردن آنها در بازارها و گذاشتن آنها در اختيار مصرف كنندگان است؛
📍 ولى جملۀ «وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ...» اشاره به صنعتگران است كه آنها با تلاش و رنج و زحمت وسايل مورد نياز مردم را با دستهاى خود -البته طبق شرايط آن زمان- ساخته و پرداخته و در اختيار نيازمندان مىگذارند. ممكن است بعضى چنين پندارند كه تجار نقش مهمى در زندگى انسانها ندارند؛ نه كار توليدى انجام مىدهند و نه زراعت و دامدارى و صنعت. چگونه امام آنها را از اركان جامعه شمرده است؟ ولى اگر تاجر، انسانى وظيفهشناس باشد به يقين كارهاى مهمى را انجام مىدهد، زيرا از يك سو در هر منطقهاى از جهان چيزهايى است كه در مناطق ديگر يافت نمىشود. اگر همۀ مردم روى زمين بخواهند از همۀ بركات الهى استفاده كنند بايد گروهى انتقال اين مواد مورد نياز را از نقطهاى به نقطۀ ديگر به عهده بگيرند و اين گروه همان تجارند. از سويى ديگر حتى در موادى كه در يك شهر و يك استان توليد مىشود، توليدكنندگان غالباً توانايى ندارند آنچه را توليد كردهاند شخصاً به بازار بياورند و خردهفروشى كنند و به اصطلاح از توليد به مصرف برسانند، بلكه ناچارند محصولات خود را يكجا به كسى كه سرمايۀ كافى دارد بفروشند و آن شخص به پيشهوران جزء بدهد و پيشهوران به طور خردهفروشى به مردم عرضه دارند از سوى سوم بسيارى از توليدات كشاورزى و دامى و صنعتى است كه ممكن است در محل توليد قابل جذب نباشد و بايد آنها را جمعآورى كرده در بازارهاى دنيا عرضه كنند، لذا گروهى بايد كار صادرات را به عهده بگيرند و اين گروه همان تجارند به خصوص در محصولاتى كه حفظ و ذخيره و نگهدارى آنها احتياج به انبارهاى مجهز دارد كه از عهدۀ توليد كنندگان خارج است.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: بیست و سوم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۴"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"ثُمَّ اَلطَّبَقَةُ اَلسُّفْلَى مِنْ أَهْلِ اَلْحَاجَةِ وَ اَلْمَسْكَنَةِ اَلَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُم وَ فِي اَللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى اَلْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ اَلْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اَللَّهُ مِنْ ذَلِكَ إِلاَّ بِالاِهْتِمَامِ وَ اَلاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ اَلْحَقِّ وَ اَلصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ"
بعد از اينها طبقه پائين جامعه هستند كه نيازمند و دردمند مىباشند، همانهايى كه يارى و كمك كردن به ايشان ضرورى است و در دستورات الهى در بارۀ وسعتدادن به وضعيت معيشتى آنان سفارش شده است و براى هر يك از ايشان حقّى به اندازهاى كه كارهايشان را اصلاح كند به عهده زمامدار گذارده شده و اين طور نيست كه رئيس حكومت بتواند از عهدۀ حقيقت آنچه پروردگار مقرر فرموده برآيد. مگر با سعى و كوشش و مدد خواستن از حضرت او و آماده كردن خويش بر اين كه حق را به كار بندد و شكيبايى در برابر همه امور خواه آسان و يا سنگين و سخت.
💠 شرح نامه
📍دستۀ پنجم: طبقۀ پايين جامعه كه از مردم نيازمند و تهىدست تشكيل مىشود، و به جهت نيازمندى به ايشان توجه داده است در عبارت: الّذين يحقّ رفدهم و معونتهم (كسانى كه كمك و بخشش به آنها لازم است) توضيح مطلب آن كه كمك و بخشش بدانها باعث جلب نظر و پشتيبانى آنها از كسى مىشود كه بدانها يارى و كمك رسانده، و به وسيلۀ آنهاست كه رحمت خدا نازل مىشود و همواره بركت از جانب خداوند به شهروندان مىرسد، و به پاداش اخروى نائل مىگردند، بنابراين، نياز به اين دسته از مردم، ايجاب مىكند تا به آنها كمك و يارى شود.
📍 پس از آن كه امام -عليهالسّلام- به دليل احتياج به تمام قشرهاى مردم، اشاره كرد، آن گاه مىفرمايد: براى هر كدام از اين طبقات مردم، نزد خداوند، رفاه و گشايشى مقدّر است، يعنى در ذات خدا و در عنايت و لطف پروردگار ملحوظ است، تا اين كه در تدبير امور مردم، اعتماد به خدا كند، زيرا سرآغاز عنايت از اوست. و نيز مىفرمايد: هر طبقهاى از مردم بر حاكم حقى درخور دارند تا حاكم بداند كه رعايت حال هر يك از اين گروهها بر او لازم است و از آن غفلت نورزد. توفيق از آن خداست.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ترجمه شرح ابن میثم
بخش: بیست و چهارم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir