eitaa logo
انجمن علمی مطالعات نهج البلاغه ایران
473 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
336 ویدیو
63 فایل
🌱 اولین و تنها انجمن علمے کشور در حوزه ے علوم و معارف نهج البلاغه وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناورے ارتباط با ادمین: @hafeze2
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۴۵" "التَّوصِیَهُ بِاَهلِ الیُتمِ وَ ذَوِی الرِّقَّهِ فِی‌السِّنِّ" سفارش دربارهٔ یتیمان و سالمندان نیازمند "وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ اَلْيُتْمِ وَ ذَوِي اَلرِّقَّةِ فِي اَلسِّنِّ مِمَّنْ لاَ حِيلَةَ لَهُ وَ لاَ يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَى اَلْوُلاَةِ ثَقِيلٌ وَ اَلْحَقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اَللَّهُ عَلَى أَقْوَامٍ طَلَبُوا اَلْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اَللَّهِ لَهُمْ" در بارۀ يتيمان و پيران از كارافتاده كه هيچ راه چاره‌اى ندارند و نمى‌توانند دست نياز خود را بسوى مردم دراز كنند، بررسى كن، البته اين كار بر زمامداران سنگين است! ولى حق همه‌اش سنگين است! و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبك مى‌سازد، اقوامى كه طالب عاقبت نيك‌اند‌ و خويش را به استقامت و بردبارى عادت داده و براستى وعده‌هاى خداوند اطمينان دارند. 💠 شرح نامه 📍 آن حضرت در هشتمين توصيه دربارۀ اين قشر محروم دربارۀ يتيمان و پيران از كار افتاده كه از همه كس بيشتر نيازمند حمايت‌اند، مى‌فرمايد: «به كار يتيمان و پيرانِ‌ از كار افتاده كه هيچ راه چاره‌اى ندارند و نمى‌توانند دست نياز خود را به سوى مردم دراز كنند رسيدگى كن»؛ (وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ‌ الْيُتْمِ‌ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ‌ فِي السِّنِّ‌ مِمَّنْ‌ لَا حِيلَةَ‌ لَهُ‌ وَ لَا يَنْصِبُ‌ لِلْمَسْأَلَةِ‌ نَفْسَهُ‌) . تعبير به «ذَوِي الرِّقَّةِ‌ فِي السِّنِّ‌» كه اشاره به پيران از كار افتاده است مى‌تواند از اين جهت باشد كه «رقت» گاه به معناى ضعف و ناتوانى آمده؛ يعنى آنها به‌سبب سن زيادشان ناتوان و افتاده شده‌اند و گاه به معناى نازكى آمده، زيرا پوست بدن به هنگام پيرى نازك مى‌شود. 📍احتمال سومى نيز داده شده كه منظور از «رقت» عواطف رقيق مردم نسبت به آنان به علت شدت كهولت باشد و جمع ميان اين احتمالات سه گانه نيز بعيد به نظر نمى‌رسد، همان‌گونه كه در آيات قرآن جمع ميان تفاسير مختلف ممكن است. جملۀ «لَا يَنْصِبُ‌ لِلْمَسْأَلَةِ‌ نَفْسَهُ‌» اگر اشاره به يتيمان و پيران هر دو باشد مفهومش اين است كه آنها حتى توان سؤال را براى رفع حاجاتشان ندارند و اگر تنها وصف پيران باشد اشاره به اين است كه آنها به واسطۀ كبر سن سؤال و تقاضا را در شأن خود نمى‌دانند. 📍همان‌گونه كه در قرآن مجيد دربارۀ گروهى از نيازمندان آمده است: «يَحْسَبُهُمُ‌ اَلْجٰاهِلُ‌ أَغْنِيٰاءَ‌ مِنَ‌ اَلتَّعَفُّفِ‌ تَعْرِفُهُمْ‌ بِسِيمٰاهُمْ‌ لاٰ يَسْئَلُونَ‌ اَلنّٰاسَ‌ إِلْحٰافاً» ؛ افراد ناآگاه هنگامى كه به چهرۀ آنها مى‌نگرند گمان مى‌برند از اغنيا هستند؛ ولى تو با دقت در چهره آنان را مى‌شناسى (و آثار فقر را در چهرۀ آنان مى‌نگرى) آنها هرگز چيزى با اصرار از مردم نمى‌طلبند». آن‌گاه امام عليه السلام در پايان اين بخش با اشاره به تمام دستورات گذشته كه دربارۀ اقشار نيازمند جامعه بيان كرد مى‌فرمايد: «گرچه انجام اين امور (دربارۀ قشر محروم و نيازمند) بر زمامداران سنگين است، ولى اداى حق تمامش سنگين است»؛ (وَ ذَلِكَ‌ عَلَى الْوُلَاةِ‌ ثَقِيلٌ‌، وَ الْحَقُّ‌ كُلُّهُ‌ ثَقِيلٌ‌) ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: چهل‌ و پنجم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۴۶" "تَکَلُّمُ ذَوِی الحَاجَاتِ غَیرِ مُتَتَعتَعِِ" سخن گفتن نيازمندان بی‌درماندگی "وَ اِجْعَلْ لِذَوِي اَلْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ اَلَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ" براى مراجعان خود وقتى مقرر كن كه به‌ نياز آنها شخصا رسيدگى كنى! مجلس عمومى و همگانى براى آنها تشكيل ده و درهاى آنرا بروى هيچكس نبند و بخاطر خداوندى كه ترا آفريده تواضع كن و لشكريان و محافظان و پاسبانان را از اين مجلس دور ساز! تا هر كس با صراحت و بدون ترس و لكنت سخنان خود را با تو بگويد. "فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ اَلْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ" زيرا من بارها از رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم- اين سخن را شنيدم «ملتى كه حق ضعيفان را از زورمندان با صراحت نگيرد، هرگز پاك و پاكيزه نمى‌شود و روى سعادت نمى‌بيند. "ثُمَّ اِحْتَمِلِ اَلْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ اَلْعِيَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ اَلضِّيقَ وَ اَلْأَنَفَ يَبْسُطِ اَللَّهُ عَلَيْكَ بِذَلِكَ أَكْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ يُوجِبْ لَكَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً وَ اِمْنَعْ فِي إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ" سپس خشونت و كندى آنها را در سخن تحمل كن، در مورد آنها هيچگونه محدوديت و استكبار روا مدار كه خداوند بواسطه اين كار، رحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد داد و موجب ثواب اطاعت او براى تو خواهد شد. آنچه مى‌بخشى بگونه‌اى ببخش كه گوارا باشد (بى منت و بى خشونت). و خوددارى از بخشش را با لطف و معذرت‌خواهى توأم كن. 💠 شرح نامه 📍امام عليه السلام بعد از شرح كامل طبقات جامعه و دستورات لازم در مورد هر يك و وظايفى را كه زمامدار در برابر آنها دارد نکاتی را یادآور می‌شود. بعضى تصور كرده‌اند كه اين فصل دنبالۀ فصل سابق و مربوط به محرومان و نيازمندان جامعه است در حالى كه چنين نيست و ممكن است كسى كاسب يا تاجر يا كارمند اداره‌اى باشد و فرد زورمندى حقش را پايمال نموده باشد و نياز به دادخواهى داشته باشد. تعبير به «ذَوِي الْحَاجَاتِ‌ مِنْكَ‌» به جاى «ذَوِي الْحَاجَاتِ‌ مِنْهُمْ‌» نيز دليل بر عموميت است و تعبير به «گرفتن حق ضعيف از قوى» كه ذيل اين كلام آمده، دليل ديگرى بر عموميت مفهوم اين بخش است. امام عليه السلام به دنبال اين سخن مى‌فرمايد: دو نكتۀ ديگر را نيز فراموش نكن: نخست اينكه «در آن مجلس براى خدايى كه تو را آفريده است تواضع كن»؛ (فَتَتَوَاضَعُ‌ فِيهِ‌ لِلَّهِ‌ الَّذِي خَلَقَكَ‌) . روشن است اگر زمامدار تواضع نكند و با ابهت و كبر و غرور در بالاى مجلس بنشيند ضعيفان و نيازمندان جرأت نمى‌كنند كه با صراحت مشكل خود را مطرح كنند. ديگر اينكه «لشكريان و معاونانت اعم از پاسداران و نيروى انتظامى را از آنها دور ساز تا هر كس بخواهد بتواند با صراحت و بدون ترس و لكنت زبان، سخن خود را با تو بگويد»؛ (وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ‌ جُنْدَكَ‌ وَ أَعْوَانَكَ‌ مِنْ‌ أَحْرَاسِكَ‌ وَ شُرَطِكَ‌ ، حَتَّى يُكَلِّمَكَ‌ مُتَكَلِّمُهُمْ‌ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ‌ ) 📍آن‌گاه امام عليه‌السلام براى اين دستور مهم و اجتماعى دليل روشنى از كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل می‌کند و می فرماید: منظور از تقدس و پاكيزگى همان پاكيزه شدن از ظلم و جور و جنايت و هرج و مرج است، چرا كه اگر ضعيفان جامعه پناهگاهى براى خود پيدا نكنند دست به دست هم مى‌دهند و شورشى به راه مى‌اندازند كه كنترل آن بسيار مشكل و گاه غير ممكن است و تاريخ نشان مى‌دهد كه قيام ضعفاى جامعه و شورش‌هاى فراگير از همين جا سرچشمه مى‌گيرد. بنابراين آنچه امام و همچنين پيامبر اكرم فرمودند افزون بر اينكه دستورى اخلاقى و انسانى و سبب پيشرفت دين و آيين است جنبۀ سياسى هم دارد. در حديثى ابن مسعود نقل مى‌كند: «أَتَى النَّبِيَّ‌ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ‌ يُكَلِّمُهُ‌ فَأُرْعِدَ فَقَالَ‌ هَوِّنْ‌ عَلَيْكَ‌ فَلَسْتُ‌ بِمَلِكٍ‌ إِنَّمَا أَنَا ابْنُ‌ امْرَأَةٍ‌ كَانَتْ‌ تَأْكُلُ‌ الْقَدَّ؛ مردى خدمت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و در حالى كه با پيامبر صحبت مى‌كرد مى‌لرزيد. پيغمبر فرمود كار را بر خود آسان گير (بيهوده نترس) من شاه نيستم. من فرزند زنى هستم كه غذاى بسيار ساده‌اى مى‌خورد»
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۴۷" "کُلُّ الفَرائِضِ الاِجتِماعِیَّهِ لِلّهِ" همه وظیفه‌های اجتماعی برای خداست "ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِكَ لاَ بُدَّ لَكَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِكَ بِمَا يَعْيَا عَنْهُ كُتَّابُكَ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ اَلنَّاسِ يَوْمَ وُرُودِهَا عَلَيْكَ بِمَا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ اعوَانِکَ" بدان قسمتى از كارها است كه شخصا بايد آنها را انجام دهى، (و نبايد به ديگران واگذار كنى). از جمله: پاسخ دادن به كارگزاران دولت می‌باشد، در آنجا كه منشيان و دفتر‌داران از پاسخ عاجزند. و ديگر بر آوردن نيازهاى مردم است در همان روز كه احتياجات گزارش مى‌شود و پاسخ آنها براى همكارانت مشكل و دردسر مى‌آفريند. "وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ مَا فِيهِ وَ اِجْعَلْ لِنَفْسِكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ أَفْضَلَ تِلْكَ اَلْمَوَاقِيتِ وَ أَجْزَلَ تِلْكَ اَلْأَقْسَامِ وَ إِنْ كَانَتْ كُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِيهَا اَلنِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا اَلرَّعِيَّةُ" بهوش باش! كار هر روز را در همان روز انجام ده زيرا هر روز كارى مخصوص به خود دارد. بايد بهترين اوقات و بهترين ساعات عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى! هر چند اگر نيت خالص داشته باشى، و امور رعايا روبراه شود همۀ كارهايت عبادت و براى خدا است 💠 شرح نامه 📍امام عليه‌السلام در اين بخش از عهدنامۀ خود به مالك اشتر چند دستور مهم دربارۀ تقسيم كارها و تقسيم اوقات روزانه مى‌دهد، نخست مى‌فرمايد: «سپس (آگاه باش) بخشى از كارهاى توست كه بايد شخصاً به آنها بپردازى (و نبايد به ديگران واگذار كنى) اين معناى مديريت صحيح و اثربخش است كه كارهاى كليدى و امورى كه از دست ديگران ساخته نيست رسما به دست رئيس حكومت باشد و لحظه‌اى از آن غافل نشود؛ امورى كه اگر انسجام يابد تمام بخش‌هاى حكومت در مسير صحيح خود قرار خواهد گرفت. سپس مى‌افزايد: «و ديگر، برآوردن نيازهاى مردم است در همان روز كه حاجات و نيازهاى آنها به تو گزارش مى‌شود و معاونان تو در پاسخ به آن مشكل دارند»؛ (وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ‌ النَّاسِ‌ يَوْمَ‌ وُرُودِهَا عَلَيْكَ‌ بِمَا تَحْرَجُ‌ بِهِ‌ صُدُورُ أَعْوَانِكَ‌) 📍آن‌گاه دستور ديگرى مى‌دهد؛ دستورى كه از نظر مديريت خرد و كلان فوق‌العاده اهمّيّت دارد. مى‌فرمايد: اين گفته منطقى و روشن است كه هر روز مشكلات خاص خود را دارد و اگر كار امروز به فردا افكنده شود مشكلى بر مشكل افزوده مى‌گردد و پاسخگويى به آن آسان نخواهد بود و ممكن است سبب شود كه باز كارهاى آن روز به روزهاى ديگرى موكول شود و سرانجام آن‌چنان كارهاى پيچيده و مختلف روى هم انباشته گردد كه مانند بهمنى عظيم بر سر مديران سقوط كند و آنها را بيچاره سازد. 📍در سومين دستور مى‌فرمايد: «بايد بهترين اوقات و بهترين بخش‌هاى عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى، هرچند تمام كارهايت براى خداست اگر نيّت خالص داشته باشى و رعيت به سبب آن در سلامت و آرامش زندگى كنند»؛ (وَ اجْعَلْ‌ لِنَفْسِكَ‌ فِيمَا بَيْنَكَ‌ وَ بَيْنَ‌ اللّٰهِ‌ أَفْضَلَ‌ تِلْكَ‌ الْمَوَاقِيتِ‌، وَ أَجْزَلَ‌ تِلْكَ‌ الْأَقْسَامِ‌، وَ إِنْ‌ كَانَتْ‌ كُلُّهَا لِلَّهِ‌ إِذَا صَلَحَتْ‌ فِيهَا النِّيَّةُ‌، وَ سَلِمَتْ‌ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ‌) . اشاره به اينكه درست است كه انسان هر كارى را كه با نيّت خالص كند عبادت محسوب مى‌شود حتى غذايى كه مى‌خورد اگر به قصد اين باشد كه براى انجام وظايف الهى نيرو بگيرد عبادت است؛ خواب و تفريح نيز اگر براى آماده ساختن جسم و روح جهت خدمت به خلق خدا باشد آن هم عبادت بزرگى است؛ ولى با اين حال بايد بخشى از بهترين اوقات شبانه روز براى راز و نياز خالصانه به درگاه خدا اختصاص يابد كه حاصل زندگى را پربار و پربركت و پايه‌هاى كاخ سعادت انسان را محكم مى‌سازد. در روايات اسلامى نيز از يك سو اين حقيقت آمده است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به ابوذر فرمود: "يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ‌ لَكَ‌ فِي كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ‌ نِيَّةٌ‌ حَتَّى فِي النَّوْمِ‌ وَ الْأَكْلِ‌؛" بايد در هر چيز نيت (و قصد قربت) داشته باشى حتى در غذا خوردن و خوابيدن (تا همۀ آنها جزء عبادات تو محسوب شود)» ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: چهل‌ و هفتم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۴۸" "الخُلُوصُ فِی اِقامَهِ فَرَائِضِ اللهِ وَ الاعتِدَالُ فِی وَاجِبِ الاِجتِمَاعِیِّ" یکتویی در گزاردن واجبات الاهی و میانه‌روی در وظایف اجتماعی "وَ لْيَكُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَكَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ اَلَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً فَأَعْطِ اَللَّهَ مِنْ بَدَنِكَ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اَللَّهِ مِنْ ذَلِكَ كَامِلاً غَيْرَ مَثْلُومٍ وَ لاَ مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِكَ مَا بَلَغَ" از جمله كارهائى كه مخصوصا بايد با اخلاص انجام دهى اقامه فرائض است كه ويژه ذات پاک او است. بنا بر‌اين از بدنت شب و روز در اختيار فرمان خدا بگذار! و آنچه موجب تقرب تو به‌ خداوند مى‌شود بطور كامل و بدون نقص به‌انجام رسان! اگر چه خستگى جسمى و ناراحتى پيدا كنى "وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلاَتِكَ لِلنَّاسِ فَلاَ تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لاَ مُضَيِّعاً فَإِنَّ فِي اَلنَّاسِ مَنْ بِهِ اَلْعِلَّةُ وَ لَهُ اَلْحَاجَةُ" و هنگامى كه به‌ نماز جماعت براى مردم مى‌ايستى بايد نمازت نه نفرت‌آور و نه تضييع‌كننده باشد. (نه آن قدر آنرا طول بده كه موجب تنفر مأمومين شود و نه آن قدر سريع كه نماز را ضايع كنى) چرا كه در بين مردمى كه با تو به‌ نماز ايستاده‌اند، هم بيمار وجود دارد و هم افرادى كه كارهاى فوتى دارند "وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى اَلْيَمَنِ كَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ فَقَالَ صَلِّ بِهِمْ كَصَلاَةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً" از رسول خدا (ص) به هنگامى كه مرا بسوى «يمن» فرستاد پرسيدم: چگونه با آنان نماز بخوانم‌؟ در پاسخم فرمود: «نمازى بخوان همچون نمازى كه ناتوان‌ترین آنها مى‌خواند و نسبت به مؤمنان رحيم و مهربان باش 💠 شرح نامه 📍امام عليه السلام در اين بخش از عهدنامه دو دستور مهم به مالك در مورد عبادات مى‌دهد: دستور اوّل دربارۀ عبادت‌هاى خصوصى است كه انسان تنها با خدا راز و نياز مى‌كند مخصوصاً در دل شب‌ها و در آن زمان كه چشم گروهى در خواب است. مى‌فرمايد: «از جمله امورى كه بايد آن را به جهت خلوص دينت براى خدا انجام دهى اقامۀ فرائضى است كه مخصوص ذات پاك اوست»؛ (وَ لْيَكُنْ‌ فِي خَاصَّةِ‌ مَا تُخْلِصُ‌ بِهِ‌ لِلَّهِ‌ دِينَكَ‌، إِقَامَةُ‌ فَرَائِضِهِ‌ الَّتِي هِيَ‌ لَهُ‌ خَاصَّةً‌) . اشاره به اينكه مبادا تصور كنى انجام وظايف زمامدارى مخصوصاً خدمت به نيازمندان مى‌تواند مانع از عبادات و اقامۀ فرائض گردد كه هر يك از اين دو جاى مخصوص خود را دارد و هيچ كدام نمى‌تواند جانشين ديگرى شود. به دنبال آن تأكيد بيشترى كرده مى‌فرمايد: «بنابراين از نيروى بدنى خود را در شب و روز در اختيار فرمان خدا بگذار و آنچه را موجب تقرب تو به خداوند مى‌شود به طور كامل و بى‌نقص به انجام رسان، هرچند موجب خستگى فراوان جسمى تو شود»؛ (فَأَعْطِ اللّٰهَ‌ مِنْ‌ بَدَنِكَ‌ فِي لَيْلِكَ‌ وَ نَهَارِكَ‌، وَ وَفِّ‌ مَا تَقَرَّبْتَ‌ بِهِ‌ إِلَى اللّٰهِ‌ مِنْ‌ ذَلِكَ‌ كَامِلاً غَيْرَ مَثْلُومٍ‌ وَ لَا مَنْقُوصٍ‌ بَالِغاً مِنْ‌ بَدَنِكَ‌ مَا بَلَغَ‌) . بنابراين زمامدار هرچند در تمام اوقات به تدبير امور كشور مشغول است؛ ولى بايد بخشى از اوقات شبانه روز خود را براى راز و نياز با خدا بگذارد و عبادات را به طور كامل انجام دهد، هر چند جمع ميان آن و انجام وظايف زمامدارى بر او سنگين باشد چرا كه اين عبادات و راز نيازها و مناجات‌هاى با خداست كه به او نيرو و توان مى‌بخشد و قصد او را در خدمت خالص مى‌كند. تعبير «غَيْرَ مَثْلُومٍ‌» با توجّه به اينكه «ثُلْمَة» در اصل به معناى شكاف و شكستگى است در اينجا اشاره به كم نگذاردن از نظر اجزا و شرايط و ترك موانع نماز است، ازاين‌رو ممكن است جملۀ «وَ لَا مَنْقُوصٍ‌» اشاره به كاستى‌هايى از نظر مستحبات و كمالات عبادت باشد؛ يعنى عبادت را به طور كامل انجام ده به‌گونه‌اى كه نه كمبودى از نظر واجبات داشته باشد و نه مستحبات 📍آن‌گاه به سراغ دومين دستور دربارۀ عبادات جمعى مى‌رود و مى‌فرمايد: «هنگامى كه به نماز جماعت براى مردم مى‌ايستى بايد نمازت نه (چندان طولانى باشد كه) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سريع كه) موجب تضييع واجبات نماز شود»؛ (وَ إِذَا قُمْتَ‌ فِي صَلَاتِكَ‌ لِلنَّاسِ‌، فَلَا تَكُونَنَّ‌ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَيِّعاً)
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۴۹" "مَنعُ الاحتِجَابِ عَنِ الرَّعِیَّه" جلوگیری از روی نهان کردن از شهروندان "وَ أَمَّا بَعْدُ فَلاَ تُطَوِّلَنَّ اِحْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّ اِحْتِجَابَ اَلْوُلاَةِ عَنِ اَلرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ اَلضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْاُمُورِ" هيچ‌گاه خود را در زمانى طولانى از رعيت پنهان مدار! چرا كه دور بودن زمامداران از چشم رعايا خود موجب نوعى محدوديت و بى‌اطلاعى نسبت به امور مملكت است. "وَ اَلاِحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا اِحْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ اَلْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ اَلصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ اَلْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ اَلْقَبِيحُ وَ يُشَابُ اَلْحَقُّ بِالْبَاطِلِ" و اين چهره پنهان داشتن زمامداران، آگاهى آن‌ها را از مسائل نهانى قطع می‌كند. در نتيجه، بزرگ در نزد آنان كوچک و كوچک، بزرگ، كار نيک زشت و كار بد نيكو و حق با باطل آميخته مى‌شود 💠 شرح نامه 📍امام عليه‌السلام در اين بخش از عهدنامۀ خود دربارۀ لزوم رابطۀ نزديک ميان والى و توده‌هاى مردم سخن مى‌گويد و معايب دور ماندن او از آن‌ها را شرح مى‌دهد و با دلايل مختلف روشن مى‌سازد كه نبايد والى خود را از مردم پنهان دارد و اگر شرائطى ايجاب كند كه از آنها پنهان شود نبايد اين پنهانى به طول انجامد. مى‌فرمايد: «و اما بعد (از اين دستور) هيچ‌گاه خود را در زمانى طولانى از رعايا پنهان مدار، زيرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعايا موجب نوعى كم‌اطلاعى نسبت به امور (مردم و كشور) مى‌شود»؛ (وَ أَمَّا بَعْدُ فَلَا تُطَوِّلَنَّ‌ احْتِجَابَكَ‌ عَنْ‌ رَعِيَّتِكَ‌، فَإِنَّ‌ احْتِجَابَ‌ الْوُلَاةِ‌ عَنِ‌ الرَّعِيَّةِ‌ شُعْبَةٌ‌ مِنَ‌ الضِّيقِ‌، وَ قِلَّةُ‌ عِلْمٍ‌ بِالْأُمُورِ) . در طول تاريخ بسيار ديده شده كه حواشى سلطان و اطرافيان زمامدار او را عملاً در محاصرۀ خود قرار مى‌دهند و تنها اخبارى را به او مى‌رسانند كه موجب خشنودى او يا به نفع حواشى و اطرافيان باشد و به اين ترتيب او را از آنچه در كشور مى‌گذرد دور مى‌سازنند و اين وضع، بسيار براى ادارۀ يك كشور خطرناك است؛ اما هنگامى كه او با آحاد مردم در جلساتى تماس داشته باشد واقعيت‌هاى دست اوّل به او منتقل مى‌شود و حتى خيانت اطرافيان و مظالم آنها آشكار مى‌گردد. يكى از دستورات اسلامى اين بوده كه زمامداران، امامت جماعت را بر عهده مى‌گرفتند؛ يعنى در ميان مردم همه روز حاضر مى‌شدند و اين كار مى‌توانست بسيارى از واقعيت‌ها را به آنها منتقل كند؛ خواه تلخ باشد يا شيرين 📍آن‌گاه در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «و آن‌ها را از آن‌چه نسبت به آن پنهان مانده‌اند بى‌خبر مى‌سازد در نتيجه مسائل بزرگ نزد آنان كوچک و امور كوچك در نظر آن‌ها بزرگ مى‌شود، كار خوب، زشت جلوه مى‌كند و كار زشت، خوب؛ و حق و باطل با يكديگر آميخته مى‌شود. (و به يقين تدبير لازم براى امور كشور در چنين شرايطى امكان‌پذير نيست)»؛ (وَ الِاحْتِجَابُ‌ مِنْهُمْ‌ يَقْطَعُ‌ عَنْهُمْ‌ عِلْمَ‌ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ‌ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ‌ الْكَبِيرُ، وَ يَعْظُمُ‌ الصَّغِيرُ، وَ يَقْبُحُ‌ الْحَسَنُ‌، وَ يَحْسُنُ‌ الْقَبِيحُ‌ وَ يُشَابُ‌ الْحَقُّ‌ بِالْبَاطِلِ‌) . امام عليه‌السلام به روشنى آثار شوم اين دور ماندن از مردم را بيان فرموده و انگشت روى جزئيات گذاشته است، زيرا زمامدار در صورتى مى‌تواند تصميم صحيح در ادارۀ امور كشور بگيرد كه حوادث خوب را از بد و بد را از خوب و حق را از باطل و باطل را از حق بشناسد. بلكه در اندازه‌گيرى‌هاى حوادث نيز به خطا نرود. اگر حادثۀ كوچكى را بزرگ ببيند و تصميمات شديد نسبت به آن بگيرد به يقين گرفتار مشكلات مى‌شود و همچنين به عكس اگر حوادث مهم را اطرافيان و حواشى در نظر او كوچك جلوه دهند ممكن است وقتى خبردار شود كه شيرازۀ كشور از هم گسيخته باشد. اين يكى از دستورات مهم اسلام است و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و حاكم عادلى همچون على عليه‌السلام با دقت آن را رعايت مى‌كرده است؛ هنگامى كه حاكمان جور بنى‌اميّه و امثال آنها بر سر كار آمدند وضع دگرگون شد و حاجبان درگاه از ارتباط آحاد مردم با آن خلفاى جور جلوگيرى مى‌كردند. حتى طبق بعضى از تواريخ گاه مى‌شد كه ارباب حاجت ماه‌ها بر در كاخ حكومت و حتى گاهى به مدت يك سال رفت و آمد مى‌كردند؛ ولى آنها را به درون راه نمى‌دادند. به همين دليل مردم به كلى از آن‌ها جدا شدند و ادامۀ حكومتشان جز با استبداد و كشتار بى‌گناهان امكان‌پذير نبود. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: چهل‌ و نهم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۵۰" "مَنعُ الاحتِجَابِ عَنِ الرَّعِیَّه" جلوگیری از روی نهان کردن از شهروندان "وَ إِنَّمَا اَلْوَالِي بَشَرٌ لاَ يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ اَلنَّاسُ بِهِ مِنَ اَلْأُمُورِ وَ لَيْسَتْ عَلَى اَلْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ اَلصِّدْقِ مِنَ اَلْكَذِبِ" چرا كه زمامدار به‌ هرحال بشر است و امورى كه از او پنهان است نمى‌داند. از طرفى حق هميشه علامت مشخصى ندارد تا بشود راست را از دروغ تشخيص داد "وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنِ إِمَّا اِمْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُكَ بِالْبَذْلِ فِي اَلْحَقِّ فَفِيمَ اِحْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيهِ أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيهِ أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ كَفَّ اَلنَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِكَ إِذَا أَيِسُوا مِنْ بَذْلِكَ" از اين گذشته تو از دو حال خارج نيستى يا مردى هستى كه خود را آماده جانبازى در راه حق ساخته‌اى‌؟ بنا بر‌اين نسبت به حق واجبى كه بايد بپردازى، يا كار نيكى كه بايد انجام دهى، چرا خود را در اختفا نگه ميدارى‌؟! يا مردى هستى بخيل و تنگ نظر، در اين صورت، مردم چون تو را ببينند مأيوس ميشوند و از حاجت خواستن صرفنظر می‌كنند. "مَعَ أَنَّ أَكْثَرَ حَاجَاتِ اَلنَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لاَ مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْكَ مِنْ شَكَاةِ مَظْلِمَةٍ أَوْ طَلَبِ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ" به‌ علاوه بيشتر حوائج مراجعان براى تو چندان زحمتى ندارد، از قبيل شكايت از ستمى، يا در خواست انصاف در داد و ستدى. 💠 شرح نامه 📍امام عليه السلام به سه دليل ديگر براى نهى از پنهان ماندن زمامدار از مردم توسل مى‌جويد كه هر يك به تنهايى مى‌تواند براى اثبات اين واقعيت كافى باشد. نخست مى‌فرمايد: « والى فقط يك انسان است كه امورى را كه مردم از او پنهان مى‌دارند نمى‌داند و حق، هميشه علامتِ‌ مشخصى ندارد و نمى‌توان هميشه «صدق» را در چهره‌هاى مختلف از «كذب» شناخت»؛ (وَ إِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لَا يَعْرِفُ‌ مَا تَوَارَى عَنْهُ‌ النَّاسُ‌ بِهِ‌ مِنَ‌ الْأُمُورِ، وَ لَيْسَتْ‌ عَلَى الْحَقِّ‌ سِمَاتٌ‌ تُعْرَفُ‌ بِهَا ضُرُوبُ‌ الصِّدْقِ‌ مِنَ‌ الْكَذِبِ‌) . اين دليل بسيار روشنى است كه زمامدار «عٰالِمُ‌ الْغَيْبِ‌ وَ الشَّهٰادَةِ‌» و حق و باطل نيز هميشه نشان‌دار نيست، بهترين راه شناخت اين است كه با واقعيات بدون واسطه تماس داشته باشد تا از آنچه در كشورش مى‌گذرد به طور صحيح با خبر گردد. ممكن است در اينجا سؤال شود كه اين سخن با حديثى كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده چگونه سازگار است: «إِنَّ‌ عَلَى كُلِّ‌ حَقٍّ‌ حَقِيقَةً‌ وَ عَلَى كُلِّ‌ صَوَابٍ‌ نُوراً فَمَا وَافَقَ‌ كِتَابَ‌ اللّٰهِ‌ فَخُذُوهُ‌ وَ مَا خَالَفَ‌ كِتَابَ‌ اللّٰهِ‌ فَدَعُوهُ‌؛ بر هر حقى نشانه‌اى از حقيقت است و بر هر سخن راستى نورى است. آنچه (از روايات) موافق كتاب اللّٰه است آن را بگيريد و آنچه را مخالف آن است رها سازيد». پاسخ آن روشن است، زيرا حديث پيامبر صلى الله عليه و آله ناظر به روايات و احكام است كه مى‌توان آنها را با معيار سنجشى همچون قرآن مجيد سنجيد و حق را از باطل جدا كرد؛ اما آنچه در عهدنامۀ مالك آمده مربوط به موضوعات و مصاديق حق و باطل و راست و دروغ است كه غالباً نشانۀ روشنى ندارد 📍آن‌گاه امام به سراغ دليل دوم مى‌رود در اين يك واقعيت است كه مردم اگر دربارۀ كسى گرفتار شك و ترديد باشند، پيوسته به او مراجعه مى‌كنند؛ اما هنگامى كه با او تماس نزديك داشته باشند اگر اهل بذل و بخشش است عطاى او را مى‌گيرند و به دنبال كار خود مى‌روند و اگر آدمى بخيل است مأيوس مى‌شوند باز هم به سراغ كار خود مى‌روند؛ ولى شخصى كه خود را پنهان مى‌دارد ممكن است بر در خانۀ او پيوسته ازدحام باشد. 📍سپس امام عليه السلام دليل سوم را بيان مى‌كند و مى‌فرمايد: تمام مراجعات مردم درخواست مالى نيست بسيارى از آنها درخواست كمك براى حل مشكلات است؛ مثلاً ظالمى به كسى ستمى كرده و مظلوم از تو كمك مى‌خواهد يا معامله‌اى صورت گرفته و يكى از دو طرف معامله به ديگرى زور مى‌گويد، يا بدون مجوز شرعى مى‌خواهد معامله را فسخ كند و يا بدهى خود را بدون دليل نمى‌پردازد. در تمام اين‌گونه امور اگر والى در جلساتى با مردم ارتباط مستقيم داشته باشد مى‌تواند از نفوذ و قدرت خود استفاده كند و احقاق حق نمايد بى‌آنكه هزينۀ مالى براى او داشته باشد. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: پنجاه 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۵۱" "مَنعُ اعطاءِ القَطیِعَهِ لِاَقرِبَاءِ" بازداشتن از بخشیدن زمین به خویشان "ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اِسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ اَلْأَحْوَالِ" سپس بدان براى زمامدار، خاصان و صاحب‌اسرارى است كه خود‌خواه و دست درازند و در داد و ستد، با مردم عدالت و انصاف را رعايت نمى‌كنند، ريشۀ ستم آنان را با قطع وسائل از بيخ بركن "وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لاَ يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اِعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ اَلنَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ" و به هيچ يك از اطرافيان و بستگان خود زمينى از اراضى مسلمانان وامگذار و بايد طمع نكنند كه قرار دادى به سود آنها منعقد سازى كه مايه ضرر ساير مردم باشد، خواه در آبيارى و يا عمل مشترک ديگر، بطورى كه هزينه‌هاى آنرا بر ديگران تحميل كنند كه در اين صورت سودش براى آنها است و عيب و ننگش براى تو در دنيا و آخرت 💠 شرح نامه 📍آنچه امام عليه‌السلام در اينجا به آن اشاره كرده يك واقعيت تلخ و گستردۀ تاريخى است كه همواره دنيا‌پرستان و فرصت‌طلبان خود را به مراكز قدرت نزدیک مى‌كنند و با اظهار اخلاص و فداكارى كامل به آنها تقرب مى‌جويند تا به‌وسيلۀ آنها بخش‌هايى از بيت‌المال در اختيار آنان و منسوبانشان قرار بگيرد و بر دوش مردم مظلوم سوار شوند و اموال و منافع آنها را غارت كنند. امام به مالک‌اشتر هشدار مى‌دهد كه مراقب اين گروه باشد. سپس دستور قاطعى در اين زمينه صادر كرده در ادامۀ سخن مى‌فرمايد: «ريشۀ ستمشان را با قطع وسائل آن بركن و هرگز به هيچ یک از اطرافيان و هواداران خود زمينى از اراضى مسلمانان را وا مگذار و نبايد آنها طمع كنند كه قراردادى به سود آنها منعقد سازى كه موجب ضرر بر همجواران آن زمين باشد؛ خواه در آبيارى يا عمل مشترک ديگر. به گونه‌اى كه هزينه‌هاى آن را بر ديگران تحميل كنند و در نتيجه سودش فقط براى آنها باشد و عيب و ننگش در دنيا و آخرت نصيب تو گردد»؛ 📍(فَاحْسِمْ‌ مَادَّةَ‌ أُولَئِكَ‌ بِقَطْعِ‌ أَسْبَابِ‌ تِلْكَ‌ الْأَحْوَالِ‌، وَ لَا تُقْطِعَنَّ‌ لِأَحَدٍ مِنْ‌ حَاشِيَتِكَ‌ وَ حَامَّتِكَ‌ قَطِيعَةً‌ وَ لَا يَطْمَعَنَّ‌ مِنْكَ‌ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ‌، تَضُرُّ بِمَنْ‌ يَلِيهَا مِنَ‌ النَّاسِ‌، فِي شِرْبٍ‌ أَوْ عَمَلٍ‌ مُشْتَرَكٍ‌ يَحْمِلُونَ‌ مَؤُونَتَهُ‌ عَلَى غَيْرِهِمْ‌، فَيَكُونَ‌ مَهْنَأُ ذَلِكَ‌ لَهُمْ‌ دُونَكَ‌، وَ عَيْبُهُ‌ عَلَيْكَ‌ فِي الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ‌) . اين تعبيرات با صراحت بيانگر اين حقيقت است كه شخص والى و زمامدار بايد دست رد بر سينۀ گروه فرصت‌طلب سودجوى حاشيه‌نشين بزند و هرگز تسليم خواسته‌هاى آنها نشود و زمين‌هايى را كه به مسلمانان تعلق دارد در اختيار آنان نگذارد، زيرا آنها به سبب نفوذى كه در مركز اصلى قدرت دارند سعى مى‌كنند تمام هزينه‌هاى اين املاک را كه قاعدتاً بايد در ميان همۀ كسانى كه ملک مشترك دارند تقسيم شود به زور بر عهدۀ ديگران بيندازند و منفعت خالص از آنِ‌ آنها باشد؛ كارى كه ظلم فاحش و خيانت آشكار است ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: پنجاه و یکم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۵۲" " اِلزَامُ الحَقِّ مِنَ القَریبِ وُ البَعیدِ" پای‌بند ساختن نزدیک و دور به حق "وَ أَلْزِمِ اَلْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ اَلْقَرِيبِ وَ اَلْبَعِيدِ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ قَرَابَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ اِبْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِكَ مَحْمُودَةٌ" حق را در باره آنها كه خواهان حقند چه خويشاوند و چه بيگانه رعايت كن و در اين باره صابر باش و به حساب خدا بگذار! (و پاداش اين كار را از او بخواه)... هر چند اين كار، موجب فشار بر ياران نزديكت شود و سنگينى اين راه را بخاطر سرانجام ستوده آن تحمل كن. 💠 شرح نامه 📍 امام عليه‌السلام در دومین دستور می‌فرماید: اين همان چيزى است كه امروز از آن به عنوان مقدم داشتن ضابطه بر رابطه تعبير مى‌شود و كارى است بسيار مشكل كه انسان حق را بر پيوندهاى خويشاوندى و دوستان نزديك و همكاران خود مقدم دارد و معاونان خود را در برابر حق به فراموشى بسپرد و اگر خواستۀ آنها بر خلاف حق است اجراى حق را بر خواستۀ آنها مقدم بدارد. همان چيزى كه نمونۀ كاملش خود امام عليه‌السلام است و داستان او با برادرش عقيل معروف است. و همچنين نامه‌اى كه براى عثمان بن‌حنيف نوشت و به علت انحراف كوچك او از مسير حق، شديدا وى را سرزنش فرمود. 📍در حديثى از امام صادق عليه‌السلام مى‌خوانيم كه فرمود: اميرمؤمنان به عمر بن خطاب چنين فرمود: «ثَلَاثٌ‌ إِنْ‌ حَفِظْتَهُنَّ‌ وَ عَمِلْتَ‌ بِهِنَّ‌ كَفَتْكَ‌ مَا سِوَاهُنَّ‌ وَ إِنْ‌ تَرَكْتَهُنَّ‌ لَمْ‌ يَنْفَعْكَ‌ شَيْ‌ءٌ‌ سِوَاهُنَّ‌؛ سه چيز است اگر آنها را حفظ كنى و به آنها عمل نمايى تو را از غير آن بى‌نياز مى‌كند و اگر آنها را ترك گويى چيزى غير از آن تو را سودى نمى‌بخشد». عمر گفت: «وَ مَا هُنَّ‌ يَا أَبَا الْحَسَنِ‌؛ اى ابو الحسن! آن سه چيز چيست‌؟» امام فرمود: «إِقَامَةُ‌ الْحُدُودِ عَلَى الْقَرِيبِ‌ وَ الْبَعِيدِ وَ الْحُكْمُ‌ بِكِتَابِ‌ اللّٰهِ‌ فِي الرِّضَا وَ السَّخَطِ وَ الْقَسْمُ‌ بِالْعَدْلِ‌ بَيْنَ‌ الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ؛ اجراى حد دربارۀ نزديكان و دوران (به طور يكسان) و حكم بر طبق كتاب خدا در حالت خشنودى و غضب و تقسيم عادلانه در ميان سفيد و سياه» ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: پنجاه و دوم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۵۳" " دَفعُ سُوءِ الظَّنِّ الرَّعیَّهِ بِالاِصحَارِ" از میان برداشتن بد‌گمانی شهروندان با آشکار کردن عذر "وَ إِنْ ظَنَّتِ اَلرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اِعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى اَلْحَقِّ" و هرگاه رعايا نسبت به تو گمان بد ببرند، افشاگرى كن! و عذر خويش را در مورد آنچه موجب بدبينى شده آشكارا با آنان در ميان گذار و با صراحت بدبينى آنها را از خود بر طرف ساز، چه اين كه اين گونه صراحت، موجب تربيت اخلاقى تو، و ارفاق و ملاطفت براى رعيت است و اين بيان عذر، تو را به مقصودت در وادارساختن آنها بحق مى‌رساند. 💠 شرح نامه 📍 مى‌دانيم يكى از مشكلات حكومت‌ها اين است كه بسيارى از مردم از جزئيات مسائلى كه در جامعه مى‌گذرد ناآگاه‌اند و گاه زمامدار عادل دست به اقداماتى براى حل مشكلات و اصلاح امور مى‌زند كه دليلش بر آنها مخفى است. همين امر موجب بدگمانى مردم مى‌شود و اگر اين بدگمانى‌ها روى هم متراكم گردد ممكن است مردم را از حكومت جدا سازد، از اين رو هرگاه والى و زمامدار احساس كند سوء ظنى براى مردم دربارۀ مسأله‌اى پيدا شده، بايد آشكارا دليل منطقى كار خود را بيان دارد تا آنها آرامش فكر پيدا كنند و سوء ظنشان برطرف گردد. 📍يكى از بهترين فرصت‌ها در اسلام براى زمامداران، استفاده كردن از خطبه‌هاى نماز جمعه است كه قريب و بعيد و نزديكان و غير آنها در آن جمع‌اند و او مى‌تواند خود به طور مستقيم يا نائبانش مسائل را بشكافند و دلايل انجام هر كارى را كه موجب بدگمانى شده آشكارا بگويند. امروز با توجّه به گستردگى رسانه‌ها، معمولاً با مصاحبه يا دادن بيانيه در اين گونه موارد اقدام مى‌كنند؛ ولى آنها كه عذر موجهى ندارند به زودى رسوا مى‌شوند و پايه‌هاى قدرتشان به لرزه در مى‌آيد ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: پنجاه و سوم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۵۴" " قَبُولُ صُلحِ العَدُوِّ وَ الحَذَرُ مِنهُ" پذیرش پیشنهاد آشتی دشمن و پرهیزیدن از او "وَ لاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي اَلصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلاَدِكَ" هرگز صلحى را كه از جانب دشمن پيشنهاد مى‌شود و رضاى خدا در آن است رد مكن، كه در صلح براى سپاهت آسايش و تجديد نيرو و براى خودت آرامش از هم و غمها و براى ملتت امنيت است. "وَ لَكِنِ اَلْحَذَرَ كُلَّ اَلْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ اَلْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اِتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ اَلظَّنِّ" اما زنهار! زنهار! سخت از دشمنت پس از بستن پيمان صلح بر حذر باش! چرا كه دشمن گاهى نزديك مى‌شود كه غافلگير سازد، بنا بر اين دور انديشى را بكار گير و در اين موارد روح خوش - بينى را كنار بگذار. 💠 شرح نامه 📍تعبير به «وَ لِلَّهِ‌ فِيهِ‌ رِضًى» اشاره به صلح عادلانه است؛ صلحى كه سبب سرشكستگی ملت اسلام نشود و اجحاف بر دشمن در آن نباشد؛ صلحى عادلانه و پرفايده. اين تعبير ممكن است اشاره به اين موضوع نيز باشد كه گاه بعضى از افراد پرتوقع و تندرو رضايت به صلح ندهند در حالى كه رضاى خدا در آن باشد مانند صلح حديبيه كه رضاى خداوند و پيامبر اسلام در آن بود؛ ولى بعضى از تندروان با آن به مخالفت برخاستند و سرانجام فهميدند اشتباه از آنان بوده است. به عكس گاهى افراد طرفدار صلح‌اند در حالى كه خدا از آن راضى نيست مانند آنچه در صفين واقع شد كه گروهى فريب خورده و نادان بعد از مشاهدۀ قرآن‌ها بر سر نيزه‌ها بر صلح با معاويه اصرار داشتند در حالى كه اين صلح مايۀ بدبختى مسلمانان شد و اگر جنگ كمى ادامه مى‌داشت كار براى هميشه يكسره مى‌شد. در عصر ما گاه دولت‌هاى استعمارى دم از صلح با ملت‌ها مى‌زنند؛ صلحى كه به گفتۀ مرحوم مَغنيّه در شرح نهج‌البلاغه‌اش در سه چيز خلاصه مى‌شود: روى كار آمدن حكومتى مزدور؛ اقتصادى كه مصالح استعمارگران را تأمين كند و تشكيلات ادارى و نظامى كه تابع ارادۀ آنها باشد. و اظهار مى‌دارند كه اگر اين سه تأمين بشود هر شرط ديگرى را خواهند پذيرفت در حالى كه نتيجۀ آن جز بدبختى و شكست همه جانبه نخواهد بود. 📍سپس امام عليه‌السلام در ادامۀ اين سخن به نكتۀ مهم ديگرى اشاره كرده مى‌فرمايد: «اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زيرا دشمن گاه نزديك مى‌شود كه غافلگير سازد، بنابراين دورانديشى را به‌كار گير و در اين مورد خوش‌بينى را كنار بگذار»؛ (وَ لَكِنِ‌ الْحَذَرَ كُلَّ‌ الْحَذَرِ مِنْ‌ عَدُوِّكَ‌ بَعْدَ صُلْحِهِ‌، فَإِنَّ‌ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ‌ لِيَتَغَفَّلَ‌ فَخُذْ بِالْحَزْمِ‌، وَ اتَّهِمْ‌ فِي ذَلِكَ‌ حُسْنَ‌ الظَّنِّ‌) . اين يك واقعيت است كه پيشنهاد صلح از سوى دشمن هميشه صادقانه نيست و نمى‌توان آن را دليل بر صلح‌طلبى وى دانست، گرچه بايد پيشنهاد صلح شرافتمندانه را پذيرفت؛ ولى نبايد به آن دل بست و اطمينان نمود. تاريخ گذشته و معاصر نمونه‌هاى زيادى از صلح غافلگيرانه را به خاطر دارد. اينكه امام عليه‌السلام مى‌فرمايد: «حسن ظن و خوش‌بينى را در اينجا كنار بگذار» با اينكه اصل در اسلام بر خوش‌بينى است به سبب آن است كه طرف مقابل دشمن است نه دوست. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: پنجاه و چهارم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۵۵" "الوَفَاءُ بِالذِّمَّهِ مِن فَرَائِضِ اللّهِ" به سر رسانیدن پیمان از واجبات خدایی است "وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ اِرْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اِجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ" اگر پيمانى بين تو و دشمنت بسته شد و يا تعهد پناه دادن را باو دادى، جامه وفاء را بر عهد خويش بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار! و جان خود را سپر تعهدات خويش قرار ده "فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اَللَّهِ شَيْءٌ اَلنَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اِجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ اَلْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ اَلْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ اَلْمُسْلِمِينَ لِمَا اِسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ اَلْغَدْرِ" زيرا هيچيك از فرائض الهى نيست كه همچون وفاى بعهد و پيمان، مردم جهان با تمام اختلافاتى كه دارند، نسبت به آن اين چنين اتفاق نظر داشته باشند حتى‌ مشركان زمان جاهليت، علاوه بر مسلمانان، آن را مراعات مى‌كردند. چرا كه عواقب پيمان‌شكنى را آزموده بودند. "فَلاَ تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لاَ تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ وَ لاَ تَخْتِلَنَّ عَدُوَّكَ فَإِنَّهُ لاَ يَجْتَرِئُ عَلَى اَللَّهِ إِلاَّ جَاهِلٌ شَقِيٌّ" بنابراين هرگز پيمان‌شكنى مكن و در عهد خود خيانت روا مدار و دشمنت را مفريب، زيرا غير از شخص جاهل و شقى، كسى گستاخى بر خداوند را روا نمى‌دارد. 💠 شرح نامه 📍همۀ مردم جهان در طول تاريخ وفاى به عهد و پيمان‌ها را كه در ميان كشورها و قبائل بسته مى‌شود لازم شمرده و مى‌شمرند و مخالفت با آن را ننگ مى‌دانند، هرچند نمونه‌هايى از پيمان‌شكنى در گذشته و حال داشته‌ايم؛ ولى پيمان‌شكنان هم اصرار داشته‌اند كار خود را به‌نوعى توجيه كنند كه رنگ پيمان‌شكنى به خود نگيرد تا مورد نكوهش همگان واقع نشوند. 📍 «حتى مشركان زمان جاهليت - علاوه بر مسلمين - آن را مراعات مى‌كردند، چرا كه عواقب دردناك پيمان‌شكنى را آزموده بودند»؛ (وَ قَدْ لَزِمَ‌ ذَلِكَ‌ الْمُشْرِكُونَ‌ فِيمَا بَيْنَهُمْ‌ دُونَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ‌ عَوَاقِبِ‌ الْغَدْرِ) . مى‌دانيم عرب در زمان جاهليت تقريبا از تمام ارزش‌هاى اخلاقى و انسانى دور افتاده بود؛ غارتگرى و كشتار را جزء افتخارات خود مى‌شمرد؛ ولى با اين حال اگر عهد و پيمانى از سوى قبيله‌اى با قبيلۀ ديگرى بسته مى‌شد حتى الامكان آن را محترم مى‌شمرد و پيمان‌شكنى را گناه بزرگى مى‌دانست. در اسلام نيز مسألۀ وفاى به عهد در برابر دوست و دشمن يكى از اصول مسلّم است. در حديثى مى‌خوانيم شخصى از محضر امام سجاد عليه السلام سؤال كرد و گفت: «أَخْبِرْنِي بِجَمِيعِ‌ شَرَائِعِ‌ الدِّينِ‌؛ تمام اصول اساسى دين را براى من بيان فرما». امام عليه السلام فرمود: «قَوْلُ‌ الْحَقِّ‌ وَالْحُكْمُ‌ بِالْعَدْلِ‌ وَ الْوَفَاءُ‌ بِالْعَهْدِ؛" سخن حق و حكم به عدالت و وفاى به عهد شرايع دين است» 📍پيمان‌شكنى و خيانت در عهد و فريب دادن دشمن از اين طريق نوعى دشمنى با خداست، زيرا او دستور فراوان بر وفاى به عهد و ترك غدر و مكر داده است و مخالفت با آن يا از سر جهل است و يا از روى شقاوت (در فرض آگاهى) از اينجا روشن مى‌شود كه اسلام تا چه حد براى وفادارى به عهد و پيمان‌ها اهمّيّت قائل شده و آن را به عنوان يك ارزش انسانى والا واجب و لازم شمرده است. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: پنجاه و پنجم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۵۶" "المَنعُ عَنِ العُذرِ وَ عَن اِنفِسَاخِ العَهدِ" باز داشتن از خیانت و از بر هم زدن پیمان "وَ قَدْ جَعَلَ اَللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ اَلْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِيماً يَسْكُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ يَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلاَ إِدْغَالَ وَ لاَ مُدَالَسَةَ وَ لاَ خِدَاعَ فِيهِ" خداوند عهد و پيمانى را كه با نام او منعقد مى‌شود با رحمت خود مايۀ آسايش بندگان و حريم امنى برايشان قرار داده تا به آن پناه برند... و براى انجام كارهاى خود بجوار او متمسك ميشوند. بنابراين، فساد، خيانت و فريب، در عهد و پيمان راه ندارد. "وَ لاَ تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ اَلْعِلَلَ وَ لاَ تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ اَلتَّأْكِيدِ وَ اَلتَّوْثِقَةِ" هرگز پيمانى را مبند كه در تعبيرات آن جاى گفتگو باقى بماند و بعد از تأكيد و عبارات محكم، عبارات سست و قابل توجيه بكار مبر (كه اثر آنرا خنثى ميكند) "وَ لاَ يَدْعُوَنَّكَ ضِيقُ أَمْرٍ لَزِمَكَ فِيهِ عَهْدُ اَللَّهِ إِلَى طَلَبِ اِنْفِسَاخِهِ بِغَيْرِ اَلْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَكَ عَلَى ضِيقِ أَمْرٍ تَرْجُو اِنْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَيْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ وَ أَنْ تُحِيطَ بِكَ مِنَ اَللَّهِ فِيهِ طِلْبَةٌ لاَ تَسْتَقْبِلُ فِيهَا دُنْيَاكَ وَ لاَ آخِرَتَكَ" هرگز نبايد قرار گرفتن در تنگنا بخاطر الزامهاى الهى پيمانها، تو را وادار سازد كه براى فسخ آن از راه ناحق اقدام كنى، زيرا شكيبائى تو در تنگناى پيمانها كه اميد گشايش و پيروزى در عاقبت آن دارى، بهتر است از پيمان‌شكنى و خيانتى كه از مجازات آن مى‌ترسى همان پيمان‌شكنى كه موجب مسئوليتى از ناحيه خداوند مى‌گردد كه نه در دنيا و نه در آخرت نتوانى پاسخ‌گوى آن باشى. 💠 شرح نامه 📍قابل توجّه اينكه تعبير به «بَيْنَ‌ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ‌» كه همۀ بندگان، اعم از مؤمن و كافر و دوست و دشمنِ‌ مسلمانان را شامل مى‌شود به خوبى نشان مى‌دهد كه اين دستور از دستورات مربوط به حقوق مؤمنان و برادران مسلمان نيست، بلكه جزء حقوق بشر است كه صرف نظر از مذهب و عقيده بايد اجرا شود و در سايۀ آن مردم جهان با تمام اختلافاتى كه در آن دارند بتوانند در كنار هم در آرامش زندگى كنند. 📍در پيمان‌هايى كه در ميان اقوام و ملت‌ها و دولت‌ها بسته مى‌شود، بسيار مهم است كه تمام بندهاى پيمان بايد شفاف و روشن باشد و تعبيرات دو پهلو كه امكان سوء استفاده در آن راه يابد وجود نداشته باشد، زيرا بسيار مى‌شود كه دشمن با زيركى خود جمله‌اى مبهم را در عهدنامه مى‌گنجاند و سپس براى طفره رفتن از وفاى به عهد از آن بهره مى‌گيرد. در دنياى امروز اين مسأله به دقت دنبال مى‌شود؛ مواد عهدنامه‌ها را چندين بار مى‌خوانند و از كارشناسان حقوقى و غير حقوقى كمك مى‌گيرند مبادا يك بند آن مشكل آفرين باشد. سزاوار است مردم در معاملات شخصى و خصوصى نيز اين دستور مولا را كه در مورد عهدنامه‌ها بيان فرموده رعايت كنند و خود را از مشكلات احتمالى رهايى بخشند. 📍 حضرت در ادامۀ سخن در چهارمين دستور مى‌فرمايد: «(و همان‌گونه كه نبايد عبارتى در عهدنامه باشد كه دشمن از آن سوء استفاده كند) تو نيز بعد از تأكيد و عبارات محكم عهدنامه، تكيه بر بعضى از تعبيرات سست و آسيب‌پذير براى شكستن پيمان منما»؛ (وَ لَا تُعَوِّلَنَّ‌ عَلَى لَحْنِ‌ قَوْلٍ‌ بَعْدَ التَّأْكِيدِ وَ التَّوْثِقَةِ‌) اين دستور امام عليه السلام پايبند بودن اسلام و مسلمانان را به ارزش‌هاى انسانى درباره وفاى به عهد آشكارتر مى‌سازد و نشانۀ روشنى از عدالت اسلام است، زيرا همان‌گونه كه سوء استفادۀ دشمن را از عبارات عهدنامه نمى‌پسندند به دوست هم اجازۀ اين كار را نمى‌دهد. البته ممكن است امضاكنندۀ پيمان اظهار كند كه هدفم غير از اين بوده است كه ظاهر عبارت دلالت دارد، يا من به حكم ناچارى توريه كردم ولى مى‌دانيم در تمام پيمان‌ها و حتى اسناد معاملات و وقف‌نامه‌ها و وصيت‌نامه‌ها معيار، ظواهر الفاظ است و هيچ كس حق ندارد با هيچ بهانه‌اى از آن فراتر رود. 📍نمونۀ روشن اين مطلب حادثه‌اى است كه بعد از عهدنامۀ صلح حديبيه اتفاق افتاد چون يكى از مواد اين صلح‌نامه اين بود كه اگر كسى از زندانيان مكه به مدينه فرار كند او را باز گردانند و تحويل دهند؛ ولى اگر از مسلمانان مدينه كسى به مكه فرار كند تحويل او لازم نباشد كه اين ماده به هنگام نوشتن عهدنامه مورد ايراد بعضى از مسلمانان واقع شد و پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ داد: اگر كسى از ما به سوى مكه فرار كند مفهومش اين است كه مرتد شده و چنين فردى به درد مسلمانان نمى‌خورد. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر  بخش: پنجاه و ششم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir