eitaa logo
انجمن علمی مطالعات نهج البلاغه ایران
368 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
289 ویدیو
48 فایل
🌱 اولین و تنها انجمن علمے کشور در حوزه ے علوم و معارف نهج البلاغه وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناورے ارتباط با ادمین: @hafeze2
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۱۶" "حُسنُ الظَّنِّ بِالرَّعِیَّه" "خوش گمانی به شهروند" "وَ لاَ يَكُونَنَّ اَلْمُحْسِنُ وَ اَلْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ اَلْإِحْسَانِ فِي اَلْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ اَلْإِسَاءَةِ عَلَى اَلْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ" هرگز نبايد افراد نيكوكار و بدكار در نظرت مساوى باشند، زيرا اين كار سبب مى‌شود... كه افراد نيكوكار در نيكيهايشان بى رغبت شوند، و بدكاران در عمل بدشان تشويق گردند، هر كدام از اينها را مطابق كارش پاداش ده. "وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ اَلْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اِسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ." بدان كه هيچ وسيله‌اى براى جلب اعتماد والى، به وفادارى رعيت، بهتر از احسان به آنها و تخفيف هزينه‌ها بر آنان و عدم اجبارشان به كارى كه وظيفه ندارند نيست. 💠 شرح نامه 📍 حضرت، مالک را از اين كه نيكوكار و بدكار در نزد وى يكسان باشند، نهى كرده و به دليل پيامد بد اين كار او را از چنان عملى در ضمن قياس مضمرى برحذر داشته است كه صغراى آن عبارت: فانّ‌ ذلك... الاساءة مى‌باشد، و راز مطلب آن است كه بيشتر كارهاى نيك به خاطر پاداش نيك آن است به خصوص از فرمانروايان كه چنين انتظارى دارند و ميل دارند كه آنان از ديگران مقامشان بالاتر باشد و به خاطر آن همه زحمات و مشكلاتى كه دارند خوشنامتر باشند. هر گاه نيكوكار مقام خود را با مقام و منزلت بدكار يكسان ببيند، اين خود باعث انصراف او از نيكى و انگيزه‌اى براى رويگردانى از رنج و زحمتش خواهد بود، و همين طور چون بيشتر كسانى كه بدكارى را ترك مى‌كنند تنها از ترس حاكمان است و به خاطر اين است كه مبادا در نظر آنها تنزّل مقام پيدا كنند، در صورتى كه اگر بدكاران مقام خود را با نيكوكاران همسان ببيند، بيشتر در مقام انجام وظيفه كوتاهى خواهند كرد. كبراى مقدّر قياس چنين است: و هر چه باعث از بين بردن نيكوكارى و تشويق به بدكارى گردد، سزاوار اجتناب است. سپس امام (ع) در تأييد فرمان خود مى‌فرمايد: نيكوكار و بدكار بايد خود را در معرض نيكى و بديى كه سزاوار آنند، بدانند و براى نتيجۀ عمل خود آماده باشند، بنا بر اين براى نيكوكار نيكى و براى بدكار بدى در نظر داشته باشد. 📍او را نسبت به نيكى بر رعيت و سبكبار كردن آنان و مجبور نكردن بر چيزى كه حقى بر آنها نداشته، توجّه داده است، به دليل اين كه اينها باعث خوشبينى حاكم بديشان است كه خود مستلزم از بين رفتن رنجش و زحمت طولانى وى و آسايش از جانب ايشان است توضيح آن كه حاكم وقتى كه به مردم خوشرفتارى كند، مردم بيشتر به او علاقه‌مند شده و در باطن به محبّت و اطاعت گرايش پيدا مى‌كنند و اين خود باعث خوشبينى وى به آنها گرديده و در نتيجه نيازى به زحمت در هواخواه ساختن آنها و احساس خطر از طرف آنها نمى‌كند، امام (ع) اين مطلب را با عبارت: و ان احقّ‌ من يحسن ظنك به... عنده مورد تأكيد قرار داده است. ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی شرح: ابن میثم بخش: شانزدهم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۱۷" "حُسنُ الظَّنِّ بِالرَّعِیَّه" "خوش گمانی به شهروند" "فَلْيَكُنْ مِنْكَ فِي ذَلِكَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ اَلظَّنِّ بِرَعِيَّتِكَ فَإِنَّ حُسْنَ اَلظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلاً." در اين راه آن قدر بكوش تا به وفادارى آنان خوشبين شوى (و بر آنان اعتماد كنى كه) اين خوشبينى بار رنج فراوانى را از دوشت برمى‌دارد. "وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاَؤُكَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُكَ عِنْدَهُ." سزاوار است به آنها كه بيشتر مورد احسان تو قرار گرفته‌اند خوشبين تر باشى و بعكس آنها كه مورد بدرفتارى تو واقع شده‌اند بدبين‌تر. 💠 شرح نامه 📍نكته نيز حائز اهمّيّت است كه امام سخن از عوامل حسن ظن زمامدار به رعايا به ميان آورده، نه حسن ظن رعايا به زمامدار در حالى كه تصور بر اين است كه در اين‌گونه موارد تعبير اوّلى مناسب‌تر است؛ ولى منظور امام اين است كه آن‌قدر زمامدار به رعايا خوبى كند كه به وفادارى آنها به خود مطمئن گردد. به همين دليل امام در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «بنابراين در اين راه آن‌قدر بكوش تا به وفادارى رعايا به خود خوش‌بين شوى، زيرا اين خوش‌بينى، خستگى و رنج فراوانى را از تو دور مى‌سازد»؛ (فَلْيَكُنْ‌ مِنْكَ‌ فِي ذَلِكَ‌ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ‌ لَكَ‌ بِهِ‌ حُسْنُ‌ الظَّنِّ‌ بِرَعِيَّتِكَ‌ فَإِنَّ‌ حُسْنَ‌ الظَّنِّ‌ يَقْطَعُ‌ عَنْكَ‌ نَصَباً طَوِيلاً). روشن است هر گاه زمامدار به رعيت خود سوء ظن داشته باشد، هر زمان احتمال مى‌دهد شورشى بر ضد او برپا شود و يا به او خيانت كنند يا توطئه‌اى در برابر او بچينند و اين به‌طور دائم فكر او را ناراحت خواهد ساخت؛ اما هنگامى كه از وفادارى آنها مطمئن باشد، با آرامش خاطر مى‌تواند به نظم امور و عمران و آبادى و دفع شر دشمنان بپردازد. 📍آن‌گاه امام عليه -السّلام- در ادامۀ اين سخن همين توصيه را به تعبير زيباى ديگرى بيان مى‌دارد و مى‌فرمايد: «و سزاوارترين كسى كه مى‌تواند مورد حسن ظن تو قرار گيرد آن كس است كه تو بهتر به او خدمت كرده‌اى و (به‌عكس) آن كس كه مورد بدرفتارى تو واقع شده است سزاوارترين كسى است كه بايد به او بدبين باشى»؛ (وَ إِنَّ‌ أَحَقَّ‌ مَنْ‌ حَسُنَ‌ ظَنُّكَ‌ بِهِ‌ لَمَنْ‌ حَسُنَ‌ بَلَاؤُكَ‌ عِنْدَهُ‌، وَ إِنَّ‌ أَحَقَّ‌ مَنْ‌ سَاءَ‌ ظَنُّكَ‌ بِهِ‌ لَمَنْ‌ سَاءَ‌ بَلَاؤُكَ‌ عِنْدَهُ‌). اشاره به اينكه همان‌گونه كه نيكى كردن سبب حسن ظن است هر قدر بيشتر نيكى كنى، حسن ظن بيشترى فراهم مى‌شود و همان‌گونه كه بدى كردن سبب سوء ظن مى‌شود هرقدر بدى بيشتر باشد، سوء ظن هم بيشتر است. در كتاب عيون الاخبار ابن قتيبة آمده است كه ابن عباس مى‌گفت: به هركس نيكى كردم فضاى ميان من و او روشن شد و به هر كس بدى كردم فضاى ميان من و او تاريك گشت. در ضمن مى‌توان از اين سخن نتيجه گرفت كه اگر كسانى به هر دليل مورد مجازات و مؤاخذه قرار گرفتند، زمامدار و والى بايد از آنها برحذر باشد و از حسن ظن به آنها بپرهيزد. ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی شرح: ناصر، مکارم شیرازی بخش: هفدهم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨🌷✨🌷✨ 🌷✨🌷 ✨🌷 "وَلاَ تُمَلِّکِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا، فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ، لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة. وَلاَ تَعْدُ بِکَرَامَتِهَا نَفْسَهَا، وَلاَ تُطْمِعْهَا فِی أَنْ تَشْفَعَ لِغَیْرِهَا. وَإِیَّاکَ وَالتَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَة، فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ." کاری در اختیار زن مگذار که از توان زنانگی او بیرون باشد، زیرا زن گلی است لطیف و خوشبوی، نه کارگزاری پرتکاپوی. ارزش زن را در حدّ خود نگا‌هدار، از آن در مگذر که وی را برای میانجیگری بجز خودش به طمع اندازی.بپرهیز از حسد ورزیدن و احساس غیرت کردن نابجا، زیرا این کار، زن درستکار را به نادرستی، پاک را به بددلی می‌کشاند. ⚡️اشارات 🔸این کلام حضرت مولا، یقیناً برای دنیای معاصر و انسان امروز، قابل درک نیست، چرا که انسان امروز، با حکمت بیگانه است و گمان که تعیین نقش اجزاء و عناصر مختلف در آفرینش به دست اوست و او قادر است که نقش هر عنصری را طبق خواست و سلیقه خود تعیین کند یا تغییر دهد. 🔸 گمان می‌کند که اگر نام گل را با درخت عوض کند، در هویت و ماهیت این دو نیز اعمال تغییر و تبدیل کرده است. گمان می‌کند که اگر بر شب نام روز بگذارد و زنگی را کافور صدا کند، ماهیت سیاه و سفید را دگرگون ساخته است. 🔸غافل از این که به تعبیر قرآن: " قُل کُلُّ یَعمَلُ عَلَی شَا کِلَتِهِ فَرَ بُّکُم اَعلَمُ بِمَن هُوَ اَهدَی سَبیلاً" (سوره الاسراء_ آیه ۸۴) هر جنسی و هر سنخی بر شاکله خویش عمل می‌کند و پروردگارتان داناتر است به این که چه کسی رهیافته‌تر است. 🔸 دنیای امروز اگر به این بخش از رموز آفرینش دست پیدا کند، می‌فهمد که سپردن کارهای سخت و طاقت فرسا به زنان، نه تنها افتخاری برای آنان محسوب نمی‌شود، بلکه آنان را از مسیر رشد و کمال باز می‌دارد و به کار گِل وا می‌دارد. 🔸 درست مثل این که بالهای پرواز پرنده را از او بستانی و زمین گیرش کنی و راه رفتن بر پاهای ظریف و نازکش را کمال و افتخاری بشماری. عجیب‌تر آن که او خود نیز در نمی‌یابد که در ازاء چند متر زمینی که به او بخشیده‌ای، وسعت و تمامت آسمان را از او ستانده‌ای. 📚 آیین زندگی، سید مهدی شجاعی ✨🌷✨🌷✨ 🌷✨🌷✨ ✨🌷✨ 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۱۸" "العَمَلُ بِالسُّنَّهِ الصَّالِحَهِ" "رفتار کردن به سنّت شایسته" "وَ لاَ تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ اِجْتَمَعَتْ بِهَا اَلْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا اَلرَّعِيَّةُ وَ لاَ تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ اَلسُّنَنِ فَيَكُونَ اَلْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ اَلْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا" هرگز سنّت پسنديده‌اى را كه پيشوايان اين امت به آن عمل كرده‌اند و ملّت اسلام به آن انس و الفت گرفته و امور رعيّت بوسيله آن اصلاح مى‌گردد، نقض مكن! و نيز سنّت و روشى كه به سنّت‌هاى گذشته زيان وارد مى‌سازد احداث منما كه اجر، براى كسى خواهد بود كه آن سنّت‌ها را بر قرار كرده و گناهش بر تو كه آنها را نقض نموده‌اى. 💠 شرح نامه 📍امام -عليه‌السّلام- مالک اشتر را از شكستن سنّت‌هاى صالح برحذر مى‌دارد. سنّت در دو معنا به‌كار مى‌رود: گاه به معناى عادات و روش‌هايى است كه از گذشتگان و پيشينيان به يادگار مانده و آن بر دو قسم است: حسنه و سيّئه. 📍همان‌گونه كه در روايت معروف پيغمبر اكرم -صلى الله علیه و آله- آمده است: «مَنْ‌ سَنَّ‌ سُنَّةً‌ حَسَنَةً‌ عَمِلَ‌ بِهٰا مَنْ‌ بَعْدَهُ‌ كٰانَ‌ لَهُ‌ أجْرُهُ‌ وَ مِثْلُ‌ أُجُورِهِمْ‌ مِنْ‌ غَيْرِ أنْ‌ يَنْقُصَ‌ مِنْ‌ أُجُورِهِمْ‌ شَىْ‌ءٌ‌ وَ مَنْ‌ سَنَّ‌ سُنَّةً‌ سَيِّئَةً‌ فَعَمِلَ‌ بِهٰا بَعْدَهُ‌ كٰانَ‌ عَلَيْهِ‌ وِزْرُهُ‌ وَ مِثْلُ‌ أوْزٰارِهِمْ‌ مِنْ‌ غَيْرِ أنْ‌ يَنْقُصَ‌ مِنْ‌ أوْزٰارِهِمْ‌ شَىْ‌ءٌ‌؛ كسى كه سنّت نيكى را پايه‌گذارى كند و بعد از وى به آن عمل شود پاداش آن و پاداش كسانى كه به آن عمل كرده‌اند براى او خواهد بود بى‌آنكه چيزى از پاداش آنها كم شود و كسى كه سنّت بدى را پايه‌گذارى كند و بعد از او به آن عمل شود گناه آن و همانند گناه كسانى كه به آن عمل كرده‌اند خواهد بود بى‌آنكه از گناهان آنها چيزى كاسته شود.» 📍معناى دوم سنّت، سخن پيامبر اكرم و فعل و تقرير اوست. 🔻 كلام امام -عليه‌السّلام- در اينجا ناظر به معناى اوّل است. (به قرينۀ جملۀ: وَلاٰ تُحْدِثَنَّ‌ سُنَّةً‌ تَضُرُّ ...) مثلاً شخصى يا گروهى هفته‌اى از سال را به عنوان هفتۀ نيكوكارى يا اكرام يتيمان يا پاكسازی مساجد يا كاشتن انواع درختان قرار مى‌دهند، بى‌آنكه آن را به شرع نسبت دهند. اين سنّت صالح باقى مى‌ماند و افرادى به آن عمل مى‌كنند و در پرتو آن كارهاى نيكى صورت مى‌گيرد. ترجمه: ناصر، مکارم شیرازی شرح: ناصر، مکارم شیرازی بخش: هجدهم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۱۹" "الاِستِشَارَهُ العُلَمَاءَ وَ الحُکَمَاءَ" "رایزنی با دانشمندان و فرزانگان" "وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ اَلْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ اَلْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلاَدِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اِسْتَقَامَ بِهِ اَلنَّاسُ قَبْلَكَ" در جهت پا برجا کردن چیزهایی که کار کشورت را به سامان می آورد، و زمینه‌هایی که با آنها مردم پیش از تو به پایداری و استواری در آمده‌اند، با دانشمندان بسیار به بررسی بپرداز و با فرزانگان به گفت و گوی علمی بنشین. 💠 شرح نامه 📍سپس امام -عليه‌السّلام- در آخرين توصيه در اين بخش از عهدنامه به مالک دستور مى‌دهد همواره در كنار علما و حكما باشد، مى‌فرمايد: «و با دانشمندان، زياد به گفت‌وگو بنشين و با انديشمندان نيز بسيار به بحث پرداز (و اين گفت‌وگوها و بحث‌ها بايد) دربارۀ امورى (باشد) كه به‌وسيلۀ آن، امور بلاد تو اصلاح مى‌شود و آنچه را پيش از تو باعث پيشرفت كار مردم بوده است برپا مى‌دارد»؛ "وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ‌ الْعُلَمَاءِ‌، وَ مُنَاقَشَةَ‌ الْحُكَمَاءِ‌، فِي تَثْبِيتِ‌ مَا صَلَحَ‌ عَلَيْهِ‌ أَمْرُ بِلَادِكَ‌، وَ إِقَامَةِ‌ مَا اسْتَقَامَ‌ بِهِ‌ النَّاسُ‌ قَبْلَكَ‌." در واقع امام در اين قسمت از وصاياى خود به مالک توصيه مى‌كند همواره سطح آموزش خود را در احكام و موضوعات بالا ببرد، با علما و دانشمندان پيوسته به گفت‌وگو بنشيند تا به احكام الهى و اصول كشوردارى آشناتر گردد و با انديشمندان پيوسته بحث كند تا از تجارب آنها در تشخيص موضوعات مهم بهره گيرد و هنگامى كه آگاهى زمامدار نسبت به اين دو بخش افزايش پيدا كند، امر بلاد اصلاح مى‌شود و سنّت‌هاى حسنۀ پيشين همچنان باقى و برقرار مى‌ماند. 📍 مرحوم كلينى در جلد اوّل اصول كافى بابى به عنوان «بابُ‌ مُجٰالَسَةِ‌ الْعُلَمٰاءِ‌ وَ صُحْبَتِهِمْ‌» آورده و از جمله روايات باب اين است: امام صادق -عليه‌السّلام- در حديثى مى‌فرمود: "لَمَجْلِسٌ‌ أَجْلِسُهُ‌ إِلَى مَنْ‌ أَثِقُ‌ بِهِ‌ أَوْثَقُ‌ فِي نَفْسِي مِنْ‌ عَمَلِ‌ سَنَةٍ‌؛" مجلسى كه در آن در كنار شخص مورد اطمينانى بنشينيم (و از او علم و دانشى فرا گيرم) در دل من اطمينان بخش‌تر از آن است كه يک سال اعمال صالح انجام دهم». در حديث ديگرى از لقمان نقل مى‌كند كه به فرزندش نصيحت كرد: «فرزندم مجالس را با دقت انتخاب كن. هرگاه ديدى گروهى به ياد خداوند بزرگ مشغولند با آنها همنشين شو؛ اگر عالم باشى علمت در آنجا تو را سود مى‌بخشد و اگر جاهل باشى به تو تعليم مى‌دهند و اى بسا خداوند رحمت خود را بر آنها نازل كند و تو را همراه آنان مشمول نعمت سازد و هرگاه جمعى را ديدى كه به ياد خدا نيستند با آنها مجالست مكن، زيرا اگر عالم باشى علمت در آنجا به تو سودى نمى‌بخشد و اگر جاهل باشى بر جهلت مى‌افزايند و چه بسا خداوند عقوبتى بر آنان نازل كند و تو را با آنها همراه سازد. ترجمه: دکتر، سید محمد مهدی جعفری شرح: ناصر، مکارم شیرازی بخش: نوزدهم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۰" "طَبُقاتُ الرَّعِیَّهِ" "دسته‌های شهروندان" "وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْضٍ وَ لاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اَللَّهِ وَ مِنْهَا كُتَّابُ اَلْعَامَّةِ وَ اَلْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ اَلْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ اَلْإِنْصَافِ وَ اَلرِّفْقِ" اى مالک بدان! مردم از گروه‌هاى مختلف تشكيل يافته‌اند كه هر كدام جز به وسيلۀ ديگرى اصلاح و تكميل نمى‌شوند و هيچ‌كدام از ديگرى بى‌نياز نيستند. (اين گروه‌ها عبارتند) از: «لشكريان خدا»، «نويسندگان عمومى و خصوصى»، «قضات عالى و دادگستر»، «کارگزاران منصف و اهل مدارا» "أَهْلُ اَلْجِزْيَةِ وَ اَلْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ اَلذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ اَلنَّاسِ وَ مِنْهَا اَلتُّجَّارُ وَ أَهْلُ اَلصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا اَلطَّبَقَةُ اَلسُّفْلَى مِنْ ذَوِي اَلْحَاجَةِ وَ اَلْمَسْكَنَةِ." «اهل جزيه و ماليات» - اعم از كسانى كه در پناه اسلامند و يا مسلمانند-، «تجار و صنعتگران»... و بالاخره «قشر پائين» يعنى «نيازمندان و مستمندان». "وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اَللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً" خداوند براى هر كدام از اين گروه‌ها سهمى را مقرر داشته و در كتاب خدا، يا سنت پيامبر -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- كه به صورت عهدى از سوى او در نزد ما محفوظ است اين سهم را مشخص و معين ساخته است. 💠 شرح نامه 📍امام -عليه السلام- در اين بخش از عهدنامۀ خود به يكى از مهم‌ترين بحث‌هاى سياسى و اجتماعى مى‌پردازد و مردمى را كه در يک جامعه زندگى مى‌كنند به هفت طبقه يا هفت قشر و جمعيت و گروه تقسيم مى‌فرمايد. پيش از ذكر اين اقسام شايسته است به اين نكته كه بعضى از شارحان نهج‌البلاغه به آن اشاره كرده‌اند اشاره شود كه انسان به‌طور طبيعى اجتماعى آفريده شده (مدنى بالطبع) زيرا از یک‌سو نيازهاى بشر بقدری متنوع و زياد است كه هيچ كس به تنهايى نمى‌تواند از عهدۀ تأمين آنها برآيد. افزون بر اين هيچ انسانى قانع به زندگى يكنواخت نيست، بلكه جامعۀ بشرى دائما به سوى تحول و تكامل پيش مى‌رود و اين پيشرفت، تنوع نيازهاى او را افزون‌تر مى‌كند. براى حل مشكلات هيچ راه عاقلانه‌اى وجود ندارد جز اينكه هر گروه به تأمين بخشى از اين نيازها بپردازند و نتيجۀ كار خود را با ديگران معاوضه كنند تا همگان از زحمات همه بهره‌مند شوند. 📍 آنگاه‌ امام اشاره‌اى اجمالى به وظايف و حقوق آنها كرده و به دنبال آن به شرح مبسوطى دربارۀ ويژگى‌ها و صفات و وظايف و حقوق هر يک از اين طبقات مى‌پردازد. در اشارۀ اجمالى مى‌فرمايد: «خداوند براى هركدام از اين گروه‌ها سهمى مقرر داشته و در كتاب خود يا سنّت پيغمبر صلى الله عليه و آله وظيفۀ جداگانه‌اى تعيين كرده كه به صورت عهدى از سوى او در نزد ما محفوظ است»؛ (وَ كُلٌّ‌ قَدْ سَمَّى اللّٰهُ‌ لَهُ‌ سَهْمَهُ‌، وَ وَضَعَ‌ عَلَى حَدِّهِ‌ فَرِيضَةً‌ فِي كِتَابِهِ‌ أَوْ سُنَّةِ‌ نَبِيِّهِ‌ صَلَّى اللّٰهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ وَ سَلَّمَ‌ عَهْداً مِنْهُ‌ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً). ترجمه: دکتر، سید محمد مهدی جعفری شرح: ناصر، مکارم شیرازی بخش: بیستم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۱" "تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ" "پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر" "فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اَللَّهِ حُصُونُ اَلرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ اَلْوُلاَةِ وَ عِزُّ اَلدِّينِ وَ سُبُلُ اَلْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ اَلرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِهِمْ." پس سپاهيان به فرمان خدا، پناهگاه استوار مردم و زينت و وقار زمامداران، شكوه دين و راههاى تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد. "ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا يُخْرِجُ اَللَّهُ لَهُمْ مِنَ اَلْخَرَاجِ اَلَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ." و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات مردم انجام نمى‌شود، كه با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند و براى اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمندى‌هاى خود را برطرف سازند. 💠 شرح نامه 📍امام -عليه‌السّلام- در اين چند جملۀ كوتاه، پنج اثر مثبت و نتيجۀ پربار براى وجود لشكريان مؤمن بيان مى‌فرمايد. نخست اينكه آنها دژهاى مردم‌اند. اشاره به اينكه براى محفوظ ماندن از آسيب دشمنان و خطرات آنها پناهگاهى لازم است و آن پناهگاه لشكريان مقتدرند، زيرا هرگونه ضعف و فتور در آنها سبب طمع دشمنان مى‌شود و انواع مشكلات را براى جامعۀ مسلمين پديد مى‌آورد. در گذشتۀ تاريخ نظر به اينكه سلاح‌ها بسيار ساده و ابتدايى بود، وجود دژهاى محكم مى‌توانست جلوى بسيارى از آسيب‌ها را بگيرد، هرچند امروز با وجود هواپيماهاى جنگى و موشك‌ها و توپ‌هاى دوربرد، دژها كارآيى چندانى ندارند. در جملۀ دوم آن را زينت زمامداران مى‌شمرد، زيرا زمامدارى در نظر مردم محترم است كه صاحب قدرت و نفوذ باشد و قدرت و نفوذ در درجۀ اوّل از طريق لشكرى نيرومند و سر بر فرمان حاصل مى‌شود. جملۀ سوم كه لشكر نيرومند را سبب عزت و قدرت دين مى‌شمرد، اشارۀ روشنى به اين حقيقت دارد كه امور معنوى مردم نيز بدون وجود ارتشى نيرومند سامان نمى‌پذيرد؛ بخش مهمى از امر به معروف و نهى از منكر، احقاق حقوق و اجراى حدود و بسط و گسترش عدل و داد نياز به قدرت و نيرو دارد، آن هم وابسته به لشكرى نيرومند است. 📍 از تاريخ اسلام استفاده مى‌شود كه در عصر رسول خدا سپاه و لشكر به شكل يك قشر ممتاز و جداگانه وجود نداشت، بلكه به هنگام نياز براى مقابله با دشمن، پير و جوان، كوچك و بزرگ كه قدرت داشتند سلاح بردارند اسلحه بر مى‌داشتند و همراه پيامبر به سوى ميدان نبرد مى‌شتافتند. غالباً سلاح را خود تهيه مى‌كردند و مركب سوارى نيز از خودشان بود. البته قبل از حركت به سوى ميدان، پيامبر دستور مى‌داد آذوقۀ لشكر را از طريق زكات و تبرعاتى كه افراد داشتند تهيه كنند. ولى در زمان‌هاى بعد كه حكومت اسلام گسترش يافت و چاره‌اى جز مقابله با لشكريان سازمان يافتۀ دشمنان نداشتند، مسلمانان ناچار شدند به سپاه اسلام سازمان دهند و پادگان‌هايى براى آنها فراهم سازند. اصولاً شهر كوفه به عنوان «كوفة الجند» شمرده مى‌شد كه خود يك پادگان بزرگ بود. البته در مواقع حساس افراد عادى نيز به سپاهيان مى‌پيوستند و به عنوان جهاد فى سبيل اللّٰه كه وظيفۀ همۀ افراد قادر بر جهاد است در كنار سپاهيان مى‌ايستادند. به هر حال يك چنين گروهى كه خود را آمادۀ فداكارى براى حفظ حوزۀ اسلام كرده است بايد از نظر معيشت فارغ‌البال باشد، لذا در اسلام، ماليات خاصى به نام خراج و همچنين سهمى از زكات به عنوان فى سبيل اللّٰه براى آنها قرار داده شده است. جمله‌هاى سه گانه‌اى كه در سخن امام آمده مى‌تواند اشاره به نيازهاى مختلف سپاهيان باشد جملۀ «الَّذِينَ‌ يَقْوَوْنَ‌ بِهِ‌ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ‌» اشاره به نيازهاى مربوط به ميدان جنگ از قبيل سلاح و مركب است. ترجمه: سید کاظم، ارفع شرح: ناصر، مکارم شیرازی بخش: بیست و یکم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
🌀 سفارش امیرمؤمنان علی -علیه‌السلام- به فرزندشان، امام حسن مجتبی -علیه‌السّلام- درباره‌ی اهمیت و تاثیر دعا در زندگی " وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لَا يَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَيْرُهُ مِنْ زِيَادَةِ الْأَعْمَارِ وَ صِحَّةِ الْأَبْدَانِ وَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ" و از گنجينه‌های رحمت او چيزهايی را درخواست کن که جز او کسی نمی‌تواند عطا کند، مانندِ عمر بيشتر، تندرستی بدن و گشايش در روزی. 🍃🍃🍃🍃🍃 " ثُمَّ جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَكَ فِيهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبِيبَ رَحْمَتِهِ فَلَا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ" سپس، خداوند کليدهای گنجينه های خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هرگاه اراده کردی می توانی با دعا، دَرهای نعمت خدا را بگشايی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد.هرگز از تأخير و اجابت دعا نااميد مباش، زيرا بخشش الهی به اندازه نيّت است. 🍃🍃🍃🍃🍃 "وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْكَ الْإِجَابَةُ لِيَكُونَ ذَلِكَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْ‏ءَ فَلَا تُؤْتَاهُ وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ." گاه، در اجابت دعا تأخير می‌شود تا پاداش درخواست کننده بيشتر و جزای آرزومند کامل تر شود. گاهی درخواست می‌کنی، امّا پاسخ داده نمی‌شود، زيرا بهتر از آنچه خواستی به زودی يا در وقت مشخص به تو خواهد بخشيد، يا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستی، دعا به اجابت نمی رسد، زيرا چه بسا، خواسته‌هايی داری که اگر داده شود مايه هلاکت دين تو خواهد بود. 🍃🍃🍃🍃🍃 "لَوْ أُوتِيتَهُ فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيمَا يَبْقَى لَكَ جَمَالُهُ وَ يُنْفَى عَنْكَ وَبَالُهُ فَالْمَالُ لَا يَبْقَى لَكَ وَ لَا تَبْقَى لَهُ" پس خواسته‌های تو به گونه‌ای باشد که جمال و زيبايی تو را تأمين، و رنج و سختی را از تو دور کند، پس نه مالِ دنيا برای تو پايدار، و نه تو برای مال دنيا باقی خواهی ماند. 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۲" "تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ" "پیوند گروه‌های اجتماعی با یکدیگر" "ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَيْنِ اَلصِّنْفَيْنِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ اَلثَّالِثِ مِنَ اَلْقُضَاةِ وَ اَلْعُمَّالِ وَ اَلْكُتَّابِ لِمَا يُحْكِمُونَ مِنَ اَلْمَعَاقِدِ وَ يَجْمَعُونَ مِنَ اَلْمَنَافِعِ وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ اَلْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا" سپس سپاهيان و مردم، جز با گروه سوم یعنی قضات، كارگزاران دولت و نويسندگان حكومت نمى‌توانند پايدار باشند.؛ چرا که آنان قراردادها و معاملات را استوار مى‌كنند و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مى‌آورند و نیز در كارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتماد هستند. 💠 شرح نامه 📍 امام در اين عبارت سه گروه از گروه‌هاى اجتماعى را در یک صنف ادغام كرده و به عنوان صنف سوم در مقابل دو صنف پيشين؛ يعنى سپاهيان و جمع‌آورى كنندگان خراج قرار داده و براى هر كدام از اين سه گروه يك اثر مهم اجتماعى ذكر كرده است. در مورد قضات مى‌فرمايد: آنها قراردادها را استحكام مى‌بخشند، زيرا اگر نظارت آنها نباشد ممكن است بسيارى از مردم از تعهدات خود سرباز زنند؛ ولى وجود محاكم عدل سبب مى‌شود تخلّف نكنند، زيرا از طرف محاكم تحت تعقيب قرار مى‌گيرند و گرفتار مجازات مى‌شوند. براى عمّال؛ يعنى كارگزاران و فرمانداران و بخشداران مسألۀ نظارت بر جمع منافع را ذكر فرموده. درست است كه مأموران گردآورى ماليات و خراج به دنبال جمع آن هستند؛ ولى ناظر بر اعمال آنها عاملان يعنى فرمانداران و بخشدارانند. فايدۀ وجودى كتاب را اين شمرده كه آنها در ضبط امور عام و خاص و درآمدها و هزينه‌هاى كشور اسلام مورد اطمينانند. هنگامى كه اين سه گروه دست به دست هم دهند امر خراج و ماليات اصلاح مى‌شود و با اصلاح آن، امور سپاه سامان مى‌پذيرد. بعضى از شارحان نهج‌البلاغه چنين تصور كرده‌اند كه اين سه گروه یک گروه‌اند و خلاصه در قضات و كاركنان آنها مى‌شوند و آنچه در جمله‌هاى سه‌گانه آمده به قضات باز مى‌گردد؛ در حالى كه به يقين آنها سه گروه اجتماعى هستند كه قبلا هم امام به آنها اشاره فرموده و در اينجا نيز براى هر یک وظيفه و برنامه‌اى ذكر كرده است؛ این سه گروه با هم ارتباط نزدیک و تنگاتنگ دارند و به همين دليل به عنوان صنف ثالث ذكر شده‌اند. ترجمه: سید کاظم، ارفع شرح: ناصر، مکارم شیرازی بخش: بیست و دوم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۳" "تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ" "پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر" "وَ لاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي اَلصِّنَاعَاتِ فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ اَلتَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لاَ يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ" و گروه‌هاى ياد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنايع نمى‌توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگى را فراهم مى‌آورند، و در بازارها عرضه مى‌كنند، و بسيارى از وسايل زندگى را با دست مى‌سازند كه از توان ديگران خارج است. 💠 شرح نامه 📍آن‌گاه امام عليه السلام پيوند گروه ديگرى را با اصناف گذشته بيان كرده مى‌فرمايد: «همۀ اين گروه‌ها نيز بدون تجار و پيشه‌وران و صنعتگران سامان نمى‌يابند (زيرا) آنها (تجار و صنعتگران) وسايل زندگى ايشان (گروه‌هاى پيشين) را جمع‌آورى كرده و در بازارها عرضه مى‌كنند و (گروهى از آنان) وسايل و ابزارى را با دست خود مى‌سازند كه ديگران قادر به آن نيستند»؛ (وَ لَا قِوَامَ‌ لَهُمْ‌ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ‌، فِيمَا يَجْتَمِعُونَ‌ عَلَيْهِ‌ مِنْ‌ مَرَافِقِهِمْ‌ ، وَ يُقِيمُونَهُ‌ مِنْ‌ أَسْوَاقِهِمْ‌ وَ يَكْفُونَهُمْ‌ مِنَ‌ التَّرَفُّقِ‌ بِأَيْدِيهِمْ‌ مَا لَا يَبْلُغُهُ‌ رِفْقُ‌ غَيْرِهِمْ‌). روشن است كه جملۀ «فِيمَا يَجْتَمِعُونَ‌. ..» و «يُقِيمُونَهُ‌ مِنْ‌ أَسْوَاقِهِمْ‌» اشاره به تجار و پيشه‌وران است كه كار آنان جمع‌آورى مواد مورد نياز مردم از مناطق دور و نزديك و عرضه كردن آنها در بازارها و گذاشتن آنها در اختيار مصرف كنندگان است؛ 📍 ولى جملۀ «وَ يَكْفُونَهُمْ‌ مِنَ‌ التَّرَفُّقِ‌ بِأَيْدِيهِمْ‌...» اشاره به صنعتگران است كه آنها با تلاش و رنج و زحمت وسايل مورد نياز مردم را با دست‌هاى خود -البته طبق شرايط آن زمان- ساخته و پرداخته و در اختيار نيازمندان مى‌گذارند. ممكن است بعضى چنين پندارند كه تجار نقش مهمى در زندگى انسان‌ها ندارند؛ نه كار توليدى انجام مى‌دهند و نه زراعت و دامدارى و صنعت. چگونه امام آنها را از اركان جامعه شمرده است‌؟ ولى اگر تاجر، انسانى وظيفه‌شناس باشد به يقين كارهاى مهمى را انجام مى‌دهد، زيرا از يك سو در هر منطقه‌اى از جهان چيزهايى است كه در مناطق ديگر يافت نمى‌شود. اگر همۀ مردم روى زمين بخواهند از همۀ بركات الهى استفاده كنند بايد گروهى انتقال اين مواد مورد نياز را از نقطه‌اى به نقطۀ ديگر به عهده بگيرند و اين گروه همان تجارند. از سويى ديگر حتى در موادى كه در يك شهر و يك استان توليد مى‌شود، توليدكنندگان غالباً توانايى ندارند آنچه را توليد كرده‌اند شخصاً به بازار بياورند و خرده‌فروشى كنند و به اصطلاح از توليد به مصرف برسانند، بلكه ناچارند محصولات خود را يكجا به كسى كه سرمايۀ كافى دارد بفروشند و آن شخص به پيشه‌وران جزء بدهد و پيشه‌وران به طور خرده‌فروشى به مردم عرضه دارند از سوى سوم بسيارى از توليدات كشاورزى و دامى و صنعتى است كه ممكن است در محل توليد قابل جذب نباشد و بايد آنها را جمع‌آورى كرده در بازارهاى دنيا عرضه كنند، لذا گروهى بايد كار صادرات را به عهده بگيرند و اين گروه همان تجارند به خصوص در محصولاتى كه حفظ و ذخيره و نگه‌دارى آنها احتياج به انبارهاى مجهز دارد كه از عهدۀ توليد كنندگان خارج است. ترجمه: سید کاظم، ارفع شرح: ناصر، مکارم شیرازی بخش: بیست و سوم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۴" "تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ" "پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر" "ثُمَّ اَلطَّبَقَةُ اَلسُّفْلَى مِنْ أَهْلِ اَلْحَاجَةِ وَ اَلْمَسْكَنَةِ اَلَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُم‌ وَ فِي اَللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى اَلْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ اَلْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اَللَّهُ مِنْ ذَلِكَ إِلاَّ بِالاِهْتِمَامِ وَ اَلاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ اَلْحَقِّ وَ اَلصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ" بعد از اينها طبقه پائين جامعه هستند كه نيازمند و دردمند مى‌باشند، همانهايى كه يارى و كمك كردن به ايشان ضرورى است و در دستورات الهى در بارۀ وسعت‌دادن به وضعيت معيشتى آنان سفارش شده است و براى هر يك از ايشان حقّى به اندازه‌اى كه كارهايشان را اصلاح كند به عهده زمامدار گذارده شده و اين طور نيست كه رئيس حكومت بتواند از عهدۀ حقيقت آنچه پروردگار مقرر فرموده برآيد. مگر با سعى و كوشش و مدد خواستن از حضرت او و آماده كردن خويش بر اين كه حق را به كار بندد و شكيبايى در برابر همه امور خواه آسان و يا سنگين و سخت. 💠 شرح نامه 📍دستۀ پنجم: طبقۀ پايين جامعه كه از مردم نيازمند و تهى‌دست تشكيل مى‌شود، و به جهت نيازمندى به ايشان توجه داده است در عبارت: الّذين يحقّ‌ رفدهم و معونتهم (كسانى كه كمك و بخشش به آنها لازم است) توضيح مطلب آن كه كمك و بخشش بدانها باعث جلب نظر و پشتيبانى آنها از كسى مى‌شود كه بدانها يارى و كمك رسانده، و به وسيلۀ آنهاست كه رحمت خدا نازل مى‌شود و همواره بركت از جانب خداوند به شهروندان مى‌رسد، و به پاداش اخروى نائل مى‌گردند، بنابراين، نياز به اين دسته از مردم، ايجاب مى‌كند تا به آنها كمك و يارى شود. 📍 پس از آن كه امام -عليه‌السّلام- به دليل احتياج به تمام قشرهاى مردم، اشاره كرد، آن گاه مى‌فرمايد: براى هر كدام از اين طبقات مردم، نزد خداوند، رفاه و گشايشى مقدّر است، يعنى در ذات خدا و در عنايت و لطف پروردگار ملحوظ است، تا اين كه در تدبير امور مردم، اعتماد به خدا كند، زيرا سرآغاز عنايت از اوست. و نيز مى‌فرمايد: هر طبقه‌اى از مردم بر حاكم حقى درخور دارند تا حاكم بداند كه رعايت حال هر يك از اين گروهها بر او لازم است و از آن غفلت نورزد. توفيق از آن خداست. ترجمه: سید کاظم، ارفع شرح: ترجمه شرح ابن میثم بخش: بیست و چهارم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۵" "تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ" "پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر" "فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ اَلْغَضَبِ وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى اَلْعُذْرِ وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى اَلْأَقْوِيَاءِ وَ مِمَّنْ لاَ يُثِيرُهُ اَلْعُنْفُ وَ لاَ يَقْعُدُ بِهِ اَلضَّعْفُ" فرمانده سپاهت را كسى قرار ده كه در پيش تو نسبت به‌ خدا و پيامبر و امام تو خير خواه‌تر از همه و پاك دل‌تر و عاقل‌تر باشد... از كسانى كه دير خشم مى‌گيرند و عذر پذيرترند، نسبت به ضعفا رءوف و مهربان و در مقابل زورمندان قوى و پر قدرت، از كسانى كه مشكلات آنها را از جاى بدر نمى‌برد، و ضعف همراهان آنها، را بزانو در نمى‌آورد. 💠 شرح نامه 📍امام -عليه‌السّلام- در اين بخش از عهدنامه به تفصيل از شرايط فرماندهان لشكر سخن مى‌گويد كه از قبيل ذكر تفصيل بعد از اجمال است و در مجموع براى فرماندهان لشكر چهارده وصف ذكر مى‌كند. مى‌فرمايد: «فرماندۀ سپاهت را كسى قرار ده كه در نزد تو به خدا و پيامبر و امامت از همه خيرخواه‌تر و از همه پاك‌دل‌تر و عاقل‌تر باشد»؛ (فَوَلِّ‌ مِنْ‌ جُنُودِكَ‌ أَنْصَحَهُمْ‌ فِي نَفْسِكَ‌ لِلَّهِ‌ وَ لِرَسُولِهِ‌ وَ لِإِمَامِكَ‌، وَ أَنْقَاهُمْ‌ جَيْباً ، وَ أَفْضَلَهُمْ‌ حِلْماً). اين اوصاف سه‌گانه سبب مى‌شود اوّلاً فرماندۀ لشكر تنها به فكر پيشرفت آيين حق و عظمت پيامبر اكرم و پيروزى امام باشد. ثانياً خالصانه و مخلصانه در اين راه بكوشد و ثالثا با بردبارى و عقل و درايتِ‌ كافى امور لشكر را سامان بخشد. 📍واژۀ «حلم» در اينجا ممكن است به معناى عقل و شايد به معناى خويشتن‌دارى و بردبارى باشد. جمله‌هاى بعد از آن معناى دوم را تقويت مى‌كند. آن‌گاه امام بعد از ذكر اين سه وصف به دو وصف ديگر اشاره مى‌كند كه در واقع تفصيلى است براى وصف اخير. مى‌فرمايد: «(فرماندۀ لشكر تو بايد) از كسانى باشد كه دير خشم مى‌گيرد و زود عذر مى‌پذيرد»؛ (مِمَّنْ‌ يُبْطِئُ‌ عَنِ‌ الْغَضَبِ‌، وَ يَسْتَرِيحُ‌ إِلَى الْعُذْرِ). بديهى است منظور سهل‌انگارى و عذرپذيرى در برابر مسائل مهم و سرنوشت‌ساز نيست منظور خطاهاى جزئى است كه ممكن است از همه كس سر بزند. فرماندۀ لشكر بايد در برابر اين امور خونسرد و عذرپذير باشد. 📍حضرت در ادامۀ اين سخن به چهار وصف ديگر اشاره كرده مى‌فرمايد: «كسى باشد كه نسبت به ضعفا رئوف و مهربان و در برابر زورمندان پرقدرت باشد، كسى كه مشكلات، او را از جا به در نمى‌برد و ضعف، او را به زانو در نمى‌آورد»؛ (وَ يَرْأَفُ‌ بِالضُّعَفَاءِ‌، وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ‌، وَ مِمَّنْ‌ لَا يُثِيرُهُ‌ الْعُنْفُ‌، وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ‌ الضَّعْفُ‌). اين اوصاف از آن كسانى است كه با شخصيت، شجاع و پراستقامت باشند؛ چنين افرادى در برابر افراد ضعيف مهربانند. ترجمه: مکارم شیرازی، ناصر شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: بیست و پنجم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۶" "ذَو الَاحسابِ وَ اَهلُ البُیوتاتِ" "نیک سرشتان و خانواده داران" " ثُمَّ اِلْصَقْ بِذَوِي اَلْمُرُوءَاتِ وَ اَلْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ اَلْبُيُوتَاتِ اَلصَّالِحَةِ وَ اَلسَّوَابِقِ اَلْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ اَلنَّجْدَةِ وَ اَلشَّجَاعَةِ وَ اَلسَّخَاءِ وَ اَلسَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ اَلْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ اَلْعُرْفِ" سپس روابط‍‌ خود را با افراد با شخصيت و اصيل و خاندانهاى صالح و خوش‌سابقه بر قرار ساز! و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوار، چرا كه آنها كانون كرم و مراكز نيكى هستند. 💠 شرح نامه 📍 امام -عليه‌السّلام- به هشت وصف ديگر و صفات برجستۀ يك فرماندۀ لايق اشاره كرده مى‌فرمايد: «سپس به سراغ كسانى برو كه داراى شخصيت و اصالتِ‌ خانوادگى از خاندان‌هاى صالح و خوش سابقه و داراى برازندگى و شجاعت و سخاوت و كرم باشند»؛ *"ثُمَّ‌ الْصَقْ‌ بِذَوِي الْمُرُوءَ‌اتِ‌ وَ الْأَحْسَابِ‌، وَ أَهْلِ‌ الْبُيُوتَاتِ‌ الصَّالِحَةِ‌، وَ السَّوَابِقِ‌ الْحَسَنَةِ‌، ثُمَّ‌ أَهْلِ‌ النَّجْدَةِ‌ وَ الشَّجَاعَةِ‌، وَ السَّخَاءِ‌ وَ السَّمَاحَةِ‌"* «مُرُوءَ‌اتِ‌» جمع «مروت» از ريشۀ «مَرء» گرفته شده كه معمولاً به معناى شخصيت استعمال مى‌شود. «أَحْسَابِ‌» جمع «حَسَب» اشاره به اصالت نژاد و جنبه‌هاى مثبت وراثت دارد مثل اينكه مى‌گوييم: فلان كس از طايفۀ بنى‌هاشم و سادات صاحب احترام است. 📍 «أَهْلِ‌ الْبُيُوتَاتِ‌ الصَّالِحَةِ‌» اشاره به خاندان‌هايى است كه پاكدامن و صالح العمل هستند. و «السَّوَابِقِ‌ الْحَسَنَةِ‌» ناظر به خانواده‌هايى است كه نه تنها امروز بلكه در گذشته به سبب اعمال خوبشان نام نيكى از خود به يادگار گذارده‌اند. «النَّجْدَةِ‌» كه در اصل به معناى ارتفاع مى‌آيد در اينجا به معناى رفيع بودن مقام و روح بزرگ و جايگاه اجتماعى والاست. «الشَّجَاعَةِ‌» كه به معناى دلاورى است معناى روشنى دارد. «السَّخَاءِ‌» همان مفهوم سخاوت را مى‌رساند. و «السَّمَاحَةِ‌» به معناى سعۀ صدر و بزرگوارى است. 📍بنابراين هر يك از اين هشت واژه معانى متفاوتى دارد كه به يكى از فضايل و صفات برجستۀ انسان اشاره دارد، هرچند بعضى از مفسّران نهج‌البلاغه تعدادى‌از آنها را مترادف شمرده‌اند؛ مانند «نجده» و «سخاوت» و همچنين «سخاء» و «سماحت» و يا «احساب» و «اهل البيوتات الصالحة». تعبير به «ألْصِقْ‌» كه مفهومش امر به چسبيدن است، به داشتن روابط نزديك و تنگاتنگ اشاره دارد؛ يعنى با گروه‌هايى كه چنين ويژگى‌هايى دارند جهت انتخاب فرماندهان لشكر ارتباط بر قرار كن. بى‌شك آنها كه داراى اين صفاتند قابل اعتمادتر و كارآيى بيشتر و قرين فتح و پيروزى‌اند. نژاد، وراثت، حسن سابقه و اعمالى كه نشانۀ بزرگوارى و شجاعت و سخاوت و جوانمردى است همگى مى‌تواند دليلى بر شخصيت والاى صاحب آن باشد و در واقع امام در اينجا به نوعى روانكاوى و روان‌شناسى دست زده تا مالك بتواند بهترين را براى فرماندهى لشكر برگزيند. ترجمه: مکارم شیرازی، ناصر شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: بیست و ششم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۷" "ذَو الَاحسابِ وَ اَهلُ البُیوتاتِ" "نیک سرشتان و خانواده داران" " ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ اَلْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لاَ يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لاَ تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ اَلنَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ اَلظَّنِّ بِكَ" پس به كارهاى آنها رسيدگى كن چون پدر و مادرى كه به فرزندشان رسيدگى مى‌نمايند. و هيچگاه خدمات تو به آنها در نظرت بزرگ جلوه نكند و حمايتى كه نسبت به آنها متعهد شده‌اى كوچك مشمار گر چه اندك باشد زيرا محبت به آنها باعث مى‌شود اهل خير شوند و به تو خوش‌بين گردند. "وَ لاَ تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اِتِّكَالاً عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لاَ يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ" و از رسيدگى به كارهاى كوچك آنان را به اعتماد وارسى كارهاى بزرگ وامگذار، زيرا آنان به احسان مختصر تو در كارها سود مى‌برند. و احسان بزرگ هم موقعيتى دارد كه از آن بى‌نياز هستند 💠 شرح نامه 📍 ‮آن‌گاه امام بعد از ذكر اين اوصاف مهم و برجسته، براى فرماندهان لشكر چهار دستور دربارۀ طرز رفتار با آنان صادر مى‌كند. نخست مى‌فرمايد: «سپس كارها (و مشكلات و نيازهاى) آنها را بررسى كن آن‌گونه كه پدر و مادر از فرزندشان تفقد مى‌كنند»؛ (ثُمَّ‌ تَفَقَّدْ مِنْ‌ أُمُورِهِمْ‌ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ‌ مِنْ‌ وَلَدِهِمَا). به اين ترتيب فرماندۀ لشكر نسبت به فرماندهان جزء بلكه نسبت به همۀ لشكر بايد همچون پدر و مادر دلسوز، پر محبّت و جستجوگر دربارۀ نيازهايشان باشد و پيوند عاطفى محكمى با آنها برقرار سازد كه سبب وفادارى آنها به فرمانده و پايدارى آنان در ميدان جنگ شود. در دستور دوم مى‌افزايد: «هرگز نبايد چيزى كه آنها را به وسيلۀ آن تقويت كرده‌اى در نظر تو بزرگ آيد»؛ (وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ‌ فِي نَفْسِكَ‌ شَيْ‌ءٌ‌ قَوَّيْتَهُمْ‌ بِهِ‌). اشاره به اينكه هر اندازه خدمات تو بزرگ باشد باز هم آن را كوچك بشمر و در فكر بهتر از آن باش. در دستور سوم مى‌فرمايد: «و نيز نبايد لطف و محبّتى را كه دربارۀ آنها ابراز مى‌دارى، هرچند كوچك باشد حقير بشمرى»؛ (وَ لَا تَحْقِرَنَّ‌ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ‌ بِهِ‌ وَ إِنْ‌ قَلَّ‌). آن‌گاه امام عليه السلام دليلى براى اين گفتار خود (رسيدگى به امور كلى و جزئى فرماندهان لشكر و سپاه) ذكر كرده و مى‌فرمايد: «اين امر آنها را به خيرخواهى و حسن ظن به تو وادار مى‌كند (و پيوندهاى عاطفى را محكم مى‌سازد)»؛ (فَإِنَّهُ‌ دَاعِيَةٌ‌ لَهُمْ‌ إِلَى بَذْلِ‌ النَّصِيحَةِ‌ لَكَ‌، وَ حُسْنِ‌ الظَّنِّ‌ بِكَ‌) 📍 ‮در چهارمين دستور مى‌فرمايد: «هرگز تفقد و تلاش براى اصلاح امور كوچكِ‌ آنها را به سبب تكيه كردن بر اصلاح امور كلى آنها رها مساز، زيرا رفع نيازهاى كوچك براى خود جايگاهى دارد كه از آن بهره‌مند مى‌شوند همان‌گونه كه رفع نيازهاى مهم موقعيتى دارد كه از آن بى‌نياز نخواهند بود»؛ (وَ لَا تَدَعْ‌ تَفَقُّدَ لَطِيفِ‌ أُمُورِهِمُ‌ اتِّكَالاً عَلَى جَسِيمِهَا، فَإِنَّ‌ لِلْيَسِيرِ مِنْ‌ لُطْفِكَ‌ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ‌ بِهِ‌، وَ لِلْجَسِيمِ‌ مَوْقِعاً لَايَسْتَغْنُونَ‌ عَنْهُ‌). اين نكته كاملاً شايان دقت است كه فرماندهان، بلكه تمام مديران جامعه نبايد از امور كوچك و بزرگ غافل شوند يا اينكه تنها به امور سرنوشت‌ساز و نيازهاى مهم و برجستۀ جامعه بپردازند، بلكه هر كدام را در جايگاه خود ببينند، زيرا گاه مى‌شود فراموش كردن امور فرعى به همان اندازه آسيب مى‌رساند كه فراموش كردن امور كلى سبب مى‌شود. نكتۀ جالب ديگر اينكه در تمام بحث‌هاى گذشته، امام به‌جاى پرداختن به اهمّيّت آموزش‌هاى نظامى و مسائل مربوط به سلاح، به امور معنوى و جنبه‌هاى روحى فرماندهان سپاه مى‌پردازد، چون آنچه سبب پيروزى است اين امور است، هرچند امور ديگر نيز جايگاه خود را دارد. در دنياى امروز كمتر ديده مى‌شود كه براى انتخاب فرماندهان و مديران جامعه به سراغ ويژگى‌هاى خانوادگى و صفات معنوى و سخاوت و پاكدامنى و تقواى آنها بروند. به همين دليل بسيار ديده شده كه خيانت‌هاى بزرگ از سوى همين مديران صورت مى‌گيرد. ترجمه: ارفع، سید کاظم شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: بیست و هفتم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۸" "حُسنُ الثُّناءِ عَلَی رُوُوسِ الجُندِ" "نیک ستودن فرماندهان سپاه" "وَلْيَكُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ وَ أَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ اَلْعَدُوِّ فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ" برگزيده‌ترين فرماندهان سپاه تو، كسى باشد كه از همه بيشتر به سربازان كمک رساند و از امكانات مالى خود بيشتر در اختيارشان گذارد، به اندازه‌اى كه خانواده‌هايشان در پشت جبهه و خودشان در آسايش كامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به يك چيز بينديشند. همانا مهربانى تو نسبت به سربازان، دل‌هايشان را به تو مى‌كشاند. "وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ اَلْوُلاَةِ اِسْتِقَامَةُ اَلْعَدْلِ فِي اَلْبِلاَدِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ اَلرَّعِيَّةِ" و همانا برترين روشنى چشم زمامداران، برقرارى عدل در شهرها و آشكار شدن محبّت مردم نسبت به رهبر است. "وَإِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بِسَلاَمَةِ صُدُورِهِمْ" كه محبّت دلهاى رعيّت جز با پاكى قلب‌هاپديد نمى‌آيد. 💠 شرح نامه 📍 امام -عليه‌السّلام- می‌فرمایند: بر اين كه از سران سپاه كسانى را در نزد خود برگزيند كه واجد صفات مزبورند، آن كسى كه با زيردستان از سپاه در زندگى برابر بوده و از امكانات خود به اندازه‌اى كه آنها و خانواده و فرزندانشان در رفاه باشند كمک مى‌كند، تا بدين وسيله عزمشان يكى شود و در راه پيكار با دشمن به منزلۀ يك فرد گردند. آنگاه امام -علیه‌السّلام- در زمينۀ توجّه به زيردستان، با بيان اين كه پيامد اين توجّه و يارى جلب قلوب آنان است، او را تشويق به محبّت بدانها كرده است و اين بخش از عبارت به منزلۀ صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: هر چه كه باعث جلب قلوب آنان شود، انجام دادنش مصلحت و واجب است. 📍 ‮آنگاه امام -عليه‌السّلام- در ادامۀ اين سخن به نكتۀ مهمى اشاره مى‌كند كه سبب بقاى دولت‌ها، حكومت‌ها و مديريت‌هاست. مى‌فرمايد: «(بدان) برترين چيزى كه موجب روشنايى چشم زمامداران مى‌شود برقرارى عدالت در همۀ بلاد و آشكار شدن علاقه و محبّت رعايا به آنهاست»؛ (وَ إِنَّ‌ أَفْضَلَ‌ قُرَّةِ‌ عَيْنِ‌ الْوُلَاةِ‌ اسْتِقَامَةُ‌ الْعَدْلِ‌ فِي الْبِلَادِ، وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ‌ الرَّعِيَّةِ‌). اشاره به اينكه گسترش عدل و داد سبب پيوند عاطفى ميان مردم و زمامداران مى‌شود كه بهترين وسيله براى حفظ حكومت است. 📍سپس به عوامل ظهور مودّت و محبّت مردم اشاره كرده مى‌فرمايد: «محبّت و علاقۀ رعايا به آنها جز با پاكى دل‌هايشان (و برطرف شدن هرگونه سوء ظن به زمامداران) آشكار نمى‌شود»؛ (و إِنَّهُ‌ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ‌ إِلَّا بِسَلَامَةِ‌ صُدُورِهِمْ‌). سلامتِ‌ صدور اشاره به خوش‌بينى و نفى هر گونه كينه و عداوت است. بديهى است كه اگر رعايا به اعمال زمامداران خوش‌بين باشند و هيچ‌گونه كينه و عداوتى از آنان به دل نگيرند محبّت و وفادارى آنان به حكومت آشكار مى‌گردد. اين تعبير ممكن است اشاره به اين باشد كه بسيارى از مردم به حكم اجبار و خوف و ترس، ممكن است ثناخوان زمامداران باشند در حالى كه سلامتِ‌ صدور ندارند. مودت واقعى زمانى ظاهر و آشكار مى‌شود كه دل‌هاى آنها به زمامداران علاقه‌مند باشد. ترجمه: مکارم شیرازی، ناصر شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: بیست و هشتم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۲۹" "حُسنُ الثُّناءِ عَلَی رُوُوسِ الجُندِ" "نیک ستودن فرماندهان سپاه" "وَ لاَ تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلاَّ بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلاَةِ اَلْأُمُورِ وَ قِلَّةِ اِسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْكِ اِسْتِبْطَاءِ اِنْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ، فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ اَلثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو اَلْبَلاَءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ اَلذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ اَلشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ اَلنَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ." و خير خواهى آنها در صورتى مفيد است كه با ميل خود گرداگرد زمامداران را بگيرند، حكومت آنها برايشان سنگينى نكند... و طولانى شدن مدت زمامداريشان براى اين رعايا ناگوار نباشد. ميدان اميد سران سپاهت را توسعه بخش و پى‌درپى آنها را تشويق كن! و كارهاى مهمى كه انجام داده‌اند بر شمار؛ زيرا يادآورى كارهاى نيک آنها، شجاعانشان را به حركتِ بيشتر وادار مى‌كند و آنان كه در كار كندى مى‌ورزند بكار تشويق مى‌شوند ان‌شاءالله. 💠 شرح نامه 📍وَ لَا تَصِحُّ‌ نَصِيحَتُهُمْ‌ إِلَّا بِحِيطَتِهِمْ‌ عَلَى وُلَاةِ‌ الْأُمُورِ، وَ قِلَّةِ‌ اسْتِثْقَالِ‌ دُوَلِهِمْ‌، وَ تَرْك اسْتِبْطَاءِ‌ انْقِطَاعِ‌ مُدَّتِهِمْ‌). امام براى دوام و بقاى حكومت‌ها روى مسألۀ قدرت ظاهرى و تسلط لشكر و نيروى انتظامى و اطلاعاتى بر مردم تكيه نمى‌كند؛ بلكه تمام تكيه‌اش بر دل‌هاى مردم و جنبه‌هاى عاطفى آنان است و راه جلب محبّت آنان را نيز به خوبى نشان مى‌دهد. در حالى كه در گذشته و حتى دنياى امروز بسيارى از حكومت‌ها بقاى خود را در گروى سلطۀ ظاهرى بر مردم مى‌شمرند و غالباً ديده‌ايم مردم ناراضى با فراهم آمدن فرصت بر ضد آنها قيام كرده‌اند و طومار قدرتشان را در هم پيچيده‌اند. در شرح نهج‌البلاغۀ مرحوم علّامۀ شوشترى آمده است كه «زهرى» مى‌گويد: «روزى وارد بر عمر بن عبد العزيز شدم در همان اثنا كه من نزد او بودم نامه‌اى از يكى از فرماندارانش به او رسيد كه مضمونش اين بود كه شهر او نياز به تعمير و مرمت دارد. 📍 ‮‮سپس امام عليه السلام در مورد تشويق‌هاى مادى مى‌فرمايد: (فَافْسَحْ‌ فِي آمَالِهِمْ‌) «بنابراين ميدان آرزوها را (براى زندگى) در برابر سپاهت وسعت بخش (و نيازهاى آنها را از اين نظر تأمين كن)»؛ آمال (آرزوها) مفهوم وسيعى دارد كه شامل تمام نيازهاى ضرورى و رفاهى مى‌شود. بديهى است اگر فرماندهان لشكر و سپاهيان فكرشان از ناحيۀ تأمين زندگى راحت نباشد كارآيى آنها در ميدان نبرد كم مى‌شود. امام -عليه السلام- در ادامۀ اين سخن به تشويق‌هاى روانى پرداخته مى‌فرمايد: «پيوسته آنها را تشويق نما و پياپى كارهاى مهمى را كه افرادى از آنها انجام داده‌اند برشمار، زيرا يادآورىِ‌ كارهاى نيكِ‌ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ‌ بيشتر وامى‌دارد و كم‌كاران را به كار تشويق مى‌كند. ان شاء اللّٰه»؛ به يقين مسألۀ تشويق افراد لايق و پركار هميشه براى پيشرفت كارهاى اجتماعى مؤثر بوده و هست و مخصوصاً در دنياى امروز بسيار به آن اهمّيّت داده مى‌شود. انتخاب استاد نمونه، صنعتگر نمونه، كشاورز نمونه و فرماندهان نمونه و دادن لوح سپاس و جايزه‌هاى بزرگ و عنوان كردن نام آنها در رسانه‌ها در همين راستا صورت مى‌گيرد. شايان توجّه اينكه اين تشويق‌ها -چنانكه امام در گفتار بالا اشاره فرموده- اثر مضاعف دارد؛ از يک‌سو افراد لايق را به‌كار وا مى‌دارد و از سوى ديگر افراد سست و كم‌كار كه خود را در آن ميان سر شكسته مى‌بينند به فكر تغيير مسير مى‌اندازد. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: بیست و نهم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۳۰" "عِرفانُ البَلاءِ لِنَفسِ البَلَاءِ" "شناخت آزمون برای آزمون دلیری" "ثُمَّ اِعْرِفْ لِكُلِّ اِمْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لاَ تَضُمَّنَّ بَلاَءَ اِمْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لاَ تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلاَئِهِ وَ لاَ يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ اِمْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لاَ ضَعَةُ اِمْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا كَانَ عَظِيماً" سپس بايد زحمات هر كدام از آن‌ها را به‌ دقت بدانى. و هرگز زحمت و تلاش كسى از آنان را به ديگرى نسبت ندهى. و ارزش خدمت او را كمتر از آنچه هست به‌ حساب نياورى و از سوى ديگر شرافت و آبروى كسى موجب اين نشود كه كار كوچكش را بزرك بشمارى. و همچنين حقارت و كوچكى كسى موجب نگردد كه خدمت پر ارجش را كوچك به‌ حساب آورى. 💠 شرح نامه 📍آن‌گاه امام -عليه‌السّلام- در ادامۀ اين سخن - يعنى مسألۀ تشويق‌ها - به توضيح بيشترى در اين زمينه پرداخته مى‌فرمايد: «سپس بايد ارزش زحمات هر يك را به دقت بشناسى و هرگز كار خوب كسى را به ديگرى نسبت ندهى و ارزش خدمت او را كمتر از آنچه هست به حساب نياورى»؛ *(ثُمَّ‌ اعْرِفْ‌ لِكُلِّ‌ امْرِئٍ‌ مِنْهُمْ‌ مَا أَبْلَى، وَ لَا تَضُمَّنَّ‌ بَلَاءَ‌ امْرِئٍ‌ إِلَى غَيْرِهِ‌، وَ لَا تُقَصِّرَنَّ‌ بِهِ‌ دُونَ‌ غَايَةِ‌ بَلَائِهِ‌) امام در اين سه جمله كه هر يك به نكتۀ خاصى اشاره دارد و در عين حال مكمّل يكديگر است تأكيد مى‌كند كه مالك كاملاً مراقب باشد و ارزش زحمات نفرات زير دست را بشناسد و اگر كسى انجام دهندۀ اصلى كار مهمى بوده آن را به حسابِ‌ او بگذارند به‌علاوه نه تنها خادم اصلى را بشناسند، بلكه دقيقاً ميزان خدمت او نيز ارزيابى شود. آن‌گاه دو دستور ديگر در تكميل اين دستورات بيان مى‌كند و مى‌فرمايد: 📍«مبادا شخصيت كسى موجب اين شود كه كار كوچكش را بزرگ بشمارى و يا كوچكى مقام كسى سبب گردد كه خدمت پر ارجش را ناچيز به‌حساب آورى (وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ‌ شَرَفُ‌ امْرِئٍ‌ إِلَى أَنْ‌ تُعْظِمَ‌ مِنْ‌ بَلَائِهِ‌ مَا كَانَ‌ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ‌ امْرِئٍ‌ إِلَى أَنْ‌ تَسْتَصْغِرَ مِنْ‌ بَلَائِهِ‌ مَا كَانَ‌ عَظِيماً) به تعبير ديگر نخست به عمل نگاه كن سپس به شخص عامل‌ به عكس آنچه در ميان اكثر مردم معمول است كه نخست به عمل كننده نگاه مى‌كنند آن‌گاه به عمل و همين امر سبب مى‌شود در ارزيابى اعمال اشخاص گرفتار اشتباه و خطا شوند. شايان توجّه است كه امام در مجموع اين بخش از عهدنامۀ خود نخست از صفات برجسته‌اى كه در فرماندهان لشكر است دم مى‌زند و بعد توصيه‌هاى لازم دربارۀ افراد لشكر دارد و به دنبال آن سخن از عموم رعايا به ميان آورده و در پايان بار ديگر از مسائل مربوط به تشويق فرماندهان لشكر سخن مى‌راند و توصيه‌هاى مؤكدى به آن دارد. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ام 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۳۱" "الرَّدُّ إِلَى اللهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ" "باز گرداندن به خدا و پیامبر" "وَ اُرْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأُمُورِ" مشکلاتی که در احکام برایت پیش می‌آید و امور که بر تو مشتبه می‌شود، به خدا و پیامبرش ارجاع ده. "فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ" چرا که خداوند بزرگ به گروهی که تمایل دارد آنها را رهنمون شود، فرموده: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبرش و پیشوایان (معصوم) خود را؛ و اگر در چیزی نزاع کردید، آن را به خدا و رسولش بازگردانید.» "فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ، الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ؛ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ، الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ" بازگرداندن چیزی به خداوند، متوسل شدن به قرآن کریم و یافتن دستور از آیات محکم آن است؛ و بازگرداندن به پیامبر -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- همان تمسک به سنت قطعی و مورد توافق و اجماع آن حضرت است. 💠 شرح نامه 📍امام -عليه‌السّلام- در این بخش از نامه به تبیین وظیفۀ مالک در مسائل مربوط به احکام شرع و در اصطلاح شبهات حکمیه می‌پردازد و راه کشف احکام الهی را در مسائل مرتبط به لشگر، جنگ و صلح و سایر مسائل مرتبط با حکومت به او نشان می‌دهد. به او فراخوان می‌دهد تا در احکام الهی اجتهاد کند، زیرا حضرت چنین آمادگی را در او می‌بیند. می‌فرماید: «امور مهمی که بر تو سنگین می‌شود و در کارهای مختلف مشتبه و پیچیده می‌گردد به خدا و پیامبر بازگردان (و از گفتۀ آنها برای کشف احکام کمک بگیر)»؛ (وَ ارْدُدْ إِلَى اللّٰهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ مَا يُضْلِعُكَ‌ مِنَ‌ الْخُطُوبِ، وَ يَشْتَبِهُ‌ عَلَيْكَ‌ مِنَ‌ الْأُمُورِ) 📍آنگاه به آیه شریفه استناد می‌کند و می‌فرماید: «خداوند متعال به گروهی که دوست دارد آنها را ارشاد و راهنمایی کند، چنین فرموده: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر و پیشوایان (معصوم) خود را؛ و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید (و از آنها داوری بطلبید)»؛ (فَقَدْ قَالَ‌ اللّٰهُ‌ تَعَالَى لِقَوْمٍ‌ أَحَبَّ‌ إِرْشَادَهُمْ‌ «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ‌ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ‌ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ‌ فَإِنْ‌ تَنٰازَعْتُمْ‌ فِي شَيْ‌ءٍ‌ فَرُدُّوهُ‌ إِلَى اَللّٰهِ‌ وَ اَلرَّسُولِ‌») 📍سپس می‌افزاید: «باز گرداندن به خدا به معنای تمسک جستن به قرآن کریم و گرفتن دستور از آیات محکمات آن است و بازگرداندن به پیامبر همان تمسک به سنت قطعی و مورد اتفاق آن حضرت است که اختلافی در آن نیست»؛ (فَالرَّدُّ إِلَى اللّٰهِ‌ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ‌ كِتَابِهِ‌، وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ‌ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ‌ الْجَامِعَةِ‌ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ). 📍تعبیر به «مَا يُضْلِعُكَ» با توجه به اینکه «ضَلْع» (بر وزن منع) در اصل به معنای بار سنگینی است که گاه انسان را به این سو و آن سو می‌میل‌کند، اشاره به این است که هر حکم مشکل و پیچیده‌ای پیش آمد، باید از طریق مراجعه به کتاب و سنت حل شود. تعبیر به «خُطُوب» جمع «خطب» (بر وزن ختم) به معنای کار مهم است و در برابر امور به هر نوع کاری گفته می‌شود. این اشاره دارد که هم در امور مهمه و هم در امور عادی، هر کجا حکم آن مشکل شد، از نصوص کتاب و سنت یا از عمومات و اطلاقات کمک بگیرید. 📍تعبیر به «أُولِي الأَمْر» به معنای صاحبان اختیار، اشاره به پیشوایان معصوم است که در آن زمان، مصداقش خود امام بود. تعبیر به «مُحْكَمُ‌ كِتٰابِهِ» اشاره به محکمات آیات است که در مفهوم و تفسیر آن هیچ‌گونه شک و تردیدی نیست. تعبیر به «سنّت جامعۀ غیر مفرّقه» اشاره به احادیث و سیرۀ نبوی است که مورد قبول مسلمانان و مشهور در میان آنهاست و اخذ به آن سبب هیچ‌گونه اختلاف و تفرقه‌ای نمی‌شود. 📍در اینجا این سؤال پیش می‌آید که چرا امام -عليه‌السّلام- از دلیل عقل و اجماع که دو دلیل قطعی از ادلۀ چهارگانۀ فقه هستند سخنی به میان نیاورده است؟ پاسخ آن روشن است، زیرا کتاب و سنت هم حجیت دلیل عقل را صریحاً بیان کرده و هم حجیت اجماع را؛ خواه اجماع را یک دلیل مستقل بدانیم و یا آن را به سنت و کلام معصوم بازگردانیم. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و یکم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_i
📍مفهوم اين سخن آن نيست كه قاضى از حكم كردن باز ايستد، زيرا وظيفۀ او به هر حال فصل خصومت و فيصله دادن نزاع است، بلكه منظور آن است كه توقف كند و تمام جوانب را بررسى نمايد و ظلمت شبهات را با نور علم برطرف سازد و گاه طرفين نزاع را به مصالحه كه مواقف احتياط است دعوت نمايد. 8. «كسى كه در تمسك به حجت و دليل از همه بيشتر پافشارى كند»؛ (وَ آخَذَهُمْ‌ بِالْحُجَجِ‌). مهم‌ترين برنامۀ قاضى بررسى ادلۀ طرفين دعواست؛ دلايل قوى و قابل قبول و نيز خوددارى كردن از پذيرش دلايل ضعيف و آسيب‌پذير. اين احتمال نيز هست كه منظور از اين جمله آن باشد كه قاضى بايد بيش از هر كس در جستجوى دليل باشد به اين معنا كه گاه در مسألۀ مورد دعوا ظاهراً هيچ دليلى نيست كه حق را روشن سازد؛ ولى قاضى مى‌تواند با جستجوگرى در گوشه و كنار حادثه، دلايل روشنى براى كشف حق از باطل پيدا كند همان‌گونه كه در بسيارى از قضاوت‌هاى اميرمؤمنان على عليه السلام وارد شده است كه حضرت با استفاده از جنبه‌هاى روانى يا مجرم را به اقرار وادار مى‌كرد و يا قراينى براى علم قاضى فراهم مى‌ساخت؛ مثلاً در داستان اختلاف دو زن بر سر يك كودك و پافشارى هر دو بر ادعاى خود كه قاعدتاً قاضى در اينجا بايد به حكم قرعه دعوا را فيصله دهد، امام جستجوى دليلى كرد و آن اينكه دستور داد شمشيرى بياورند و فرمود من كودك را دو شقه مى‌كنم و هر شقه‌اى را به يكى از شما دو نفر مى‌دهم. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و دوم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد، وَاقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْر، وَتَغَابَ عَنْ کُلِّ مَا لاَ يَضِحُ لَکَ، وَلاَ تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ" گره هر كينه‌ را که از مردم داری بگشاى و رشته هر دشمنی را پاره نمای و خود را از آنچه برایت آشکار نیست ناآگاه گیر و شتابان گفته سخن‌چين را مپذیر. 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
حال تا چه اندازه مى‌توان چنين عذرى را پذيرفت ناگفته پيداست. در خطبۀ شقشقيه نيز به اين موضوع اشاره شده است آنجا كه مى‌فرمايد: «وَ قَامَ‌ مَعَهُ‌ بَنُو أَبِيهِ‌ يَخْضَمُونَ‌ مَالَ‌ اللّٰهِ‌ خِضْمَةَ‌ الْإِبِلِ‌ نِبْتَةَ‌ الرَّبِيع؛ و بستگان پدرش (اشاره به بنى‌اميّه است) به همكارى او (عثمان) برخاستند و همچون شتر گرسنه‌اى كه در بهار به علفزار بيفتد و با ولع عجيبى گياهان را ببلعد به خوردن اموال خدا (بيت‌المال) مشغول شدند» ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و سوم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
پاكى اخلاق، و قداست خانوادگى مربوط به اهل بيوتان صالحه است و بى‌اعتنايى به موارد طمع نتيجۀ حياست و بيناتر بودن در عواقب امور از اهل تجربه بودن سرچشمه مى‌گيرد. 📍‮آن‌گاه امام -عليه‌السلام- دستور ديگرى دربارۀ كارگزاران حكومت مى‌دهد. جالب اينكه امام اين فرمان را هم در مورد قضات بيان فرموده و هم فرماندهان لشكر و هم كارگزاران كشور اسلام. دستور مى‌دهد آنها را سير كن، چرا كه شكم گرسنه به اصطلاح ايمان ندارد. شايان دقت است كه امام سه دليل براى اين مطلب ذكر فرموده است: دليل اوّل اصلاح خويشتن است، زيرا انسان نيازمند نمى‌تواند به اصلاح اخلاق خود بپردازد و غالباً حالت پرخاش‌گرى در برابر ارباب رجوع پيدا مى‌كند؛ ولى اگر زندگى او در حد معقول اداره شود آرامش لازم را مى‌يابد. در داستان ورود سفيان ثورى (متصوّف معروف) بر امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه امام از جمله مسائلى كه در نفى كارهاى سفيان بيان داشت چنين فرمود: «ثُمَّ‌ مَنْ‌ قَدْ عَلِمْتُمْ‌ بَعْدَهُ‌ فِي فَضْلِهِ‌ وَ زُهْدِهِ‌ سَلْمَانُ‌ وَ أَبُو ذَرٍّ رَضِيَ‌ اللّٰهُ‌ عَنْهُمَا فَأَمَّا سَلْمَانُ‌ فَكَانَ‌ إِذَا أَخَذَ عَطَاهُ‌ رَفَعَ‌ مِنْهُ‌ قُوتَهُ‌ لِسَنَتِهِ‌ حَتَّى يَحْضُرَ عَطَاؤُهُ‌ مِنْ‌ قَابِلٍ‌ فَقِيلَ‌ لَهُ‌ يَا أَبَا عَبْدِ اللّٰهِ‌ أَنْتَ‌ فِي زُهْدِكَ‌ تَصْنَعُ‌ هَذَا وَ أَنْتَ‌ لَا تَدْرِي لَعَلَّكَ‌ تَمُوتُ‌ الْيَوْمَ‌ أَوْ غَداً فَكَانَ‌ جَوَابَهُ‌ أَنْ‌ قَالَ‌ مَا لَكُمْ‌ لَا تَرْجُونَ‌ لِيَ‌ الْبَقَاءَ‌ كَمَا خِفْتُمْ‌ عَلَيَّ‌ الْفَنَاءَ‌ أَ مَا عَلِمْتُمْ‌ يَا جَهَلَةُ‌ أَنَّ‌ النَّفْسَ‌ قَدْ تَلْتَاثُ‌ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ‌ يَكُنْ‌ لَهَا مِنَ‌ الْعَيْشِ‌ مَا يَعْتَمِدُ عَلَيْهِ‌ فَإِذَا هِيَ‌ أَحْرَزَتْ‌ مَعِيشَتَهَا اطْمَأَنَّت؛ سپس بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله از فضل و زهد سلمان و ابوذر (رضى اللّٰه عنهما) شنيده‌ايد؛ اما سلمان هنگامى كه سهميۀ خود را از بيت‌المال مى‌گرفت قوت سال خود را (به صورت زاهدانه) از آن برمى‌داشت تا سال ديگر فرا رسد. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و چهارم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۳۵" "الرِّقَابَهُ وَ التَّفَقُّدُ عَلَی العُمَّالِ" بازرسی و پی‌جویی کار کارگزاران "ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ اِبْعَثِ اَلْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ اَلصِّدْقِ وَ اَلْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي اَلسِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اِسْتِعْمَالِ اَلْأَمَانَةِ وَ اَلرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ" سپس با فرستادن مأموران مخفى راستگو و با وفا، كارهاى آنان را زير نظر بگير! زيرا بازرسى مداوم پنهانى، سبب مى‌شود كه آنها به‌ امانت‌دارى و مداراكردن به زیردستان ترغيب شوند. "وَ تَحَفَّظْ مِنَ اَلْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اِجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اِكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً" اعوان و انصار خويش را سخت زير نظر بگير اگر يكى از آنها دست به‌خيانت زد و مأموران سرى تو. متفقا چنين گزارشى را دادند، به‌ همين مقدار از شهادت قناعت كن. "فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ اَلْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ اَلْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ اَلتُّهَمَةِ" و او را زير تازيانه كيفر بگير! و به‌ مقدار خيانتى كه انجام داده او را كيفر نما! سپس وى را در مقام خوارى و مذلت بنشان! و نشانۀ خيانت را بر او بنه! و گردن‌بند ننگ و تهمت را بر گردنش بيفكن! (و او را به جامعه چنان معرفى كن كه عبرت ديگران گردد.) 💠 شرح نامه 📍آن‌گاه امام دستور ديگرى دربارۀ كارگزاران مى‌دهد و آن دستور نظارت بر اعمال آنها به وسيلۀ بازرسان و مأموران مخفى است مى‌فرمايد: «سپس با فرستادن مأموران مخفى راستگو و وفادار كارهاى آنان را تحت نظر بگير، زيرا بازرسى مداومِ‌ پنهانى سبب تشويق آنها به امانت‌دارى و مدارا كردن به زيردستان مى‌شود»؛ (ثُمَّ‌ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ‌، وَ ابْعَثِ‌ الْعُيُونَ‌ مِنْ‌ أَهْلِ‌ الصِّدْقِ‌ وَ الْوَفَاءِ‌ عَلَيْهِمْ‌، فَإِنَّ‌ تَعَاهُدَكَ‌ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ‌ حَدْوَةٌ‌ لَهُمْ‌ عَلَى اسْتِعْمَالِ‌ الْأَمَانَةِ‌، وَالرِّفْقِ‌ بِالرَّعِيَّةِ‌) . امام عليه السلام در جمله‌هاى بالا بر اين امر تأكيد مى‌ورزد كه بايد مأموران مخفى را از ميان افراد راستگو و درستكار و وفادار انتخاب كنى. در ضمن فلسفۀ اين كار را نيز بيان مى‌فرمايد و آن اينكه چون كارگزاران احساس كنند مأموران پنهانى اعمالشان را به زمامدار گزارش مى‌دهند از يك سو به كارهاى نيك تشويق مى‌شوند و از سوى ديگر لازمۀ آن اين است كه خود را از خيانت و بدرفتارى به مردم بركنار مى‌دارند. 📍آن‌گاه امام بعد از آن جملۀ كوتاهى بيان كرده مى‌فرمايد: «مراقبت از معاونان مى‌شود»؛ (وَ تَحَفَّظْ مِنَ‌ الْأَعْوَانِ‌) اين جمله ممكن است دنبالۀ جمله‌هاى پيشين باشد و به صورت «و تَحَفُّظٍ» خوانده شود و ناظر به اين معنا باشد كه وجود مأموران مخفى سبب مى‌شود كارگزاران افزون بر حفظ امانت و خوش‌رفتارى با رعيت مراقب اعوان و ياران و معاونان و زيردستان خويش باشند و از افراد خائن و بد رفتار بپرهيزند، بنابراين تفسير جمله‌هاى بعد ادامۀ بحث‌هاى گذشته دربارۀ كارگزاران خواهد بود و ارتباط و پيوند ميان جمله‌هاى قبل و بعد كاملاً محفوظ خواهد ماند؛ ولى كمتر كسى از مفسّران و شارحان نهج‌البلاغه به سراغ چنين تفسيرى رفته است. تفسير ديگر اين است كه «تَحَفَّظْ مِنَ‌ الْأعْوٰان» دستور جديدى باشد و معناى آن اين است: «از معاونان خود بپرهيز و برحذر باش»، به اين صورت كه بحثِ‌ عمال با جملۀ پيشين پايان گرفته و امام به معاونان زمامدار پرداخته باشد و جمله‌هاى بعد كه سخن از خيانت و مجازات خائنان مى‌كند ناظر به معاونان باشد. اين تفسير از جهاتى بعيد به نظر مى‌رسد، زيرا طبق معمول، امام هر گروه جديدى را ذكر مى‌كند مطلب را با «ثم» شروع كرده نخست صفات و شرايط آنها را بيان مى‌دارد و سپس به رسيدگى به حال آنان توصيه مى‌كند و سرانجام دستورات انضباطى را در مورد آنان صادر مى‌فرمايد در حالى كه در اينجا هيچ يك از اين امور مراعات نشده است؛ نه با «ثم» تجديد مطلع شده و نه صفات اعوان و معاونان كه مهم‌ترين نزديكان زمامدارانند بيان گرديده و نه دربارۀ حقوق آنها توصيه شده، بلكه حضرت مستقيماً به سراغ مجازات خيانت‌كاران رفته است. در ضمن بحث گذشته كه دربارۀ مأموران مخفى است ناتمام مى‌ماند، چرا كه سخن از نتيجۀ كار مأموران مخفى و مجازات متخلفان به ميان نيامده است. اين احتمال نيز داده شده كه «تَحَفَّظْ مِنَ‌ الْأعْوٰان» جملۀ معترضه‌اى باشد؛ يعنى از معاونان خود برحذر باش. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و پنجم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۳۶" "اَمرُ الخَرَاجِ وَ عِمَارَهُ الاَرضِ" کار خراج و آبادانی زمین "وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ اَلْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلاَحِهِ وَ صَلاَحِهِمْ صَلاَحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لاَ صَلاَحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلاَّ بِهِمْ لِأَنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى اَلْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ" خراج» و «ماليات» را دقيقا زير نظر بگير! بگونه‌اى كه صلاح ماليات دهندگان باشد. زيرا در بهبودى وضع ماليات و بهبودى حال ماليات دهندگان، بهبودى حال ديگران نيز نهفته است. و هرگز ديگران به‌ صلاح و آسايش نمى‌رسند، جز اين كه خراج دهندگان در صلاح و بهبودى بسر برند، چرا كه مردم همه عيال و نان‌خور خراج و خراج گذاران هستند. "وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ اَلْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اِسْتِجْلاَبِ اَلْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لاَ يُدْرَكُ إِلاَّ بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ اَلْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ اَلْبِلاَدَ وَ أَهْلَكَ اَلْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِيلاً" بايد كوشش تو در آبادى زمين بيش از كوشش در جمع‌آورى خراج باشد زيرا كه خراج جز با آبادانى بدست نمى‌آيد. و آن كس كه بخواهد ماليات را بدون عمران و آبادانى مطالبه كند شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود مى‌سازد. و حكومتش بيش از مدت كمى دوام نخواهد داشت. 💠 شرح نامه 📍امام عليه السلام بعد از بيان شرايط و وظايف فرماندهان لشكر و قضات و كارگزاران حكومت اسلامى از مسألۀ خراج و ماليات سخن مى‌راند و دستورات مهمى به مالك اشتر در اين باره مى‌دهد. «خراج مطابق آنچه در بسيارى از روايات مربوط به اراضى خراجيه آمده، مال‌الاجاره زمين‌هاى متعلق به عموم مسلمانان است كه در جنگ‌ها نصيب آنان شده است. جمله‌هاى بعد كه امام در آن توصيه به عمران و آبادى اراضى خراجيه مى‌كند نيز شاهد بر اين معناست؛ ولى از يك نظر ساير ماليات‌هاى اسلامى را اعم از خمس و زكات و جزيه و مالياتى كه حكومت اسلامى طبق ضرورت بر درآمدها مى‌بندد نيز شامل مى‌شود (البته از باب ملاك و تنقيح مناط). بديهى است همۀ بخش‌هاى حكومت اسلامى اعم از دستگاه قضايى، ارتش و سپاه، كارمندان و كارگزاران و جز آن نياز به منابع مالى دارند و اگر اختلالى در امور مالى حكومت رخ دهد آثار آن در همۀ بخش‌ها آشكار مى‌شود، لذا امام -عليه‌السلام- به دنبال گفتۀ بالا در جمله‌اى كوتاه و پر معنا به اين موضوع اشاره كرده مى‌فرمايد: «زيرا تمام مردم وابسته به خراج و خراج گزاران هستند»؛ (لِأَنَّ‌ النَّاسَ‌ كُلَّهُمْ‌ عِيَالٌ‌ عَلَى الْخَرَاجِ‌ وَ أَهْلِهِ‌) 📍آن‌گاه امام دستور ديگرى كه جنبۀ اصولى و اساسى در امر خراج دارد به مالك مى‌دهد و مى‌فرمايد: «بايد توجّه تو در عمران و آبادى زمين بيش از توجهت به جمع‌آورى خراج باشد»؛ (وَ لْيَكُنْ‌ نَظَرُكَ‌ فِي عِمَارَةِ‌ الْأَرْضِ‌ أَبْلَغَ‌ مِنْ‌ نَظَرِكَ‌ فِي اسْتِجْلَابِ‌ الْخَرَاجِ‌) . اين دستور در واقع به اين اشاره دارد كه بايد به منابع اصلى درآمد بازگشت كرد و آنها را حفظ نمود تا درآمدها ثابت و برقرار بماند و هر قدر منابع تقويت شود درآمدها افزون خواهد شد. لذا امام -عليه‌السلام- در ادامۀ اين بحث به عنوان ذكر دليل مى‌فرمايد: «چون خراج جز با آبادانى به‌دست نمى‌آيد و آن كس كه بخواهد خراج را بدون عمران و آبادانى طلب كند شهرها را ويران و بندگان خدا را هلاك نموده و پايه‌هاى حكومتش متزلزل خواهد شد به گونه‌اى كه بيش از مدت كمى دوام نخواهد داشت»؛ (لِأَنَّ‌ ذَلِكَ‌ لَا يُدْرَكُ‌ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ‌ وَ مَنْ‌ طَلَبَ‌ الْخَرَاجَ‌ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ‌ أَخْرَبَ‌ الْبِلَادَ، وَ أَهْلَكَ‌ الْعِبَادَ، وَ لَمْ‌ يَسْتَقِمْ‌ أَمْرُهُ‌ إِلَّا قَلِيلاً) . در واقع امام براى حكومتى كه در بند عمران و آبادى نيست و تنها به فكر جمع‌آورى خراج است سه نتيجۀ شوم ذكر مى‌فرمايد: 📍 «نخست ويران شدن اين زمين‌ها، زيرا عمران و آبادى جز با حمايت حكومت اسلامى ميسر نمى‌شود. در طول تاريخ نيز ديده شده است در مناطقى كه حكومت‌ها خراج سنگينى بر اراضى مى‌بستند و به آبادى زمين نمى‌انديشيدند، كشاورزان زمين‌ها را رها كرده و براى در امان ماندن از شر جمع آورندگان خراج به نقاط ديگر فرار مى‌كردند. ديگر اينكه مردم به هلاكت سوق داده مى‌شوند، زيرا فقر دامان آنها را مى‌گيرد و يكى از عوامل مهم هلاكت به معناى واقعى يا به معناى اجتماعى؛ يعنى از دست دادن روحيه‌ها همان فقر است. سومين نتيجه نيز از همين جا حاصل مى‌شود، زيرا فقر عمومى سبب عدم همكارى توده‌هاى مردم بلكه شورش آنها بر ضد حكومت مى‌گردد آن هم حكومتى كه دستش خالى است و در آمدى ندارد ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و ششم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۳۷" "اَمرُ الخَرَاجِ وَ عِمَارَهُ الاَرضِ" کار خراج و آبادانی زمین "فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّةً أَوِ اِنْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اِغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ" اگر رعايا از سنگينى ماليات و يا رسيدن آفات، يا خشك شدن آب چشمه‌ها، و يا كمى باران و يا دگرگونى زمين در اثر آب گرفتن و فساد بذرها و يا تشنگى بسيار براى زراعت و فاسد شدن آن بتو شكايت آورند. ماليات را بمقدارى كه حال آنها بهبود يابد تخفيف ده. "وَ لاَ يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ اَلْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلاَدِكَ وَ تَزْيِينِ وِلاَيَتِكَ" و هرگز اين تخفيف بر تو گران نيايد، زيرا كه آن ذخيره و گنجينه‌اى است كه آنها بالاخره آنرا در عمران و آبادى كشورت بكار مى‌بندند و موجب عمران سرزمينهاى تو و زينت حكومت و رياست تو خواهد بود. 💠 شرح نامه 📍در اينجا امام-علیه‌السّلام- اسباب شكايت كشاورزان را در شش چيز خلاصه كرده است: نخست. همه چيز زمين و زراعت رو به راه است ولى مال الاجاره و خراجى كه بر آن بسته شده سنگين و غير عادلانه است. دوم. آفتى به زراعت برسد؛ از آفات زمينى و آسمانى و سبب كمبود يا نابودى محصول شود. سوم. زراعت‌هايى كه با آب نهرها و قنات‌ها سيراب مى‌شود بر اثر عوامل مختلف، آب نهر و قنات قطع شود و محصولى به‌دست نيايد و يا به اندازۀ مورد انتظار نباشد. چهارم. در زمين‌هايى كه ديمى است و با آب باران سيراب مى‌شود، بر اثر خشكسالى و كمبود نزولات آسمانى گرفتار كمبود محصول شود. پنجم. بر اثر سيلاب‌ها و آب گرفتگى زمين‌هاى زراعى همه يا قسمتى از محصول از ميان برود يا فاسد گردد. ششم. آب به اندازۀ كافى به زراعت نرسد. تفاوت عامل ششم و سوم روشن است؛ در عامل سوم سخن از قطع كامل آب بود؛ ولى در مورد ششم سخن از كمبود آب است. 📍 امام -عليه‌السلام- در اينجا چهار نتيجۀ قابل توجّه براى تخفيف خراج در موارد بحرانى بيان مى‌فرمايد: نخست اينكه: اين تخفيف‌ها از بين نمى‌رود، بلكه سبب عمران و آبادى زمين‌ها مى‌شود و در آينده، بهتر و بيشتر از آن بهره‌مند خواهى شد. دوم. سبب آبرومندى و زينت حكومت مى‌گردد، زيرا مردم احساس مى‌كنند والى علاقه‌مند به آنهاست و در مشكلات با آنان هم‌درد است. سوم. هرجا مى‌نشينند تعريف و تمجيد مى‌كنند و پايه‌هاى حكومت از اين طريق محكم مى‌شود. چهارم. خود والى نيز از رفتار خود به جهت گسترش عدالت شاد و مسرور مى‌شود و روحيۀ تازه‌اى براى ادامۀ حكومتش مى‌يابد. از اين تعبيرات استفاده مى‌شود كه حكومت در اين گونه حوادثِ‌ سخت نه تنها بايد خراج و ماليات را تخفيف دهد، بلكه در صورت لزوم بايد به آنها كمك نيز بكند و يقين داشته باشد اين كمك‌ها باز مى‌گردد. شاهد اين سخن جمله‌اى است كه در روايت تحف العقول اضافه بر آنچه گفته شده آمده (و مرحوم سيّد رضى به هنگام گزينش آن را حذف كرده است) و آن جمله اين است: «وَإِنْ‌ سَأَلُوا مَعُونَةً‌ عَلَى إِصْلَاحِ‌ مَا يَقْدِرُونَ‌ عَلَيْهِ‌ بِأَمْوَالِهِمْ‌ فَاكْفِهِمْ‌ مَؤُونَتَه؛ هرگاه آنها كمكى از تو خواستند براى اصلاح كردن چيزى كه با اموال خود قادر بر آن نيستند به آنها كمك كن» ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و هفتم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۳۸" "اَمرُ الخَرَاجِ وَ عِمَارَهُ الاَرضِ" کار خراج و آبادانی زمین "مَعَ اِسْتِجْلاَبِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ اَلْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ اَلثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ" و از تو بخوبى ستايش مى‌كنند و در گسترش عدالت از ناحيه تو با خرسندى سخن مى‌گويند. و تو نيز خود در اين ميان مسرور و شادمان خواهى بود. بعلاوه تو مى‌توانى با تقويت آنها از طريق ذخيره‌اى كه بر ايشان نهاده‌اى اعتماد كنى. و نيز مى‌توانى با اين عمل كه آنها را به عدالت و مهربانى عادت داده‌اى، به آنان مطمئن باشى. "فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ اَلْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ اِحْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ اَلْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ" كه گاهى براى تو گرفتاريهائى پيش مى‌آيد كه بايد بر آنها تكيه كنى. و در اين حال آنها با طيب خاطر، پذيرا خواهند شد و عمران و آبادى تحمل همه اينها را دارد. "وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ اَلْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ اَلْوُلاَةِ عَلَى اَلْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ اِنْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ" و اما ويرانى زمين تنها به‌ اين علت است كه كشاورزان و صاحبان زمين فقير مى‌شوند. و بيچارگى و فقر آنها بخاطر آن است كه زمامداران به جمع اموال مى‌پردازند و نسبت به بقاى حكومتشان بدگمانند و از تاريخ زمامداران گذشته عبرت نمى‌گيرند. 💠 شرح نامه 📍سپس امام -عليه‌السّلام- به نتيجۀ اين گونه ارفاق‌ها در حق رعيت پرداخته مى‌فرمايد: «بسيار مى‌شود در آينده براى تو گرفتارى‌هايى پيش مى‌آيد كه اگر در دفع آنها بر اين رعايا تكيه كنى با طيب خاطر آن را پذيرا مى‌شوند (و درحل مشكل به تو يارى مى‌دهند)»؛ (فَرُبَّمَا حَدَثَ‌ مِنَ‌ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ‌ فِيهِ‌ عَلَيْهِمْ‌ مِنْ‌ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ‌ طَيِّبَةً‌ أَنْفُسُهُمْ‌ بِهِ‌) . بديهى است محبّت، ايجاد محبّت مى‌كند و كمك به افراد وجدان آنها را بيدار مى‌سازد و خود را مديون محبّت كننده مى‌بينند، بنابراين هرگاه مشكلى براى محبّت كننده پيش آيد آنها با رضايت خاطر به كمك مى‌شتابند و اين بهترين سرمايۀ زمامداران براى ادارۀ كشور و بقاى حكومت است. آن‌گاه امام در جمله‌اى كوتاه و پر معنا مى‌فرمايد: «زيرا عمران و آبادى، هر چه بر آن نِهى تحمل مى‌كند»؛ (فَإِنَّ‌ الْعُمْرَانَ‌ مُحْتَمِلٌ‌ مَا حَمَّلْتَهُ‌) . اشاره به اينكه اساس كار و آنچه حرف اوّل را مى‌زند عمران و آبادى است؛ اگر زمين‌هاى كشاورزى و ساير منابع درآمد مردمِ‌ يك كشور آباد گردد و بنيۀ اقتصادى همه قوى شود هر مشكلى پيش آيد قابل حل است. 📍آن‌گاه امام در پايان اين سخن به نكتۀ ديگرى كه عامل اصلى ويرانى كشورهاست اشاره كرده مى‌فرمايد: مسائل اجتماعى و حوادثى كه در كشورها مى‌گذرد همواره علت و معلول يكديگرند؛ هنگامى كه زمامداران بر اثر بى‌كفايتى يا ظلم بر مردم از آيندۀ خود نااميد شوند و از تجارب پيشينيان در زمينۀ زمامدارىِ‌ صحيح بهره نگيرند دستپاچه مى‌شوند و به جمع مال مى‌پردازند؛ گاه آن را در نقاط دور و نزديك پنهان مى‌سازند و گاه به بستگان خود منتقل مى‌كنند و گاه به كشورهاى خارج اگر محل مورد اطمينانى داشته باشند انتقال مى‌دهند و همين امر باعث ويرانى زمين‌ها و منابع اقتصادى و فقر عمومى مى‌شود. و اركان حكومت را متزلزل مى‌سازد. تجربه نشان داده است كه اين‌گونه افراد كمتر مى‌توانند از اموالى كه گرد آورده‌اند بهره بگيرند. نمونه‌هاى آن را حتى در عصر خود دربارۀ شاهان گذشته ديده و شنيده‌ايم. 📍اين نكته نيز شايان توجّه است كه بسيارى از برنامه‌هاى عمرانى زمان مى‌طلبد و هرگاه زمامداران اميد به بقاى خود نداشته باشند زير بار چنين برنامه‌هايى نمى‌روند و طبعاً برنامه‌هاى عمرانى تعطيل مى‌شود و فقر دامان توده‌هاى مردم را مى‌گيرد. نيز اگر زمامداران دفتر تاريخ را دربرابر خود بگشايند و هر روز صفحه‌اى از آن را بنگرند به زودى به اشتباهات خويش پى‌مى‌برند؛ ولى غرور يا غفلت مانع از اين كار مى‌شود. شگفت اينكه بعضى از شارحان نهج‌البلاغه احتمال داده‌اند جملۀ (وَ سُوءِ‌ ظَنِّهِمْ‌ بِالْبَقَاءِ‌) به اين معناست كه آنها مرگ را فرموش مى‌كنند و گمان مى‌كنند ساليان دراز زنده‌اند در حالى كه اين عبارت هرگز تاب چنين تفسيرى را ندارد، زيرا سوء ظن را در واقع به معناى حسن ظن تفسير كرده‌اند. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و هشتم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۳۹" "تُولیهُ الکُتَّابِ الصَّالِحِینَ" سرپرست کردن دبیران شایسته "ثُمَّ اُنْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِكَ خَيْرَهُمْ وَ اُخْصُصْ رَسَائِلَكَ اَلَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ اَلْأَخْلاَقِ مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ اَلْكَرَامَةُ فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِي خِلاَفٍ لَكَ بِحَضْرَةِ مَلَإٍ" سپس در وضع منشيان و كارمندانت دقت كن و كارهايت را به بهترين آنها بسپار و نامه‌هاى سرى و نقشه‌ها و طرحهاى مخفى خود را در اختيار كسى بگذار كه داراى اساسى‌ترين اصول اخلاقى باشد! از كسانى كه موقعيت و مقام آنها را مست و مغرور نسازد كه در حضور بزرگان و سران مردم، نسبت بتو مخالفت و گستاخى كنند. "وَ لاَ تَقْصُرُ بِهِ اَلْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَيْكَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى اَلصَّوَابِ عَنْكَ فِيمَا يَأْخُذُ لَكَ وَ يُعْطِي مِنْكَ وَ لاَ يُضْعِفُ عَقْداً اِعْتَقَدَهُ لَكَ وَ لاَ يَعْجِزُ عَنْ إِطْلاَقِ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ" و در اثر غفلت در رساندن نامه‌هاى كارمندانت، بتو و گرفتن جوابهاى صحيحش از تو، كوتاهى ننمايند، خواه در امورى باشد كه از طرف تو دريافت مى‌دارند و يا از سوى تو مى‌بخشند، بايد قراردادهايى كه براى تو تنظيم ميكنند سست و آسيب پذير نباشد، و هر گاه قرار دادى به زيان تو باشد از يافتن راه حل عاجز نمانند. "وَ لاَ يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي اَلْأُمُورِ فَإِنَّ اَلْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ" و نسبت به ارزش و منزلت خويش نا آگاه و بى اطلاع نباشند كه شخص نا آگاه از منزلت خويش، از ارزش و مقام ديگرى نا آگاهتر خواهد بود 💠 شرح نامه 📍امام -عليه‌السلام- در اين بخش فضايل مهم اخلاقى را كه بايد دبيرانِ‌ مخصوص، واجد آن باشند در پنج چيز خلاصه مى‌كند. نخست مى‌فرمايد: «از كسانى باشد كه مقام و موقعيت، او را مست و مغرور نسازد تا جرأت كند در حضور بزرگان و سران مردم با تو مخالفت و گستاخى ورزد»؛ (مِمَّنْ‌ لَا تُبْطِرُهُ‌ الْكَرَامَةُ‌، فَيَجْتَرِئَ‌ بِهَا عَلَيْكَ‌ فِي خِلَافٍ‌ لَكَ‌ بِحَضْرَةِ‌ مَلَإٍ) . بسيار شده كه افراد كم‌ظرفيت هنگامى كه مقام والا و ويژه‌اى پيدا مى‌كنند چنان مغرور مى‌شوند كه حتى به كسى كه اين مقام را به آنها سپرده گستاخى مى‌كنند گويا زمام اختيار او را نيز به دست خود مى‌دانند و كراراً ديده شده است كه همين مسئله قاتل جان آنها شده و مقام بالاتر نه فقط او را بركنار ساخته، بلكه به مجازات سختى گرفتار نموده است. 📍در دومين وصف مى‌فرمايند: قراردادها در صورتى ارزش دارد كه محكم و غير قابل ترديد و خالى از هرگونه ضعف، سستى و ابهام باشد مبادا طرف قرارداد از نقاط ضعف استفاده كند و هر زمان موافق ميل خود نبيند به فسخ قرارداد اقدام كند. آنچه در اين وصف آمد مربوط به عقد قراردادهاست. در وصف چهارم دربارۀ فسخ قراردادها سخن مى‌گويد و مى‌فرمايد: «و هرگاه قراردادى بر ضد تو بسته شده از يافتن راه حلّ‌ آن عاجز نماند»؛ (وَ لَا يَعْجِزُ عَنْ‌ إِطْلَاقِ‌ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ‌) . نه اينكه ظلم و ستم كند و پايبند به قرارداد نباشد، بلكه پيش‌بينى‌هاى لازم را در قرارداد اعمال كند كه به هنگام بروز پاره‌اى از مشكلات بتواند راه چاره را بيابد. 📍در پنجمين و آخرين وصف مى‌فرمايند: اشاره به اينكه دبيران و منشيان مخصوص بايد هم موقعيت خود را به خوبى بفهمند و هم موقعيت مخاطبان را تا بتوانند با هركس موافق موقعيتش مكاتبه كنند و نيز توان خويش را در كارها بدانند تا بتوانند توان ديگران را هم درك كنند و با حكم و درايت با مردم رفتار نمايند. از آنچه در بالا دربارۀ صفات دبيران ذكر شد به خوبى استفاده مى‌شود كه امام -عليه‌السلام- بر خلاف آنچه در دنياى امروز و ديروز معمول بوده است همه جا بر ضوابط و ارزش‌ها و شايستگى‌ها تكيه مى‌كند، نه بر مسائل عاطفى و روابط و دوستى‌ها. بسيار ديده‌ايم افرادى كه به قدرت مى‌رسند دوستان و بستگان و خويشاوندان خود را در گرد خود مهره‌چينى مى‌كنند بى آنكه ارزش و قدرت آنها را براى كارهاى بزرگ حساب كرده باشند و به عكس افراد لايق و باارزش و قدرتمند را كه با آنها رابطۀ عاطفى خاصى ندارند كنار مى‌زنند. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: سی‌ و نهم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۴۰" "الاختِیَارُ بِالتَّجرُبَهِ وَ الاَهلِیَّهِ لَا بِالفَرَاسَهِ وَ حُسنِ الظَّنِّ" گزینش بر پایه کارآزمودگی و شایستگی نه با هوشیاری و خوش‌گمانی "ثُمَّ لاَ يَكُنِ اِخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اِسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ اَلظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ اَلرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ اَلْوُلاَةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ اَلنَّصِيحَةِ وَ اَلْأَمَانَةِ شَيْءٌ" مبادا در گزينش نويسندگان و منشيان، بر تيز‌هوشى و اطمينان شخصى و خوش باورى خود تكيه نمايى، زيرا افراد زيرک با ظاهرسازى و خوش‌خدمتى، نظر زمامداران را به خود جلب مى‌نمايند، كه در پس اين ظاهر‌سازى‌ها، نه خيرخواهى وجود دارد و نه از امانت‌دارى نشانى يافت مى‌شود. "وَ لَكِنِ اِخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي اَلْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ" لكن آنها را با خدماتى كه براى زمامداران شايسته و پيشين انجام داده‌اند بيازماى، به كاتبان و نويسندگانى اعتماد داشته باش كه در ميان مردم آثارى نيكو گذاشته و به امانت‌دارى از همه مشهورترند، كه چنين انتخاب درستى نشان دهندۀ خيرخواهى تو براى خدا و مردمى است كه حاكم آنانى. "وَ اِجْعَلْ لِرَأْسِ كُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِكَ رَأْساً مِنْهُمْ لاَ يَقْهَرُهُ كَبِيرُهَا وَ لاَ يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ كَثِيرُهَا وَ مَهْمَا كَانَ فِي كُتَّابِكَ مِنْ عَيْبٍ فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ أُلْزِمْتَهُ" براى هر يك از كارهايت سرپرستى برگزين كه بزرگى كار بر او چيرگى نيابد و فراوانى كار او را در مانده نسازد و بدان كه هر گاه در كار نويسندگان و منشيان تو كمبودى وجود داشته باشد كه تو بى‌خبر باشى خطرات آن دامنگير تو خواهد بود. 💠 شرح نامه 📍‮آن‌گاه امام بعد از ذكر صفات لازم براى انتخاب دبيران و منشيان مخصوص به طرز تشخيص اين صفات و تحقق آنها در افراد مى‌پردازد و راه شناسايى افراد را با اين صفات به مالك نشان مى‌دهد. مى‌فرمايد: «سپس در انتخاب اين منشيان هرگز به فراست و هوشيارى خود و اعتماد شخصى و حسن ظن خويش قناعت مكن، زيرا افراد (فرصت‌طلب) براى جلب توجّه زمامداران به ظاهرسازى و خوش خدمتى مى‌پردازند در حالى كه در ماوراى اين ظاهرِ جالب هيچ‌گونه خيرخواهى و امانت دارى وجود ندارد» 📍‮اين يك واقعيت مهم است، كسانى كه در پى احراز مقامات بالا هستند سعى مى‌كنند خود را در نظر زمامداران افرادى امين، پركار، هوشيار و فعال نشان بدهند تا از اين طريق توجّه آنها را به خود جلب كنند و چون بر مركب مراد سوار شدند دست به سوء استفاده و خيانت بزنند. به همين دليل نبايد به ظاهر سخنان و اعمالى را كه در آغاز كار انجام مى‌دهند دلخوش كرد. همچنين حسن ظن و اعتماد شخصى و اعتقاد به هشيارى خويشتن را در اين‌گونه موارد بايد كنار گذاشت و براى حسن انتخاب كارگزاران و معاونان و منشيان و مانند آنها به سراغ معيارهاى ديگرى رفت؛ معيارهايى كه كاملاً قابل اعتماد و كمتر خطاپذير است؛ كوتاه سخن اينكه اشخاص را از سوابق آنها بايد شناخت و به ظواهر فعلى آنها كه گاه براى فريفتن زمامدران و جلب توجّه آنهاست قناعت نكرد. سپس به معيار دومى براى اين انتخاب اشاره كرده مى‌فرمايد: «و بر كسانى اعتماد كن كه در ميان مردم بهترين آثار نيك را گذارده‌اند و در امانت دارى معروف‌ترند» 📍سپس امام -عليه‌السلام- در پايان اين فقره از عهدنامه به دو موضوع مهم ديگر دربارۀ منشيان مخصوص و دبيران اشاره مى‌كند كه نخستين آنها دربارۀ لزوم تقسيم كار در ميان آنهاست. مى‌فرمايد: تقسيم كار بايد به صورتى انجام گيرد كه مسئوليت هر يك از آنان‌ روشن‌شود.مفهوم آن اين است كه بخشى از كارها بايد به دست وزيرى سپرده شود و وزارت‌خانۀ او ناظر به امور معينى باشد بى‌آنكه تداخلى در كارها رخ دهد و يا كارى بدون سرپرست و مسئول باقى بماند. ولى دستور بعد كه مربوط به كتّاب است با توجّه به اينكه پيش از اين نيز در اين فراز از عهدنامه سخن از كتّاب در ميان بوده قرينه مى‌شود كه اين جمله نيز ناظر به كاتبان باشد، هرچند ملاكِ‌ آن ديگران را شامل شود. بعضى معتقدند تقسيم كار حكومت به اين صورت كه اميرمؤمنان على -عليه‌السلام- در اين عهدنامه به آن اشاره كرده از امورى است كه در قرن‌هاى اخير پيدا شده و در گذشته به اين صورت وجود نداشت؛ ولى همان‌گونه كه ملاحظه مى‌كنيد امام آنچه را در اين زمينه لازم بوده با ظرافت خاصى بيان فرموده است. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: چهلم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨ •┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈ 'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیه‌السّلام- "۴۱" "التَّوصِیَهُ بِالتُجَّارِ وَ مَنعُ الاحتِکَار" سفارش درباره بازرگانان و جلوگیری از احتکار "ثُمَّ اِسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي اَلصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً اَلْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ اَلْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ اَلْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ" به تجار و صاحبان صنايع توصيه كن! و آنها را به خير و نيكى سفارش نما (و در اين توصيه بين) بازرگانانى كه در شهر و يا ده هستند (و داراى مركز ثابت و تجارتخانه‌اند) و آنها كه سيار و در گردشند‌ و نيز صنعتگرانى كه با نيروى جسمانى خويش بكار صنعت مى‌پردازند، تفاوت مگذار "فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ اَلْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ اَلْمَرَافِقِ وَ جُلاَّبُهَا مِنَ اَلْمَبَاعِدِ وَ اَلْمَطَارِحِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لاَ يَلْتَئِمُ اَلنَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لاَ يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لاَ تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لاَ تُخْشَى غَائِلَتُهُ‌ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلادِکَ" چرا كه آنها منابع اصلى منافع و اسباب آسايش جامعه به شمار مى‌روند، آنها هستند كه از سرزمينهاى دور دست، از پرتگاهها و كوهستانها و درياها و سرزمينهاى هموار و ناهموار مواد مورد نياز را گرد مى‌آورند، از مناطقى كه عموم مردم با آن سر و كارى ندارند و جرئت رفتن به آن سامان را نمى‌كنند (توجه داشته باش) بازرگانان و پيشه‌وران و صنعتگران مردمى سالمند و از نيرنگ و شورش آنها بيمى نيست، آنها صلح دوست و آرامش طلبند.در كار آنها بينديش! چه در شهرى باشند كه تو به سر مى‌برى، يا در شهرهاى ديگر. 💠 شرح نامه 📍امام -عليه‌السلام- سپس با دو جمله اهمّيّت موقعيت بازرگانان با ايمان را بيان كرده مى‌فرمايد: «زيرا آنها (بازرگانان، پيشه‌وران و صنعتگران) مردم سالمى هستند كه بيمى از ضرر آنها نمى‌رود و صلح‌دوستانى كه خوف خيانت و نيرنگ آنها نيست»؛ (فَإِنَّهُمْ‌ سِلْمٌ‌ لَا تُخَافُ‌ بَائِقَتُهُ‌ ، وَ صُلْحٌ‌ لَا تُخْشَى غَائِلَتُهُ‌ ) . برخلاف آنچه بعضى مى‌پندارند، تجار سربار جامعۀ اقتصادى و واسطۀ ناسالم نيستند (مشروط به اينكه به وظايف صنفى خود درست عمل كنند) و فلسفۀ آن را چنان كه گفتيم اميرمؤمنان على -عليه‌السلام- در عبارات بالا شرح داده است. مى‌دانيم هر منطقه‌اى در روى زمين، توليدهاى كشاورزى و صنعتى خاص خود را دارد و اگر اين توليدات به مناطق ديگر منتقل نشود هم آنها گرفتار خسارت فوق‌العاده مى‌شوند و هم مناطق ديگر محروم مى‌مانند و اگر نقل و انتقال تجارى صورت نگيرد يك منطقه ممكن است نسبت به چيزى گرفتار قحطى و منطقۀ ديگر دچار فزونى بى حد و حساب شود. بازرگانان نقش تعديل اقتصادى را در كشورهاى جهان و در شهرهاى مختلف يك كشور دارند و آنها كه براى اين كار به نقاط دور و نزديك مى‌روند گاه حتى جان خود را نيز به خطر مى‌افكنند. 📍 آن‌گاه امام -عليه‌السلام- دستور ديگرى به مالك دربارۀ بازرگانان و صنعت‌گران داده مى‌فرمايد: «كارهاى آنها را پيگيرى كن و سامان ده چه آنها كه در حضور تو (و مركز فرمانداريت) زندگى مى‌كنند و چه آنها كه در گوشه و كنار كشورت هستند»؛ (وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ‌ بِحَضْرَتِكَ‌ وَ فِي حَوَاشِي بِلَادِكَ‌) . درست است كه حكومت نبايد امر تجارت و صنعت را به‌دست گيرد، بلكه بهترين راه آن است كه آن را به بخش خصوصى واگذار كند؛ ولى با اين حال نبايد جهات حمايتى و هدايتى را از آنها دريغ دارد، زيرا غالباً بدون حمايت و هدايت حكومت به مشكلات زيادى برخورد مى‌كنند كه دامنۀ آن عموم مردم را دربر مى‌گيرد. به همين دليل اقتصاددان‌هاى آگاه در دنياى امروز به همين امر توصيه مى‌كنند كه دولت بى‌آنكه خود تاجر و صنعتگر باشد بايد از آنها حمايت كند و در موارد لازم نظارت و هدايت آنها را نيز به عهده بگيرد و اين كار نقش مهمى در موفقيت تجارت و صنعت خواهد داشت. ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر بخش: چهل‌ و یکم 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir
🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 "وَلاَ تُمَلِّکِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا، فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ، لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة. وَلاَ تَعْدُ بِکَرَامَتِهَا نَفْسَهَا، وَلاَ تُطْمِعْهَا فِی أَنْ تَشْفَعَ لِغَیْرِهَا. وَإِیَّاکَ وَالتَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَة، فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ." کاری در اختیار زن مگذار که از توان زنانگی او بیرون باشد، زیرا زن گلی است لطیف و خو‌شبوی و نه کارگزاری‌ پرتکاپوی و ارزش زن را در حدّ خود نگا‌هدار و از آن در مگذر که وی را برای میا‌نجیگری به جز خودش به طمع اندازی. و بپرهیز از حسد ورزیدن و احساس غیرت کردن نابجا، زیرا این‌کار، زن درستکار را به نادرستی و پاک را به بددلی می‌کشاند. 🌹اشارات 🍃این کلام حضرت مولا، یقیناً برای دنیای معاصر و انسان امروز قابل درک نیست، چرا که انسان امروز، با حکمت بیگانه است و گمان که تعیین نقش اجزاء و عنا‌صر مختلف در آفرینش به دست اوست و او قادر است که نقش هر عنصری را طبق خواست و سلیقه خود تعیین کند یا تغییر دهد. و گمان می‌کند که اگر نام گل را با درخت عوض کند، در هویت و ماهیت این دو نیز اعمال تغییر و تبدیل کرده است. و گمان می‌کند که اگر بر شب نام روز بگذارد و زنگی را کافور صدا کند، ماهیت سیاه و سفید را دگرگون ساخته است. غافل از این که به تعبیر قرآن: " قُل کُلُّ یَعمَلُ عَلَی شَا کِلَتِهِ فَرَ بُّکُم اَعلَمُ بِمَن هُوَ اَهدَی سَبیلاً " ( الاسراء_ آیه ۸۴) هر جنسی و هر سنخی بر شاکله خویش عمل می‌کند و پروردگارتان داناتر است به این که چه کسی رهیافته‌تر است. 🍃دنیای امروز اگر به این بخش از رموز آفرینش دست پیدا کند، می‌فهمد که سپردن کارهای سخت و طاقت فرسا به زنان، نه تنها افتخاری برای آنان محسوب نمی‌شود، بلکه آنان را از مسیر رشد و کمال باز می‌دارد و به کار گِل وا می‌دارد. درست مثل این که بالهای پرواز پرنده را از او بستانی و زمین‌گیرش کنی و راه رفتن بر پا‌های ظریف و نازکش را کمال و افتخاری بشماری. و عجیب‌تر آن‌که او خود نیز در نمی‌یابد که در ازاء چند متر زمینی که به او بخشیده‌ای، وسعت و تمامت آسمان را از او ستانده‌ای. 📚آیین زندگی، سید‌مهدی‌، شجاعی ‌‌ 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌐 https://nahjalbalaghah.ir/ 🆔 @nahjalbalaghah_ir