eitaa logo
در محضر نهج البلاغه
347 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
16 فایل
🔼 ترویج انس با نهج البلاغه,آرام آرام و ختم آن همراه با شرح مختصر از اینکه مطالب را با لینک کانال منتشر میکنید ممنونم 🔽لینک کانال ما در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 🔽 ارتباط با آدمین @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا در انقلاب شکوهمند ما نیز خوارجی وجود دارند ؟🤔 التماس بصیرت
بخش سوّم خطبه 127 انحراف حکمین 🌱فَإنَّمَا حُکِّمَ الْحَکَمَانِ لِيُحْيِيَا مَا أَحْيَا الْقُرْآنُ، وَيُمِيتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ، وَإحْيَاؤُهُ الإجْتِمَاعُ عَلَيْهِ،... ترجمه 🌱 اگر به اين دو نفر (ابو موسى اشعرى وعمروعاص) حکميّت داده شد، تنها به اين منظور بود که آنچه را قرآن زنده کرده، زنده بدارند و🍁 آنچه را به مرگ محکوم ساخته، از ميان بردارند، 🍃و احياى قرآن اين است که دست اتحاد به هم دهند و به آن عمل کنند و🍃ميراندن قرآن, پراکندگى و جدايى از آن است (منظور اين بود که) اگر قرآن ما را به سوى آنها دعوت کند ما از آنها پيروى کنيم واگر آنان را به سوى ما سوق مى دهد بايد تابع ما باشند، 👈ولى اين کار به صورتى که مى خواستيم و شرط کرده بوديم هرگز انجام نشد.   🍃 بنابراين اى بى ريشه ها ! من کار بدى نکردم (و خلافى انجام ندادم) و شما را فريب نداده ام و چيزى را بر شما مشتبه نساخته ام، 🍂مطلب اين است که رأى جمعيّت شما بر اين قرار گرفت که دو نفر را انتخاب کنند ما نيز از آنها پيمان گرفتيم که از قرآن تجاوز نکنند🍃 ولى آنها عقل (وايمان) خويش را از دست دادند و حق را ترک کردند در حالى که به خوبى آن را مى ديدند، 🍁اما چون جور وستم با  هواى نفس آنها سازگار بود با آن همراه شدند 🍃در حالى که پيش از آن که آن رأى زشت و آن حکم ظالمانه را ابراز دارند با آنها شرط کرده بوديم که به عدالت داورى کنند و حق را در نظر داشته باشند (ولى اين خودکامگان همه اينها را به دست فراموشى سپردند و طريق حق را رها کرده، به راه شياطن رفتند).☘ http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
از صفات خوارج ✅.افراط و تفریط در امور ✅ تشخیص درست ندادن حق ✅ ابراز اینکه حکم خدا برایمان کافی است و ولی خدا برای بیان احکام لازم نیست ✅ حق را میدیدند اما به خاطر همراه شدن هوای نفس، عقل و ایمان خود را از دست دادند و به دامن شیطان پناه بردند. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
شرح مختصر خطبه نکات عبرت انگيز در داستان حکمين    درباره داستان حَکَمين گفتنى بسيار است و مطالب عبرت آميز زيادى در تواريخ درباره اين موضوع نقل شده، از جمله اين که :    «عمروعاص» با «معاويه» شرط کرده بود که اگر در پيکار خود پيروز شويم بايد حکومت «مصر» را در اختيار من بگذارى «معاويه» نيز به اين شرط عمل کرد و بزرگترين رشوه سياسى را به «عمروعاص» داد بعد از مدتى «معاويه» نامه اى به «عمروعاص» نوشت که تقاضا کنندگان اهل «حجاز» و ديدارکنندگان اهل «عراق» زياد به من مراجعه مى کنند و همگى انتظار کمک دارند و بيت المال من فقط نيازهاى مراجعين حجاز را جوابگوست امسال «خراج مصر» را در اختيار من بگذار.😐    «عمروعاص» جواب منفى دندان شکنى طىّ اشعارى براى معاويه فرستاد و معاويه بعد از شنيدن آن هرگز درباره «خراج مصر» با «عمروعاص» سخن نگفت🤔. «عمروعاص» در نامه خود چنين نوشت : مُعاوِى حَظِّيَ لاَ تَغْفَلِ          وَعَنْ سُنَنِ الْحَقِّ لاَتَعْدِلِ أَتَنْسى مُخادَعَتِيَ الاَْشْعَريَّ     وَمَا کَانَ فِي دَوْمَةِ الْجَنْدَلِ ! وَأَعْلَيْتُهُ الْمِنْبَرَ الْمُشْمَخِرَ       کَرَجْعِ الْحِسَامِ إلَى الْمَفْصِلِ فَأَضْحى لِصاحِبهِ خالِعاً          کَخَلْعِ النِّعالِ مِنَ الاْرْجُلِ  وَأَثْبَتُّها فِيکَ مَوْرُوْثَةً           ثُبوُتَ الْخَواتِمِ فِي الاَْنْمُلِ وَهَبْتَ لِغَيْرِيَ وَزْنَ الْجِبَالِ     وَأَعْطَيْتَني زِنَةَ الْخَرْدَلِ وَإنَّ عَلِيّاً غَداً خَصْمُنا            سَيَحْتَجُّ بِاللهِ وَالْمُرسَلِ وَمَا دَمُ عُثْمَانَ مُنْج لَنا           فَلَيْسَ عَنِ الْحَقِّ مِنْ مَزْحَلِ اى معاويه ! سهم مرا فراموش مکن     و از طريق حق عدول ننما آيافراموش کردى که مناشعرى رافريب دادم     وآيافراموش کردى آنچه در«دومه الجندل»(1)گذشت من او را بر فراز منبر بلند نشاندم     همانند شمشيرى که بر مفصل وارد مى شود او على (عليه السلام)را از خلافت خلع کرد     همچون بيرون آوردن کفش از پا ولى من آن را بهطورموروثى درخاندان توتثبيت کردم      همچون تثبيت انگشتردرانگشت تو به ديگران به اندازه کوه بخشيده اى     و به من به اندازه وزن يک خردل به يقينفرداى قيامت على خصم ما خواهدبود     و به خدا و پيامبر مرسل احتجاج خواهد کرد و هرگز خون عثمان ما را نجات نخواهد بخشيد     و راهى جز تسليم در برابر حق نخواهد بود   1. «دومة الجندل» منطقه اى است نزديک «تبوک» که به عنوان محلّى براى برگزارى مسأله حکميّت انتخاب شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان حکمیت را با دقت بخوانید نکند ماهم گول دشمن را بخوریم
خطبه 128در يک نگاه    امام (عليه السلام) در اين خطبه به چند نکته اشاره مى فرمايد :    ✅ نخست از فتنه «صاحب الزنج» (گروهى از بردگان که به سرکردگى کسى که خودرا «على بن محمّد علوى» مى ناميد، در زمان خلافت «مهتدى عباسى» قيام کردند و ويرانيهاى زيادى ببارآوردند و خونهاى بسيارى ريختند)پرده بر میدارند    ✅ـ اشاره به فتنه گروهى ديگرکه مفسّران نهج البلاغه آن را به «فتنه مغول» تفسير کرده اند و عجيب اين که هم در اين جا و هم در بخش قبل، به بسيارى از صفات آنها اشاره مى فرمايد.    ✅ـ در بخش سوّم در برابر سؤال يکى از حاضران که از امام (عليه السلام) مى پرسد آيا شما صاحب علم غيب هستيد که اين گونه خبر مى دهيد ؟ امام (عليه السلام) بيان جالبى در مسأله غيب دارد و فرق ميان علم ذاتى و علم اکتسابى را در اين زمينه بيان مى کند که در حقيقت تفسيرى است بر آيات قرآن که در بعضى نفى علم غيب از بندگان و در بعضى اثبات علم غيب شده است.☘ http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7   
بخش اوّل خطبه   🌱 يَا أَحْنَفُ، کَأَنِّي بِهِ وَقَدْ سَارَ بِالْجَيْشِ الَّذِي لاَ يَکُونُ لَهُ غُبَارٌ وَلاَ لَجَبٌ، وَلاَ قَعْقَعَةُ لُجُم .... ترجمه   🌱 اى احنف !گويا من او را مى بينم که با لشکرى بدون غبار و بى سروصدا، بدون حرکت افسارها و شيهه اسبان به راه افتاده، و زمين را زير قدمهاى خود که همچون پاهاى شتر مرغان است در مى نوردند ! 🔑   (مرحوم سيّد رضى (رحمه الله) مى گويد : امام (عليه السلام) با اين سخن به «صاحب زنج» (مردى که در سال 255 شورش بردگان را رهبرى کرد) اشاره مى کند).    🍂سپس امام (عليه السلام) فرمود : واى بر کوچه هاى آباد و خانه هاى پر زرق و برق شما که بالهايى همچون بالهاى کرکسان و خرطومهايى همچون خرطوم فيل ها دارد ! 👈(واى بر آنها) از (فتنه) اين گروه که کسى برکشتگانشان گريه نمى کند و از گمشدگانشان جستجو نمى شود.  🍃  من دنيا را به رو افکنده ام و آن را به قدر لازم اندازه گيرى نموده ام و با چشم خودش به آن نگريسته ام ! 🤔 منظور از «احنف» در اين جا «احنف بن قيس» است که از بزرگان بصره بود و از صحابه پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) و در حديثى آمده است که پيامبر (صلى الله عليه وآله) براى او تقاضاى آمرزش از پيشگاه خداوند کرد و با اين که مردى نيکوکار و پاک و سخاوتمند بود همواره مى گفت : «هيچ چيز براى من اميدوار کننده تر از دعاى پيامبر نيست». او يکى از مبلغان پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) به سوى سرزمين «بصره» بود. «احنف» مردى هوشيار، و عاقل و با ذکاوت بود و در جريان جنگ «صفّين» در رکاب اميرمؤمنان على (عليه السلام) حضور داشت ولى در «جنگ جمل» شرکت نکرد نه به خاطر اين که آماده همکارى باعلى (عليه السلام) نبود، بلکه به پيشنهاد خودش و به دستور حضرت بود زيرا گفت اگر در جنگ شرکت نکنم مى توانم شش هزار شمشير را از تو باز دارم و امام پيشنهاد او را پسنديد.☘ http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹قيام «صاحب الزنج» و شورش بردگان 🌹    در سال 255 هجرى در عهد حکومت خليفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خودرا «على بن محمّد» از نسل «امام زين العابدين (عليه السلام) و زيد بن على (عليه السلام)» مى ناميد و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند⭕️ و از آن جا که بردگان در سخت ترين شرايط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترين بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذيرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پيوستند.❌ 🔅   و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شديدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند جمعى عظيم از محرومان (غير از بردگان) نيز به آنان پيوستند.✳️    او آتش انتقام جويى را در دل بردگان و محرومان شعله ور ساخت تا آن جا که پس از پيروزى بر ثروتمندان به برده داران دستور مى داد هر يک از اربابان خودرا پانصد تازيانه بزنند، و زنان آنها را اسير مى کرد و براى تحقير آنها هر يک را به دو سه درهم مى فروخت.  ⭕️  مورخ مشهور «مسعودى» در «مروج الذهب» مى گويد : «صاحب الزنج» بزرگ و کوچک و مرد و زن را مى کشت و در يک مورد در «بصره» سيصد هزار نفر را به قتل رسانيد و آنها که از اين کشتار به بيابان ها فرار کردند مجبور شدند که از گوشت حيواناتى همچون سگ و موش و گربه تغذيه کنند و گاه گوشت انسان هاى مرده را مى خوردند.❗️  ⭕️  او بر بخش عظيمى از عراق و ايران مسلّط شد و قيام و فرمانروايى او بيش از چهارده سال طول کشيد (و اين نشان مى دهد که شورش او يک شورش زودگذر نبود بلکه ريشه در اعماق جامعه آن روز داشت). ⭕️   کار «صاحب زنج» تا جايى بالا گرفت که نزديک بود دولت عباسى را براندازد ولى سرانجام خليفه عباسى با لشکرى عظيم و وسايل جنگى فراوان به جنگ او برخاست و بعد از نبردى طولانى و خونبار در ماه صفر سال 270 هجرى او را کشت و لشکرش پراکنده شدند.        در اين جا ذکر چند مطلب لازم به نظر مى رسد :    ✳️ بعضى از نويسندگان، شورش «صاحب زنج» را به قيام بردگان در «ايتاليا» به رهبرى «اسپارتاکوس» تشبيه کرده اند که در سال 73 قبل از ميلاد قيام کرد و گروه عظيمى از بردگان را گرد خود جمع کرد و با ثروتمندان و  مرفّهين جنگيد و پيروزيهايى بدست آورد ولى ظاهر اين است که قيام «صاحب زنج» تفاوت بسيار با قيام او داشته، چرا که قيام «صاحب زنج» حکومتى تشکيل داد و حکومتش 14 سال به طول انجاميد، ولى به هر حال او مردى خونخوار و بى رحم و جنايتکار بود.❌    ✳️ همان گونه که گفتيم «صاحب زنج» خودرا «على بن محمّد» مى ناميد و از نواده هاى امام سجّاد (عليه السلام) و لقب علوى را براى خود انتخاب کرده بود ولى ظاهراً اين امر واقعيت نداشت.    لذا در حديثى از امام حسن عسکرى (عليه السلام) مى خوانيم : «صاحِبُ زنْجِ لَيْسَ مِنّا أَهْلَ الْبَيْتِ; صاحب الزنج از ما اهل بيت نيست»❌   ⭕️  شورش «صاحب زنج» در اواخر عمر امام حسن عسکرى(عليه السلام) و مقارن با ميلاد مسعود حضرت مهدى صاحب الزمان (عج) بود.    ⭕️شورش «صاحب زنج» وفتنه او هر چند در ظاهر به عنوان حمايت از بردگان و محرومان اجتماع بود ولى در عمل از اين هدف منحرف شد، ويرانى هاى عظيمى به بار آورد و خونهاى بى گناهان زيادى را بر خاک ريخت🤔 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخش دوّم 🍁پیشگویی دیگر 🌱منه في وصف الاتراک    کَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً (کَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ الْمُطَرَّقَةُ)، يَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَالدِّيبَاجَ، وَيعْتَقِبُونَ الْخَيْلَ الْعِتَاقَ.... ترجمه بخش ديگرى از خطبه در وصف ترکهاى مغول !   🅾 گويا قومى را مى بينم که چهره هاشان همچون سپرهاى چکّش خورده است.〽️ آنها لباس حرير سفيد و رنگين مى پوشند و اسب هاى اصيل را يدک مى کشند، و در آن زمان چنان کشتار مى کنند که مجروحان از روى بدن کشتگان عبور مى کنند و فراريان از اسيرشدگان کمترند ! ☘   http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7