ارسالی از نکته های ناب:
#من_با_امام_صادق_مخالف_هستم
روزی بهلول در حالی که داشـت از کوچه ای می گذشــت شنیـد کـه استـادی بـه شـاگردانـش می گوید من امام صادق علیه السلام را قبــول دارم اما در سه مورد با او کاملا #مخالفم ...
اول اینکه می گوید خداوند دیـده نمی شود پس اگر #دیده نمی شـود وجــود هم ندارد . دوم می گوید خــدا شیطان را در آتش جهنـم می سوزاند در حالی که شیطان از جنس آتش است و #آتش تاثیری در او ندارد
سوم اینکه می گویـد انسان کارهایـش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنیـن نیسـت و از روی #اجبار انجام می دهد
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفــت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسـط پیشانی #استــاد خــورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت ماجرا چیست؟ استاد گفت داشتم به شاگردانم درس میدادم که بهلول با #کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول از او پرسیـد آیا تو درد را می بینی؟ گفـت نه . بهلول گفــت پس درد وجود ندارد و بعد هم مگر تو از جنــس #خاک نیستی و ایـن کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد
سومــا مگر نمیگویی انسان ها از خــود #اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم . استاد وقتی دلایل بهلول را شنید خجل شد و از جای برخاست و رفت ..
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
با موضوع: حال خوب در نهجالبلاغه
خلاصه جلسه اول👆
#استاد روح بخش
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7