📜 #متن |🔰 رفاه حیوانی!
💎 بر فرض كه ما به ثروت ها و لذت ها برسيم و در هر دقيقه چند ميليون تومان به چنگ بياوريم.
💎 اين همه ثروت و لذت در ما چه استعدادى را زياد مىكند؟
💎 اين ما هستيم كه ثروت ها را زياد كرده ايم اما ثروت ها، چه؟ فقط نيروى ما را مصرف كرده اند و روى هم جمع شده اند.
💎 بر فرض اين ثروت ها به ما رفاه و آسايشى بدهند اما بيشتر از اينها از ما گرفته اند.
💎 ما براى رفاه به اين همه استعداد نياز نداشتيم. ما براى رفاه به انسان بودن نياز داشتيم.
💎 يك زنبور عسل به رفاه در سطح عالى ترى رسيده بدون اين كه اين همه استعداد داشته باشد. بدون اين كه از فكر، عقل، اختيار، وجدان و فرقان برخوردار باشد.
💎 [حیوانات] لباسشان همراهشان است و خوراكشان دم دستشان و هيچ گاه خودكشى هم نكرده اند، زيرا خودآگاهى نداشته اند.
💎 عبوديت در راه نفس و خلق و دنيا و شيطان، چيزى جز از دست رفتن و چيزى جز خسارت نيست.بندگىِ اينها اسارت است و بندگىِ حق، آزادى است.
❛ #عینصاد
📚 #مسئولیت_سازندگی | ص ۷۷
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
🔰 کسی که در این هستی حركت صحیحی نداشته باشد می سوزد...
🔹يك عدّهاى هم هستند كه فلسفههاى عالىترى دارند. آنها مىگويند: بابا! خدا بزرگتر از آن است كه بندههايش را عقاب كند. او بزرگ و عظيم و رحيم است.
🔹️مادر بچهاش را نمىسوزاند، آن وقت خدا بسوزاند؟! عمو! برو، خدا بچههايش را نمىسوزاند، آنها را دوست دارد. يك وقت هم اگر بچههايش كارى بكنند، مىگويد:
خيلى بدى نكنيد؛ كه آتش دارم. مىخواهد آنها را تنبيه كرده و بترساند وگرنه در آتش كه نمىبرد.
🔹اينها كسانى هستند كه عظمت خدا را دليل نفى معاد مىدانند.
مىخواهند به خدا معتقد باشند، در حالى كه هيچ اعتقادى به او ندارند. مىخواهند كه با عظمت او عذرى براى آزادى خودشان داشته باشند.
🔹در جواب اينها بايد گفت: اينكه خدا بزرگتر از آن است... ، در اين بحثى نيست. بحث در اين است كه خدا هستى را منظم آفريده و كسى كه در اين هستى حركت صحيحى نداشته باشد مىسوزد.
درست مثل وقتى كه من كبريت را زير پيراهنم بكشم آتش مىگيرد.
🔹حال تو بگو: خدا بزرگتر از آن است كه مرا بسوزاند! و يا اينكه، من ستمگرتر از آن بودهام كه خيال مىكردهام و من خودم را سوزاندهام!
و همین صحیح است.
❛❛ عینصاد
📚 #حیات_برتر | ص ۵۶
#⃣ #بریده_کتاب #تربیت
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔰بلاء، غرور، غربت
🔸بچه كه بوديم بعد از اينكه چندين بار دستمان را حركت مى داديم و ورزش مىكرديم، به ماهيچه هامان دست مى زديم تا ببينيم چقدر قوى شده است!
🔸سالكى كه ده مرتبه ذكرى را مى گويد، ده مرتبه عملى را مرتكب مى شود، خيال مى كند كه كارى كرده است و در برابر كارش بايد حاصلى داشته باشد.
🔸 لذا متوقع مى شود، ولى بلاء، شكننده و منكسر است و همۀ بساط او را بر باد مى دهد.
🔸وقتى چشمت را گرفتند، عمرت را گرفتند، دستت را گرفتند، آبرويت را گرفتند، ديگر با اين دل شكسته چه چيزى باقى مى ماند؟
🔸 خيلى سخت است! اين ابتلاء است كه دل ها را نگه مى دارد و متواضع مى كند. غرور را مى ريزد و عظمت ها كنار مى رود.
🔸در اين موقع، غربتى را احساس مى كنى و ذلّت و توجه باطنىِ بيشترى برايت مى آيد.
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۵۵
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔰یقین، لازم نیست...
🔹يكى از دوستان مى گفت چه كنيم تا به يقين برسيم؟ به او گفتم: «يقين لازم نيست، كه انسان با احتمال هم كار و حركت مى كند.»
🔹در تجارت، با احتمال حركت مى كنند. در كشاورزى با احتمال آغاز مى كنند. دانههايى كه يك كشاورز در زمين مىپاشد، يقين ندارد كه رشد كند و ممكن است هزار آفت سر راهش باشد، اما با همين توجه اقدام مى كند.
🔹حال چه شده وقتى انسان مى خواهد در راه خدا حركت كند، مى گويد بايد يقين داشته باشم!؟
🔹 در اينجا يقين را اول مى خواهيم، ولى در تجارت با يك احتمال هم حركت مى كنيم تا جايى كه بيست بار ضرر مى دهيم، ولى باز هم ادامه مى دهيم و تازه اين ادامه را جزء پشتكار خود تلقى مى كنيم و به حساب حماقت ها و سفاهت ها نمى آوريم.
🔹وقتى مى خواهيم با خدا معامله كنيم، مى گوييم: يقين نداريم! ما كجا و كى يقين داشتهايم؟!
🔹در حركتهاى خود و در اين دنياى احتمالات، با چه يقينى اقدام كرده ايم؟ اينجاست كه كم مى آوريم!
🔹وقتى مى خواهيم در راه خدا حركت كنيم، يك جور معامله مى كنيم و وقتى مى خواهيم در راه خود و براى خود حركت كنيم، طور ديگرى عمل مى كنيم.
🔹همين چيزهاست كه براى انسان مشكل ايجاد مى كند!
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۸۶
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7