eitaa logo
در محضر نهج البلاغه
359 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
14 فایل
🔼 ترویج انس با نهج البلاغه,آرام آرام و ختم آن همراه با شرح مختصر از اینکه مطالب را با لینک کانال منتشر میکنید ممنونم 🔽لینک کانال ما در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 🔽 ارتباط با آدمین @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
برخی نقل کرده‌اند؛ بعد از اینکه خبر شهادت سیدالشهداء به مدینه رسید، مردی کهنسال و نابینا از اصحاب پیامبر و دوستان حسین به نام ، بی‌تابانه از مدینه بیرون زد و به قصد کربلا، راه صحرا در پیش گرفت. چهل روز از قتل حسین و یارانش گذشته بود که جابر پسر عبدالله بن عمرو بن حرام [حزام] انصاری از قبیلۀ خزرج، به کربلا رسید. جابر ابتدا در آب رودخانۀ فرات، گردِ سفر از خود برگرفت، جامه‌ای تمیز و عطرآگین به تن کرد و آنگاه از راهنمایش خواست تا او را به سر قبر حسین برساند. جابر چون به قبر حسین رسید، از شدت اندوه مدهوش شد و چون به هوش آمد، سه بار فریاد زد: حبیبی یا حسین! بعد به شکوایه گفت: دوست من! چرا پاسخ دوست خود را نمی‌دهی؟ سپس خود پاسخ خود را داد: چگونه پاسخ مرا بدهی در حالی که رگ‌های گردنت را بریده‌اند، خونت را بر زمین ریخته‌اند و سرت را از بدنت جدا کرده‌اند! این حرکت و سوگواریِ جانسوز این پیرمردِ نابینایِ دل‌شکسته برای امام حسین در تاریخ ماندگار شد. و شد آنچه باید میشد ... اگر این نقل درست باشد، زمینه‌ساز حرکت عظیم و جهانی شده که شاید در روز نخست به آن فکر نمی‌کرده. یک عمل خالصانه از یک دل شکسته. حرکتی که بی‌شک زمینه‌ساز ظهور منجی است ... 👈 و خدا چه خیر عجیبی به عطا کرده. عمل خالصی که تا هزار سال بعد از او ادامه دارد و امروز، میلیون‌ها دل‌داده به تأسی از او، پیاده به سوی حسین می‌روند. زهی سعادت ... به حال بعضی‌ها فقط باید غبطه خورد http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7