eitaa logo
در محضر نهج البلاغه
339 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
17 فایل
🔼 ترویج انس با نهج البلاغه,آرام آرام و ختم آن همراه با شرح مختصر از اینکه مطالب را با لینک کانال منتشر میکنید ممنونم 🔽لینک کانال ما در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 🔽 ارتباط با آدمین @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸تمرین کنترل ذهن🌸 📌«کنترل ذهن» مهم‌ترین تمرین برای افزایش قدرت روحی است 👈-قسمت اول 🔹افعال انسان دو نوعند: افعال ظاهری و افعال باطنی یا درونی. هرچند رفتارهای ظاهری انسان از اهمیت بالایی برخوردارند، ولی مهم‌ترین افعال خوب و مهم‌ترین افعال بدِِ انسان، از نوع افعال درونی هستند. 🔹رفتارهای درونی هم دو نوعند: یکی رفتارهایی که بیشتر مربوط به عواطف و احساسات ما می‌شوند که کنترل اینها بسیار دشوار است. ✅دوم، رفتارهایی که مربوط به اندیشه و دایرۀ ذهن انسان هستند که کنترل اینها آسان‌تر است. 🔹کنترل رفتارهای قلبی هم بیشتر از طریق کنترل ذهن می‌تواند انجام بگیرد؛🌀 مثلاً اینکه دربارۀ چه چیزی فکر کنیم و دربارۀ چه چیزی فکر نکنیم. 🌀این قدرتی که انسان برای ذهن خودش اِعمال می‌کند، بالاترین قدرت یک انسان است. 🔹کنترل ذهن، واقعاً یک ورزش است! همان‌طور که انسان با انجام حرکات ورزشی، عضلات بدن خود را تقویت می‌کند، برای تقویت عضلات روح نیز مهم‌ترین ورزش و تمرین، کنترل ذهن است. 👤 علیرضا پناهیان - ۹۷.۰۶.۲۰ 🔻متن کامل در: panahian.ir/post/4996
🔸 مأموریت اصلی امیرالمؤمنین(ع) مقابله با تحریف دین بود 📌 از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-جلسه1 🔘 تحریف دین در زمان ما به‌صورت «تلقّی‌های ناروا از دین» است. 🔘 اختلاف شدید مؤمنان در آخرالزمان که در روایات آمده، ناشی از تلقی های نادرست از دین است رسالت و مأموریت کلیدی امیرالمؤمنین(ع) بعد از رسول‌خدا(ص) امری فراتر از سیاست یا عقیده به امامت ایشان بود. بر اساس روایتی از پیامبر(ص) می‌شود این مأموریت را فهمید. می‌فرماید: هرچیزی که بعد از پیامبران قبلی در امت‌های پیشین اتفاق افتاد، بعد از من هم مو به مو اتفاق خواهد افتاد. «كُلَّمَا كَانَ فِي اَلْأُمَمِ اَلسَّالِفَةِ يَكُونُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مِثْلُهُ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ» (کمال‌الدين، ج۲، ص۵۷۶) آن اتفاق‌هایی که بعد از پیامبران گذشته رخ داده، مربوط به تحریف دین بوده است. امت‌های گذشته بعد از انبیاء خود، چگونه ادیان خود را تحریف کردند؟ قرآن می‌فرماید: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ» آنها معنای کلمات خدا را تغییر دادند. علامه طباطبایی می‌فرماید: معنایی که خداوند برای یک حکم یا کلام خود در نظر داشته، آنها تغییر می‌دهند و به صورت دیگری جلوه می‌دهند. قصۀ تحریف دین صرفاً قصۀ امت‌های گذشته نیست، در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقی‌های ناصواب از دین درگیر هستیم. در زمان ما این تحریف دین چند تا اثر سوء دارد: یا دین‌دارِ نادان درست می‌کند مثل داعشی‌ها، یا دین‌گریز درست می‌کند مثل غرب‌گراهای دین‌ستیز، یا دین‌داران ضعیفی درست می‌کند که زیاد رشد نمی‌کنند. چرا بعضی‌ها از دین بدشان می آید و چرا بعضی‌ها بد دین‌داری می‌کنند؟ چون دینِ بد و تحریف‌شده به آنها عرضه شده است. اینکه بعضی‌ها با دین، لجبازی دارند یا همین مشکلات اخیری که به بهانۀ حجاب پیش آمد، خیلی از اینها به خاطر بد تعریف شدن دین و تلقی نادرست از دین در جامعه است. اگر آن صورت ناب دین را عرضه کنیم، آن‌وقت می‌بینید چه تعداد از افراد دین‌گریز، باز هم دین‌گریز باقی خواهند ماند. در زمانۀ خودمان هم با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقی‌های ناصواب از دین درگیر هستیم. اما سؤال این است: آیا این دینی که ما داریم، کلاً تحریف شده است؟ هرچند بعد از پیامبر اسلام(ص) هم عملیات تحریف دین انجام شد، اما تفاوتش با انبیاء گذشته این بود که ائمۀ هدی(ع) به‌واسطۀ نقشی که ایفا کردند، توانستند جلوی تحریف کامل دین را بگیرند. در اینجا باید این نکته را توضیح بدهم که اگر ما دربارۀ تحریف دین صحبت می‌کنیم، کلانِ موضوع را بحث می‌کنیم، بحث اختلاف مذاهب نیست، یعنی ممکن است من شیعۀ اثنی‌عشری هم باشم ولی دچار آسیب‌های تحریف دین شده باشم، غیر از موضوع اعتقاد! چون بعضی‌ها فکر می‌کنند که دعوا صرفاً سر این اعتقاد است. طبق روایات، در آخرالزمان بسیاری از امتحانات و فتنه‌های سخت برای غربال کردن مؤمنینی است که به دوازده امام معتقد هستند. اگر تحریف دین را به عنوان یک جریان روان‌شناختی در نظر بگیریم که عموم متدینین درگیر آن می‌شوند، ممکن است شامل حال ما هم باشد؛ حتی با اعتقاد به امامتِ ائمۀ هدی(ع) در زمان امیرالمؤمنین(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) می‌بینیم که در مقابل تحریف دین ایستادند. بنده نمی‌خواهم از کلمۀ تحریف دین دربارۀ زمانۀ خودمان استفاده کنم، بلکه از عبارت «تلقّی‌های ناروا از دین» استفاده می‌کنم. در آخرالزمان بین مؤمنین به اهل‌بیت(ع) این‌قدر اختلاف می‌افتد که همدیگر را لعن می‌کنند. (وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً؛ غیبت نعمانی، ص206) پیامبر(ص) دربارۀ مأموریت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به تحریف دین، فرمود: دشمنان دین با من سرِ تنزیل قرآن جنگ می‌کنند اما بعد از من برخی از یارانم سر تأویل و تفسیر قرآن با دشمنان دین می‌جنگند؛ پرسیدند کدام یک از یاران شما؟ حضرت به علی(ع) اشاره کرد که مشغول تعمیر کفش پیامبر(ص) بود. «إِنَّ مِنْکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلَ مَعِی عَلَى التَّنْزِیل...‏» (ارشاد مفید، ج1، ص124) 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما– سحر اول ماه رمضان1402 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
@Maddahionlin4_5992351595583507129.mp3
زمان: حجم: 5.22M
♨️مقدمه سازی ظهور امام زمان(عج) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 https://eitaa.com/quraanalkarim
اهم مطالب جلسه سیزدهم 📌 از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۱۳ 🔘بعضی‌ها به‌خاطر منافع واقعیِ خود دین‌گریزی می‌کنند، چون دین را واقع‌گرا نمی‌دانند 🔘غرور دین‌داری در زمان امیرالمؤمنین(ع) چگونه خود را نشان داد؟/ رئیس خوارج در زمان پیامبر(ص) به کثرت عبادت مشهور بود! 🔘اسلام و لیبرالیزم «حب ذات» را به رسمیت می‌شناسند ولی اسلام، منافع انسان را توسعه می‌دهد 🔘هنر اسلام تلفیق منافع فرد و جامعه است؛ با عامل «تقوا» http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔸ریشۀ اتهام دیکتاتوری زدن به نظام، تصورِ واقع‌گرا نبودن دین است که برخی جریان‌های سیاسی القا کرده‌اند. 🔹دربارۀ اهمیت اینکه «باید دین را واقعی ببینیم» می‌خواهم یک نکتۀ بسیار مهم را عرض کنم. وقتی ما دین را واقعی ببینیم، از یک طرف، دین‌گریزی کم می‌شود؛ چون یک عده‌ای دنبال منافع واقعی خودشان هستند نه دنبال ارزش‌های خیالی یا ارزش‌های اخلاقی‌ای که تصور می‌کنند واقعی نیست. آنهایی که به خاطر منافع واقعی خودشان دین‌گریزی می‌کنند، اگر دین را واقعی ببینند، دیگر دین‌گریزی نخواهند کرد. لذا بسیاری از دین‌گریزها به سمت دین خواهند آمد. 🔹از طرف دیگر، اگر دین را واقعی ببینیم، گروهی از دین‌داران که به دین‌داری خودشان مغرور هستند، دست از غرور دین‌داری برمی‌دارند. 🔺غرور دین‌داری در زمان امیرالمؤمنین(ع) چگونه خودش را نشان داد که امیرالمؤمنین(ع) با آن مبارزه می‌کرد؟ خوارج کسانی بودند که بیشتر از همه به امیرالمؤمنین(ع) ضربه زدند. رئیس خوارج کسی بود به نام «حرقوص بن زهیر» این فرد را باید بشناسیم. رسول خدا به او فرمودند: آیا تو در جان خودت، این احساس را پیدا نکردی که عابدترین فرد مدینه هستی و فضیلت تو از همۀ اینها بالاتر است؟ او گفت: بله! به این می‌گویند غرور دین‌داری! یک چنین فردی می‌شود رئیس خوارج! این کسی است که نمی‌تواند امیرالمؤمنین(ع) را بفهمد. این غرور دین‌داری چیز کمی نیست. اگر ما غرور پیدا کنیم، فهم ما تعطیل می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔺برای اینکه دچار غرور دین‌داری نشویم، باید بدانیم که دین‌داری به نفع خودمان است و اگر دین‌داری کردیم هنر نکرده‌ایم! امیرالمؤمنین(ع) در این‌باره سخن واضحی دارد. در روایت هست که یک روز امیرالمؤمنین(ع) فرمود: من به هیچ‌کس، خوبی نکردم، من به هیچ یک از شما خدمتی نکردم. مردم با تعجب نگاه کردند. «قالَ عَلِیٌّ(ع)‏ یَوماً: ما أحسَنتُ إلى‏ أحَدٍ قَطُّ! فَرَفَعَ النّاسُ رُؤوسَهُم تَعَجُّباً» (نثر الدرّ، ج1،ص293 ) چرا تعجب کردند؟ چون این دین ناب امیرالمؤمنین(ع) را نمی‌شناسند و تصور آنها هم از مسائل اخلاقی، امور غیرواقعی و صرفاً ارزشی بوده است. 🔺مارکسیست‌ها می‌گفتند که شما باید از خودتان بگذرید و به جامعه بپیوندید، خودخواهی چیزی بدی است، منافع خودتان را کنار بگذارید و خودتان را فدای جامعه بکنید. اسلام در واقع خطاب به مارکسیست‌ها می‌گوید: شما چون خلاف فطرت بشر که حب ذات است، عمل می‌کنید، نظر اسلام از جهتی نزدیک‌تر به لیبرالیزم بود. چون این حب ذات را به رسمیت می‌شناسد. اسلام حب ذات را به رسمیت می‌شناسد. اسلام این حب ذات را توسعه می‌دهد و می‌گوید: منافع تو فقط همین چند منفعت نیست، منافع بیشتری وجود دارد، که ما با تعابیری مثل ایمان و معنویت و... از آنها یاد می‌کنیم. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
اهم مطالب جلسه 14: 📌 از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۴ 🔘در ماجرای جمل، از مقدسات دینیِ مردم علیه اصل دین استفاده شد 🔘چه شد که زبیر با آن‌همه جهاد در رکاب پیامبر(ص) دچار اشتباه شد؟ 🔘در فتنه‌ها، شیطان فقط می‌تواند «دوستان خودش» را فریب دهد و بر آنها مسلط شود 🔘علاوه بر بصیرت و صبر، باید علم به مواضعِ حق هم داشته باشیم، یعنی بدانیم کجا موقع کدام حق است _ http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔸دین‌داریِ‌ شاکرانه، نتیجۀ فهمیدن «عشق خدا به ما» است، نه «عشق ما به خدا»! 📌 از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین 🔺یکی از تلقی‌های ناروا از دین، داشتن تلقیِ صرفاً عاشقانه از دین است، مثلاً اینکه می‌گوییم «ما خدا را دوست داریم و عاشق او هستیم» یا «ما ائمۀ هدی را دوست داریم» 🔹البته ما نمی‌خواهیم عاشقی و دین‌داری عاشقانه را نفی کنیم، بلکه می‌گوییم ما بیشتر از اینکه و قبل از اینکه دنبال عاشقی باشیم، باید دنبال پاسخ‌گویی به معشوق بودنِ خودمان باشیم. خیلی کار می‌برد ما عاشق خدا شویم درحالی‌که همین الان ما معشوق و محبوب خدا هستیم؛ الان لطف و محبت خدا شامل ما هست و اگر پاسخ‌دهنده به لطف و محبت پروردگار باشیم، زندگی معنوی ما متحول خواهد شد. 🔺درک عشق و محبت خدا به ما، راهی است که ما را هم عاشق خدا خواهد کرد. اگر فضای معشوق بودن در جامعه وجود می‌داشت، مجالس دعا و مناجات ما شاید هزاران برابر بود. 🔹خدا می‌پسندد که ما دوست داشته باشیم محبوب باشیم. در زیارت امین‌الله می‌خوانیم: «مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ» یعنی من را محبوب آسمان‌ها و زمین قرار بده. قرآن می‌فرماید: وقتی فرعون و لشکریانش مردند، آسمان‌ و زمین بر آنها گریه نکردند «فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ» (دخان، 29) یعنی ما باید این‌قدر محبوب باشیم که وقتی از دنیا رفتیم، آسمان و زمین بر ما گریه کنند. 🔺ما محبوب اهل‌بیت(ع) هم هستیم. شما وقتی می‌خواهی به کربلا بروی، به جای اینکه بگویی «من علاقه دارم به کربلا بروم» بهتر است بگویی «امام حسین(ع) علاقه دارد من به کربلا بروم» اگر حالت دوم باشد، آن‌وقت می‌گویی «اصلاً وظیفۀ من است که بروم.» این خیلی زیباتر است. 🔹اگر کلّ مفاتیح الجنان را بگردید، می‌بینید اکثر دعاها بر اساس دین معشوقانه است نه عاشقانه! چون این معشوق است که استغفار می‌کند و می‌گوید «ببخشید، نتوانستم جواب محبت شما را بدهم» و اصل دعا هم استغفار است. 🔺بی‌تردید بهترین دعایی که این معشوق بودن را توضیح می‌دهد دعای عرفه است. در دعای عرفه، امام حسین(ع) از خدا خیلی تشکر و عذرخواهی می‌کند که «من نمی‌توانم محبت تو را پاسخ بدهم». اگر بتوانیم حال دعای عرفه امام حسین(ع) را داشته باشیم و با این حال درِ خانۀ خدا برویم خیلی خوب است؛ یعنی همان حس و حال شاکرانه! 🔹گاهی از اوقات ادعای عاشقی، حتی اگر محبتی هم در میان باشد، ممکن است ما را مغرور کند، اما درک معشوق بودن، هیچ‌وقت ما را مغرور نمی‌کند بلکه همیشه ما را بدهکار می‌کند. 🔺در علم کلام و مباحث اعتقادیِ ما «قاعدۀ لطف» یکی از مبانی برجسته است. ما اول ثابت می‌کنیم که خدا به ما لطف دارد، بعد بسیاری امور را بر این اساس ثابت می‌کنیم، مثلاً می‌گوییم: «چون خدا به ما لطف دارد، برای ما پیامبر می‌فرستد» یا «چون خدا به ما لطف دارد، به امام حسین(ع) اجازه داد خود را برای هدایت ما قربانی کند» همه‌اش از سرِ محبتی است که خدا به ما دارد. بحث بر سرِ دوست داشتنِ ما است. 🔹علامه طباطبایی می‌فرماید: با روش‌های رایج اخلاقی که از یونان یا ... رسیده، کسی درست نمی‌شود. روش اسلام این است که یک آگاهی به تو می‌دهد که اصلاً رذایل پیش نیاید که تو بخواهی آنها را از بین ببری! یک نمونه‌اش همین آگاهی است که بدانی «خدا دوستت دارد»، آن‌وقت آرام و صبور می‌شوی، حتی اگر دیگران دوستت نداشته باشند باز هم اعتماد به نفس خواهی داشت. 🔺کسی که بداند خدا عاشق اوست بدون اینکه مغرور شود، به تمسخر، توهین و دشمنی دیگران اهمیت نمی‌دهد. چرا حضرت زینب(س) از پا نمی‌افتد؟ چون از عشق خدا به خودش خبر دارد و غرق شکر و استغفار است. ما به این روحیه برای زندگی احتیاج داریم. کسی که این روحیه را با این معرفت پیدا نکند، اولاً از بهرۀ عقلانی بالایی برخوردار نیست و ثانیاً با روش‌های اخلاقی دیگر هم درست نخواهد شد. 🚩۱۸رمضان۱۴۰۲ http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
📌انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌پذیری متفکّرانه/ جلسۀ چهارم 🔘 فضای دین، چه تأثیری بر دوری از تحجر دارد؟ 🔘 انعطاف‌پذیری متفکرانه، نقطه مقابل تحجر 🔘 تحجر در میان روشن‌فکران چگونه است؟ 🔘 ضرورت تعلیم دانش‌آموزان برای دور شدن از تحجر 🔘 انعطاف‌پذیری مؤمن، شبیه به خوشۀ گندم است استاد 📌فضای دین، چه تأثیری بر دوری از تحجر دارد؟ فضای دین ما، فضایی است که به این سادگی کسی نمی‌تواند با اطمینان از حقانیت خودش و از حقانیت تشخیص خودش حرف بزند. این عدم اطمینان از خود در موضوع عاقبت‌بخیری هم مطرح است که مسأله‌ای بسیار مهم است. از طرف دیگر قرآن کریم می‌فرماید «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ(نجم، 32)»؛ کسی خودش را پاک نداند، بعد می‌فرماید: خدا آگاه‌تر است به این که چه کسی با تقوا است «هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى‌». همچنین خود توصیه به تقوا هم که بسیار پرتعداد است، توصیۀ مبهمی است. تقوا یک امر پیچیده و پنهان است. کسی نمی‌تواند خیالش از گذشته و آینده‌اش راحت باشد. این فضای دین ماست. دین، آدم مغرور تربیت نمی‌کند. دین، آدمی که دیگران را به راحتی تخطئه بکند؛ تربیت نمی‌کند. 📌انعطاف‌پذیری متفکرانه، نقطه مقابل تحجر تحجر یک نوع ایستایی است. یک نوع تصلّب و سخت‌گیری بی‌دلیل است. نوعی تکبر و غرور به دینداری و یک نوع خودحق‌پنداری مطلق است. نقطۀ مقابل تحجر، نوعی نرمی و انعطاف‌پذیری است. مؤمن متحجر نیست، یعنی موضعش فرق می‌‌کند و انعطاف‌پذیر است. البته انعطاف‌پذیری انواع و اقسامی دارد. انعطاف‌پذیری مؤمن، انعطاف‌پذیری متفکرانه است. مؤمن، انعطاف‌پذیری منافقانه و مُزوِرانه ندارد. اگر دیدید کسی انعطاف‌پذیری نداشت و برای حق هم انعطاف‌پذیری قائل نبود، او دچار تحجر است. 📌تحجر در میان روشن‌فکران چگونه است؟ تحجر در میان غیرمذهبی‌ها هم وجود دارد. آدم لامذهب با آدم مذهبی فرقی نمی‌کند؛ کسی که متحجر است، متحجر است. در غیرمذهبی‌ها تحجر چگونه است؟ مثلاً فرد معلومات اندکی را از یک اندیشمند غربی یاد گرفته و حاضر نیست از آن عبور کند. در حالی که آن اندیشمند غربی، خودش هم آنقدر نظر خویش را جدی نگرفته است. آن قدر متصلبانه و خشک به علم او استناد می‌کند و محکم آن را گرفته که حاضر نیست نقد آن اندیشه را بشنود. بعضی‌ها با لیبرال دموکراسی غربی، چنین برخوردی دارند. تحجر در فضای روشن‌فکری هم هست. هر کسی نقدپذیر نباشد، ممکن است متحجر شود. 📌ضرورت تعلیم دانش‌آموزان برای دور شدن از تحجر معلم‌های ارجمند من دست شما را می‌بوسم، نگذارید این دانش‌آموزها متحجر شوند. خواهش می‌کنم! تمنا می‌کنم! گاهی پیش بچه‌ها بگویید من اشتباه کردم! من نمی‌دانم! شاید این‌طور باشد! گاهی از اوقات دانش‌آموزی را تشویق بکنید که اشتباه خودش را می‌پذیرد. گاهی از اوقات یک حرفی به دانش‌آموز بزنید و بعد این حرف را پس بگیرید و حرف دیگری بزنید. به قرآن کریم توجه بفرمایید. خدا هم در قرآن آیات ناسخ و منسوخ دارد و گویی حرفش را عوض ‌کرده است. می‌خواهد تحجرشکنی بکند. 📌انعطاف‌پذیری مؤمن، شبیه به خوشه گندم است البته مؤمن نباید در همه چیز انعطاف‌پذیر باشد و انعطاف‌پذیری مؤمن یقیناً باید متفکرانه باشد. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ كَمَثَلِ اَلسُّنْبُلَةِ تَخِرُّ مَرَّةً وَ تَسْتَقِيمُ مَرَّةً(تحف العقول، جلد۱، ص۳۸)». مؤمن شبیه خوشۀ گندم است. خوشۀ گندم را دیده‌اید چقدر نرم است؟ جریان باد که روی خوشۀ گندم می‌وزد، موج برمی‌دارد. باد که می‌آید، خوشه‌ها به زمین نزدیک می‌شوند و دوباره بلند می‌شوند؛ خوشه گندم این قدر انعطاف‌پذیر است. برای اینکه انعطاف‌پذیری مؤمن روشن بشود، نقطه مقابل آن را توضیح می‌دهد و می‌فرماید «وَ مَثَلُ اَلْكَافِرِ مَثَلُ اَلْأَرْزَةِ لاَ يَزَالُ مُسْتَقِيماً لاَ يَشْعُو»، کافر مانند یک درخت خشکیده‌ای است که پابرجاست و هیچ‌وقت انعطاف ندارد. 🚩 دانشگاه امام صادق(ع) ۱۴۰۳.۰۴.۱۹ http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
📌 برنامه زمانه، شبکه ۲، شهادت سید حسن نصرالله/ بخش اول 💠 لزوم توجه به ابعاد معنوی شهادت استاد : در گفتگوهای فراوانی که صورت می‌گیرد از برخی ابعاد معنوی شهادت غفلت می‌شود، قرآن کریم در آیۀ ۱۵۶ سورۀ آل‌عمران، خیلی واضح موضوع را روشن می‌کند و می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا» ای مؤمنین! مانند کافران نباشید. از چه جهت؟ «و َقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَّوْ كَانُوا عِندَنَا مَا مَاتُوا وَ مَا قُتِلُوا» مانند کافران نباشید که در مورد برادران خودشان می‌گویند اگر نزد ما مانده بودند و به میدان جهاد نمی‌رفتند نمى‏مردند و کشته نمی‌شدند. خداوند متعال این سخن را که بگوییم اگر فلانی به جهاد نرفته بود، الآن سالم پیش ما نشسته بود کافرانه می‌داند؛ چون مرگ دستِ خدا است. کسی که شهادت را در آغوش می‌گیرد، در واقع نوع مرگ خودش را انتخاب کرده است. البته خیلی از مسائل را هم باید در جای خود بررسی کرد؛ مانند اینکه آیا ما می‌توانستیم وظیفۀ خود را بهتر انجام بدهیم تا ایشان به شهادت نرسد. نمی‌خواهم در این تحلیل نقش دشمن را حذف کرده و یا میزان تقصیر و قصور احتمالی را فراموش کنم. همچنین اینکه ما باید از دشمن انتقام بگیرم، به جای خودش محفوظ است. همۀ آن عوامل را هم که بررسی کنیم، شهادت در مورد زمان مرگ تغییری ایجا‌د نمی‌کند. ما باید این آرامش را داشته باشیم. حیف نبود مرگ این سید بزرگوار به شهادت ختم نشود!؟ و با مرگ خودش که در متنِ چنین شهادتی بود این آثار عظیمی را به جا نگذارد!؟ خدا می‌فرماید اگر شما به عوامل و اسباب به‌طور مطلق نگاه کنید و به ماجرای تقدیر مرگ و شهادت نگاه نکنید، و بگویید «اگر او به جهاد نرفته بود، الآن زنده بود» سخن شما کافرانه خواهد بود. این‌جوری نباید نگاه کنیم. در مورد این سلسلۀ شهیدان شصت‌وسه‌ساله یعنی سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، شهید رئیسی و حاج قاسم که همگی شصت‌وسه‌ساله بودند، باید گفت واقعاً نوری در وجودشان بود که البته این زمان، وقت مرگ طبیعی‌شان بوده است. در یک سوی قلبمان به تقدیر الهی آرام هستیم، اگر ایشان مثلاً با یک بیماری‌، فوت کرده بود ما خوشحال‌تر بودیم؟ نه؛ ما باید بدانیم توفیق عظیم و لیاقت‌هایی که اینها دارند نوع مرگ‌شان را از مرگ طبیعی به شهادت و آثار با عظمتی که دارد، تغییر می‌دهد. ابن ابی الحدید از امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌کند که فرمود: «مَن لَم یُقتَل ماتَ؛ هرکس کشته نشود می‌میرد.» (شرح نهج‌البلاغۀ، ج۱، ص۳۰۶). پس ما بررسی‌هایمان را با آرامش انجام می‌دهیم. البته این آرامش معنایش این نیست که اندوه نداشته باشیم. اباعبدالله الحسین(ع) در صحرای کربلا برای شهدا اشک می‌ریختند درحالی‌که ساعاتی بعد به آنها ملحق می‌شدند. این اشک به جای خود، آن پیگیری تقصیرها و قصورها به جای خود، این ایمانِ به معنای شهادت و به بُعد تقدیری شهادت هم به جای خود. این ایمان به آدم واقعاً آرامش می‌دهد و آدم را خوشحال می‌کند. 🚩 ۱۴۰۳.۰۷.۰۷ http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7