#چهارمین_ختم_نهج_البلاغه
💥تقدیم به ساحت مقدس حضرت #فاطمه(سلام الله علیها)
#شروع:۶آبان 1402
طرح ختم دوساله نهج البلاغه
🌷🌷سهم #روز_شصت_ویکم🌷🌷
به نیابت از عباد صالح خدا:
"شهیدان مظلوم غزه "
👈 #حکمت327تا330
🌹لطفا با حضور در کانال سهم امروز را مطالعه بفرمایید.👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
💞بسم الله الرحمن الرحیم
☘معنای پیروزی
💠مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الاِْثْمُ بِهِ، وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ.
💠 پيروز نشد آن كس كه گناه بر او چيره شد، و آنكه با بدی پيروز شد شكست خورده است.
🅾 #نهج_البلاغه #حکمت327
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db74
🌾🍃🌾🍃🌾🍃
💞بسم الله الرحمن الرحیم
💠 سهم فقیران
إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الاَْغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ: فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلاَّ بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ.
💠 همانا خدای سبحان روزی فقراء را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيری گرسنه نمی ماند جز به كاميابی توانگران، و خداوند از آنان نسبت به گرسنگی گرسنگان خواهد پرسيد.
🅾 #نهج_البلاغه #حکمت328
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db74
🌾🌿🌾🌿🌾🌿
💞بسم الله الرحمن الرحیم
استغناء از عذر خواهی
💠الإِسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِن الصِّدْقِ بِهِ.
💠بی نيازی از عذرخواهی، گرامی تر از عذر راستين خواستن است.(طوری برخورد کنکه نیاز به عذرخواهی نداشته باشد)
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db74
🅾 #نهج_البلاغه #حکمت329
🌾🍃🌾🍃🌾🍃
🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃
💞بسم الله الرحمن الرحیم
☘کمترین حق خدا
💠أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لِلّهِ أَلاَّ تَسْتَعِينُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ.
💠 كمترين حق خدا بر عهده شما اينكه از نعمت های الهی در گناهان ياری نگيريد.
🅾 #نهج_البلاغه #حکمت330
🌾🌿🌾🌿🌾🌿
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت38 ( 9 )
🔷 پرهیز از دوستی با بخیل
🔻در ادامه حکمت ۳۸ ، امیرالمؤمنین به فرزند عزیزشان سفارش می کنند: « إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ» ؛ از دوستی با بخیل بپرهیز ، «فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ» ؛ زیرا بخیل دقیقاً در چیزی که به آن احتیاج داری پشت تو را خالی می کند.
🔷 "بخل" در نهج البلاغه سیمای خیلی دقیقی دارد :
1⃣ اولین مبحث، زشتی بخل است.
🔻حضرت در حکمت سوم می فرمایند : « الْبُخْلُ عَارٌ»؛
بخل ننگ است.
همچنین مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۷۸ می فرمایند : « الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ» ؛ بخل جامع تمام عیب های زشت است.
و نیز مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۲۹ می فرمایند: « هَلْ تُبْصِرُ إِلَّا بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً » ؛ روزگار ما را می بینی؟ بخیل را می بینی که با بخل ورزیدن در مورد حقّ الله ، دارد ثروت وافر جمع می کند؟
2⃣ نکته دوم ریشه بخل است .
🔻مولا علی (علیه السلام) معتقدند بخل ، حرص و ترس، ریشه در سوءظن به خدا دارند. یعنی اعتقاد کسی که اهل بخل است ، خراب است.
در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر ( رحمت الله علیه) می نویسند : « فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى »
همانا بخل و ترس و حرص، اخلاقها و خصلت های متفاوت اند ، امّا «يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ » ؛ این سه در یک ریشه به هم می رسند و آن سوءظن به خداست.
🔻مولا علی (علیه السلام) در نهج البلاغه معتقدند رفتار بخیل واقعاً غیر عاقلانه و تعجّب برانگیز است.
🔻 در حکمت ۱۲۶ می فرمایند : «عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ» ؛
من از بخیل تعجب می کنم ، چرا ؟ زیرا :
يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ » ؛ به سمت همان فقری تعجیل می کند که از آن فراری است. « وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ» ؛ بی نیازی و ثروتمندی که دنبالش است را با بخل از دست می دهد.
🔻 مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۴۲ معتقدند "بخل" و "جود" می توانند نابجا از انسان ظهور کنند.
در خطبه ۱۴۲ می خوانیم ، برای کسی که نابجا به ناکسان نیکی کند بهره ای جز ستایش فرومایگان، توصیف سرکشان و اشرار و سخنان جاهلان بدگفتار نیست و اینها نیز تا هنگامی که به آنها بخشش می کنند، ادامه دارد. گفت :
" قربون بند کیفتم
تا پول داری رفیقتم! "
به نااهل جود کردن اینگونه است.
🔻دست سخاوتمندی ندارد آن کس که از بخشش در راه خدا بخل می ورزد ، آن کس که خدا او را مالی بخشیده، پس باید به خویشاوندان خود بخشش نماید و سفره مهمانی خوب بگستراند و اسیر آزاد کند و رنجدیده را بنوازد و مستمند را بهره مند کند و قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او می رسد صبور باشد، زیرا به دست آوردن صفات یادشده موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضایل سرای آخرت است ان شاالله.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#حکمت38
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db74
#فهرست_حکمتها
دوستان ولایی سلام
🍃حکمتهای نهج البلاغه به علت شمردن بعضی صفات مهم و کارساز در زندگی، بسیار مورد اهمیت هستند.
برای استفاده بهتر از شرح حکمتها که از خود نهج البلاغه برای شرح بهره گرفته شده، به عنوان های زیر مراجعه کنید.
*. شرح حکمت اول تا حکمت دهم
*. شرح حکمت یازدهم تا بیستم
*. شرح حکمت 21 تا حکمت سی ام
*. شرح حکمت31 تا حکمت سی وپنجم
*. شرح حکمت سی و ششم
قسمت اول
قسمت دوم
شرح حکمت سی و هفتم
قسمت اول
قسمت دوم
شرح حکمت سی و هشتم
قسمت اول و دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
روی متون رنگی کلیک کنید
Kashani-13960714-22-Nahj-koofeshenasi-Thaqalain_ir.mp3
29.95M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔊 #درآمدی_بر_نهج_البلاغه
📌 جلسه_بیست_و_دوم
🔖 کوفه شناسی
إلا فی وقتٍ أبقَظتَنی لِمحبّتک😰
تاریخ: شهریور1396
استاد حامد کاشانی
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
#قصه ی غصه ها (1)
#موضوع_روز : «هنر عاشق کردن و عاشق نگهداشتنِ دیگران»
✍ آقاجان کارگر بود که در زمینهایِ کشاورزیِ این و آن کارگری میکرد!
• آنقدر عاشقش بودم، که حتیٰ خاطرات پنج شش سالگیام را با او خوب به خاطر دارم.
• میماندم خانهی آنها و سعی میکردم در نزدیکترین فاصله به ایوان بخوابم. همانجایی که سحرها بیدار میشد و وضو میگرفت و میرفت مینشست آنجا سر سجاده و ساعتها نجوا و ناله داشت...
• و من در همان سن چهار پنج سالگی از زیر رواَندازم، تمام این چند ساعت را با او بیدار بودم و تماشایش میکردم اما جُم نمیخوردم.
• آسمان بینالطلوعین که به روشنی میرفت دیگر سماورش به جوش رسیده بود، چای دم میکرد و سفره صبحانه را پهن...
و همینطور که زیر لب آواز میخواند سوار دوچرخهاش میشد تا برود نان تازه بخرد.
• نان را که میآورد از پرچین کنار حیاط رد میشد و میرفت خانهی ننهجان!
ننه جان، مادرزنِ آقاجان بود! که اصلاً آقاجان را دوست نداشت. اصلاً که میگویم یعنی خیـــلی....
او معتقد بود آقاجان مرد فقیری است که دختر زیبارویش را عاشق خودش کرده و دلش را دزدیده و گولش زده بود. وگرنه هیچکس به این مرد یکلاقبا زن نمیداد و او مجبور شد این کار را بکند.
• آقاجان تا آخر عمرش با نداری دست و پنجه نرم کرد! من این را از بیسکوییتهای کوچولویی که برایم میخرید میفهمیدم، اما بالاخره دست خالی نمیآمد خانه.
تا وقتی زنده بود هرگز بچههایش احساس فقر نکردند چه برسد به من... نوهها عزیزترند آخر!
• بنظر من اما، بزرگترین جنگ پیروزمندانهی زندگی آقاجان، که از او مرد عارفی ساخت که مناجات نیمهشبهایش مرا در خردسالی عاشق خودش کرده بود، «جنگ ندید گرفتنِ تحقیرها و تهمتهای ننه جان» بود.
√ آقاجان، صاحبِ اسم مبدّل شده بود.
دیگر آنقدر بزرگ شده بود که:
نه اینکه نخواهد نشنود، نه،
انگار اصلاً نمیشنید ننه جان نفرینش میکند، از او کینه دارد و پشت سرش حرف میزند!
باز فردا صبح، از کنار پرچین رد میشد و نان تازه میگذاشت سر ایوان ننه جان.
آقاجان شصت ساله بود که رفت. همهی قبرستان پُرِ آدم بود!
اندازهی سه تا شهر ....مردم آمده بودند.
و ننه جان، حیرت زده از این جمعیت!
آن روز ننه جان گفت: من بازندهی این بازی بودم ... این جمعیت گواهی میدهد که او فقط دل دختر مرا نبرده بود. آنقدر اهل عشق بود که ریز و درشتِ اهالی روستاهای کناری هم اینجایند...
• امروز او ثروتش را به رخ من نکشید!
او سالهاست با محبتِ همراه با سکوتش ثروتش را به من نشان داده بود، ولی من نمیخواستم باور کنم.
من حرف ننه جان را فهمیدم:
اما چند سال بعد وقتی بزرگتر شده بودم، روزی که ننه جان را به خاک میسپردند، تازه فهمیدم منظورش از ثروت چه بود!
به جمعیتی که فقط جمع خانواده و دوستان بود خیره شده بودم، و نیکنامی آقاجان و عشقش را مرور میکردم که هنوز هم در میان اهالی شهر جریان داشت.
آقاجان یک ولیالله بود در لباس کارگری فقیر!
عشق و دیگر هیچ
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7