eitaa logo
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
250 دنبال‌کننده
406 عکس
41 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ (31)  🔹فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ (32) 🔹وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ (33) 🔸سپس بعد از قوم نوح، نسل ديگرى پديد آورديم. 🔸و در ميان آنان (نيز) پيامبرى از خودشان فرستاديم كه (به آنان گفت:) خدا را بپرستيد. جز او معبودى براى شما نيست، پس آيا پروا نمى كنيد؟ 🔸و اشرافى از قوم آن پيامبر كه كفر ورزيدند و ديدار قيامت را تكذيب نمودند و آنان را در دنيا در ناز و نعمت قرار داده بوديم (در پاسخ رسولشان، به مردم) گفتند: اين، جر انسانى مثل شما نيست، از هر چه مى خوريد مى خورد، و از هر چه مى نوشيد مى نوشد. پیام: - خداوند براى هر امّتى پيامبرى فرستاده است. «قَرناً آخرين فارسلنا» - پيامبر بايد از خود مردم باشد. (تا الگوئى عملى و درد آشنا داشته باشند و حجّت بر آنان تمام باشد) «منهم» - عبادت خدا همراه با نفى شرك ارزش دارد. «أن اعبدوااللّه مالكم من اله غيره» - گرايش به توحيد، به تقوا نياز دارد.«أن اعبدوا اللّه... افلا تتّقون» - دعوت انبيا بر اساس آزاد سازى مردم از سلطه ى اشراف و ستمگران است و به همين دليل، اشراف بيش از ديگران با انبيا مخالفت مى كنند. «قال الملأ» - مخالفان چون جرأت ندارند كه منطق و اصل اصلاحات انبيا را نفى كنند، مى گويند: انبيا لايق آن اصلاحات نيستند. «بشر مثلكم» - زندگى انبيا، يك زندگى عادّى است. «يأكل - يشرب» - اشراف از مسائل معنوى وعلمى غافلند. «يأكل - يشرب» (اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: حسادت آنان سبب گفتن اين كلمات شد. [88]) ----- 88) بحار، ج 32، ص 97. منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَراً مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً لَّخَاسِرُونَ (34)  🔹أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَاباً وَعِظَاماً أَنَّكُم مُّخْرَجُونَ (35) 🔹هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ (36) 🔹إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ (37)  🔹إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَي عَلَي اللَّهِ كَذِباً وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ (38) 🔸و اگر از بشرى همانند خودتان اطاعت كنيد، قطعاً زيانكاريد. 🔸آيا (آن پيامبر) به شما وعده مى دهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوان هايى (پوسيده) شديد، شما (از قبر) بيرون آورده مى شويد ؟! 🔸دور است دور، آنچه به شما وعده داده شده است. 🔸جز اين زندگى دنيا چيز ديگرى نيست، مى ميريم و زندگى مى كنيم و ما (هرگز پس از مرگ) برانگيخته نخواهيم شد. 🔸او جز مردى كه بر خدا دروغ مى بندد نيست، و ما هرگز به او ايمان نخواهيم آورد. 🌿نکته: در قرآن، كلمه ى «هيهات» دو بار، آن هم در همين آيه به كار رفته است، كه سران كفر وقوع قيامت را بسيار دور مى پندارند. شعارهاى كفّار: پيامبر يك انسان معمولى است. «بشراً» بر ديگران امتيازى ندارد. «مثلكم» پيروى از پيامبران خسارت است. «لخاسرون» قيامت و زندگى دوباره دور است. «هيهات هيهات» (چون انبيا مكرّر و هميشه وعده ى قيامت مى دادند، «توعدون» مخالفان هم كلمه «هيهات» را تكرار كردند) آنچه ذكر شد، برخى از شعارهاى لجوجانه يا فريبنده ى كافران و حقّ ستيزان است. آنان با تبليغات گسترده، پيروى از پيامبران را خسارت مى دانند ولى هدفشان اين است كه مردم را مطيع خود سازند و با شعار آزادى، ملّت ها را به بردگى كشانند. 📜پیام: - افراد مغرور جز راه خود، راه ديگرى را تصور نمى كنند. «اِن هى» - آخوربين، آخربين نمى شود. «الاّ حياتنا الدنيا» (دنياگرايان، كوته فكران جامعه هستند) - كفّار، خدا را قبول داشتند ولى معاد و نبّوت را نمى پذيرفتند. «افترى على اللّه» - اهل كفر، با شعار «حفظ حريم و قداست الهى» اوليا و وعده هاى الهى را رد مى كنند. «افترى على اللّه» - گاهى جامعه به قدرى سقوط مى كند كه حاميان واقعى دين به عنوان دروغگو و كافران مغرور به عنوان حامى حريم خدا معرفى مى شوند. «افترى على اللّه» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ (39)  🔹قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ (40) 🔹فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاء فَبُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (41)  🔹ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِينَ (42) 🔸(پيامبرشان) گفت: پروردگارا! مرا در برابر تكذيب هاى آنان يارى فرما. 🔸(خداوند) فرمود: قطعاً به زودى پشيمان خواهند شد. 🔸پس (قهر خدا آمد و) بانگ مرگبار كه سزاوارش بودند آنان را فراگرفت، و آنان را همچون خاشاكى كه بر آب افتد قرار داديم، پس دور باد گروه ستمگر (از رحمت خدا). 🔸آن گاه بعد از (هلاكت) اين گروه، نسل هاى ديگرى پديد آورديم. پیام: - تكيه گاه انبيا خداست. «ربّ» - كلمه ى «ربّ» بهترين كلمه براى دعاست. بعد از كلمه ى «اللّه» بيشترين كلمه در قرآن كلمه ى «ربّ» است و معمولاً در همه ى دعاها به كار رفته است. - كفّار ومجرمان به زودى پشيمان خواهند شد. (وجدان ها، روزى بيدار خواهد شد.) «نادمين» - بيان تاريخ و هلاكت اقوام پيشين، براى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله مايه ى آرامش و براى كفّار مكّه وسيله ى تهديد است. «اخذتهم الصيحة ...» - دعاى انبيا مستجاب است. «ربّ - فاخذتهم» - قهر خدا بر اساس عدل است. «الصيحةبالحقّ» - مخالفان انبيا، هم شكنجه ى روحى دارند، «نادمين» هم شكنجه ى جسمى، «غثاء» و هم در قيامت گرفتارند. - قهر خدا شكننده است. «غثاء» - نفرين بر ستمگران جايز است. «فبُعداً» - سنّت خداوند، پس از انقراض يك امّت، ايجاد امّتى ديگر است. «ثمّ انشأنا» (تحوّلات تاريخى، تحت حاكميّت خداوند است) منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ (43) 🔹ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَاء أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضاً وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْداً لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ (44) 🔹ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَي وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ (45)  🔹إِلَي فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْماً عَالِينَ (46) 🔸هيچ امّتى از اجل (وقت انقراض) خود، نه پيش مى افتد و نه پس مى ماند. 🔸سپس پيامبرانمان را پى در پى (براى هدايت آن امّت ها) فرستاديم، هر بار كه پيامبر هر امّتى به سراغ قومش آمد، مردم او را تكذيب كردند، پس ما نيز آن گروه را هلاك كرديم وگروه ديگرى را دنبال آنان آورديم، وما آنان را زبانزد مردم قرار داديم (تا عبرت گيرند) پس قومى كه ايمان نمى آورند دور (از رحمت خدا) باد. 🔸سپس موسى و برادرش هارون را با معجزات و دليلى روشن فرستاديم. 🔸به سوى فرعون و اشراف قوم او، ولى تكبّر ورزيدند و آنان مردمى برترى جوى و گردنكش بودند. 🌿نکته: كلمه ى «احاديث» جمع «اُحدوثه» به داستان هاى شگفتى گفته مى شود كه با آب و تاب نقل و با علاقه شنيده مى شود. كلمه ى «سلطان» مرادف حجّت است، زيرا انسان با داشتن منطق، استدلال و حجّت علمى و عقلى، بر قلوب مردم مسلّط و پيروز مى شود. 📜پیام: - هر جامعه و امّتى، مهلتى خاص و زمان بندى حكيمانه اى دارد. «ما تسبق ...» - از تأخير عذاب الهى مغرور نشويد. «ما تسبق ...» - برنامه هاى الهى با هياهوى افراد لغو نمى شود و نظم الهى بر تحولات تاريخى حاكم است. «ما تسبق ...» - تاريخ، سنّت هاى ثابتى دارد. «ما تسبق ...» هيچ امّتى از اجل (وقت انقراض) خود، نه پيش مى افتد و نه پس مى ماند. - تبليغ، گاهى بايد به صورت چند نفره و اعزام هيأت باشد. «موسى واخاه» - مبلغ دين بايد از پشتيبانى علمى برخوردار باشد. «سلطان مبين» - براى اصلاح مردم و نظام اجتماعى، اوّل بايد به سراغ افراد مطرح و شاخص جامعه رفت. «الى فرعون و ملائه» - اطرافيان طاغوت ها، در قدرت آنان نقش مهمّى دارند. «ملائه» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ (47)  🔹فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ (48) 🔹وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (49) 🔸پس (در پاسخ موسى و هارون) گفتند: آيا ما به دو انسان مانند خودمان ايمان آوريم در حالى كه قوم موسى و هارون برده ى ما بودند؟ 🔸پس آن دو پيامبر را تكذيب كردند، و از هلاك شدگان گشتند. 🔸و همانا ما به موسى كتاب (تورات) داديم، شايد (مردم به واسطه آن) هدايت شوند. 📜پیام: - موسى و هارون، از نژاد بنى اسرائيل بودند. «وقومهما لنا عابدون» (با توجّه به اينكه بنى اسرائيل برده ى فرعونيان قرار گرفته بودند) - متكبّران به جاى مراعات منطق و معجزه، به جايگاه اجتماعى افراد نظر دارند. «سلطان مبين... قومهما لنا عابدون» - نژادپرستى عامل استكبار است. «وقومهما لنا عابدون» (فرعونيان نژاد خود را برتر از بنى اسرائيل مى پنداشتند) - منطق انبيا، معجزه و استدلال و منطق طاغوت، استضعاف و دربند كشيدن ملّت است. «قومهما لنا عابدون» - نتيجه ى تكذيب حقّ، هلاكت است. «كذّبوهما فكانوا من المهلكين» منبع:تفسیر نور 🌺🌿
💫سوره مُؤْمِنُونَ  إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ (57)  وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَالَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ (59) همانا كسانى كه از خوف پروردگارشان بيمناكند، آنان كه به آيات پروردگارشان ايمان دارند. و به پروردگارشان شرك نمى ورزند، 🌿نکته: «خَشيت» ترسى است كه برخاسته از علم وشناخت باشد و «اِشفاق» ترسى است كه با محبّت و احترام آميخته باشد. خشيت، بيشتر جنبه ى قلبى دارد و اشفاق جنبه ى عملى. آيه مى فرمايد: مؤمنان و سبقت گيرندگان در خيرات، كسانى هستند كه در دل آنان ترس آميخته با عظمت خدا جاى كرده است و در عمل، حريم خدا را حفظ مى كنند و حيا دارند. 📜پیام: - ترس از روى آگاهى و توجّه به عظمت خداوند، مايه ى رشد است. «من خَشية ربّهم مشفقون» - ايمان آوردن به هر قانونى كه خداوند مى فرستد و دور شدن از انواع شرك ها، وظيفه ى دائمى ماست. (كلمه ى «يؤمنون» و «لايشركون» فعل مضارع و نشانه ى دوام و استمرار است) منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَي رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ (60) و كسانى كه (اموال خود را در راه خدا) مى دهند آنچه را دادند، در حالى كه دل هايشان ترسان است از اين كه سرانجام به سوى پروردگارشان باز مى گردند. 🌿نکته: «وَجِل» به معناى اضطراب و نگرانى است. تكامل معنوى انسان در چند مرحله صورت مى پذيرد كه در اين آيات مطرح شده است: مرحله ى اوّل؛ علم و شناختى كه مايه ى خشيت شود. «من خشية ربّهم» مرحله ى دوّم؛ ايمان عميق و دائمى به آنچه درك كرده است.«يؤمنون» مرحله ى سوّم؛ دورى از انواع شرك ها، مخفى و آشكار. «لايشركون» مرحله ى چهارم؛ انفاق از آنچه خدا عطا نموده است. «يؤتون...» مرحله ى پنجم؛ مغرور نشدن و دغدغه داشتن كه مبادا كارم ناقص يا عملم مردود يا وظيفه ام چيزى ديگرى باشد و در قيامت پاسخ گو نباشم. «قلوبهم وَجِلَة» 📜پیام: - به انفاق خود مغرور نشويم. «يؤتون... و قلوبهم وجلة» - ترس مؤمن از خداوند به خاطر حضور او در محضر پروردگار در روز قيامت است. «وَجلة اَنّهم الى ربّهم راجعون» منبع:تفسیر نور ⚘
💫سوره مُؤْمِنُونَ  أُوْلَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ (61) چنين كسانى، در خيرات شتاب مى ورزند و همانان هستند كه در (رسيدن به) خيرات از يكديگر پيشى مى گيرند. 🌿نکته: در آيه 56 بيان شد كه برخى از مردم تنها داشتن مال و فرزند را مايه ى سعادت و نشانه ى سرعت در خير مى دانند، امّا اين آيه مى فرمايد: سرعت در خير، علم و ايمان و اخلاص و انفاق همراه با خوف و خشيت است، نه آنچه آنان مى پندارند. 📜پیام: - ترس از خداوند و قيامت، سبب شتاب در كارهاى خير است. «من خشية ربّهم مشفقون... اولئك...» - نشانه ى ايمان واقعى، سرعت دائمى در كارهاى خير است. («يسارعون» فعل مضارع، رمز استمرار است) - سرعت و سبقت در كار خير، يك ارزش است. «يُسارعون فى الخيرات» منبع:تفسیر نور ⚘
💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (62) و ما هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نمى كنيم، و نزد ما كتابى است كه به حقّ سخن مى گويد (و بر كار مردم گواه است) و به آنان هيچ ستمى نمى شود. 🌿نکته: در فقه قاعده اى به نام قاعده ى «نفى عُسر و حَرَج» وجود دارد، كه مبناى آن همين آيه است. يعنى هرگاه تكليفى موجب سختىِ غير قابل تحمّل گرديد، آن تكليف ساقط مى شود. 📜پیام: - گرچه سبقت و سرعت در كارهاى خير ارزش دارد، ولى افراط ممنوع است. «الاّ وُسعها» - تكليف همه ى انسان ها يكسان نيست. هر كس به مقدار توانِ جسمى، فكرى و ماليش مكلّف است و خداوند تكليف غنى را از فقير نمى خواهد. «لا نكلّف نفساً الاّ وسعها» - در جهان بينى الهى، هيچ كس گرفتار عقده و احساس حقارت نمى شود، چون بيش از توانش تكليفى ندارد. «الاّ وسعها» (آرى هر كس توانى دارد و وظيفه اى، پس بايد آرامش داشته باشيم) - نظام آفرينش، حساب و كتاب دارد. «و لَدَينا كتاب» - برخى از شرايط مديريّت در اين آيه ذكر شده است، از جمله: الف: آشنايى به توانايى افراد و واگذارى كار به مقدار توان آنان.«وسعها» ب: نظارت دقيق بر كار و وظايف آنان. «كتاب ينطق بالحقّ» ج: عدالت در تنبيه يا تشويق آنان. «و هم لا يظلمون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِن دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ (63) بلكه دل هاى آنان از اين (كتاب) در غفلت و بى خبرى است و علاوه بر اين كارهايى (ناروا) دارند كه انجام مى دهند. 🌿نکته: در دو آيه ى قبل، درباره ى فرزانگان مخلص فرمود: «هم لها سابقون» در اين آيه، درباره ى گروه منحرف مى فرمايد: «هم لها عاملون» آرى، «هر كس با طينت خود مى تند» و «از كوزه همان برون تراود كه در اوست». كلمه ى «بل» در آغاز كلام، براى انتقال مطلب است. در آيات قبل سخن از نيكان بود،در اين آيه سخن از كفّار است كه عملشان غير از عمل آنان است. كلمه ى «غمرة» به معناى غرقاب و آبى است كه تمام انسان را فراگيرد. گويا غفلت همه ى وجود آنان را فراگرفته است. 📜نکته: - ابتدا روح منحرف مى شود، سپس رفتار تغيير مى كند. «قلوبهم - لهم اعمال» - بدتر از رفتار زشت، اصرار و تكرار آن است. «لهم اعمال - هم لها عاملون» - انسان، ابتدا دست به كار خلاف مى زند، سپس كار خلاف براى او عادت مى شود و او را به خود جذب مى كند، يعنى در مسير عمل و ارتكاب آن قرار مى گيرد و پس از ارتكاب گناه، اسير آن مى شود. «لهم اعمال - هم لها عاملون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  حَتَّي إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ (64)  لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ (65) (جهل و انحراف و كارهاى ناپسند آنان همچنان ادامه دارد) تا زمانى كه مرفّهان (و خوشگذرانان مغرور) را به قهر خود گرفتار سازيم، در اين هنگام است كه ناله سر مى دهند. (امّا به آنان خطاب مى شود:) امروز ناله نكنيد، قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد. 🌿نکته: كلمه ى «يَجئَرون» از «جوار» به معناى زوزه ى سگ وشغال و گرگ هنگام صدمه ديدن است و تشبيه ناله ى مرفّهان غافل، به زوزه ى سگ، نشانه ى تحقير و ذلّتى است كه در برابر بدمستى هاى دنيوى داشته اند. 📜پیام: - براى گروه مرفّه و مغرور، جز عذاب الهى، وسيله ى ديگرى براى هشيارى نيست. «حتّى اذا ...» - پايان ناز و نعمت هاى غافلانه، ناله هاى عاجزانه خواهد بود. «يَجئرون» در پس هر خنده آخر گريه اى است مرد آخربين، مبارك بنده اى است - روز قيامت، روز كيفر است نه التماس. «لا تَجئروا اليوم» - كسانى كه با مال و امكانات خود، مردم را يارى نكردند، در قيامت يارى نمى شوند. «لا تنصرون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَي عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَي أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ (66)  مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِراً تَهْجُرُونَ (67) همانا آيات من به طور مداوم بر شما تلاوت مى شد ولى شما اعراض كرده، به عقب باز مى گشتيد. در حالى كه نسبت به آن (پيامبر و قرآن) تكبّر مى ورزيديد و شب ها تا ديروقت بدگويى مى كرديد. 🌿نکته: «نكوص» به معناى بازگشت به عقب است و «على اَعقابكم» تأكيد آن است. «سامر» از «سَمر» به معناى گفت وگوى شبانه است. «هَجر» به معناى جدايى و «هُجر» ناسزا و فحش را گويند كه سبب جدايى است. 📜پیام: - ارتجاع واعراض از حقّ، از اوصاف مرفّهان ومستكبران است. «فكنتم على اعقابكم تنكصون» - بى اعتنايى به انبيا، نشانه ى رشد و ترقّى نيست، بلكه عامل سقوط و عقب گرد است. دستورات و قوانين الهى، عامل رسيدن به تكامل و اعراض از آنها مايه ى سقوط است. «اعقابكم تنكصون» - بدتر از عقب گرد واعراض از حقّ، آن است كه هدف از اين عمل، استكبار باشد. «مستكبرين به» - كسى كه روز منطق ندارد، شب ياوه سرايى مى كند. «سامراً تَهجُرون» - كسى كه حرف حساب ندارد، فحش مى دهد. «تَهجُرون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔸أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (68)  🔸أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (69) 🔸أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ (70) 🔹آيا آنها در اين گفتار (قرآن) نينديشيدند، يا مطالبى براى آنان آمده كه براى نياكانشان نيامده است؟ (لذا قبول حرف تازه براى آنان سخت است). 🔹يا اين كه پيامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نيستند) پس براى همين او را انكار مى كنند؟ 🔹يا مى گويند: او جنون دارد؟ (چنين نيست) بلكه او حقّ را براى آنان آورده امّا بيشترشان از پذيرش حقّ كراهت دارند. 📜پیام : - نخستين عامل بدبختى مردم، تعطيل كردن انديشه و تفكّر است. «أفلم يدّبّروا القول» - قرآن، كتاب تدبّر و انديشه است. (نه فقط تلاوت وتجويد و...، و هركس در آن تدبّر كند، حقّانيّت آن را مى فهمد) «أفلم يدّبّروا القول» - خداوند در تمام دوران ها نداى خود را به مردم رسانده و اساس اديان آسمانى يكى است. «ام جائهم ما لم يأت» - در تبليغ و دعوت، تمام راه هاى بهانه جويى را براى مخالفان حقّ مسدود كنيد. «ام جائهم ما لم يأت»، «ام لم يعرفوا» - پيامبر بايد در ميان مردم (به خوبى) شناخته شده باشد تا بهانه اى براى انكار نباشد. «ام لم يعرفوا رسولهم» - گرچه انسان در برابر سخن تازه عكس العمل نشان مى دهد، ولى نزول وحى تازگى ندارد. «ام جائهم ما لم يأت آبائهم الاوّلين» - دشمنان دين، براى حفظ مرام خود، شخصيّت مردان خدا را خدشه دار مى كنند. «ام يقولون به جِنّة» - حقّ بايد مطرح شود، اگر چه اكثريّت ناراحت شوند. «بل جاءهم بالحقّ و اكثرهم للحقّ كارهون» - بعضى كفّار، فطرت سالم دارند و حقّ را مى پذيرند. «اكثرهم للحقّ كارهون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ (71) و اگر حقّ، از هوس هاى آنان پيروى مى كرد، قطعاً آسمان ها و زمين و كسانى كه در آنها هستند تباه مى شدند، ولى ما قرآنى به آنها داديم كه مايه ى ياد (وشرف وحيثيّت) آنهاست، امّا آنان از اين ياد رويگردانند. 🌿نکته: اگر حقّ، تابع هوس هاى مردم باشد، نظام هستى فاسد وتباه مى شود، زيرا: - هوس هاى مردم - حتّى هوس هاى يك نفر - در زمان هاى مختلف، متضاد است. - هوس هاى مردم، مفسده دارد. - خواسته هاى مردم، يك بُعدى است وبه ابعاد ديگر وآثار دور ونزديك توجّه ندارد. 📜پیام: - حقّ، هرگز نبايد تابع تمايلات و خواسته هاى مردم باشد. «ولو اتّبع» - اشراف كافر، دوست دارند كه دين طبق ميل آنان باشد. «ولو اتّبع الحقّ» - حقّ پرستى با هوا پرستى تضاد دارد. «لفسدت» - تمايلات و هوس هاى بشر، جهان را فاسد مى كند. «لفسدت» - نظم موجود در جهان، نشانه ى حقّانيّت و حكمت خداوند يكتاست. «و لو اتّبع الحقّ... لفسدت» - در آسمان ها، موجودات زنده و با شعور وجود دارد. «مَن فيهنّ» - قرآن وسيله ى تذكّر است. «بذكرهم» - دين، وسيله بيدارى وشرف ملّت ها ونجات آنان از نابودى است. «بذكرهم» - گاهى انسان از توجّه به آنچه سبب عزّت و نام نيك اوست اعراض مى كند. «فهم عن ذكرهم معرضون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (72)  🔹وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَي صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (73) 🔹وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ (74) 🔸آيا تو از آنها (در برابر دعوتت) مزدى خواسته اى؟ با اين كه پاداش دائمى پروردگارت بهتر، و او بهترين روزى دهندگان است. 🔸و قطعاً تو مردم را به راه راست دعوت مى كنى. 🔸و همانا كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، از راه راست منحرفند. 🌿نکته: «خرج» چيزى است كه مصرف مى شود، ولى «خراج» بودجه ى مستمرى است كه تعيين مى شود. [99] كلمه ى «نكب» به معناى انحراف است و «نكبت»، يعنى دنيا به او پشت كرده و بدبخت شده است. روزى الهى چون خير است، «خراج ربّك خيرٌ» چند مزيّت دارد: بى منّت، دائمى، زياد و مبارك است. در حديث مى خوانيم: كسانى كه به جاى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله سراغ ديگران بروند و رهبرى آنان را بپذيرند، از راه راست منحرفند. [100] ----- 99) التحقيق فى كلمات القرآن. 100) تفسير نورالثقلين. 📜پیام: - در تبليغ دين، نبايد از مردم پولى طلب كرد؛ اگر خود آنها دادند حساب جدايى دارد. «ام تسئلهم» - مردم در برابر پول خواستن مبلّغ حسّاسيّت دارند. «ام تسئلهم خرجا» - مردم يك بار خرجى مى دهند، ولى خداوند هميشه روزى مى دهد. «خرج - خراج» (با توجّه به تفاوتى كه ميان «خرج» و «خراج» بيان شد) - روزى دادن به صورت مستمر، از شئون پروردگار است. «فخراج ربّك» - خداوند ضامن روزى مبلّغان دين است. «فخراج ربّك» - واسطه هاى رزق، شما را نفريبند. «وهو خيرالرّازقين» - پيامبر، منادى راه درست است. «انّك لتدعوهم الى صراط مستقيم» - ايمان به معاد، عامل پايدارى در راه راست و عدم ايمان، عامل انحراف است. «لا يؤمنون - لناكبون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (75) و (بر فرض) اگر به آنها رحم كنيم و (رنج و عذاب و) بدبختى هاى آنان را برطرف سازيم (به جاى هوشيارى و شكر) در طغيانشان كوردلانه اصرار مى ورزند. 🌿نکته: در تفسير «كنزالدّقائق» و «روح البيان» مى خوانيم: زمانى در مكّه قحطى شد، ابوسفيان از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله درخواست دعا كرد، حضرت دست به دعا برداشت و قحطى برطرف گرديد، سپس آيه ى فوق نازل شد. طغيان در افراد مختلف، تفاوت دارد: طغيان عالمان، در علم است كه به وسيله ى تفاخر و مباهات جلوه مى كند. طغيان ثروتمندان در مال است كه به وسيله ى بخل خود را نشان مى دهد. طغيان صالحان در عمل نيك است كه به وسيله ى ريا وسُمعه (خودنمايى وشهرت طلبى) نمايان مى شود. طغيان هواپرستان در پيروى از شهوت ها جلوه مى كند. [101] ----- 101) تفسير روح البيان. 📜پیام: - رفاه و آسايش، جلوه ى رحمت الهى است. «رَحِمناهم و كشفنا» - خدمت و محبّت به افراد بى شخصيّت، بى ثمر است. «رَحِمنا - للجّوا» - انسان هاى بى ايمان، از فرصت ها و مهلت ها سوء استفاده مى كنند. «لايؤمنون بالآخرة... للجّوا فى طغيانهم»۴ - طغيانگرى، انسان را سرگردان مى كند. «فى طغيانهم يعمهون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ (76) و همانا آنان را به عذاب گرفتار كرديم ولى آنان در برابر پروردگارشان نه تواضع كردند و نه تضرّع. 🌿نکته: در حديث مى خوانيم: «اِستكانت» خضوع است و «تضرّع» دست ها را به دعا بلند كردن. [102] در آيه ى قبل، درباره ى كافران لجوج فرمود: اگر به آنان رحم كنيم، لجاجت مى كنند و به راه نمى آيند؛ در اين آيه مى فرمايد: اگر آنان را با قهر خود بگيريم وعذابشان كنيم، باز هم به راه نمى آيند. شاعر مى گويد: بر سيه دل چه سود خواندن وعظ نرود ميخ آهنين بر سنگ ----- 102) تفسير نورالثقلين. - هدف از قهر الهى در دنيا، بيدارى غافلان است. «اخذناهم ... فما استكانوا» - گاهى كافران وگمراهان، در دنيا نيز به كيفرهاى الهى مبتلا مى شوند.«اخذناهم» - كافران لجوج، نه با رحمت خداوند هدايت مى شوند و نه با قهر و عذاب الهى. «فما استكانوا» - بدترين نوع تكبر، استكبار در برابر ربّ است. «فما استكانوا لربّهم» (انسان سنگدل به جايى مى رسد كه در برابر خداى بزرگ، هرگز خضوع و تضرّع و ناله نمى كند) منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  حَتَّي إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَاباً ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77) (نه رحمت در آنان اثر كرد و نه مؤاخذه، ما هم اين سنگدلان را رها مى كنيم) تا زمانى كه درى از عذاب شديد به روى آنان بگشاييم (و چنان گرفتار شوند كه) ناگهان در آن (عذاب) مأيوس شوند. 🌿نکته: «مُبلس» از مادّه ى «اِبلاس» به معناى اندوهى است كه پس از وقوع حادثه ى تلخ و شديد به انسان دست مى دهد و غالباً او را به سكوت و حيرت و يأس مى كشاند. [103] ----- 103) تفسيرنمونه. 📜پیام: - درهاى عذاب، ابتدا به روى ما بسته است امّا سرسختى و لجاجت ما در برابر حقّ، سبب مى شود كه خداوند آن درها را باز كند. «فتحنا» - خداوند در مراحل تربيت، اصولى را اجرا مى كند: اوّل: با رحمت ومهربانى رفتار مى كند. «ولو رَحِمناهم وكشفنا ما بهم من ضرّ للجوّا» دوّم: با عذاب تنبيهى: «و لقد اخذناهم بالعذاب فما استكانوا» سوّم: با عذاب نهايى كه مايه ى بيچارگى و درماندگى است. «عذابٍ شديدٍ» - كسى كه بخواهد با لجاجت، انبيا را به يأس كشاند، گرفتار قهرى مى شود كه خود به يأس كشيده شود. «مبلسون» - در عذاب نهايى، جايى براى توبه و نجات نيست و عذاب شدگان مأيوس مى شوند. «مبلسون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ (78)  🔹وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (79) 🔹وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (80) 🔸و اوست كه براى شما گوش و چشم ها و دل ها آفريد، چه اندك سپاسگزاريد. 🔸و اوست كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مى شويد. 🔸و اوست كه زنده مى كند و مى ميراند؛ و رفت و آمد شب و روز براى اوست، پس آيا نمى انديشيد؟ 📜پیام: - راه هاى شناخت، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى اند. «اَنشأ لكم السمع...» - راه شناخت، در محسوسات منحصر نيست، بلكه دل نيز ابزار شناخت است. «السمع و الافئدة» - شكر مُنعم واجب است و كسى كه از نعمت ها درست استفاده نكند، ناسپاس و مورد توبيخ است. «قليلاً ما تشكرون» - ياد نعمت هاى الهى، زمينه ى شناخت و شكر است. «تشكرون» - آفرينش انسان، هدفدار است. «ذرأكم - و اليه تحشرون» - انديشه و تعقّل، انسان را به توحيد مى رساند. «و هو الّذى... أفلاتعقلون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ (81)  🔹قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (82) 🔹لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (83) 🔸(كافران هدايت نشدند) بلكه سخنى همانند گفته ى پيشينيان گفتند. 🔸گفتند: آيا اگر مرديم و خاك و استخوان هايى (پوسيده) شديم، آيا ما بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟ 🔸البتّه اين حرف از قبل، به ما و پدران ما وعده داده شده، اين (حرف ها و وعده ها) جز افسانه هاى پيشينيان (چيزى) نيست. 🌿نکته: «اساطير» جمع «اسطوره» و به معناى افسانه هاى دروغين است. اين كلمه نُه بار در قرآن، از زبان كفّار در برابر انبيا به كار رفته است. 📜پیام: - كفّار در انكار معاد حرف تازه اى ندارند. «مثل ما قال الاوّلون» - كفّار، منطق و استدلال ندارند و تنها حربه ى آنان در برابر حقّ، تعجب همراه با انكار است. «ءَاِذا» - عدم تعقّل، ريشه ى انكار حقّ است. (توجّه به مرگ و حيات و گردش شب و روز، زمينه ساز ايمان به معاد مى شود) «يحيى ويميت... أفلاتعقلون... قالوا ءاذا مِتنا» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (84)  🔹سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (85) 🔹قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86)  🔹سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ (87) 🔸(به اين كفّار) بگو: اگر شما علم داريد، (بگوييد) زمين وكسانى كه در آن زندگى مى كننداز كيست؟ 🔸آنان خواهند گفت: براى خداست بگو: پس آيا متذكّر نمى شويد؟ 🔸بگو: پروردگار آسمان هاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟ 🔸(باز هم) خواهند گفت: براى خداست، بگو: آيا پروا نمى كنيد؟ 🌿نکته: «ربّ» به مالكى گفته مى شود كه درصدد حفظ وتدبير ملك خود باشد. «عرش» مركز فرماندهى خداوند و غير از آسمان هاى هفتگانه است. 📜پیام: - ريشه ى شرك، جهل و غفلت است. «لمن الارض... اِن كنتم تعلمون» - يكى از شيوه هاى تبليغ، طرح سؤال است. «لمَن الارض» - علم مفيد آن است كه انسان را خداشناس كند. «لمَن الارض... ان كنتم تعلمون» - هر انسان آگاهى مى داند كه زمين و همه ى كسانى كه در آن هستند، بى صاحب و بى حساب نيست. «سيقولون لله» - وجدان، بهترين داور است. «سيقولون لله» - از گفتارها و پاسخ هاى خود مردم، سند موعظه و استدلال آماده كنيد. «قل أفلاتذكّرون» - آسمان هاى هفتگانه و تمام هستى، تحت تدبير اوست. «ربّ السموات ...» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (88)  🔹سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّي تُسْحَرُونَ (89) 🔹بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (90) 🔸بگو: اگر مى دانيد (بگوييد) فرمانروايى همه ى موجودات به دست كيست؟ او كه (به همه) پناه مى دهد، ولى هيچ كس در برابر او پناه ندارد. 🔸به زودى خواهند گفت: (حكومت بر همه چيز) براى خداست. بگو: پس چگونه (مى گوييد پيامبر شما را سحر كرده و) شما مسحور او شده ايد؟ 🔸(ما آنان را سحر نمى كنيم) بلكه حقّ را براى آنان آورديم، وقطعاً آنان دروغ مى گويند. 🌿نکته: قرآن در سوره ى يس مى فرمايد: «انّما أمره اذا اراد شيئاً اَن يَقول له كُن فيكون فسُبحان الّذى بيده ملكوت كلّ شى ء» [104] هر گاه خداوند چيزى را اراده كند، فرمان مى دهد و آن، آفريده مى شود؛ پس منزّه است خداوندى كه ملكوت همه چيز به دست اوست. (بنابراين كلمه ى ملكوت به معناى قدرت مطلقه بر هستى است) كلمات «يجير» و «يجار» از ريشه ى «جوار» به معناى همسايگى است. از آنجا كه يكى از حقوق همسايگى، حمايت از همسايه در برابر سوءقصد ديگران است، لذا اين كلمه به معناى پناه دادن و حمايت كردن بكار مى رود. [105] مراد از حقّ در آيه «اَتيناهم بالحقّ» يا معاد است يا قرآن، يا منطق واستدلال توحيدى. ----- 104) يس، 82 تا 83. 105) تفسير الميزان. 📜پیام: - نحوه ى گفتگو با مخالفان را از قرآن بياموزيم. «قل» - در شيوه ى تبليغ، از فطرت هاى سالم و باورهاى صحيح مردم، در راه رشد و هدايت آنان كمك بگيريم. «قل مَن بيده ...» - مالكيّت خداوند گسترده و همه جانبه است. «ملكوت كلّ شى ء» - پناه دادن خداوند، دائمى، مطلق و انحصارى است. «و هو يجير» - در برابر قهر خداوند، هيچ پناهگاهى نيست. «و لا يُجار عليه» - حاكميّت مطلقه خداوندرا تنها عالمان در مى يابند. «ان كنتم تعلمون» - در برابر عقايد انحرافى ديگران، موضع روشنى بگيريد. «بل اَتيناهم بالحقّ» - كارهاى خداوند، حقّ و حكيمانه است. «بالحقّ» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذاً لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَي بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (91) خداوند هيچ گونه فرزندى براى خود نگرفته است، و هيچ معبودى با او نيست، (و اگر جز اين بود،) قطعاً هر خدايى به سوى آفريده ى خود مى رفت، و بى ترديد بعضى از خدايان بر بعضى ديگر برترى مى جست (و با اين كار، هستى تباه مى شد) خداوند از آنچه (مشركان) توصيف مى كنند منزّه است. 📜پیام: - عقيده به هرگونه فرزند براى خداوند ممنوع است. (خواه عيسى را فرزند او بدانيم يا فرشتگان و ديگران را) «من ولد» - هر مخلوقى در سيطره ى خالق است. «لذهب كلّ اله بما خلق» - تعدّد مديريّت، مانع موفّقيّت است. «لذهب كلّ اله بما خلق» - نظام هماهنگ و سامان يافته، نشانه يكتايى خداوند است. «اذاً لذهب كلّ اله» - داشتن فرزند وشريك، نشانه ى نياز ومحدوديّت است، و لازمه محدوديّت، برترى جويى است. «لذهب - لعلا» - تضاد ميان قدرت ها، عامل فساد وناپايدارى است. «لعلا بعضهم على بعض» - هر گاه تصورات غلط و انحرافى ديگران را بازگو كرديم، براى پاكسازى روح خود و ديگران خداوند را تسبيح كنيم. «سبحان‌‌ الله عمّا يصفون» - خدا را از همه ى انحراف ها و خرافه ها دور و منزّه بدانيم. «عمّا يَصفون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (92)   🔹قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ (93) 🔹رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94) 🔸(اوست كه) به غيب و شهود (نهان و آشكار) آگاه است؛ پس از هر چيزى كه براى او شريك مى گيرند برتر است. 🔸بگو: پروردگارا! اگر آنچه را (از عذاب) كه به آنان وعده داده شده (مى خواهى) به من نشان دهى. 🔸پس پروردگارا! مرا در ميان قوم ستمگر قرار مده. 🌿نکته: امام صادق عليه السلام درباره ى جمله «عالم الغيب و الشهادة» فرمود: غيب آن است كه واقع نشده و شهادت چيزى است كه محقّق گشته باشد. [106] ----- 106) معانى الاخبار، ص 146. 📜پیام: - علم خداوند به همه چيز، رمز بى نيازى او از شريك است. «ما كان معه من اله... عالم الغيب» - علم خداوند نسبت به غيب و شهود يكسان است. «عالم الغيب و الشهادة» - آگاهى به غيب مهم تر و مسائل غيبى بيشتر است. (در تمام قرآن، كلمه ى غيب قبل از شهادت آمده است). «عالم الغيب و الشهادة» - پيامبر صلى الله عليه وآله امين وحى است. حتّى كلمه ى «قل» را نقل مى كند. - حضور در ميان ظالمان، خطر گرفتارى به عذاب هاى الهى را در پى دارد. «فى القوم الظالمين» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹وَإِنَّا عَلَي أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ (95) 🔸و بدون شك ما مى توانيم آنچه را به آنان وعده مى دهيم به تو نشان دهيم. 🌿نکته: خداوند در اين آيه پيامبرش را دلدارى داده است كه قدرت دارد گمراهان و كافران را عذاب كند امّا به دلايلى عذاب آنان را به تأخير مى اندازد از جمله: الف: به آنان مهلت مى دهد تا توبه كنند. ب: با آنان اتمام حجّت كند. ج: در آينده افراد مؤمنى از نسل آنان به وجود مى آيد. د: به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه وآله كه مايه ى رحمت و بركت است. 📜پیام: - تأخير عذاب، نشانه ى ناتوانى خداوند نيست. «لقادرون» - از اينكه عاقبت كفّار را به چشم خود نمى بينيد، در قدرت خداوند شك نكنيد. «نريك ما نعدهم لقارون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1