eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ امام علی (ع) : ♨️ نهايت جهاد، مبارزه انسان با نفْس خويش است. 🔷 غايةُ المُجاهَدَةِ أنْ يُجاهِدَ المَرءُ نَفْسَهُ 📚 غرر الحكم : 6370 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
08 زیر چتر خدا(صوت مخصوص ایتا).mp3
2.1M
☔️ زیر چتر خدا 🎙 حجت‌الاسلام عالی ☀️ در حديثي پيامبر صلی الله علیه وآله فرمود: إنّي لأعلم آية لو أخذ بها النّاس لكفتهم وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً فما زال يقولها و يعيدها آيه اي در كتاب خدا سراغ دارم كه اگر همه مردم به آن پناه ببرند، همه را كفايت مي كند و آن آيه و من يتق الله يجعل له مخرجا" هست و پيامبر پيوسته اين آيه را تلاوت مي كرد و تكرار مي نمود كنز الدقائق ج13، ص306 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و چهل و شش 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 4- ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ:
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و چهل و هفت 🔷 ↩️ 6- ﻣﻌﺎﺫﻩ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺼﺮﻩ ﺧﻄﺒﻪ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻢ ﺻﺪﻳﻖ ﺍﻛﺒﺮ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩ. ﺍﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺩﺭ ﺹ 73 " ﻣﻌﺎﺭﻑ " ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ ﻭ ﻋﻘﻴﻠﻲ ﻭ ﻣﺤﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺩﺭ ﺹ 85 ﺫﺧﺎﺋﺮ ﻭ ﺹ 155 ﻭ 157 ﺝ 2 " ﺭﻳﺎﺽ " ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭﺹ 251 ﻭ 257 ﺝ 3 ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺍﻟﺠﻮﺍﻣﻊ، ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺹ 405 ﺝ 6 ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺁﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ✅ ﻧﺎﻡ‌ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻜﺘﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﻋﺒﺪﻱ: ﺍﺳﻤﺎﻫﻤﺎ ﻗﺮﻧﺎ ﻋﻠﻲ ﺳﻄﺮ ﺑﻈﻞ ﺍﻟﻌﺮﺵ ﺭﺍﺗﺐ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﮕﺎﺭﺵ ﻧﺎﻡ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻇﻞ ﻋﺮﺵ ﻭ ﺑﺮ ﺑﺎﺏ ﺑﻬﺸﺖ. ﭼﻪ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ ﺩﺭ ﺹ 259 ﺝ 1 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺭ ﺷﺐ ﻣﻌﺮﺍﺝ، ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﻟﺎ ﺍﻟﻪ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﻠﻪ، ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻲ ﺣﺒﻴﺐ ﺍﻟﻠﻪ، ﻭ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻭ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺻﻔﻮﻩ ﺍﻟﻠﻪ، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺧﻴﺮﻩ ﺍﻟﻠﻪ، ﻋﻠﻲ ﻣﺒﻐﻀﻴﻬﻢ ﻟﻌﻨﻪ ﺍﻟﻠﻪ. [ ﺻﻔﺤﻪ 198] ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺧﻄﻴﺐ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭﺹ 204 ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺯﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻋﻠﻲ ﻭ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﻋﺒﺪﻱ: ﻛﺎﻥ ﺍﻟﺎﻟﻪ ﻭﻟﻴﻬﺎ ﻭ ﺍﻣﻴﻨﻪ ﺟﺒﺮﻳﻞ ﺧﺎﻃﺐ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﻣﻴﻦ ﻧﻴﺰ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ. ﺟﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﺳﻤﺮﻩ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻲ‌ﭘﻨﺪﺍﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻭﻱ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺘﻢ؟ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺧﺒﺮ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ (ﻭﺣﻲ) ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺴﻮﻱ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﻱ ﻣﺤﻤﺪ، (ﺧﺪﺍﻱ) ﻋﻠﻲ ﺍﻋﻠﻲ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺩﺭﻭﺩ ﻣﻲ‌ﻓﺮﺳﺘﺪ، ﺍﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﺎﻥ ﻭ ﻛﺮﻭﺑﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ " ﺍﻓﻴﺢ " ﮔﻮﻳﻨﺪ، ﺑﺰﻳﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻃﻮﺑﻲ ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩﻩ، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ. ﻣﺮﺍ ﻧﻴﺰ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺧﻮﺩ ﻭﻟﻲ (ﻋﻘﺪ) ﺑﻮﺩ (ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ) ﺹ 164 ﻛﻔﺎﻳﻪ ﺍﻟﻄﺎﻟﺐ ﻣﺤﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 31 ﺫﺧﺎﺋﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﻠﻜﻲ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﻙ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺩﺭﻭﺩ ﻣﻲ‌ﻓﺮﺳﺘﺪ ﻭ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﻣﻠﺎﺀ ﺍﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺝ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺑﻌﻘﺪﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻭﺭ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
01 Bar Madare Bimardelan(1403-09-11)Tehran.mp3
22.95M
🔈 🎙 استاد امینی خواه 🔰 جلسه اول * "فان حزب الله هم الغالبون"؛ خط امامت تا همیشه پیروز [4:48] * هشدار قرآن؛ دل‌هایتان را از "یهود، نصاری، منافقین و بیماردلان" دور نگه دارید [6:26] * جدایی از یهود و نصاری؛ معیار ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) [7:50] * تنها 70 روز؛ از بیعت غدیر تا انکار ولایت [12:20] * بهانه‌ای به نام مصلحت؛ حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در برابر موج مصلحت‌تراشی و انکار حق [15:01] * سکوت مدینه، آتش خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را برافروخت [20:45] * جای علی (علیه‌السلام) سلمان را گذاشتند؟ نه ... [23:10] * ۲۳ سال جهاد پیامبر (صل‌الله‌علیه‌وآله)، زمین حاصل‌خیز شد، اما بذر ولایت کاشته نشد [26:34] * میدان منافقین: دل‌های بیمار، سلاح دشمن در قلب جامعه [29:26] * نه معاند، نه بی‌اعتقاد؛ بیماردلان اسیر ترس و تزلزل‌اند [32:19] * ترس‌پراکنی؛ ابزار همیشگی منافقان از مدینه تا سوریه [36:09] * نفرتی که ساخته شد، محبتی که نابود شد؛ کار منافقان با مدینه [40:27] * همه جمع شدند، اما برای انکار حق و خاموش کردن نور ولایت [42:53] * امیرالمؤمنین (علیه‌السلام): یا رسول‌الله، صبر من هم با فاطمه رفت... [46:06] ⏰ مدت زمان: ۵۵:۳۴ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ به یقین کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهى (متشکّل و توطئه گر) از شما بودند. امّا گمان نکنید این ماجرا به زیان شماست، بلکه خیر شما در آن است. هر یک از آنها سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند. و آن کس از آنان که بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظیمى براى اوست! (نور/11) * لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان باایمان نسبت به کسى که از خودشان بود، گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغ بزرگِ آشکارى است؟! (نور/12) * لَّوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ چراچهار شاهد بر آن نیاوردند؟! و هنگامى که گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند. (نور/13) * وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ و اگر فضل و رحمت الهى در دنیا و آخرت شامل حال شما نمى شد، بخاطر این گناهى که کردید عذاب سختى به شما مى رسید! (نور/14) * إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ (به یاد آورید) زمانى را که این شایعه را از زبان یکدیگر مى گرفتید، و با دهان خود سخنى مى گفتید که به آن یقین نداشتید. و آن را ساده و کوچک مى پنداشتید در حالى که نزد خدا بزرگ است! (نور/15) *** وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَكَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ چرا هنگامى که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم. خداوندا منزّهى تو، این بهتان بزرگى است»؟! (نور/16) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۶ الی ۱۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️ نکته ها: ۱ ـ
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات۱۱ الی ۱۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول: براى آیات فوق دو شأن نزول نقل شده است: شأن نزول اول، که مشهورتر است، در کتب تفسیر اهل سنت آمده و در تفاسیر شیعه نیز بالواسطه نقل شده، چنین است: عایشه همسر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى گوید: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) هنگامى که مى خواست سفرى برود، در میان همسرانش قرعه مى افکند، قرعه به نام هر کس مى آمد او را با خود مى برد، در یکى از غزوات(۱) قرعه به نام من افتاد، من با پیامبر(صلى الله علیه وآله) حرکت کردم، و چون آیه حجاب نازل شده بود، در هودجى قرار داشتم، جنگ به پایان رسید، و ما بازگشتیم نزدیک مدینه رسیدیم، شب بود، من از لشکر گاه براى انجام حاجتى کمى دور شدم هنگامى که بازگشتم متوجه شدم گردنبندى که از مهره هاى یمانى داشتم پاره شده است، به دنبال آن باز گشتم و معطل شدم هنگامى که بازگشتم، دیدم لشکر حرکت کرده، هودج مرا بر شتر گذارده اند و رفته اند، در حالى که گمان مى کرده اند من در آنم; زیرا زنان در آن زمان بر اثر کمبود غذا سبک جثه بودند به علاوه من سن و سالى نداشتم، به هر حال در آنجا تک و تنها ماندم، و فکر کردم هنگامى که به منزلگاه برسند و مرا نیابند به سراغ من باز مى گردند، شب را در آن بیابان ماندم. اتفاقاً صفوان یکى از افراد لشکر مسلمین که او هم از لشکر گاه دور مانده بود شب در آن بیابان بود، به هنگام صبح مرا از دور دید، نزدیک آمد هنگامى که مرا شناخت بى آن که یک کلمه با من سخن بگوید، جز این که: اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون را بر زبان جارى ساخت، شتر خود را خواباند، و من بر آن سوار شدم او مهار ناقه را در دست داشت، تا به لشکرگاه رسیدیم، این منظره، سبب شد که گروهى درباره من شایعه پردازى کنند و خود را بدین سبب هلاک (و گرفتار مجازات الهى) سازند. کسى که بیش از همه به این تهمت دامن مى زد، عبداللّه بن ابى سلول بود. ما به مدینه رسیدیم و این شایعه در شهر پیچید در حالى که من هیچ از آن خبر نداشتم، در این هنگام بیمار شدم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دیدن من مى آمد ولى لطف سابق را در او نمى دیدم، و نمى دانستم قضیه از چه قرار است؟ حالم بهتر شد، بیرون آمدم و کم کم از بعضى از زنان نزدیک، از شایعه سازى منافقان آگاه شدم. بیماریم شدت گرفت، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دیدن من آمد، از او اجازه خواستم به خانه پدرم بروم، هنگامى که به خانه پدر رفتم از مادرم پرسیدم: مردم چه مى گویند؟. او به من گفت: غصه نخور به خدا سوگند زنانى که امتیازى دارند و مورد حسد دیگران هستند، درباره آنها سخن بسیار گفته مى شود. در این هنگام پیامبر(صلى الله علیه وآله) على بن ابیطالب (علیه السلام) و اسامة بن زید را مورد مشورت قرار داد که در برابر این گفتگوها چه کنم؟ اما اسامة گفت: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) او خانواده تو است و ما جز خیر از او ندیده ایم (اعتنائى به سخنان مردم نکن). و اما على(علیه السلام) گفت: اى پیامبر! خداوند کار را بر تو سخت نکرده است، غیر از او همسر بسیار است، از کنیز او در این باره تحقیق کن. پیامبر(صلى الله علیه وآله) کنیز مرا فرا خواند، و از او پرسید: آیا چیزى که شک و شبهه اى پیرامون عایشه برانگیزد هرگز دیده اى؟ کنیز گفت: به خدائى که تو را به حق مبعوث کرده است، من هیچ کار خلافى از او ندیده ام. در این هنگام پیامبر(صلى الله علیه وآله) تصمیم گرفت این سخنان را با مردم در میان بگذارد، بر سر منبر رفت و رو به مسلمانان کرده، گفت: اى گروه مسلمین! آیا من معذورم مردى (منظورش عبداللّه بن ابى سلول بود) را مجازات کنم که: مرا در مورد خانواده ام ـ که جز پاکى از او ندیده ام ـ ناراحت کند؟! و همچنین اگر دامنه این اتهام دامان مردى را بگیرد که من هرگز بدى از او ندیده ام، تکلیف چیست؟ سعد بن معاذ انصارى برخاسته، عرض کرد: تو حق دارى چنین کسى را مجازات کنى، اگر او از طایفه اوس باشد من گردنش را مى زنم (سعد بن معاذ بزرگ طایفه اوس بود) و اگر از برادران ما از طایفه خزرج باشد تو دستور بده تا دستورت را اجرا کنیم. سعد بن عباده که بزرگ خزرج و مرد صالحى بود در اینجا تعصب قومیت او را فرو گرفت (عبداللّه بن ابى که این شایعه دروغین را دامن مى زد از طایفه خزرج بود) رو به سعد کرده، گفت: تو دروغ مى گوئى! به خدا سوگند توانائى بر کشتن چنین کسى را اگر از قبیله ما باشد، نخواهى داشت!. ✍ پی نوشت: ۱ ـ جنگ بنى المصطلق ، در سال پنجم هجرت. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2