eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۲۷ الی ۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ⛔️ بدون اذن به خ
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۲۷ الی ۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️ نکته ها: ۱ ـ امنیت و آزادى در محیط خانه بى شک وجود انسان داراى دو بُعد است، بُعد فردى و بُعد اجتماعى، و به همین دلیل داراى دو نوع زندگى است:، زندگى خصوصى و عمومى که هر کدام براى خود ویژگى هائى دارد و آداب و مقرراتى. انسان ناچار است در محیط اجتماع قیود زیادى را از نظر لباس، طرز حرکت و رفت و آمد تحمل کند، ولى پیدا است: ادامه این وضع در تمام مدت شبانه روز خسته کننده و درد سر آفرین است. او مى خواهد مدتى از شبانه روز آزاد باشد، قید و بندها را دور کند به استراحت پردازد، با خانواده و فرزندان خود به گفتگوهاى خصوصى بنشیند، و تا آنجا که ممکن است از این آزادى بهره گیرد، و به همین دلیل، به خانه خصوصى خود پناه مى برد، با بستن درها به روى دیگران زندگى خویش را موقتاً از جامعه جدا مى سازد، و همراه آن از انبوه قیودى که ناچار بود در محیط اجتماع بر خود تحمیل کند، آزاد مى شود. حال باید در این محیط آزاد، با این فلسفه روشن، امنیت کافى وجود داشته باشد، اگر بنا باشد هر کس سر زده وارد این محیط گردد، و به حریم امن آن تجاوز کند، دیگر آن آزادى، استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت، و مبدل به محیط کوچه و بازار مى شود. به همین دلیل، همیشه در میان انسان ها مقررات ویژه اى در این زمینه بوده است، و در تمام قوانین دنیا وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است و مجازات دارد، و حتى در جائى که ضرورتى از نظر حفظ امنیت و جهات دیگر ایجاب کند که بدون اجازه وارد شوند، مقامات محدود و معینى حق دادن چنین اجازه اى را دارند. در اسلام، نیز در این زمینه دستور بسیار مؤکد داده شده، و آداب و ریزه کارى هائى در این زمینه وجود دارد که کمتر نظیر آن دیده مى شود. در حدیثى مى خوانیم: ابو سعید از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه ورود به منزل گرفت، در حالى که رو به روى در خانه پیامبر(ص) ایستاده بود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به هنگام اجازه گرفتن رو به روى در نایست!. در روایت دیگرى مى خوانیم: خود آن حضرت هنگامى که به در خانه کسى مى آمد، رو به روى در نمى ایستاد، بلکه در طرف راست یا چپ قرار مى گرفت و مى فرمود: السَّلامُ عَلَیْکُم (و به این وسیله اجازه ورود مى گرفت); زیرا آن روز هنوز معمول نشده بود که در برابر در خانه پرده بیاویزند. حتى در روایات اسلامى مى خوانیم: انسان به هنگامى که مى خواهد وارد خانه مادر، یا پدر و یا حتى وارد خانه فرزند خود شود، اجازه بگیرد. در روایتى آمده است: مردى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسید: آیا به هنگامى که مى خواهم وارد خانه مادرم شوم باید اجازه بگیرم؟ فرمود: آرى. عرض کرد: مادرم غیر از من خدمتگزارى ندارد باز هم باید اجازه بگیرم؟! فرمود: أَ تُحِبُّ أَنْ تَراها عُرْیانَةً؟!: آیا دوست دارى مادرت را برهنه ببینى ؟! عرض کرد: نه. فرمود: فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْها!: اکنون که چنین است از او اجازه بگیر !. در روایت دیگرى مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هنگامى که مى خواست وارد خانه دخترش فاطمه(علیها السلام) شود، نخست بر در خانه آمد دست به روى در گذاشت و در را کمى عقب زد، سپس فرمود: السَّلامُ عَلَیْکُم ، فاطمه(علیها السلام) پاسخ سلام پدر را داد، بعد پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض کرد: وارد شو اى رسول خدا!. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: کسى که همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟. فاطمه(علیها السلام) عرض کرد: مقنعه بر سر من نیست، و هنگامى که خود را به حجاب اسلامى محجب ساخت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مجدداً سلام کرد و فاطمه(علیها السلام) جواب داد، و مجدداً اجازه ورود براى خودش گرفت، و بعد از پاسخ موافق فاطمه(علیها السلام)اجازه ورود براى همراهش جابر بن عبداللّه گرفت. این حدیث به خوبى نشان مى دهد: تا چه اندازه پیامبر(صلى الله علیه وآله) که یک الگو و سرمشق براى عموم مسلمانان بود، این نکات را دقیقاً رعایت مى فرمود. حتى در بعضى از روایات مى خوانیم: باید سه بار اجازه گرفت: اجازه اول را بشنوند. به هنگام اجازه دوم خود را آماده سازند. به هنگام اجازه سوم اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند!.(۴) حتى بعضى لازم دانسته اند: در میان این سه اجازه، فاصله اى باشد; چرا که گاه لباس مناسبى بر تن صاحب خانه نیست، و گاه در حالى است که نمى خواهد کسى او را در آن حال ببیند، گاه وضع اطاق به هم ریخته است و گاه اسرارى است که نمى خواهد دیگرى بر اسرار درون خانه اش واقف شود، باید به او فرصتى داد تا خود را جمع و جور کند. و اگر اجازه نداد، بدون کمترین احساس ناراحتى باید صرف نظر کرد. * * * ✍ پی نوشت: ۴ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۴، صفحه ۱۶۱، ابواب مقدمات النکاح، باب ۱۲۳. ↩️ ادامه داد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۱ 🔹طالبان دنيا و طالبان آخرت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه براى اين كه دنياپرستان را از راهى كه مى روند بازدارد و طالبان آخرت را در مسيرى كه دارند تشويق كند مى فرمايد: «روزى بر دوگونه است: يكى آن كه به دنبال انسان مى آيد و ديگر آن كه انسان به دنبال آن مى رود»; (الرِّزْقُ رِزْقَانِ: طَالِبٌ، وَ مَطْلُوبٌ). تجربه هاى ما نيز در زندگى به ما نشان داده است كه گاه روزى هاى فراوانى بى آن كه انسان به دنبال آن برود و يا تلاش زيادى داشته باشد به او مى رسد و گاه به عكس، تمام تلاش خود را براى رسيدن به اموال و ثروت هايى به كار مى گيرد و گاه بخش مهمى از عمر خودش را در اين راه صرف مى كند ولى هرگز به آن نمى رسد و ناكام از دنيا مى رود. لذا امام(عليه السلام) به دنبال اين تقسيم دوگانه مى فرمايد: «كسى كه دنيا را بطلبد، مرگ، او را مى طلبد تا او را از دنيا خارج كند (و به تمام خواسته هايش نخواهد رسيد) و كسى كه طالب آخرت باشد دنيا در طلب او برمى آيد تا وى روزى اش را به طور كامل از دنيا برگيرد»; (فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ، حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا; وَ مَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا، حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا). اشاره به اين كه دنياپرستان غالباً به اهداف خود نمى رسند به خصوص اين كه هرقدر از دنيا را به دست آورند عطش آن ها فزون تر مى شود تا زمانى كه مرگ گلوى آن ها را مى فشارد و با حسرت آنچه به دست نياورده اند و حسرت عدم استفاده از آنچه به دست آورده اند با زندگى وداع مى گويند. به عكس، طالبان آخرت به وسيله تلاش آميخته با تقوايى كه دارند به زندگى ساده مطلوبى مى رسند و خداوند منان روزى آن ها را تأمين مى كند و زمانى كه از دنيا مى روند نه حسرت و آه دارند و نه نگرانى. در روايت هشاميه معروف كه مرحوم كلينى در آغاز كتاب كافى آن را آورده است از قول امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الْعُقَلاَءَ زَهِدُوا فِى الدُّنْيا وَ رَغِبُوا فِى الاْخِرَةِ لاَِنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيا طَالِبَةٌ مَطْلُوبَةٌ وَ الاْخِرَةَ طَالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ فَمَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيا حَتَّى يسْتَوْفِى مِنْهَا رِزْقَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْيا طَلَبَتْهُ الاْخِرَةُ فَيأْتِيهِ الْمَوْتُ فَيفْسِدُ عَلَيهِ دُنْياهُ وَآخِرَتَه; عاقلان، زهد در دنيا و رغبت در آخرت را پيشه كردند زيرا آن ها مى دانند كه دنيا طالب و مطلوب و آخرت نيز طالب و مطلوب است (يعنى) آن كس كه آخرت را طلب كند دنيا به سراغ او مى آيد تا رزق او را به طور كامل به او برساند اما كسى كه دنيا را طلب كند آخرت، او را مى طلبد يعنى مرگ به سراغش مى آيد; هم دنيايش را فاسد مى كند و هم آخرتش را».[1] البته مفهوم اين سخن اين نيست كه طالبان آخرت براى تأمين زندگى ساده خود تلاش نكنند چراكه در روايات زيادى دستور به تلاش براى معاش داده شده است، بلكه منظور اين است كه دنياطلبان كه پيوسته براى رسيدن به اموال و ثروت هاى بيشتر تلاش مى كنند حرص را كنار بگذارند و عمر خود را براى چيزى كه هرگز به دست نمى آيد و يا اگر به دست آيد نمى توان آن را مصرف كرد تباه نكنند. در حكمت 379 نيز تعبير ديگرى از اين گفتار حكيمانه آمده است آن جا كه امام(عليه السلام) روزى را به دوگونه تقسيم مى كند: گونه اى از آن به سراغ انسان مى آيد هرچند او به سراغش نرود و گونه اى از آن كه انسان به سراغ آن مى رود; گاه به آن مى رسد و گاه به آن نمى رسد و به دنبال آن، امام(عليه السلام) توصيه به خويشتن دارى از زيادت طلبى و حرص مى كند، همان چيزى كه جهان را پر از شور و شر مى كند و سرچشمه بسيارى از بدبختى هاست. شبيه همين مضمون در وصيت نامه امام(عليه السلام) به فرزندش حسن به على(عليه السلام) ديده مى شود و تمام اين عبارات پرمعنا براى نجات انسان ها از چنگال حرص در دنياست.[2] * ✍ پی نوشت: [1]. كافى، ج 1، ص 18، ح 12. [2]. سند گفتار حكيمانه: تنها منبع ديگرى كه خطيب در مصادر براى اين گفتار حكيمانه نقل كرده غررالحكم است كه با تفاوتى آن را ذكر كرده و شبيه صدر اين كلام در نامه 31 (وصيت امام(عليه السلام) به فرزند دلبندش امام مجتبى(عليه السلام)) و در حكمت 379 آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 301)   📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۱ 🔹طالبان دنيا و طالبان آخرت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه براى اين كه دنياپرستان را از راهى كه مى روند بازدارد و طالبان آخرت را در مسيرى كه دارند تشويق كند مى فرمايد: «روزى بر دوگونه است: يكى آن كه به دنبال انسان مى آيد و ديگر آن كه انسان به دنبال آن مى رود»; (الرِّزْقُ رِزْقَانِ: طَالِبٌ، وَ مَطْلُوبٌ).
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۰ 🔺 زیانکار ترین مردم 🔸 زيانكارترين انسانها: ↩️ در آيه 14 سوره حديد آمده است
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۱ 🔹طالبان دنيا و طالبان آخرت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه براى اين كه دنياپرستان را از راهى كه مى روند بازدارد و طالبان آخرت را در مسيرى كه دارند تشويق كند مى فرمايد: «روزى بر دوگونه است: يكى آن كه به دنبال انسان مى آيد و ديگر آن كه انسان به دنبال آن مى رود»; (الرِّزْقُ رِزْقَانِ: طَالِبٌ، وَ مَطْلُوبٌ). تجربه هاى ما نيز در زندگى به ما نشان داده است كه گاه روزى هاى فراوانى بى آن كه انسان به دنبال آن برود و يا تلاش زيادى داشته باشد به او مى رسد و گاه به عكس، تمام تلاش خود را براى رسيدن به اموال و ثروت هايى به كار مى گيرد و گاه بخش مهمى از عمر خودش را در اين راه صرف مى كند ولى هرگز به آن نمى رسد و ناكام از دنيا مى رود. لذا امام(عليه السلام) به دنبال اين تقسيم دوگانه مى فرمايد: «كسى كه دنيا را بطلبد، مرگ، او را مى طلبد تا او را از دنيا خارج كند (و به تمام خواسته هايش نخواهد رسيد) و كسى كه طالب آخرت باشد دنيا در طلب او برمى آيد تا وى روزى اش را به طور كامل از دنيا برگيرد»; (فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ، حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا; وَ مَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا، حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا). اشاره به اين كه دنياپرستان غالباً به اهداف خود نمى رسند به خصوص اين كه هرقدر از دنيا را به دست آورند عطش آن ها فزون تر مى شود تا زمانى كه مرگ گلوى آن ها را مى فشارد و با حسرت آنچه به دست نياورده اند و حسرت عدم استفاده از آنچه به دست آورده اند با زندگى وداع مى گويند. به عكس، طالبان آخرت به وسيله تلاش آميخته با تقوايى كه دارند به زندگى ساده مطلوبى مى رسند و خداوند منان روزى آن ها را تأمين مى كند و زمانى كه از دنيا مى روند نه حسرت و آه دارند و نه نگرانى. در روايت هشاميه معروف كه مرحوم كلينى در آغاز كتاب كافى آن را آورده است از قول امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الْعُقَلاَءَ زَهِدُوا فِى الدُّنْيا وَ رَغِبُوا فِى الاْخِرَةِ لاَِنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيا طَالِبَةٌ مَطْلُوبَةٌ وَ الاْخِرَةَ طَالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ فَمَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيا حَتَّى يسْتَوْفِى مِنْهَا رِزْقَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْيا طَلَبَتْهُ الاْخِرَةُ فَيأْتِيهِ الْمَوْتُ فَيفْسِدُ عَلَيهِ دُنْياهُ وَآخِرَتَه; عاقلان، زهد در دنيا و رغبت در آخرت را پيشه كردند زيرا آن ها مى دانند كه دنيا طالب و مطلوب و آخرت نيز طالب و مطلوب است (يعنى) آن كس كه آخرت را طلب كند دنيا به سراغ او مى آيد تا رزق او را به طور كامل به او برساند اما كسى كه دنيا را طلب كند آخرت، او را مى طلبد يعنى مرگ به سراغش مى آيد; هم دنيايش را فاسد مى كند و هم آخرتش را».[1] البته مفهوم اين سخن اين نيست كه طالبان آخرت براى تأمين زندگى ساده خود تلاش نكنند چراكه در روايات زيادى دستور به تلاش براى معاش داده شده است، بلكه منظور اين است كه دنياطلبان كه پيوسته براى رسيدن به اموال و ثروت هاى بيشتر تلاش مى كنند حرص را كنار بگذارند و عمر خود را براى چيزى كه هرگز به دست نمى آيد و يا اگر به دست آيد نمى توان آن را مصرف كرد تباه نكنند. در حكمت 379 نيز تعبير ديگرى از اين گفتار حكيمانه آمده است آن جا كه امام(عليه السلام) روزى را به دوگونه تقسيم مى كند: گونه اى از آن به سراغ انسان مى آيد هرچند او به سراغش نرود و گونه اى از آن كه انسان به سراغ آن مى رود; گاه به آن مى رسد و گاه به آن نمى رسد و به دنبال آن، امام(عليه السلام) توصيه به خويشتن دارى از زيادت طلبى و حرص مى كند، همان چيزى كه جهان را پر از شور و شر مى كند و سرچشمه بسيارى از بدبختى هاست. شبيه همين مضمون در وصيت نامه امام(عليه السلام) به فرزندش حسن به على(عليه السلام) ديده مى شود و تمام اين عبارات پرمعنا براى نجات انسان ها از چنگال حرص در دنياست.[2] * ✍ پی نوشت: [1]. كافى، ج 1، ص 18، ح 12. [2]. سند گفتار حكيمانه: تنها منبع ديگرى كه خطيب در مصادر براى اين گفتار حكيمانه نقل كرده غررالحكم است كه با تفاوتى آن را ذكر كرده و شبيه صدر اين كلام در نامه 31 (وصيت امام(عليه السلام) به فرزند دلبندش امام مجتبى(عليه السلام)) و در حكمت 379 آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 301)   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 كميـاب‌تـر از گـوگـرد سـرخ! ☀️ پیامبر اکرم (ﷺ) : ✓ «سوگند به آن كه به حق مرا نويد دهنده برانگيخت، آنان كه در روزگار غيبت او بر اعتقاد به او استوار بمانند از كبريت احمر(گوگرد سرخ) كمياب‌ترند». ⁙ «والّذي بَعثَني بالحـقِّ بشيرا، إنّ الثّابِتِينَ على القَولِ بهِ في زمانِ غَيبتِه لَأعزُّ مِنَ الكِبريتِ الأحْمَرِ». 📚 كمال الدين: ص٢٨٨ ح٧ علیه‌السلام @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
VID_20250126_144008_331_320kbps.mp3
2.36M
🔴 هر وقت « روح توکل و قیام» از مومن حذف شد؛ وارد جاده‌یِ انحرافیِ دین شده و نمی‌داند! 🎙 @Nahjolbalaghe2